دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
یکشنبه ۸ مهر ۱۴۰۳

اختلافات خانوادگی 25درصد بیشتر شد
 
حالا نه فقط در ایران كه در بیشتر نقاط جهان می توان ساعت ها درباره آنچه كرونا با مردم و اجتماع كرد، حرف زد. رد پاهای ناجور كرونا در ایران به قدری مشهود است كه اقتصاد و اجتماع زیر فشار آن به ناله افتاده اند؛ این را نه ما كه آمارها می گویند.
زیر خط فقر رفتن 612هزار خانواده به علت هزینه های درمان كرونا فقط یك قلم از اخباری است كه این اواخر منتشر شده است.

حالا هم معاون امور اجتماعی بهزیستی آمار می دهد شیوع این بیماری نه تنها اختلافات خانوادگی را تا 25درصد افزایش داده بلكه صف زنان سرپرست خانوار نیازمند برای دریافت مستمری را نیز متراكم تر از قبل كرده است.

ما درباره این پیامدها و بیشتر با حبیب الله مسعودی فرید، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی گفت وگو كرده ایم؛ مصاحبه ای كه اگر قرار بود حرف به حرف آن منتشر شود، یك صفحه برای انتشار آن كم می آمد.

در 18ماهی كه زندگی ما با كرونا همراه شده معمولا درباره تبعات اقتصادی این بیماری حرف زده می شود و تبعات اجتماعی آن در حاشیه قرار می گیرد. آیا بهزیستی در این باره پژوهشی انجام داده و به نظر شما مهم ترین تأثیر كرونا بر خانواده ها و جامعه ما چه بوده است؟

از ابتدای شیوع كرونا در كشورمان بسیاری از مراكز پژوهشی از جمله پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، وزارت كشور، جهاد دانشگاهی و فرهنگستان علوم پزشكی ایران نشست هایی را برای بررسی تبعات اجتماعی این بیماری برگزار كردند. خلاصه بحث های مطرح شده این است كه مسائل اقتصادی قابل تفكیك از مسائل اجتماعی نیست،یعنی اگر از تبعات اقتصادی ناشی از كرونا می گوییم، نمی توانیم تبعات اجتماعی را نادیده بگیریم (و برعكس) چون این حوزه ها از هم تأثیر می پذیرند.سال2011 نیز سازمان جهانی بهداشت كتابچه ای درباره تأثیر بحران های اقتصادی بر سلامت روان منتشر كرد كه تأثیر متقابل بخش های مختلف را بر هم نشان می داد. این سازمان همچنین تاكید دارد اگر كشورها باعث تقویت حمایت های اجتماعی شوند، می توانند تأثیر بحران های اقتصادی را كمتر كنند.

از زمانی كه كرونا در كشورمان شایع شد چند اشكال به وجود آمد كه به نظرم ناشی از نامناسب بودن سیاست های قبلی مان بود. به عنوان نمونه، پایین بودن سوادسلامت در جامعه باعث شد برای متقاعد كردن مردم به رعایت پروتكل ها انرژی زیادی صرف شود یا نبود سیاست های حمایتی كافی و تأمین اجتماعی فراگیر.

در كشور ما قبل از كرونا حدود هفت میلیون شغل غیررسمی وجود داشت به طوری كه افراد كار می كردند ولی بیمه نبودند. پس اگر تأمین اجتماعی فراگیر وجود داشت، افراد در صورت بیمار شدن تحت حمایت بیمه قرار گرفته و از نظر اقتصادی در مضیقه قرار نمی گرفتند.

یا همه مان دیدیم كه با شروع كرونا و اجبار مردم به ماندن در خانه به ویژه در اوایل كار، تنش در محیط های خانوادگی بالا گرفت، چون مهارت های زندگی، حل مسأله و اصول فرزندپروری را به خوبی به جامعه نیاموخته بودیم.

این مشكلات كه برشمردید در نهایت چه تأثیری بر جامعه ما و بنیان خانواده گذاشت؟ می توانیم بگوییم در دوره كرونا خانواده های ما از نظر اقتصادی فقیرتر، از نظر جسمی رنجورتر و از نظر روانی ناسالم تر شدند؟

