دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳

دومینوی خشم در سطح جامعه
 
خشم مانند بازی دومینو است. كافی است به روزهایی كه با راننده تاكسی دعوایتان می شود نگاهی دقیق بیندازید. خشم فروخورده تان در پیچ بعدی یقه دیگری را خواهد گرفت. در بهترین حالت پول خرد هایتان را جمع می كنید كه به راننده بعدی همان مقدار كه فكر می كنید رقم درستی است پول بدهید و او را با غرغر هایش (...)
خشم مانند بازی دومینو است. كافی است به روزهایی كه با راننده تاكسی دعوایتان می شود نگاهی دقیق بیندازید. خشم فروخورده تان در پیچ بعدی یقه دیگری را خواهد گرفت. در بهترین حالت پول خرد هایتان را جمع می كنید كه به راننده بعدی همان مقدار كه فكر می كنید رقم درستی است پول بدهید و او را با غرغر هایش تنها بگذارید و این گونه دومینوی خشم جامعه را فرا می گیرد.
دومینوی خشم در سطح جامعه
خشم مانند بازی دومینو است. كافی است به روزهایی كه با راننده تاكسی دعوایتان می شود نگاهی دقیق بیندازید. خشم فروخورده تان در پیچ بعدی یقه دیگری را خواهد گرفت. در بهترین حالت پول خرد هایتان را جمع می كنید كه به راننده بعدی همان مقدار كه فكر می كنید رقم درستی است پول بدهید و او را با غرغر هایش تنها بگذارید و این گونه دومینوی خشم جامعه را فرا می گیرد.
دلایل مختلفی برای بروز خشم در جامعه وجود دارد دكتر عزت الله كرد میرزا در مورد دلایلی افزایش مصادیق خشم در جامعه می گوید: شیوه مدیریت جامعه یكی از دلایل افزایش خشم در جامعه است. جامعه ای كه به لحاظ مدیریتی نزاع در آن زیاد باشد، تنش بین مسئولان به بدنه سرایت می كند درنتیجه میزان خشم در جامعه اضافه شده می شود. مدیریت جامعه هم می تواند در راه اندازی و هم در كنترل خشم در جامعه سهیم باشد. یكی از مشكلات جدی مردم تغییرات اقتصادی است. فشار اقتصادی باعث می شود افراد با صرف انرژی بالایی به دنبال معاش خود باشند. وقتی كه بقا به خطر بیفتد طبیعی است كه هر نوع حساسیت و واكنش پذیری از آدم ها بروز پیدا كند. یكی از مصادیق واكنش ها می تواند خشم باشد.
بستر های زمانی و مكانی بر بروز خشم تأثیر گذار است. بودن در ترافیك های سرسام آور و طولانی میزان بروز خشم و تنش را بالا می برد. این روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه می گوید: ساختار شهر سازی و شرایط شهروندی تغییر كرده است. ما قوطی كبریت هایی را به جای خانه می سازیم و در آن زندگی می كنیم و آدم ها را از نقاط مختلف كشور به شهر های بزرگ می كشانیم درحالی كه فكر فضای بازی بچه، دورهم جمع شدن همسایه ها و خانواده ها وجود ندارد در بهترین آپارتمان ها سرانه بازی برای بچه ها 2متر است. وقتی سرانه حركتی مردم كم باشد خودبه خود بر تنش ها و برون ریزی های هیجانی تأثیر می گذارد. بنابراین با كوچك ترین حركتی آدم ها به هم تنیده می شوند و درگیری ایجاد می شود. تنش خانواده ها به جامعه نیز منتقل می شود. 
پرخاشگری در همه آدم ها به یك اندازه نیست آن ها ویژگی های به خصوصی دارند كه آن ها را در برابر سایر آدم ها متمایز می كند.
كردمیرزا معتقد است آن ها آدم ها را به خودی و ناخودی تقسیم می كنند یعنی روی دو قطب دوست و دشمن حركت می كنند آدم ها برایشان یا دوستند یا دشمن. وقتی آدم ها دوقطبی فكر كردند خودبه خود فیلتر ذهنی در ذهنشان می گذارند. با این فیلتر فقط پیام های منفی را دریافت و تحلیل می كنند و از كنار پیام های مثبت بی تفاوت می گذرند یا اصلا آن ها را نمی بینند. آن ها بیشتر نیمه خالی لیوان را می بینند. آن ها با این ذهن دوقطبی و منفی باف طبیعتا دست به پیشگویی هایی مانند جامعهپر از خشم و تهدید است و من برای حفظ و بقای خود باید پرخاشگر باشم. این پیشگویی برای این افراد نوعی پیشگیری است به این معنا كه اگر می خواهند برنده باشند مشت اول را بزنند. پیشگیری آن ها عموما خصمانه است. آن ها به جمله معروف 
