دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
نظام سلامت نباید تنها سكان‌دار مدیریت كرونا در كشور می‌شد

رئيس دانشگاه علوم توانبخشي و سلامت اجتماعي گفت: نظام سلامت نبايد تنها سكان دار مديريت بيماري كرونا در كشور مي شد و مديريت بيماري كرونا نبايد، تنها به نظام سلامت واگذار مي شد.

به گزارش خبرنگار وبداي دانشگاه، دكتر حميدرضا خانكه رئيس دانشگاه علوم توانبخشي و سلامت اجتماعي در گفت وگوي اختصاصي با خبرنگار روزنامه اطلاعات، از واگذار كردن مديريت بيماري كرونا به نظام سلامت، به عنوان يكي از چالش هاي مواجهه با بيماري كرونا ياد كرد و افزود: بعد از شكل گيري ستاد كرونا با مسئوليت وزير بهداشت، به نوعي وزير بهداشت و نظام سلامت، تصميم گير اصلي در كرونا شدند و «به نظر من چون كرونا پديده اي چند وجهي بود، نبايد مديريت كرونا تنها به نظام سلامت واگذار مي شد». زيرا نظام سلامت، امكان نظارت و اعمال قانون نداشت و تنها مي توانست توليد سياست و توليد تصميم كند و نبايد اجراي سياست و نظارت، برعهده نظام سلامت قرار مي گرفت.

دكتر خانكه در ادامه اين مصاحبه، به چالش هاي اجتماعي كرونا پاسخ داد كه به اختصار به آنها مي پردازيم.

شواهد علمي درباره كرونا، بسيار متضاد و متغيير است

خانكه در پاسخ به سئوال خبرنگار روزنامه اطلاعات درباره چالش هاي كرونا براي نظام سلامت و نظام اجتماعي گفت: مهمترين چالشي كه با آن مواجه شديم، جديد بودن كرونا بود، اين پديده بسيار ناشناخته بود و شواهد علمي درباره آن بسيار متغير و بي ثبات بود.

خانكه افزود: تا همين الان هم حتي توافق جهاني درباره حداقل ها وجود ندارد، و نتايج مطالعات نيز بسيار متضاد است. مثلا نتيجه مطالعه اي كه 176 كشور مورد بررسي قرار دادند، بيشترين عامل در گسترش بيماري كرونا را بازگشايي مدارس مي داند در حالي كه مطالعه متقابلي، بازگشايي مدارس را عامل موثر در انتقال اين بيماري نمي داند و هر دو اين مطالعات در مجلات معتبري چاپ شده است.

وي ادامه داد: يا گروهي از همكاران پزشك اعتقاد دارند، داروهايي مثل '' فاويپيراوير و رمدسيوير'' داروي درماني و تاثيرگذار در درمان كرونا است، اما سازمان بهداشت جهاني و گروهي ديگر از پزشكان مخالف اين نظر هستند و معتقدند ، نتايج مطالعات آنها خلاف اين ادعا را نشان مي دهد.

دكتر خانكه تصريح كرد: در مورد واكسن هم به اين صورت بوده و در ابتدا شواهد متقني در مورد تاثير واكسيناسيون وجود نداشت، زيرا توليد يك واكسن در شرايط عادي 3 تا 5 سال زمان مي برد تا مسير ارزيابي ايمني، امنيت واكسن و تاثيرگذاري آن ارزيابي شود كه به واسطه شرايط كرونا، سازمان بهداشت جهاني سال گذشته به چند واكسن، تاييد اورژانسي داد و بعد اين كشورهايي كه واكسن مي ساختند، خواستند مراحل بعدي واكسن در كشوري ديگري انجام شود، براي اينكه از عوارض بلند مدت آن آگاه نبودند. بنابراين عملا تا فروردين و ارديبهشت امسال از نظر علمي، شواهد قوي به نفع واكسن وجود نداشت و بسياري از دولت ها نسبت به انجام واكسيناسيون ترديد داشتند، مثلا در كشوري مثل آلمان، 54 درصد مردم و در انگليس حدود 60 درصد مردم واكسن دريافت كرده اند. با اينكه اين كشورها واكسن داشتند اما مردم زير بار واكسيناسيون نرفتند و گروه هاي ضد واكسن شكل گرفت.

وي افزود: در حال حاضر هم شواهد شفافي در مورد پيشگيري، درمان و حتي ايمني، وجود ندارد. و « تنها مواردي كه شكي در آنها وجود ندارد، عبارتند از اينكه واكسيناسيون مي تواند مرگ و ابتلا به نوع شديد بيماري را كاهش دهد، بايد فاصله گذاري اجتماعي ادامه پيدا كند، زيرا ويروس گردش پيدا كرده و جهش هاي جديد ايجاد مي شود و بايد گروه هاي كم برخوردار و آسيب پذير مورد حمايت قرار بگيرند».

