دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳

تقی آزاد ارمكی، جامعه شناس: جامعه ایرانی در حال فرونشست است/ اصولگرایان از درك این وضعیت ناتوان هستند و همه چیز را در قدرت و دولت خلاصه می كنند/ تشویق به مهاجرت «نخبگان» را حذف و «رادیكالیسم» را ...
 
تقی آزاد ارمكی، جامعه شناس می گوید: نخبگان كشور به این نتیجه رسیده اند كه در حوزه كار كارشناسی و تخصصی به بن بست رسیده اند. در چنین شرایطی اگر كسی دیگران را به مهاجرت تشویق كند اقدامی غیراخلاقی، ناشیانه و ضد ملی انجام داده است. چنین كسی، افرادی كه مدیریت فعلی جامعه را قبول ندارند در زمره ...
آرمان ملی: «كسی كه به دنبال آلات موسیقی است از ایران برود» این جمله اظهارات یكی از نمایندگان اصولگرای مجلس یازدهم است كه با واكنش های زیادی در بین افكار عمومی جامعه مواجه شده است. اظهاراتی كه درگذشته نیز از سوی این جریان فكری و سیاسی مطرح شده و نخبگان جامعه را به مهاجرت تشویق می كنند. این در حالی است كه میزان مهاجرت به خارج از كشور افزایش چشمگیری داشته است. با این وجود موجی نامحسوس از سوی اصولگرایان در جامعه شكل گرفته كه نخبگانی كه وضعیت موجود را برنمی تابند به مهاجرت تشویق می كنند. بدون تردید حاشیه نشین كردن نخبگان در جامعه در حال گذاری مانند ایران پیامدهای منفی زیادی به همراه خواهد داشت. از سوی دیگر برخی از جامعه شناسان از پدیده احساس غرب نخبگان در داخل كشور صحبت می كنند. پدیده ای كه نشان دهنده عمق بحران درباره نخبگان جامعه است. «آرمان ملی» برای بررسی این موضوع با دكتر تقی آزاد ارمكی جامعه شناس گفت وگو كرده است. در ادامه ماحصل این گفت وگو را می خوانید.

موجی از سوی محافظه كاران به راه افتاده كه اگر كسی با رویكردهای موجود جامعه موفق نیست بهتر است كشـــور را تــرك كنــد. این رویكرد به نوعی تشویق به مهاجرت نخبگان كشور است. نمونه بارز این موضوع اظهارات یكی از نمایندگان مجلس است.چرا اصولگرایان به صورت محسوس و غیرمحسوس تشویق به مهاجرت می كنند؟

گزاره ای از سوی یكی از نمایندگان مجلس مطرح شده كه در دوران قبل از انقلاب نیز توسط رژیم پهلوی مطرح می شد. زمانی كه حزب رستاخیز تشكیل شد محمدرضا شاه در یك سخنرانی عنوان كرد كسانی كه قصد ندارند به این حزب بپیوندند و به آن رأی بدهند، بهتر است از ایران بروند. این ساده ترین واكنش نسبت به كسانی است كه نسبت به وضعیت موجود جامعه انتقاد و اعتراض دارند و به نوعی ساده كردن موضوع است. غرض از بیان چنین سخنانی نیز این است كه كسانی كه شرایط فعلی را قبول ندارند باطل هستند و باید كشور را ترك كنند. القابی هم كه به این افراد داده می شود معاند و بی دین است.این اولین بار نیست كه چنین سخنی مطرح می شود و در طول چهل وسه سال گذشته این سخن بارها تكرار شــده است. این موضوع مختص به راســت و چپ نبوده و در مقاطع مختلف تكرار شده كه امروز نیز دوباره تكرار شده است. نكته قابل تأمل در این زمینه این است كه تشویق به مهاجرت در شرایط فعلی اثر می كنــد و امروز شاهد افزایش قابــل توجه میزان مهاجـــرت از كشور هستیم. شاید درگذشته اگر چنین سخنی مطرح می شد میزان مهاجرت ها كمتر بود اما شرایط امروز به شكلی است كه بیان چنین دیدگاه های در واقع عمل می شود.

