دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
یکشنبه ۸ مهر ۱۴۰۳

دوگانه آموزش حضوری و مجازی در شرایط كرونایی
 
تهران-ایرنا- سحر پهلوان مدرس دانشگاه علم و فرهنگ گفت:برای برقراری آموزش حضوری پس از انجام واكسیناسیون كامل می توان از راهكارهایی مثل برگزاری آموزش در فضای باز یا در محیطی با حداقل دانش آموزان و دانشجویان، ارائه آموزش در بازه های زمانی مشخص وآموزش به شكل گروهی و مشاركتی با دانش آموزان بهره برد.
دوگانه آموزش حضوری و مجازی در شرایط كرونایی تهران-ایرنا- سحر پهلوان مدرس دانشگاه علم و فرهنگ گفت:برای برقراری آموزش حضوری پس از انجام واكسیناسیون كامل می توان از راهكارهایی مثل برگزاری آموزش در فضای باز یا در محیطی با حداقل دانش آموزان و دانشجویان، ارائه آموزش در بازه های زمانی مشخص وآموزش به شكل گروهی و مشاركتی با دانش آموزان بهره برد.

حدود دو سال از آمدن كرونا به كشورمان و دیگر كشورها می گذرد. در این مدت شاهدآن هستیم كه حوزه های مختلف دستخوش آسیب ها و تغییرات بعضا جبران ناپذیری شده اند كه یكی از مهمترین آن ها حوزه آموزش است؛ چراكه در نخستین گام، آموزش حضوری كه سالیان سال شكل غالب و محبوب آموزش بود، متوقف و به جای آن آموزش مجازی متداول شد. این شیوه هر چند در این شرایط به عنوان تنها گزینه موجود انتخاب شد و دستاوردهایی را نیز با خود به همراه داشت، اما از جهات بسیاری با مشكلاتی رو به رو بود كه از آن جمله می توان به عدم برقراری ارتباط سازنده و تعامل موثر بین یاددهنده و یادگیرنده و ازبین رفتن جو احساسی میان آن دو كه یكی از مهمترین عوامل انگیزه بخش برای یادگیری است، اشاره كرد. توجه به ابعاد پنهان آموزش مجازی از این جهت اهمیت دارد كه می توان با ارائه راهكارهایی از بروز مجدد آنها در آینده جلوگیری كرد و آموزش را نه تنها در شرایط موجود بلكه در آینده نیز اثربخش تركرد. نظر به اهمیت این موضوع، پژوهشگر ایرنا با سحر پهلوان، مدرس دانشگاه علم و فرهنگ به گفت و گو نشست.

مشروح این گفت و گو را در ذیل می خوانید:

اهمیت آموزش حضوری برای دانش آموزان و دانشجویان

پهلوان در خصوص اهمیت آموزش حضوری گفت: در فرایند یادگیری یا آموزش سه عنصر یادگیرنده، یاد دهنده و تعامل این دو( جریان یادگیری) با سه هدف شناختی، روانی- عاطفی و حركتی وجود دارد. آموزش در شیوه سنتی به شكل چهره به چهره و فیزیكی در یك مكان( مجاورت فیزیكی) و به شكل مستقیم و بی واسطه بوده و این شیوه تا قبل از شیوع كرونا كه ما بتوانیم از آموزش مجازی برخوردار بشویم، تنها شیوه غالب و مسلط بوده است. گفتنی است در این شیوه به دلیل حضور معلم در كلاس، ایجاد هیجان توسط او، تنظیم كنش ها و واكنش ها و ارتباطات كلامی و غیر كلامی، به شیوه موثر و محبوب آموزشی در جامعه ایرانی تبدیل شده بود و البته گزینه دیگری هم در میان نبود. اما در ادامه به دلیل شیوع ویروس كرونا، آموزش غیر حضوری به اجبار، جایگزین آموزش حضوری شد. این شیوه آموزشی به رغم به روز بودنش، دانش آموزان، دانشجویان، معلمان و اساتید و بعضا خانواده ها را با چالش هایی رو به رو كرده است. اكثرمعلمان و اساتید تا پیش از این در دوره های كاراموزی تربیت معلم، شیوه های تدریس را بر اساس الگوی آموزش حضوری دریافت كرده بودند و با شیوه های تدریس در شكل مجازی آشنایی نداشتند این در حالی است كه این شیوه تدریس(آموزش مجازی) نیز مهارت ها و توانمندی های خاصی را می طلبد كه یكی از مهمترین آن ها سواد- هوش رسانه است.