بدون حمايت هاي اجتماعي، مديريت كرونا امكان پذير نيست

خانكه در ادامه صحبت هايش گفت: در ابتداي پاندمي، در تمام نقاط جهان، فقط نگاه پزشكي به كرونا وجود داشت، اما به مرور كه جلوتر رفتيم، كشورها متوجه شدند «اين پديده داراي ابعاد ديگري از جمله ابعاد اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي است» كه بايد مورد بررسي قرار گيرند.

وي افزود: در مديريت بيماري كرونا حتما بايد ابعاد ديگر و به ويژه بعد اجتماعي و حمايت از گروه هاي آسيب پذير مورد توجه واقع شود، «زيرا گروه هاي كم برخوردار و آسيب پذير مثل سالمندان و افرادي كه داراي بيماري زمينه اي بودند، بيشتر در معرض اين بيماري و مرگ و مير قرار گرفتند» چون بيشتر در محيط هاي شلوغ و استفاده از مكان هاي پر خطر مثل مترو و اتوبوس بودند و بعضي مواقع امكان تهيه وسايل حفاظت فردي را نداشتند، بنابراين بايد برنامه حمايت هاي اجتماعي براي اين گروه در نظر گرفته مي شد. به دليل اهميت اين موضوع كشورهاي پيشرفته، برنامه اي به عنوان برنامه حمايت اجتماعي تدوين كردند، و در كشورهايي با درآمد بالا تا 76 درصد مردم، در كشورهايي با درآمد متوسط، 37 درصد مردم و در كشورهايي با درآمد پايين حدود 16 تا 17 درصد مردم، تحت اين حمايت ها كه اغلب پرداخت مستقيم پول و يا ساير حمايت هاي غيرمستقيم و اجتماعي بود، قرار گرفتند.

خانكه تصريح كرد: واقعيت اين است كه تاثيرات اجتماعي كرونا بر زندگي مردم ناديده گرفته شده است. و در تمام دنيا بعد اجتماعي، با نسبت هاي متفاوتي مغفول بوده است و به مرور متوجه شدند با بروز بيماري كرونا، ابعاد اجتماعي سلامت بيشتر از ابعاد جسمي آسيب ديده است. حتي مي توان گفت كه شكل گيري نهضت هاي ضد محدوديت هاي اجتماعي، ضد واكسن و ضد ماسك به دليل ناديده گرفتن ابعاد اجتماعي كرونا، ايجاد شد.

خانكه يادآور شد كه « كرونا را تنها با واكسيناسيون و رعايت فاصله گذاري اجتماعي نمي توان مديريت كرد، و حتما بايد حمايت هاي اجتماعي در كنار آنها مورد توجه قرار بگيرد ». به طور مثال 30 درصد مردم ما تمايل به تزريق واكسن ندارند، تعداي از اين 30 درصد، سالمنداني هستند كه قادر به بيرون آمدن از خانه نيستند و امكان تزريق واكسن را ندارند، بنابراين بايد گروه هاي جهادي، بسيج و سيار با دريافت اطلاعات از مراكز بهداشت با مراجعه به خانه آنها اين امكان را براي آنها پديد آورند.

وي گفت: بيشترين ميزان مرگ و مير در كشور هم از ميان همين 30 درصد افراد واكسن نزده است و به عبارتي 83 تا 86 درصد مرگ و مير در سالمندان بالاي 65 سال و افرادي كه بيماري زمينه اي دارند، است.

خانكه چالش ديگر را راه افتادن جريان هاي سياسي و اجتماعي براي مخالفت با استفاده از ماسك، پروتكل هاي بهداشتي و رعايت فاصله گذاري هاي اجتماعي دانست.

تضاد در اطلاعات و اخبار، باعث سردرگمي مردم در مواجهه با كرونا شد

رئيس رصدخانه اجتماعي كوويد 19 از چالش موجود ديگر در مواجهه با كرونا به عنوان '' اينفودمي'' نام برد و افزود: در مواجه با كرونا و اطلاع رساني در مورد آن، پديده اي اتفاق افتاد كه سازمان جهاني بهداشت اصطلاحا از آن به عنوان اينفودمي ياد كرد. « اينفودمي يعني تضاد اطلاعات، تضاد اخبار و شفاف نبودن رسانه ها». رسانه ها و شبكه هاي اجتماعي مختلف، نظرات متفاوتي ارائه مي دادند و باعث سردرگمي مردم در مورد كرونا مي شدند و تضادهاي مختلفي ايجاد مي كردند. به نظر مي آيد كه كميته علمي، بايد نماينده واحد يا نمايندگاني معرفي مي كرد و و حرف واحدي را به مردم مي زد. بنابراين يكي از عمده ترين چالش ها '' ارتباطات خطر'' بود كه ما به صورت شفاف نتوانستيم به مردم بگوييم كه '' اين بيماري چيست ''.

