گیلان امروز- مطالعات متعدد نشان داده كه بعضی از اختلالات روانی با خود نعمت ها و قابلیت های ذهنی رابه ارمغان می آورند كه هر انسانی آرزوی داشتن آن ها را دارد و قابلیت هایی فراانسانی شناخته می شوند. در ادامه قصد داریم شما را با بعضی از مریضی های روانی آشنا كنیم كه همراه با خود قدرت های فرا انسانی خارق العاده ای رابه ارمغان خواهند آورد.

1- اختلال هویت تجزیه ای می تواند احساس درد را در شما از بین ببرد

مریضی روانی «اختلال هویت تجزیه ای» «Dissociative identity disorder» طبق معمول در فیلم ها و سریال ها به شیوه ای گیج كننده و ناخوشایند به عكس كشیده می شود. در فیلم ها افراد دارای این اختلال روانی طبق معمول شخصیت های جداگانه داشته و هر كدام از این شخصیت ها با افكار متمایز خود اتفاقات عجیب و غریب و باورنكردنی را در اجتماع رقم می زنند. اما این مریضی در انجام دادن كار های خطرناك و غیر متداول خلاصه نمی شود. در واقع مغز این افراد تجارب و احساسات ناخوشایند را با تغییر دادن ماهیت آن ها منكوب می نماید. اما اخیراً روانشناسان دریافته اند كه این روش در واقع راهی برای رویارویی با شرایط ناخوشایند و نامطلوب روانی هست. بدین ترتیب شخص برای این كه از درد و رنج عاطفی خلاصی یابد خود را شخصیتی دیگر فرض می كند.

اما در هر صورت این نوع اختلال یك اختلال روانی به شمار می آید، زیرا فرد شخصیت های متقاوتی رابه خود می گیرد كه در واقع متعلق به او نیست. وقتی كه یك شخص مبتلا به این اختلال گریبانگیر تجزیه شخصیتی می شود، مغزش بطور كامل ان ها را گول زده تا باور كنند كه شخص دیگری میباشند، بدون این كه از زمان استراحت و خوشگذرانی ذهنی شان در كالبد یك شخصیت دیگر غیر از خود، كوچك ترین خاطره ای به ذكر داشته باشند. برای مثال وقتی كه شخصی به نام ماری برای اجتناب از احساسات دردآور گریبانگیر دوقطبی شدن شخصیت می شود، دیگر خاطرات دورانی كه شخصیت سوزان سكان هدایت رفتار های وی را بدست گرفته هست رابه ذكر نخواهد آورد.

همینطور این اختلال مقدور هست باعث شود كه مغز فرد طوری رفتار كند كه شخص احساس درد فیزیكی نیز نداشته باشد. در واقع در چنین شرایطی این اختلال با تغییر هویت فرد باعث می شود كه خاطرات ناگوارش را فراموش كند؛ چه آن خاطره آزار روحی از یك آزار جسمانی باشد و چه آسیب روحی از نجات از یك تصادف كه نزدیك بوده باعث مرگ وی شود. كسانی كه دریك حادثه ی تصادف یا واقعه ی مرگبار بوده اند چنین سنجیدن ای را درك خواهند كرد.

2- اختلال شخصیت وسواسی جبری باعث می شود حافظه ی قدرتمندی داشته باشید

مطالعات انجام گرفته بر روی افراد شدیداً وسواسی نشان داده كه بین به یادآوری سریعا كلمات و میزان وسواس و استرس تماس وجود دارد. در این مطالعه به مشاركت كنندگان در پژوهش 320 كلمه ی بامعنی و 140 كلمه ی بی معنی داده شد. در 280 كلمه تكرار شده تمامی گروه ها نتیجه ی مشابهی داشتند، اما افرادی كه گریبانگیر «اختلال شخصیت وسواسی جبری» «Obsessive-Compulsive Disorder» بودند بسیار سریعا تر و با دقت بیشتری كلمات رابه ذكر می آوردند.