بله. البته این مسائل فقط مختص جامعه ما نیست بلكه در همه دنیا، جوامع و خانواده ها دستخوش تغییراتی شدند. ولی در كشورهایی كه سیاست های حمایتی شان قوی تر بوده و منابع مالی بیشتری داشتند این تأثیرات كمتر بوده است. در كشور ما نیز در دوره كرونا فشارهای چندگانه به خانواده ها وارد شد. كرونا از نظر روانی باعث اضطراب شد، از نظر مالی مردم را تحت فشار قرار داد و از نظر جانی هم كه خیلی ها را تهدید كرد. بنابراین معتقدم باید سیاست های پساكرونا در كشورمان به كار گرفته شود و براساس درس هایی كه از این دوره آموختیم، بسیاری از سیاست های مان را اصلاح كنیم یا ارتقا دهیم.
البته اكنون در دنیا نیز اراده دولت ها به سمت اصلاح سیاست ها جلب شده.مدتی قبل در وبیناری كه رئیس صندوق بین المللی پول و سازمان جهانی كار در آن شركت داشتند تاكید شد باید برای تبدیل دو میلیارد شغل غیررسمی به رسمی در جهان تلاش شود.

در حوزه آسیب های اجتماعی و در چند بخش گفته می شود كه وضعیت ما نسبت به قبل از كرونا وخیم تر شده است ازجمله كودكان كار یا زنان سرپرست خانوار. شما چه آماری از وضع موجودمان دارید؟

آماری كه ما به عنوان معاونت امور اجتماعی سازمان بهزیستی در اختیار داریم همان اطلاعاتی است كه از اورژانس اجتماعی كشور به دست می آید و طبیعی است این اطلاعات نمی تواند آیینه تمام نمای آنچه كه در اجتماع رخ می دهد، باشد. با این حال اطلاعات موجود بر حسب تماس هایی كه خانواده ها با اورژانس اجتماعی برقرار كرده اند، نشان می دهد اختلافات حاد خانوادگی 25 درصد افزایش یافته ولی منجر به خشونت خانگی فیزیكی (زد و خورد) نشده است. وقتی كه ما میزان همسرآزاری ها و كودك آزاری ها را در سال های 98، 99 و 1400 مقایسه می كنیم نیز تفاوت معناداری دیده نمی شود، با این كه می دانیم عوامل اقتصادی یكی از عوامل خطر برای خشونت های خانگی است. البته در دوره كرونا مشاجرات خانوادگی نیز بالا رفته ولی میزان خودكشی در یافته های ما تفاوت معناداری نداشته، من هم ندیدم كه پزشكی قانونی افزایش خودكشی ها را تایید كند.

به نظرتان عجیب نیست كه اختلافات حاد خانوادگی و مشاجرات افزایش یابد ولی زدوخورد یا خشونت افزایش نیابد؟ به نظر می رسد این اطلاعات دقیق نیست. حتی اگر بپذیریم كه خشونت فیزیكی زیرسایه كرونا افزایش نیافته ولی افزایش اضطراب و فشارهای روانی كاملا مشهود است به خصوص این كه مرگ های ناشی از كرونا بسیاری از خانواده ها را داغدار عزیزانشان كرد و كودكان زیادی را نیز یتیم كرد.

بله، همین طور است. در دنیا یك میلیون و200هزار كودك به واسطه شیوع كرونا یتیم شدند، به طوری كه پدر یا مادرشان را از دست دادند. عده ای از كودكان نیز با كسانی غیر از پدر و مادر مثلا با پدربزرگ ها و مادربزرگ هایشان زندگی می كردند كه گفته می شود عدد مذكور با احتساب این دسته از كودكان به حدود یك و نیم میلیون می رسد. اكنون نیز گفته می شود به ازای هر دو بزرگسالی كه فوت می كنند یك كودك یكی از مراقبان خود را از دست می دهد. همچنین گفته می شود در دنیا تعداد بچه هایی كه پدر خودشان را از دست می دهند دو تا پنج برابر كودكانی است كه مادر خودشان را از دست می دهند، این درحالی است كه در دنیا هر 12 ثانیه نیز یك كودك به علت كرونا یتیم می شود. همه اینها یعنی فشار، استرس و اضطراب.

كرونا با كودكان ما چه كرد؟

در ایران برآورد می شود كه 51 هزار كودك، پدر یا مادر خودشان را از دست داده اند كه نیاز به حمایت دارند.

حمایت ها خوب و فراگیر هست؟

در سیستم های حمایتی ما این گونه نیست كه هر كودكی را كه یتیم می شود تحت حمایت قرار دهیم؛ اگر كودكی نیاز اقتصادی داشته یا فاقد سرپرست مؤثر باشد البته حتما زیر پوشش های حمایتی قرار می گیرد. در مجموع سیاست ما به عنوان یك نهاد حمایتی در دوره كرونا این است كه اگر یك خانواده به علت فوت پدر یا شوهر، زن سرپرست شد یا بچه هایی كه به علت فوت والدین، یتیم شدند بررسی می كنیم كه آیا نیازمند هستند یا خیر كه اگر براساس آزمون وسع، نیازمند شناخته شوند تحت پوشش قرار می گیرند.