تضاد آرا و اطلاعات درباره كرونا عدم تمايل به دريافت واكسن را ايجاد كرده است

خانكه در پاسخ به عوامل موثر در عدم تمايل مردم به تزريق واكسن گفت: به نظرم بهتر است براي حل اين موضوع شفاف سازي درباره اينكه واكسن چيست و توليد و تاثيرات آن به چه شكل است، از طرف نظام سلامت و دولت صورت بگيرد.

رئيس رصدخانه اجتماعي كوويد 19 در مورد اين نهاد علمي و اقدامات انجام شده آن براي كمك به حل مسائل اجتماعي كرونا گفت: به دليل سابقه طولاني دانشگاه علوم توانبخشي و سلامت اجتماعي در مطالعه حوزه هاي اجتماعي، بررسي ابعاد اجتماعي كوويد 19، توسط دكتر سعيد نمكي وزير سابق بهداشت، به اين دانشگاه محول شد و مطالعات مختلفي از جمله ميزان پذيرش واكسن را در بين مردم انجام داديم و مطالعات ديگري در زمينه كودكان كار، مادران سرپرست خانوار، معتادان و... در حال انجام است و نتايج تحقيقات كه اغلب به صورت توصيه اي است، در اختيار مسئولان قرار مي گيرد.

كرونا، قابليت هاي استفاده از بستر آموزش مجازي را برجسته كرد

رئيس دانشگاه علوم توانبخشي و سلامت اجتماعي در پاسخ به چالش هاي كرونا در نظام آموزش، به جنبه هاي مثبت و منفي آموزش مجازي اشاره كرد و گفت: به دنبال كرونا، آموزش در تمام دنيا، به سمت آموزش مجازي حركت كرد و آموزش مجازي هم جنبه هاي مثبت و منفي داشت. جنبه مثبت اين بود كه ما ياد گرفتيم، براي برخي از دروس مثل درس هاي تئوري مي توان كلاس مجازي تشكيل داد و نيازي به حضور فيزيكي دانشجويان نيست. جنبه منفي هم اين بود كه ما زير ساخت كافي براي دسترسي به اينترنت و آموزش مجازي در نظر نگرفته بوديم.

وي افزود: اگر بتوانيم از اين فرصت استفاده كنيم و آموزش مجازي را توسعه دهيم و در جاهايي كه ضرورت ندارد آموزش حضوري را حذف كنيم و بتوانيم زير ساخت ها و امكان دسترسي را براي همه گروه هاي سني فراهم كنيم، مي توانيم به كاهش هزينه ها، كاهش فشار رواني و اضطراب خانواده ها كمك كنيم.

خانكه در توضيح چالش هاي كرونا براي نظام سلامت، گفت: يكي از چالش ها بازماندن درصدي از دانش آموزان از تحصيل بود و طبق گزارش سازمان آمار كه سال پيش ارائه شد، حدود 9.4 درصد دانش آموزان روستايي و 9.2 درصد دانش آموزان شهري از تحصيل باز ماندند. دوم اينكه، در برخي مناطق، زيرساخت و امكان دسترسي به اينترنت وجود نداشت. سوم، برخي از اقشار مردم دسترسي به گوشي هوشمند يا تبلت نداشتند. چهارم، برخي از معلم ها و آموزش دهندگان با شيوه هاي آموزش مجازي آشنا نبودند.

وي افزود: چالش پنجم اينكه در فرهنگ ما، ارتباطات حضوري ترجيح داده مي شود و ما دوست داريم به صورت حضوري در كلاس درس حضور داشته باشيم، اما در كشورهاي مترقي، نياز به ارتباط خيلي نزديك استاد و شاگرد نيست. در كشور ما ارتباط اساتيد و معلمان با دانشجو و دانش آموز غني تر است.

چالش آخر از نظر دكتر خانكه، بحث اجتماعي شدن بود، دانش آموزان در مدرسه اجتماعي شدن و مهارت هاي اجتماعي را ياد مي گيرند و دانشجوها نيز مهارت هاي اجتماعي، ارتباطات اجتماعي و مسئوليت هاي اجتماعي را در دانشگاه ياد مي گيرند كه كرونا با تعطيلي مدارس و دانشگاه ها روي اين عامل نيز تاثير منفي گذاشت.