وی افزود: چیزی تحت عنوان سواد رسانه و استفاده از فناری های نوین و شیوه های درس مبتنی بر آن( یادگیری مجازی، برخط و ...)تا پیش از این تنها در برخی از دانشگاه ها و یا برخی مدارس هوشمند مورد استفاده قرار می گرفت و استفاده از آن منوط به پرداخت هزینه و به انتخاب شخصی صورت میگرفت. علاوه بر این، استفاده از نرم افزارها و برنامه هایی مثل ادوبی كانكت، شاد و... نیازمند مسلط بودن یاددهنده و یادگیرنده با رسانه، بر سبك های پردازش حسی مختلف ، امكانات آن ها و .. است تا بتوان تعاملات سازنده ای را در این فضا ایجاد كرد .

پهلوان گفت: بنابراین سواد رسانه كه بخشی از آن می تواند شامل آشنایی با محیط وب، آشنایی با موتورهای جست و جو، نرم افزارها ، ویژگی ها و كاربست های مختلف آنها باشد، حلقه مفقوده ای بود كه از زمان مجازی شدن آموزش ها در ایران به آن پرداخته نشد و معلمان، اساتید و دانش آموزان و دانشجویان را با مشكلات متعددی در این زمینه مواجه ساخت.

معایب آموزش مجازی

پهلوان پیرامون آموزش مجازی و معایب آن گفت: ما می دانیم در فضای دانشگاهی از سالیان گذشته در بعضی از دانشگاه های ایران، بستر و زیرساخت های لازم برای آموزش مجازی مانند آموزش حضوری را داشتیم. یعنی در مقاطع تحصیلات تكمیلی (در دوره ارشد و دكتری)، ما پذیرش دانشجویان مجازی را داشتیم كه بعد از ظهور كرونا این مراكز، با چالش های كمتری مواجه شدند و توانستند از بدو ورود ویروس و در مدت زمانی كوتاهی از این شیوه جایگزین به جای شیوه سنتی استفاده كنند، این در حالی است كه در دیگر دانشگاه ها و مدارسی كه از این امكانات و زیرساخت ها بهره مند نبودند این فضا عملا چندین ماه به تعویق افتاد.