از این 51 هزار كودك كه گفتید به علت كرونا پدر یا مادرشان را از دست دادند چه تعداد را تحت پوشش گرفتید؟

ما سال گذشته چند بار از وزارت بهداشت خواستیم تا خانواده های زن سرپرست و كودكانی را كه بدون سرپرست مانده اند به ما معرفی كند تا اگر نیازمند هستند تحت پوشش بهزیستی قرار بگیرند ولی تا امروز آماری به ما ارائه نشده است. با این حال ما پیگیری هایمان را همچنان ادامه می دهیم تا اگر كسی به كمك نیاز دارد كمك شان كنیم.

این كه می گویید هیچ مورد نیازمند به كمكی در كشور وجود ندارد با توجه به شرایط جامعه ما عجیب به نظر می رسد! شك نكنید اگر كسی تا به حال معرفی نشده یعنی كه شناسایی ها مشكل داشته است.

بله اما رسما چیزی به ما اعلام نشده تا اقدام كنیم. البته وزارت رفاه و ثبت احوال از طریق سامانه رفاه ایرانیان در حال انجام بررسی هستند تا افراد نیازمند را به طور دقیق شناسایی كنند. در حال حاضر 30 هزار زن سرپرست خانوار در نوبت برقراری مستمری سازمان بهزیستی قرار دارند اما ما نمی دانیم چه تعداد از این افراد به علت فوت سرپرست خانواده با بیماری كرونا، نیازمند شده ولی مطمئنا زنانی كه كرونا آنها را سرپرست خانوار كرده میان این 30 هزار نفر وجود دارند.

چرا بهزیستی افراد را براساس علت نیازمند شدن آنها طبقه بندی نمی كند تا همه چیز روشن شود؟

شاید به این تفكیك نیاز باشد ولی برای ما نیازمندبودن و تلاش برای كمك به آنها مهم است نه علت نیازمند شدن افراد. با این حال در بهزیستی، زنان سرپرست خانوار در چهار دسته طبقه بندی می شوند: به علت فوت همسر، به علت طلاق، به علت نداشتن همسر موثر(معلولیت شدید، زندانی بودن، ترك خانه كردن و...) و مجرد بودن.

به این ترتیب ما فقط می دانیم چند درصد خانم ها به علت فوت همسران شان سرپرست خانوار شده اند، نه این كه شوهران به چه دلایلی فوت كرده اند.البته این قول را به شما می دهم با توجه به حساسیتی كه هم مردم و هم خود ما روی موضوع نیازمندان و مخصوصا درمورد نیازمندی های حاصل از فوت سرپرستان بر اثر كرونا داریم، دست رد به سینه هیچ متقاضی نمی زنیم.

طبق آمار شما اكنون 30هزار زن سرپرست خانوار پشت نوبت دریافت مستمری هستند. آیا پشت نوبتی ها در دوره كرونا بیشتر شده؟

فعلا آمار دقیقی ندارم چون چند روزی است سامانه را باز كرده ایم تا استان ها اطلاعات را بارگذاری كنند. ولی استنباط ما این است كه تعداد این افراد(زنان سرپرست خانوار نیازمند كمك) اولا به علت فوت های ناشی از كرونا و دوما به سبب وضعیت اقتصادی كشور افزایش یافته است. اكنون حدود سه میلیون و 500هزار خانوار زن سرپرست در كشور وجود دارد كه حدود یك میلیون و 500هزار نفر از آنها تحت پوشش بهزیستی و كمیته امداد هستند. آن دو میلیونی هم كه تحت پوشش نیستند لزوما نیازمند نبوده و شاید نیازمند هستند ولی به ما مراجعه نكرده اند. ولی اكنون به واسطه شرایط اقتصادی كشور، نرخ تورم و وضعیت مسكن، ممكن است گروه های دیگری به سه دهك پایین درآمدی سقوط كرده باشند یعنی كسانی كه قبلا مشمول دریافت كمك نبوده اند اما در حال حاضر مشمول شده اند.

یك سال انتظار برای دریافت مستمری وجود 30هزار پشت نوبتی آن هم فقط برای یك گروه (زنان سرپرست خانوار) عدد بسیار بزرگی است.