هابز فیلسوف قرن 18 كه می گوید: انسان گرگ انسان است، معتقدند.
كردمیرزا درباره علت نداشتن الگوی خشم در جامعه می گوید: علتش این است كه ما یادمان رفته كه گفت وگو كنیم. جامعه ای كه در آن گفتمان وجود نداشته باشد بحث ها در خانواده و جامعه تبدیل به بگو مگو می شود. این به دلیل نداشتن الگو برای بروز خشم نیست. ما یاد گرفته ایم كه اگر هر چیزی را به شیوه پرخاشگرایانه مطرح بكنیم خوب است و به نتیجه می رسیم. رسانه ها و به خصوص تلویزیون نقش جدی در شكل دهی به این رفتار ها داشته اند. وقتی در فیلم ها و سریال ها نشان می دهیم كه پدری پسرش را به خاطر پسر دار نشدن با پرخاشگری ترد می كند و جامعه ای مردسالارانه دروغین را تصویر می كند طبیعی است كه در ساختار ها و رفتار های مردم خشم و فاصله جایگزین گفت وگو شود. چیز هایی به مردم نشان می دهند كه دیگر وجود ندارد. به عبارت دیگر جامعه ای كه عقلانیتش هدف قرار گرفته باشد گفت وگویش را از دست می دهد.
مسئول پرخاشگری در مردم چه كسی می تواند باشد، مسئول آرام كردنشان هم مشخص نیست. بیش از 20 سازمان و وزارتخانه و نهاد وجود دارند كه سال هاست وظیفه فرهنگ سازی دارند ولی بعدازاین همه سال جامعه مشكلات تعجب آوری دارد كه ریشه آن در فرهنگ جامعه است انگار مشكلات فرهنگی زودتر از فرهنگ درست نهادینه می شوند.
این روانشناس ریشه جامعه را در مسائل فرهنگی می داند و می گوید: اگر شما دندانتان درد بگیرد می دانید كه باید به دندانپزشك مراجعه كنید ولی اگر فرهنگتان مشكل داشته باشد نمی دانید باید سراغ چه كسی را بگیرید. مدیران شهری نیز می توانند در چند سطح تنش ها را برای كاهش پرخاشگری كاهش دهند. یك سطح آن مربوط به مدیران سازمان هایی است كه متولی امور فرهنگی در جامعه هستند و كارشان فرهنگ سازی است. ابتدا باید نقش و كار كسی كه مسئول فرهنگ جامعه است، مشخص شود. دیگر این كه وقتی به خانه هایی با قواره های كم و كوچه های تنگ اجازه واحدهای مسكونی زیاد داده می شود چطور می توان انتظار داشت كه كودكان و مردان و زنان فضای گفت وگو و همدلی در محله شان را داشته باشند. ماحصل آدم هایی كه در این واحد های تنگ و بسته زندگی می كنند غیر از موجود دوپایی نیست كه هر كاری از او برمی آید.
وی یكی از مهم ترین سازمان های متولی آموزش كنترل خشم را آموزش و پرورش می داند و می گوید: در سال های اخیر نقش معاونین پرورشی بسیار كم شده است. ما در آموزش و پرورش فقط به بچه ها یك نرده بان به نام كنكور برای رقابت می دهیم ولی خیلی به آن ها كسب تجربه را یاد نمی دهیم. آموزش و پرورش باید یك مقدار به بچه ها تجربه كردن را یاد بدهد تا نحوه ارتباط با دیگران را یاد بدهند. ارتباط كودك با آموزش و پرورش بیش از آنكه
 بر مبنای یادگیری علوم باشد، تست سازگاری اجتماعی است. چون آموزش و پرورش فقط مسئول آموزش علوم نیست. بچه ها زمان زیادی را صرف یاد گرفتن ریاضی و جبر و... می كنند این علوم درنهایت به آن ها كمك می كند پول جیبشان را بشمرند اما این بچه ها باید یاد بگیرند كه چطور با دیگران ارتباط سالم برقرار كنند.

|
منبع خبر:
روزنامه رسالت
   تاریخ: ۰۸:۱۰ - ۱۲/۱۱/۱۳۹۹   بازدید: ۱۳۴