وی افزود: یكی از چالش های مهم در حوزه آموزش، بحث عدالت آموزشی و بر مبنای آن دسترسی راحت و آسان یاددهنده و یادگیرنده به ابزارهای مورد نیاز برای دریافت آموزش بود كه در آموزش مجازی، این فضا در بین دانشجویان نسبت به دانش آموزان بیشتر مهیابود. با توجه به اینكه خانواده های ایرانی بر این عقیده اند كه دانش آموزان باید از سنی خاص از اینترنت و موبایل استفاده كنند، بنابراین از یك سو چنین پیش فرض های آموزشی، فرهنگی و تربیتی ایجاد كرد و از طرف دیگر به دلیل هزینه های بالایی كه باید صرف 1- تهیه این ابزارها مثل موبایل و یا تبلت 2- تهیه بستر و پهنای باند برای اتصال به شبكه و 3- به روز رسانی ابزار و نرم افزارها می شد، مسائل متعددی ایجاد شد. همچنین از طرفی دانش آموزان كم سن و سال تر، ناچار بودند برای استفاده از این ابزار و انجام تكالیف خود در طی آموزش حتما از حضور والدین و یا خواهر و برادر بزرگتر خود استفاده كنند كه چنین امری سبب می شد اصل اول یادگیری یعنی استقلال و فعالی یادگیرنده دستخوش آسیب و از طرف دیگر برای والدین شاغل چالش های اساسی ایجاد شود زیرا والدین و یا خواهران و برادران مجبور می شدند علاوه بر اینكه وسیله شخصی خود را در اختیار دانش آموز، قرار می دهند، مدام حواسشان به این موارد باشد كه آیا نرم افزارها به روز هستند یا خیر. از طرفی با توجه به اینكه استفاده از این برنامه ها و نرم افزارها برای خانواده ها دشوار بود، بنابراین خانواده ها مجبور بودند ساعاتی از روز را به یاددهی و یادگیری در خصوص این نرم افزارها اختصاص دهند و یا دائما در كنار فرزندانشان باشند. استفاده از فضای مجازی كه تا پیش از این از كودك یا نوجوان دانش آموز دریغ شده بود به بهانه آموزش مجازی دستاویزی برای ورود به دی نای وسیع و پرهیجان مجازی میشد كه خود میتوانست به واسطه عدم مدیریت زمان صحیح، آسیب های اجتماعی و روانشناختی و بعضا جسمانی بسیاری را برای آن ها به همراه داشته باشد. عدم سرعت مناسب اینترنت و یا در نواحی خاصی و یا حتی عدم انطباق ابزار مورد استفاده با نرم افزار آموزشی و مشكلات در نصب و به روز رسانی آن نیز از جمله موارد مهمی بود كه بحث عدالت آموزشی با چالش های جدی مواجه و بعضا دست یابی به آن را با دشواری مواجه می ساخت.

وی ادامه داد: علی رغم وجود دستاوردهای مثبت آموزش مجازی مانند انعطاف پذیری، گستردگی مكانی و زمانی، تنوع اطلاعاتی، روزامدی دسترسی پذیری و ... مواردی مانند در دسترس بودن همیشگی محتوا، دیده نشدن یادگیرنده در جریان یادگیری، تاكید بر دروس فارغ از مهارت های گروهی و اجتماعی، عدم وابستگی زمانی و ....سبب می شد تا اهداف اساسی آموزش در این شیوه نوظهور به شكل صحیحی محقق نگردد.

پهلوان گفت: دستیابی به اهداف شناختی در جریان یادگیری اصل اساسی است اما یكی از مهمترین عوامل تاثیر گذار در جریان آموزش و یادگیری، انگیزه و پویایی روانی و عاطفی است كه منجر به مشاركت یادگیرنده در جریان یادگیری، وابستگی و استمر آن می شود اما از آن جایی كه در شیوه آموزش مجازی هیچ، هیجان و انگیزه ای برای كنش و واكنش میان عناصر یادشده ایجاد نمی شد و لذا در این شیوه این اصل مهم مورد غفلت واقع شد و بنابراین در دو بخش كودك- نوجوان و به ویژه دانشجویان شاهد بی رغبتی و حداقل مشاركت در زمان آموزش به گزارش والدین و اساتید بودیم.

وی اظهار كرد: از طرف دیگر در محیط آموزش مجازی، معمولا تاكید بیشتری بر یادگیری دروس و پاسخدهی به سوالات ( هدف شناختی) به شكل فردی صورت میگر. در حالیكه یكی از اشكال موثر آموزش، یادگیری گروهی یا مشاركتی است كه میتواند میزان و عمق یادگیری را به بهترین نحو افزایش دهد. در این شیوه افراد می توانند به شكل گروهی علاوه بر اینكه از توانمندی درسی برخوردار می شوند، توانمندی گروهی را یا انجام كارها به شكل گروهی همزمان با مهارت های اجتماعی با هم بیاموزند كه ما در آموزش مجازی كمتر شاهد تحقق این امر هستیم و از طرف دیگر به دلیل عدم وابستگی زمانی و مكانی آموزش در شیوه مجازی، كسالت و خستگی بیشتری در میان یادگیرندگان می تواند خودش را نشان دهد و بنابراین هدف سوم آموزش یعنی بعد حركتی نیز دستخوش آسیب می شود كه می تواند سلامت جسمانی را نیز با چالش های جدی مواجه سازد. به عبارتی كسالت و خستگی می تواند به خاطر از بین رفتن آن جو احساسی و پویایی، بیشتر خودش را نشان دهد؛ طبیعتا در این حالت دانش آموزانی كه نیازمند توجه و انگیزه هستنند،دچار آسیب های جبران ناپذیری می گردند.