میانگین انتظار برای برقراری مستمری ها در بهزیستی با این وضع چقدر است؟

این اتفاقا برای خود ما هم مساله بود. برای همین این اواخر دستور كاری در شورای معاونان تعیین شد كه ما را مكلف به اولویت بندی می كرد. مثلا فردی كه معلول ضایعه نخاعی است، بیكار است و مسكن ندارد با كسی كه معلولیت خفیف دارد یا زن سرپرست خانواری كه اوضاعش بغرنج نیست، خیلی فرق دارد. پس این فرد باید در اولویت دریافت خدمات باشد. بنابراین ما براساس شرایط خانواده ها به آنها امتیاز می دهیم تا در نوبت قرار بگیرند.

نگفتید حداكثر زمانی كه باید در نوبت مستمری ها ایستاد چقدر است.

ما از خدا می خواهیم به همه افرادی كه پشت نوبت قرار می گیرند به سرعت رسیدگی كنیم چون هركه در نوبت قرار می گیرد قطعا مستحق است اما توزیع مستمری ها وابسته به بودجه ای است كه در اختیار ما قرار می گیرد. زمان انتظار ممكن است یك سال و حتی بیشتر شود چون این موضوع به منابعی بستگی دارد كه دولت تخصیص می دهد.

فكر نمی كنید یك سال انتظار برای كسی كه نیازمند است و زندگی را به سختی می گذراند، كشنده است؟

بله زمان زیادی است. البته ما هم دست روی دست نمی گذاریم تا فقط دولت كاری انجام دهد، بلكه تلاش می كنیم منابع جدیدی نیز جذب كنیم؛ مثل كمك گرفتن از خیران. همچنین ما اولویت بندی را در دستور كار قرار داده ایم تا خدای نكرده كسانی را كه نیازهای جدی و اساسی دارند از دست ندهیم. در ضمن كسانی را كه توانمند شده اند از چرخه مستمری ها خارج می كنیم تا افراد جدیدی جایگزین آنها شوند.

همه این كارها درحالی انجام می شود كه به افراد نیازمندی كه به علت كمبود منابع، در صف ها انتظارمی كشند، كمك های موردی نیز می كنیم. با این حال بحث اصلی این است كه بودجه های سازمان های حمایتی از جمله بهزیستی باید صددرصد تامین شود چون بودجه ما برای كسانی است كه به معنی واقعی نیاز دارند.

برای این كه مستمری های خوب و به روزی به افراد بدهید و 30هزار پشت نوبتی را همین الان صفر كند به چقدر بودجه نیاز دارید؟

اگر حداقل مستمری را 700هزار تومان در نظر بگیریم به 21میلیارد تومان در ماه نیاز داریم.

شما چقدر در اختیار دارید؟

در حال حاضر اعتباری برای این موضوع به سازمان تخصیص داده نشده است.

به واكسیناسیون رفاهی- اجتماعی نیازمندیم قبول دارید نظام رفاه اجتماعی كشورمان مشكل دارد؟

بله، هم قبول دارم و هم معتقدم سیستم فعلی باید اصلاح شود. در قانون برنامه ششم توسعه ما بندهایی را برای حمایت از خانواده و نظام تامین اجتماعی فراگیر ارائه كردیم اما به دلایلی در مجلس مورد قبول قرار نگرفت. بنابراین معتقدم در برنامه هفتم توسعه باید خیلی جدی تر به این مسائل پرداخته شود. اكنون دركشور ما سیاست های رفاهی و حمایتی وجود دارد ولی منسجم نیست. باید در سیاست های رفاهی به كودكان و نوجوانان توجه ویژه شود. سال هاست برخی كشورها از جمله آمریكا، انگلیس و ژاپن 2 تا 4درصد تولید ناخالص داخلی شان را برای رشد و تكامل همه جانبه بچه ها هزینه می كنند. ما هم برای برنامه ششم توسعه پیشنهاد دادیم كه یك درصد تولید ناخالص داخلی برای رشد و تكامل همه جانبه كودكان زیر شش سال هزینه كنیم تا دیگر كودك مبتلا به سوء تغذیه در كشور نداشته باشیم اما مصوب نشد. سیاست های رفاهی كودكان و نوجوانان بسیارمهم است، مخصوصا در شرایط بد اقتصادی فعلی كه با كرونا نیز تداخل پیدا كرده و امنیت غذایی بسیاری از خانواده ها را به خطر انداخته است. ما به صورت جدی به واكسیناسیون رفاهی ـ اجتماعی نیاز داریم تا گروه های آسیب پذیر جامعه مقابل چالش ها و بحران هایی مثل كرونا واكسینه شوند و بتوانند از اقدامات فوری، به دفعات و با كیفیت بهتر برخوردار شوند.

مریم خباز - جامعه / روزنامه جام جم
   تاریخ: ۱۷:۰۷ - ۲۷/۰۶/۱۴۰۰   بازدید: ۱۹۷