نخبگان كشور به این نتیجه رسیده اند كه در حوزه كار كارشناسی و تخصصی به بن بست رسیده اند

چـرا در شرایط كنونی این دیــدگاه شكل عملی به خود گرفته است؟

نخبگان كشور به این نتیجه رسیده اند كه در حوزه كار كارشناسی و تخصصی به بن بست رسیده اند. در چنین شرایطی اگر كسی دیگران را به مهاجرت تشویق كند اقدامی غیراخلاقی، ناشیانه و ضد ملی انجام داده است. چنین كسی، افرادی كه مدیریت فعلی جامعه را قبول ندارند در زمره منتقدان و معترضان قرار می دهد. این عده قصد ندارند با دلیل واقعی مهاجرت ها مواجه شوند. به همین دلیل معتقدند همه مهاجرت كنندگان بدكارانند كه گزاره ای اشتباه است. شاید در مقطعی كه انقلاب صورت می گیرد برخی از منتقدان و معترضان مهاجرت كنند. در شرایط كنونی كه انقلابی در كشور رخ نداده و دهه ها از وقوع انقلاب گذشته است. امروز كشور در مرحله سازندگی قرار دارد و به همین دلیل به مشاركت همه اقشار جامعه نیاز دارد. در چنین شرایطی اگر یك جریان اقلیت سختگیر روی كار بیاید باعث می شود كه اكثریت حذف شوند. هنگامی كه اكثریت حذف می شود انتظارات كارشناسی و تخصصی كه در جامعه وجود دارد خود را نشان می دهد. تشویق به مهاجرت از جمله زشت ترین كارهایی است كه در جمهوری اسلامی صورت می گیرد. راه حل مشكل تشویق به مهاجرت نیست، بلكه باید به خود موضوع بازگشت كه چرا میزان مهاجرت ها نسبت به گذشته افزایش یافته است. در این زمینه دلسوزان جامعه خواستار عدم مهاجرت نخبگان هستند. مهاجرت نخبگان پروژه توسعه و دموكراسی را در ایران به عقب می اندازد و رادیكالیسم و پوپولیسم را افزایش می دهد.

هنگامی كه نخبگان حذف می شوند كسانی كه در پیرامون قرار دارند دل مشغول مسائل دیگر می شوند و به همین دلیل پروژه دموكراسی و توسعــه رهــا می شود

نقش مهاجرت ها در عقب افتادن پروژه دموكراسی و توسعه در ایران چیســت؟ چرا افزایش مهاجـرت ها پروژه دموكراسی و توسعه را در ایران عقب می اندازد؟