خانكه در پاسخ به مشكلات احتمالي در دوره پسا كرونا گفت: دوره پسا كرونا، نه تنها براي ما بلكه براي كل دنيا پر چالش خواهد بود، زيرا نظم جهاني بهم ريخته است و اصطلاحا يك New Normality و نرمال جديد درست شده است و به نظر بنده، چالش هاي پسا كرونا، كمتر از چالش هاي خود كرونا نخواهد بود. و احتمال مي رود، تاثيرات رواني، اجتماعي زيادي داشته باشد كه خيلي از اين تاثيرات مي تواند ماندگار باشد. براي مثال اكنون سندرمي به نام ''Post COVID syndrome '' وجود دارد و بيان كننده اين موضوع است، افرادي كه نوع شديد بيماري را مي گيرند، پس از طي دوره درمان نيز با عوارض آن درگير هستند.

براي مديريت بهتر بحران ها، بهتر است سازمان مديريت بحران، زير نظر رئيس جمهوري فعاليت كند

دكتر خانكه كه داراي مدرك فوق دكتري در زمينه سلامت در حوادث و بلايا و مدير بحران سازمان اورژانس كشور است، براي حل بحران هايي از اين قبيل پيشنهاد داد: « سازمان مديريت بحران، زير نظر رئيس جمهوري باشد»، در حال حاضر اين سازمان، زير نظر وزارت كشور است.

وي افزود: به دفعات پيشنهاد داديم، سازمان مديريت بحران بايد زير نظر شخص رئيس جمهوري شكل بگيرد و يا معاون اول رئيس جمهوري، رئيس آن باشد، دستگاه ها بايد در كنار هم قرار بگيرند، چرا كه كشور ما كشور بلاخيزي است و 53 مخاطره شناخته شده آن را تهديد مي كند و بايد در برابر بحران، يك اتفاق قوي تري رخ دهد، بايد ساختار قوي تر و منسجم تري ايجاد شود، براي تمام مسائل و بحران ها دستورالعمل هاي مشخصي تهيه شود، به مردم آموزش هاي لازم داده شود، و بايد زيرساخت هاي قوي ايجاد شود و در حقيقت بحران وقتي بالا مي گيرد كه زيرساخت ها ضعيف باشد، وقتي زيرساخت ها قوي باشد، آسيب پذيري بسيار كاهش پيدا مي كند. براي مثال، به دليل زيرساخت هاي قوي در ژاپن، تلفات زلزله در اين كشور قابل مقايسه با تلفات زلزله در ايران نيست.

ارزش دانشگاه به حل مشكلات اجتماعي و حل مشكلات جامعه است

دكتر خانكه در پايان در پاسخ به اين سئوال كه به عنوان رئيس يكي از دانشگاه هاي كشور، تا چه اندازه توانستيم از تجربه هاي دانشگاه ها در حل و مديريت بحران ها استفاده كنيم، گفت: «اين انتقاد، به نظام دانشگاهي ما وجود دارد كه نظام دانشگاهي ما ايزوله شده و ارتباط آن با جامعه بسيار كم است».

او افزود: خيلي از مشكلات جامعه در دانشگاه حل نمي شود و با وجود تعداد زياد دانشجويان تحصيلات تكميلي، اين انتظار مي رود پروژه هاي آنها بتواند بخشي از مشكلات جامعه را حل كند.

وي ادامه داد: ارتباط بين نظام آموزشي و نظام اجراي ما، يك ارتباط ضعيف است و بعضي از موسسات اجرايي براي خود، مراكز آموزشي- پژوهشي درست مي كنند، در صورتي كه اين همه دانشگاه و مراكز تحقيقاتي در كشور وجود دارد. و با وجود آنها، چرا نبايد دانشگاه ها و مراكز تحقيقاتي، مشكلات مردم را حل كنند. دانشگاه به مركزي تبديل شده است كه دانشجو در آن فقط، مدرك مي گيرد، درصورتي كه بايد اين ديدگاه شكل بگيرد كه '' ارزش دانشگاه به حل مشكلات اجتماعي و حل مشكلات جامعه باشد و نه به تعداد مقاله ها، تعداد استاد، تعداد دانشيار و ... ''.

انتهاي پيام /

 
منبع/نویسنده:
شاهی - نعیمی پور/دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
 
تاریخ: ۲۵/۰۶/۱۴۰۰   بازدید: ۲۵۱