انباشته كردن «ذخیره كردن» طبق معمولً پدیده ای هست كه در افراد دارای اختلال شخصیت وسواسی جبری دیده می شود، اما این موضوع تنها در مورد اشیاء نخواهد بود. «انباشته كردن خاطرات» نیز روشی دیگری از انباشته كردن هست كه طبق معمول در بین این بیماران دیده می شود. این روش به صورت اجباری و به عبارت دیگر غیرارادی رخ میدهد، زیرا افراد مبتلا به این اختلال به صورت بیولوژیكی دقت بیشتری به جزییات ریز خاطرات و حافظه خود دارند كه طبق معمولس در بین افراد عادی دیده نمی شود.

عصب شناسان پس از اسكن مغز افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی اجباری دیدند كه بخش هایی از مغز این افراد كه مرتبط به یادآوری تكراری خاطرات بود نسبت به افراد معمولی بزرگ تر هست كه به شكل گیری خاطرات بیشتری از اتفاقات قبل مختوم می شود. مطالعاتی كه در دانشگاه ایروین انجام شده نشان میدهد كه افراد دارای اختلال شخصیت وسواسی اجباری دارای توانایی یادآوری اطلاعات فراتر از مغز یك انسان عادی میباشند. به عبارت دیگر زمانی كه مغز یك شخصیت وسواسی در حال پردازش وسواس هست می تواند هر چیزی كه در مورد آن وسواس وجود دارد رابه سرعت به ذكر بیاورد.

3- اختلال كم توجهی- بیش فعالی می تواند شما را به یك نابغه ی خلق تبدیل كند

افرادی كه به اختلال كم توجهی- بیش فعالی «Attention deficit hyperactivity disorder» گریبانگیر هستند طبق معمول قبل از خوردن صبحانه نیز ایده های خلاقانه ی زیادی خواهند داشت كه از تمام ایده های خلاقانه ی یك فرد معمولی در تمام طول روز نیز بیشتر خواهد بود. در واقع این اختلال باعث می شود كه ریسك پذیری شخص افزایش یابد كه به خلاقیت ذهنی فرد منتهی خواهد شد. غالباً این افراد به اشتباه به آرام و قرار نداشتن منفی و كمبود دقت متهم می شوند، اما آن ها دلایل خوبی برای بی قراری و كم توجهی به مسایل اطراف دارند.

مغز افراد دارای اختلال كم توجهی- بیش فعالی هیچ بردباری در برابر چیز های كه علاقه ای به آن ها ندارد نخواهد داشت و بدون خستگی و آرامش در جهت تمركز كردن بر روی چیز هایی كه علاقه داشته و طبق معمولً دارای مقادیر بالایی ریسك میباشند تلاش خواهد كرد. به همین علت مغز متفكر همه ی وقت ریسك پذیر بوده، نرمال بودن رابه مساله كشیده و برای مشاهده چیز ها از زاویه ای اخیر باور های عمومی را نمی پذیرد. گرچه مقدور هست در درس هندسه نمره بالایی دریافت نكند، اما بی شك نخستین دانش آموز در كلاس خواهد بود كه می پرسد:" علت منطقی برای ذكر گرفتن این مقوله چیست؟ ". مغز این افراد بجای این كه مثل دیگر افراد به سهولت قبول كند كه دو بعلاوه دو در انتها چهار خواهد شد، به دنبال پیدا كردن راهكار ها و پاسخ های خلاقانه می گردد.

این افراد طبق معمول در شرایط بحرانی و خطرناك سریعتر تصمیم می گیرند به همین علت شانس بقای آن ها در چنین مواردی نسبت به یك شخص عادی بسیار بیشتر هست. حتی این افراد در تعداد زیادی از موارد قبل از این كه از تصمیم خود تشخیص كاملی داشته باشند بطور غیرارادی و ناخودآگاه عكس العمل های خلاقانه انجام می دهند. نمیتوان عكس العمل های این افراد را پیش بینی كرد، زیرا ان ها همواره از روش های خلاقانه بهره گیری می كنند در واقع مغز افراد دارای اختلال كم توجهی- بیش فعالی مقدار بسیار زیادی به اتفاقات و محرك هایی كه محیط اطراف به آن ها وارد می كند وابسته هست.