كسانی می توانند حامل توسعه و دموكراسی باشند كه فهم دقیقی از تحولات جامعه ایران و آینده آن و همچنین جامعه جهانی دارند. كارگران و كشاورزان نیروهایی هستند كه بر اساس سیاست ها عمل می كنند و به همین دلیل حامل توسعه و تولید ثروت نیستند. این نخبگان هستند كه می دانند جریان تولید ثروت و سرمایه را باید به چه سمتی هدایت كرد. از سوی دیگر نخبگان دارای فهم انتقادی و معطوف به منافع ملی دارند. هنگامی كه نخبگان حذف می شوند كسانی كه در پیرامون قرار دارند دل مشغول مسائل دیگر می شوند و به همین دلیل پروژه دموكراسی و توسعــه رهــا می شود. حتی این احتمال وجــود دارد كه با حذف نخبگان از جامعه برای همیشه پروژه دموكراسی و توسعـه نیز از تاریخ اجتماعی ایران حذف شود. در چنین شرایطی با جامعه ای مواجه می شویم كه دغدغه توسعه و دموكراسی ندارد. چنین جامعه ای به صورت طبیعی به سمت خشونت و خشونت طلبی حركت خواهد كرد. اگر ما به وضعیت كشور افغانستان توجه كنیم به خوبی متوجه این نكته خواهیم شد. در این كشورهـــا بـــا مداخله قدرت های خارجی مسیـــر تحولات اجتماعی تغییر كرد و با كودتاهای مكرری كه صورت گرفته و مداخلات خارجی كه همواره ادامه داشت درنهایت شرایطی به وجود آمد كه پروژه دموكراسی و توسعه در این كشور حذف شد و جای خود را به خشونت و رادیكالیسم داد. دلیل اینكه امروز افغانستان با رادیكالیسم مواجه شده این است كه زمینه های توسعه و دموكراسی در این كشور از بین رفت و در اولویت قرار نگرفت. این وضعیت درباره عراق نیز وجود دارد. كودتاهای مكرر در عراق و حذف نخبگان باعث روی كار آمدن جنگ طلبانی مانند صدام شد. به صورت طبیعی هنگامی كه نخبگان كه پروژه توسعه و دموكراسی را در یك كشور حمل می كنند كنار گذاشته یا حذف می شوند كسانی جای آنها را می گیرند كه خشونت طلب هستند و رادیكالیسم را دنبال می كنند. صدام با تشكیل حزب بعث مدافع قوم عرب در منطقه شد و پس از مدتی جنگ بزرگی به راه انداخت كه پیامدهای آن تا به امروز گریبان مردم عراق را گرفته است. چنین شرایطی به جامعه عراق اجازه نمی دهد به دموكراسی و توسعه دست پیدا كند. این طبقه متوسط است كه دغدغه ساختن با توجه به شرایط را دارد. طبقه متوسط توسعه معطوف به موقعیت دارد و انقلابی نیست. وضعیت طبقه متوسط به شكلی نیست كه به دنبال انقلاب باشد و قصد داشته باشد جامعه را دوباره بسازد. این در حالی است كه انقلابیون مخالف توسعه و دموكراسی هستند. معمولا از دل انقلاب ها توسعه و دموكراسی بیرون نمی آید. به همین دلیل حذف نخبگان به صورت داوطلبانه باشد و چه غیر داوطلبانه باعث می شود كه پروژه دموكراسی در ایران به تأخیر بیافتد.

حل مشكلات امروز ایران از عهده اصولگرایان، اصلاح طلبان و یا هر دو جریان سیاسی برنمی آید

آیا برخی مدیران به دلیل اینكه قدرت نقدپذیری ندارند نخبگان جامعه و كسانی كه وضعیت موجود را برنمی تابند را به مهاجرت تشویق می كنند؟

حل مشكلات امروز ایران از عهده اصولگرایان، اصلاح طلبان و یا هر دو جریان سیاسی برنمی آید.اگر دولت اصولگرایی كه امروز روی كار آمده، نمی تواند مشكلات را حل كند این وضعیت درگذشته نیز توسط اصلاح طلبان وجود داشته است. دولت اصلاحات و دولــت شبه اصلاحات حسن روحانــی نیز درگذشته موفق نشدند مشكلات كشور را حل كنند. مشكلات امروز جامعه ایران انباشته شده از گذشته است و جنبــه تاریخی پیدا كرده است و نیازمند مشاركت جمعــی اصلاح طلبان و اصولگرایان و همه اقشار جامعه است. تنها در شرایطی كه یك عزم ملی با مشاركت همــه اقشار جامعه به وجود بیاید می توان نسبت به حل مشكلات امیدوار بود. اصولگرایی كه عنوان می كند كسانی كه وضعیت فعلی را قبول ندارند، متوجه نیست چه می گوید و درك صحیحی از واقعیت های موجود جامعه ایران ندارد. نماینده ای كه چنین حرفی زده از نظر قدرت تحلیل و درك شرایط یك فرد معمولی است. موضوع اصلی این است كه كسی دیگر نمی تواند تشخیص بدهد مسیر تحولات در ایران به چه سمتی حركت خواهد كرد و برخی از فهم مسائل معاصر ایران دور شده است. دلیل این وضعیت نیز این است كه جامعه ایران را در قالب قدرت و دولت می بینند. این عده گمان می كنند اگر قواعد قدرت و دولت را تصحیح كنند جامعه را نجات داده اند. درصورتی كه مسأله به این دولت و یا دولت های گذشته نیست و موضوع اصلی كلیت حیات جامعه ایران است كه نیازمند همبستگی همگانی و عزم ملی است. ما به یك آشتی و وفاق ملی نیاز داریم تا به واسطه آن بتوانیم چالش های اجتماعی را حل كنیم و از آنها عبور كنیم. وفاق بین اصولگرایان و اصلاح طلبان می تواند زمینه های حل مشكلات بنیادین را فراهم كند. دغدغه اصلی اصولگرایان در ایران ظاهرا اخلاق و دین بوده و از سوی دیگر دغدغه اصلاح طلبان روابط بین الملل و اقتصاد بوده است. اگر قرار است جامعه همچنان به مسیر خود ادامه بدهد و زمین نخورد باید یك وحدت وآشتی ملی بین اصلاح طلبان و اصولگرایان به وجود بیاید. امروز جامعه ایرانی در حال فرونشست است. جامعه باید روی پای خود بایستد و برای این كار باید همه در صحنه حضور داشته باشند. جامعه باید رویكرد مثبت به خود بگیرد. جامعه باید شاد باشد و نشاط اجتماعی در آن افزایش پیدا كند. ما به چنین رویكردی نیاز داریم. این در حالی است كه اصولگرایان از درك این وضعیت ناتوان هستند و همه چیز را در قدرت و دولت خلاصه می كنند. این عده گمان می كنند كه به تصاحب قدرت و دولت همه چیز به پایان رسیده درحالی كه اشتباه می كنند و در واقع روند اضمحلال تازه آغاز شده است. امروز بن بست های اجتماعی در حال تبدیل شدن به بن بست های سیاسی است و عبور از این بن بست ها امكان پذیر نیست مگر اینكه جریان های سیاسی باهم به اجماع و وحدت برسند تا جامعه روند رو به رشد خود را آغاز كند.