پهلوان اظهار كرد: سنجش اصیل و واقعی از میزان یادگیری و كاربست آموخته در شیوه مجازی اتفاق نمی افتد. همچنین امكان تقلب در امتحانات در این شیوه بسیار است. معلم از یك سو ناچار است یك بازه زمانی مشخص و محدودی را در اختیار دانش آموز قرار بدهد و از طرفی دانش آموزان را نمی بیند ( چراكه دراختیار داشتن تصاویر همه افراد منجر به كاهش سرعت اینترنت، قطع شدن دسترسی برخی كاربران و معضلات دیگری میگردد) بنابراین مجازی بودن زمینه ای می شود كه دانش آموزان از گروه های دیگر و یا منابع دیگر پاسخ ها را دریافت كند و یا شخصی به جای آنها در این آزمون شركت كند و مادامی كه ما نتوانیم این مساله را سنجش كنیم كه آیا آموزه های ما در عمل توسط خود دانش آموز مورد كاربست قرار می گیرد یا خیر؟ مسلما نمی شود از یادگیری واقعی صحبت كرد. گرچه در شیوه سنتی نیز انتقاداتی به روش سنتی وارد شده بود به نظر می رسد استفاده از روش های موثر، سنجش عینی تری را در آموزش سنتی به نسبت مجازی فراهم می ساخت.

وی ادامه داد:اجتماعی شدن حلقه مفقوده دیگری است كه در آموزش مجازی احساس میشود. حضور در مدارس و دانشگاه باعث میشد تا یادگیرنده علاوه بر آموختن دروس مورد نظر، مواردی چون ارتباط با طیف وسیعی از متصدیان امورمختلف، تعامل با دوستان، راننده سرویس، معلمان و اساتید را به عنوان مهارت های ارتباطی و اجتماعی همزمان بیاموزد چرا كه مدارس و دانشگاه ها از مراكز مهم اجتماعی شدن بعد از خانواده هستند و بنابراین در آموزش مجازی یادگیرنده از دست یابی به چنین مواردی ناتوان بود.

این مدرس دانشگاه گفت: علاوه بر این بودن در محیطی كه تماما برای یك فعالیت خاص تهیه شده و باید علاوه بر قرار گرفتن در آن انجام مقررات، هنجارها و رفتار خاص مثل پوشیدن لباس خاص و... صورت می گرفت می توانست یادگیری عمیق تری را برای یادگیرنده به همراه داشته باشد، بودن در محیط و در معرض دیده شدن، انتظار می آفریند و بنابراین براورده كردن آن انتظارها معلول تلاش، مشاركت، فعالیت و ... است كه در آموزش مجازی كمتر شاهد آن بوده و هستیم. به طور مثال در بسیاری از مواقع مشاهده می شد كه یادگیرنده به شیوه خوابیده و دراز كشیده، با میكروفون خاموش وعدم رعایت چارچوب های هنجاری و عرفی محیط آموزشیمربوطه در كلاس شركت می كند. چون انتظاری از آنها نبود، آنها هم لزوم رعایت این موارد را در خود نمی دیدند و مجموعه این موارد بعد عاطفی و حركتی را تحت تاثیر قرار می داد كه خروجی آن میتوانست تحقق هدف شناختی به عنوان مهمترین اصل را هم تحت شعاع خود قراردهد.