آن ها همه ی وقت در حال رویاپردازی و امتحان احتمالات در ذهن خود هستند به همین علت در حوزه ی موسیقی و نویسندگی و كار های دستی خلاقیت بسیار بالایی داشته و طبق معمولً پیروز می باشند. تاریخ نیز نشان داده كه افراد دارای چنین اختلالی طبق معمول افراد موفقی در كار بوده اند. از افراد معروف مبتلا به این اختلال میتوان به لرد بایرون، كورت كوبین، جاستین تیمبرلیك، ویل اسمیت و مایكل فلپس اشاره كرد.

4- شخصیت دوقطبی می تواند شما را دارای قدرت مقاومت خارق العاده، همدلی شدید و قدرت بویایی بی نظیری كند

بر اساس مطالعات انجام گرفته افراد دارای اختلال شخصیت دو قطبی «Bipolar disorder» طبق معمول دارای قدرت همدردی، معنویت و تساهل بالایی هستند. همدردی چیزی هست كه در اعماق مغز ما رخ داده و باعث می شود كه درد های دیگران را حس كنیم و این حس در افراد دارای اختلال شخصیت دو قطبی نسبت به دیگر افراد بسیار قویتر هست. تاثیر پدیده «حقیقی بینی افسرده كننده» كه در بیماران دارای شخصیت دو قطبی باعث می شود كه این افراد عكس حقیقی تری از دنیای اطرافشان داشته باشند ودر دراز مدت این دیدگاه ها و تصورات تكراری می تواند ان را تساهل پذیرتر و مقاوم تر سازد.

اتفاقی رخ می دهد و شما تجارب و تصورات خاصی را خواهید داشت ودر صورت تكرار این اتفاق، افراد دارای اختلال دو قطبی بودن شخصیت تساهل و استقامت بیشتری در برابر این موضوع خواهند داشت. بیش از 90 درصد افراد معنویت خودرا منبع آرامش خود در مواجهه با دنیای پر از آشوب میدانند، اما افراد دارای اختلال دو قطبی شخصیت بیش از بقیه آرامش خودرا در این حوزه جستجو می كنند. این افراد به علت حس های قوی معنوی خود در آرامش ها و درمان های معنوی قویتر و بهتر از دیگر افراد عمل میكنند. ازآن جایی كه افراد دارای اختلال دو قطبی شخصیت عواطف و احساسات بسیار قوی دارند این موضوع در مورد حس های دیگر نیز صدق می كند و برای مثال این افراد طبق معمول از حس بویایی بسیار قوی برخوردارند.

یكی از نشانه های اختلال دو قطبی شخصیت حساسیت شدید هست و افراد دارای این اختلال طبق معمولً حساسیت شدیدی به بو دارند. در واقع این افراد بو هایی كه با اتفاقات و تجارب ناب در تماس می باشند را خیلی سریعا تشخیص داده و با بهره گیری از این حساسیت می توانند خاطرات بیشماری رابه ذكر بیاورند. قدرت های فرا انسانی در افراد دارای شخصیت دو قطبی محدودیت های ظاهری یك «مغز سالم» را نادیده می گیرند و این افراد می توانند تجربیاتی داشته باشند كه دریك انسان معمولی دیده نمی شود.

5- اختلالات روان پریشی می تواند مهارت باورنكردنی در حل قضایای ریاضی به شما بدهد

بر اساس مطالعات انجام گرفته در دانشگاه ریكیاویك ایسلند، تعداد زیادی از افرادی كه از توانایی های خارق العاده ای در اساس حل قضایای ریاضی برخوردارند، دارای جنبه هایی از مریضی روان پریشی می باشند. به عبارت ساده تر در بین دانشجویانی كه در این دانشگاه حضور داشته و برترین نمرات را در دروس ریاضی دریافت كرده بودند نشانه های مشتركی از مریضی روان پریشی دیده می شد و تعداد زیادی از استادانی كه در اساس ی حل قضایا ریاضی از دیگران برتر بودند پیشینه ی بستری شدن در بیمارستان های روانی را داشتند. جان نَش یكی از معروف ترین ریاضیدانان زمان ما، از اختلال اسكیزوفرنی رنج می برد.

