دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
سه شنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۳

زن در بحران های زندگی
 
زن در بحران های زندگی سهیلا رضایی>
از دیرباز همواره زنان ركن اصلی و پایه ای در شكل گیری تمدن های بشری بوده و هستند. نقش محوری آنها در تشكیل و پایداری نهاد خانواده به عنوان ركن اصلی شكل گیری جامعه انسانی نقشی بی بدیل و ممتاز است؛ اما متأسفانه زن در جامعه كنونی در مواجهه با معضلات و مشكلات دچار نوعی بی پناهی شده و در معرض آسیب های بسیار قرار گرفته. جامعه ای متأثر از درگیری با همه چیز و اصالت بخشی به سود و سرمایه، زنان را در محیط اجتماع به بی دفاع ترین قشر جامعه تبدیل كرده است. به ویژه در مواجهه با شكست ها و بن بست های ارتباطی در ازدواج. شوربختانه دلایل مختلف فرهنگی و به ویژه اقتصادی موجب بالا رفتن سن ازدواج گردیده و با كاهش گزینه های در دسترس و افزایش فشارهای روانی ناشی از ازدواج دیرهنگام این مقطع حساس را برای بسیاری از دختران تبدیل به بزنگاهی خطیر نموده كه گاهی همین فشارها و محدودیت ها موجب بروز انتخابی اشتباه و تباهی و نابودی زندگی زنان خواهد شد.

جا دارد در این وانفسا به این نكته توجه كنیم كه علیرغم توصیه ها و ارزش و اهمیت ازدواج چه از منظر اجتماعی و فرهنگی و چه از منظر دینی، اما ازدواج نكردن به دلایل منطقی در هر سن و سالی هرگز به معنی پایان زندگی و شكست و تحقیر تلقی نمی شود.

آسیب شناسی حضور زنان در جامعه امروزی در همه جوامع نشان می دهد تأثیرات برخی سنت ها و نظام سرمایه داری عوامل اصلی بروز آسیب های اجتماعی زنان هستند؛ چه در جوامع غربی و مدرن كه نگاه كالایی به زن موجب نابودی كرامت انسانی و معنوی و حریم زنان شده و آنها را مبدل به مانكن های تبلیغاتی یا مصرف كنندگان صرف تولیدات و محصولات صنایع خود نموده اند و چه در برخی سنت های خاص كه برخی رسوم و هنجارهای نامناسب آنها را از حضور مؤثر در جامعه محروم نموده است.

علیرغم توصیه های دینی و فرهنگی در جامعه ایرانی متأسفانه به این موارد پدیده نوظهور دیگری افزوده شده است، فشارهای جامعه و به ویژه خانواده ها به خصوص با بالا رفتن سن بر دختران و تأثیرگذاری و نفوذ بالای شرایط اقتصادی بر تصمیمات قبل از ازدواج منجر به بالارفتن درصد طلاق ها گردیده و از طرف دیگر بعد از جدایی تغییرات عجیب و وحشتناك دیدگاه های جامعه به زن مطلقه به هیچ عنوان پذیرفتنی و انسانی نیست.

به نحوی كه زن شوهردار همیشه در مصونیت نگاه و تماس و هتك حرمت هاست كه این عمل در فرهنگ ما بسیار قبیح و زشت قلمداد می شود و زن شوهردار در حمایت كامل جامعه قرار دارد، اما به محض طلاق و جدایی، زنی كه در زندگی زناشویی خود با چالش ها و سختی های بیشماری مواجه بوده و چه بسا جوانی و زندگی خود را به دلایلی كه شاید خود عامل آنها نبوده به پای مردی گاه معتاد، فاسد و... نابود كرده و جان به لب آمده و علیرغم علم به سختی ها و مشكلات طلاق، تن به این كار داده، متأسفانه جامعه نیز حمایت خود را از این مظلوم ترین طیف اجتماع برمی دارد كه گویی این زن چون شوهر ندارد حرمت نیز ندارد و می بایست تسلیم هوس ها و پیشنهادها و بی حرمتی ها باشد.

زنی آسیب دیده از ازدواج و طرد شده به دلیل طلاق كه با عناوینی چون: بیوه، مطلقه، حلال و ثواب و گاهی با سوء تعابیر از توصیه های دینی زمینه را برای به بیراهه كشیدن این طیف از زنان و آسیب های جدی فردی و حتی اجتماعی در ابعاد وسیع آماده می كنند.

جا دارد با قدری تأمل بیشتر به شرایط این طیف از آسیب دیده ترین و آسیب پذیرترین قشر جامعه نگاه كرد و به دنبال ایجاد شرایطی برای حمایت های فرهنگی، اجتماعی و حقوقی از این بازندگان به ناحق بود.
   تاریخ: ۰۸:۵۶ - ۰۷/۰۴/۱۴۰۰   بازدید: ۱۶۲