وی افزود: بنابراین، در ابعاد سه گانه شناختی، روانی-عاطفی و حركتی كه اهداف سه گانه آموزش هستند، اگرچه بخش شناختی می توانست در بالاترین حد ممكن در شیوه مجازی تامین شود، اما در بعد روانی و عاطفی و حركتی شاهد كمترین میزان دستیابی به این دو هدف در جامعه ایرانی به دلایل ذكر شده بودیم.

فواید آموزش مجازی در صورت فراهم بودن زیرساخت ها

پهلوان درباره فواید آموزش مجازی گفت: با وجود مضرات و چالش هایی كه هر دو شیوه آموزشی برای جامعه ایرانی دارند، در برخی موارد همانطور كه گفته شد، در صورتی كه زیرساخت های لازمدر ابعاد مختلف فراهم شود و فرهنگ سازی و بستر سازی لازم صورت گرفته و آموزش های لازم به یادگیرنده ها و یاد دهنده در ابعاد مطرح شده ارائه شود، آموزش مجازی می تواند اثربخشی بیشتری را حتی در مقابل آموزش حضوری- سنتی داشته باشد. اما در صورتیكه هیچكدام از این موارد ارائه نشود، طبیعتا چالش های بسیاری در ابعاد مختلف ایجاد می شود كه بسته به زمان و شرایط موجود و مهمتر از آن سن ،جنس و محیط، یادگیرنده را با آسیب های اساسی رو به رو می كند. مثلا در پایه های اول و دوم ابتدایی به واسطه سن كم و كاهش رشد شناختی و سطح انتزاع و افزایش عینیت گرایی معلم برای بچه ها یك الگو است و تمام رفتارها و گفته های او مورد مشاهده و الگو برداری است، یادگیری به صورت مشاهده ای و عینی در آن اتفاق می افتد به ویژه در ارتباط با آموزش نخستین ها( الفبا و ریاضی) علاوه بر آموزش عینی ، ضرورت كاربست ابزارهای كمك آموزشی نیز به شدن احساس میشود، پیوند عاطفی و تبادل احساسی و هیجانی بیشتری بین كودك و معلم برقرار است ، پس طبیعتا عدم بازگشایی مدارس برای این قشر خاص سبب آسیب پذیری بیشتری می شود. در تایید این امر نیز آمارهایی كه از كلینیك های روانشناختی یا مراكز مشاوره همزمان با بروز و شیوع پاندمی كرونا ارائه شده نشان از یك افزایش قابل توجه در میزان مراجعه كودكان و نوجوانان به واسطه مشكلاتی از قبیل اختلال های یادگیری، نقایص توجه – بیش فعالی، وسواس واضطراب می باشد.