در برخی كرسی های حساس ساده ترین و كم مهارت ترین افراد به كار گرفته شده اند. این افراد دانش تخصصی لازم ندارد، انعطاف پذیر نیستند و از تجربه كافی برخوردار نیستند

پدیــده جدیدی كه برخی از جامعه شناسان به آن اشــاره می كنند احساس غربت نخبگان در داخل كشـــور است. ایـن پدیده چگونه در جامعه ایــران شكل گرفته است؟

هنگامی كه مسائل جامعه ساده می شود از افراد ساده نیز استفاده می كنند. اگر امروز به اعضای دولت و نمایندگان مجلس دقت كنیم متوجه می شویم، در برخی كرسی های حساس ساده ترین و كم مهارت ترین افراد به كار گرفته شده اند. این افراد دانش تخصصی لازم ندارد، انعطاف پذیر نیستند و از تجربه كافی برخوردار نیستند. مهم ترین دلیلی كه چنین افرادی سركار آمده اند این است كه مسائل جامعه را ساده در نظر گرفته اند. به همین دلیل نیز از افراد ساده برای مدیریت آن استفاده می كنند. هنگامی كه مسائل ساده گرفته می شود حوزه كارشناسی و تخصصی حذف می شود. حوزه تخصصی و كارشناسی برای زمانی مناسب است كه مشكلات پیچیده شده است. مشكلات ساده را هركسی می تواند حل كند درحالی كه مشكلات پیچیده چنین شرایطی ندارد.به همین دلیل ما مشاهده می كنیم كه حوزه تخصصی در ایران در حال حذف شدن است. هنگامی كه حوزه تخصصی حذف می شود متخصصان به این نتیجه می رسند كه از تخصص خود در جای دیگری استفاده كنند و به همین دلیل تصمیم به مهاجرت می گیرند. یكی از تفاوت های دولت رئیسی با دولت احمدی نژاد این است كه رئیسی به شدت با نخبگان برخورد نكرده است. با این وجود رئیسی از افراد متخصص در دولت خود استفاده نكرده و یا كمتر استفاده كرده است. امروز نخبگان كشور با دو رویكرد انفعال و خروج مواجه هستند. نخبگان یا باید در درون كشور حاشیه نشین باشند یا اینكه از كشور خارج شوند و از تخصص خود در جای دیگری استفاده كنند. هر دو این رویكرد به ضرر كشور است و بحران های موجود در جامعه را تشدید می كند.
منبع خبر:
انتخاب
   تاریخ: ۱۰:۴۲ - ۲۴/۰۹/۱۴۰۰   بازدید: ۲۰۷