پهلوان افزود: بنابراین اگر قرار باشد این شرایط ادامه پیدا كند و مدارس بازگشایی نشود یعنی شكل آموزش سنتی تغییر كند و آموزش مجازی به شكل كامل جایگزین آن شود، باید زیرساخت های لازم و فرهنگ سازی های لازم صورت بگیرد كه در اینجا نیاز به حضور و همكاری و تعامل روانشناسان و جامعه شناسان به صورت همزمان می باشد. ما نمونه ای از بستر سازی مناسب و فواید آن را دردانشگاه هایی مثل شهید بهشتی و تهران دیدیم. در این دانشگاه ها از قبل زیر ساخت های لازم مهیا بود و به محض شروع كرونا در بهمن 98، از هفته سوم اسفند ادامه آموزش به شكل مجازی از سر گرفته شد، اما در دانشگاه های دیگر حتی با وجود گذشت چندین ماه، كم كم هزینه های بالا برای تهیه و استقرار بسترهای مجازی مناسب ، تهیه محتوای مجازی، آموزش معلمان به شیوه جدید و یا استفاده از صداو سیما برای ارائه آموزش ها صورت گرفت كه یكبار دیگه ضرورت استفاده از دانش به روز و بستر سازی مناسب را در كنار اشكال سنتی و موجود آموزشی بر ما مسلم می سازد گرچه با این شیوه زمان به عنوان یكی از مهمترین عناصر دست یابی به دانش و موفقیت از دست رفت اما با این حال این تجربه دو ساله می تواند بسیار كمك كننده و موثر باشد. یعنی اگر حتی ما به روش آموزش حضوری هم بازگردیم باز باید آموزش مجازی به عنوان یك شیوه به روز و با محسنات گفته شده در كنارو یا به عنوان بخش- شكلی از شیوه آموزش سنتی قرار بگیرد. همچنین آموزش سواد رسانه برای یادگیرنده و یاد دهنده و حتی افراد در ارتباط نزدیك با آن ها مانند والدین و .. باید به شكل الزام درآمده و ارائه گردد و سیاست گذاری هایی در سطح خرد و كلان صورت بگیرد تا دستیابی افراد به تجهیزات لازم در تمامی ابعاد برای همه افراد فارغ از تفاوت های سنی، جنسی، مذهبی و قومی با كمترین هزینه مهیا شود. هر چند اتفاقات خوبی هم در این زمینه صورت گرفته، اما باز با نواقص بسیاری مواجه هستیم. امید روزی به نقطه ای برسیم در ایران عزیز كه تامین بك رایانه شخصی و یا موبایل و یا دسترسی به اینترنت با سرعت مناسب با این بعد سنگین هزینه برای هیچ دانش آموز و دانشجو ، خانواده و نهاد و ارگانی چالش نباشد. و به نظرم جای این جمله این جا است كه آینده ای كه میخواهیم، آینده ای است كه می سازیم.

راهكارهایی برای بهبود شرایط موجود

پهلوان درخصوص برقرای مجدد آموزش حضوری و اثربخش بودن آن در شرایط حاضر به راهكارهایی اشاره كرد و گفت:تا وقتیكه واكسیناسیون به شكل كامل انجام نشده، بازگشایی مدارس می تواند مسائل و مشكلات بسیاری را برای اساتید، معلمان،دانش آموزان،دانشجویان، خانواده ها و حتی در ابعاد كلان تر جامعه ایجاد كند. طبیعتا در سطح دانشگاه كه تعداد بیشتر افراد در فضای محدودی قرار دارند، مشكلات می تواند دو چندان شود. هر چند كه دانشجویان می توانند، پروتكل های بهداشتی را بیشتر رعایت كنند، اما این امكان برای بچه های دوره ابتدایی و راهنمایی وجود ندارد حتی پس از واكسیناسیون كامل هم برگزاری كلاس ها در مكان هایی با فضای باز با حداقل جمعیت راهكار سنجیده تری به نظر می رسد.

وی ادامه داد: استفاده از زمانبندی های دو گانه( در زمان های صبح و بعدظهر) راهكار دیگری است به این صورت كه در هر یك از این زمان ها تعداد كمی از دانش آموزان در فضای مدرسه حاضر شوند و از آموزش حضوری بهره مند گردند. راهكار دیگر استفاده از همیاران آموزش یا كمك معلمانی است كه دوره های آموزشی لازم و مرتبط را گذرانده باشندتا بتوانیم تعداد كلاس های اموزشی را در فضا مدرسه یا فضای خارج از آن، به بیشترین میزان ممكن افزایش دهیم كه جمعیت بتوانند در گروه های مختلف پخش شوند.

وی گفت: در دانشگاه هم بهتر است فعلا آموزش حضوری برای یكسری از دروس عملی صورت بگیرد و برای دروس نظری فعلا همان آموزش مجازی باقی بماند اما از ابزارها و دیگر امكانات كمك آموزشی استفاده بیشتر و بهتری گردد . یا اینكه تلفیقی از آموزش مجازی و حضوری بر اساس محتوا و اهمیت دروس و محتوای آن ها ارائه شود. به این صورت كه برخی دروس كه لازمه اش حضور در كلاس است، حضوری و باقی به صورت مجازی برگزار شود. از طرفی باید از نظر فراهم سازی بستر و تعدد آموزش دهنده ها و از نظر شرایطی كه سلامت جسمانی و روانی خانواده ها و دانش آموزان و آموزش دهندگان را فراهم سازد، مطمئن باشیم( پیوند دو حوزه روانشناسی و جامعه شناسی) زیرا عدم توجه به این ابعاد می تواند مشكلات بسیاری را برای خانواده ها به همراه آورد. همچنین می توان از فن آوری های نوین در حوزه علوم كامپیوتر در تركیب با آموزش استفاده كرد. مثلا استفاده از واقعیت مجازی یا افزوده علی رغم هزینه بالا میتواند در برخی محیط ها به ویژه برای مقاطع ابتدایی كه دانش آموزان تا پیش از آن تجربه حضور در مدرسه را نداشته اند كمك كند تا در شكل مجازی نزدیكترین محیط به محیط واقعی مدرسه دیده و تجربه شود. همچنین می توان كلاس های درس حضوری را به شكل تصادفی و با كسب رضایت نامه از والدین و یا دانشجویان پس از واكسیناسیون به شكل مشاركتی هم برگزار كرد به این صورت كه ابتدا تعدادی از دانش آموزان و دانشجویان آموزش های لازم را ببینند و بعد ارائه آموزش به دیگر كاربران توسط این دانش آموزان به صورت گروهی با حداقل جمعیت در محیط های باز از طریق یك نفر به دو یا سه نفر از افراد ارائه شود و یا از گروه هایی با حداقل جمعیت در قالب ویدئو كنفرانس و یا وبینارها استفاده شود تا به واسطه دراختیارداشتن تصویر حداقل تبادل بهتری میان یاددنده و یادگیرنده ایجاد شود.

پهلوان افزود: راهكار دیگر این است كه مثلا بچه ها می توانند با تعداد كمتر به صورت فیزیكی در مدرسه حضور داشته باشند و معلم از طریق ویدئو پروژكتور و به صورت مجازی با آن ها در ارتباط باشد( تركیب شیوه حضوری و مجازی- به منظور آشنایی كاربران با شیوه مجازی به عنوان بخشی از آموزش). در نتیجه بچه ها با لباس رسمی در مدرسه حاضر می شوند و قوانین و مقررات را آموزش می بینند، علاوه بر دروس، مهارتهای اجتماعی و كار گروهی را نیز می آموزند و همزمان به دوشیوه حضوری و مجازی آموزش می بینند. در واقع می شود زمان این كلاس ها هم كمتر و هم اینكه با تعداد كمتری برگزار شوند. در نتیجه كلاس را هم به شكل فیزیكی احساس می كنند اما خود آموزش را به شكل مجازی دریافت می كنند. یا اینكه آموزش می تواند در فضای باز و با حضور فیزیكی دانش آموزان ومعلمان صورت بگیرد و مهمترین رئوس مطالب به لحاظ میزان اهمیت و نوآوری در شكل سنتی(آموزش مستقیم- حضوری) در گروه های جمعیتی اندك، آموزش داده شود و بقیه موارد به شكل مجازی در اختیار دانش آموز و یا دانشجو قرار بگیرد.

وی ادامه داد: گرچه راهكارهای ارائه شده می تواند در بازه زمانی خاص و بر اساس شرایط موجود دارای اثربخشی باشد اما اكیدا توصیه می شود كه قدم اول انجام واكسیناسیون برای تمام اعضای جامعه و سپس استفاده از راهكارهای موجود در كنار تغییر چیدمان و آرایش كلاس می باشددر غیر این صورت عملا آموزش حضوری مخاطرات بسیاری را به همراه دارد.

برچسب ها
- كرونا
- مدارس
- آموزش مجازی
پروندهٔ خبری
- بازگشایی مدارس و دانشگاه ها
- واكسن كرونا، از نظریه تا عمل
منبع خبر:
ایرنا
   تاریخ: ۱۲:۵۶ - ۲۰/۰۶/۱۴۰۰   بازدید: ۱۷۴