درك تصویری نابهنجار نش به مغز او اجازه می داد كه ریاضی را از دیدگاهی ببیند كه هیچ معلم یا استاد ریاضی نمی توانست تصور آن را بكند. زندگی نش در فیلم «ذهن خوشگل» «A Beautiful Mind» درسال 2001 با هنرمندی راسل كرو به عكس كشیده شد. این فیلم نشان می داد كه افراد دارای توانایی خارق العاده در حل قضایا ریاضی، جنبه هایی از دیوانگی، جنون و اسكیزوفرنی را در خود دارند. در واقع نورون های مغز افراد مبتلا به اسكیزوفرنی، درك تصویری بسیار متفاوتی پیدا می كنند و گرچه در بعضی از موارد می توانند حقیقت را طوری تغییر دهند كه به نتایج مثبت و خوشایندی مختوم شود و این همان چیزی هست كه ریاضیدانان در استقرا و نتیجه گیری های ریاضی به آن نیاز دارند.

6- استرس می تواند فرد را به شدت باهوش كند

ذهن های مضطرب و مشوش همواره در حال سیر و سرگردانی می باشند. فرد مضطرب برای یك بیدار شدن ساده و بیرون رفتن از اتاق نیز از قبل برنامه ریزی می كند و فكر می كند این موضوعات ساده مقدور هست خطرات بالفعلی را بر سر راه او قرار دهند. به عبارت دیگر در هر لحظه تئوری های توطئه بیشماری در ذهن فرد مضطرب وجود دارد. اما این نوع تفكر، روشی جادویی برای وادار كردن مغز به شكل دادن مسیر های ارتباطی اخیر هست. برای مثال بر اساس مطالعاتی كه بر روی یهودیان اشكنازی صورت گرفته، كه میزان استرس در بین ان ها بسیار چندان هست، این گروه قومی طبق معمولً ضریب های هوشی بالایی دارند.

مطالعات دیگر نیز وجود رابطه بین ضریب هوشی و استرس را تایید كرده اند. روی هم رفته می توان ادعا كرد كه اختلالات اضطرابی تماس مستقیم و باورنكردنی با مهارت های زبانی دارند. همینطور مشخص شده افرادی كه به استرس اجتماعی دچارند، همدردی بیشتری نسبت به سایرین دارند كه به هوش عاطفی بالا و مهارت های زبانی آن ها دلالت دارد. در مورد مهارت زبانی بالا در این افراد باید گفت وقتی كه فرد مضطرب می خواهد تمامی احساسات و افكار مضطربانه ی خود رابه زبان بیاورد، مغز مضطرب او باید تمامی ترس و نگرانی ها رابه ذكر بیاورد كه به قدرت یادآوری و حافظه بیشتر و مهارت های تفكر انتقادی منتهی خواهد شد.

7- سندروم توره می تواند دقت باورنكردنی را به ورزشكاران ببخشد

سندروم توره «Tourettes» طبق معمولً در فیلم ها و سریال ها به شیوه ی نادرستی و همچون یك رفتار زننده و ادا كردن حرف های ركیك بدون این كه كنترلی روی آن ها وجود داشته باشد به عكس كشیده می شود. اما مطالعات نشان داده كه در ذهن افراد مبتلا به سندروم توره نبردی شناختی و بی پایان بین وسوسه ها و تلاش برای نظارت كردن وسوسه های ناخوشایند وجود دارد. این موضوع باعث می شود كه فرد وقتی به صورت فعال در حال جدا كردن وسوسه های خوشایند از ناخوشایند هست از قدرت شناختی بالایی برخوردار باشد و بر روی هر وسوسه ناب هزاران بار بیشتر از یك شخص معمولی تمركز كند.

بعضی از افراد مبتلا به این سندروم مثل تیم هاوارد، دروازه بان معروف، میتوانند این وسوسه ها رابه شیوه هایی فراانسانی بازرسی كنند. این همان چیزی هست كه باعث می شد دقت دیوید بكهام در زمین و شوت كردن توپ به سوی دروازه به مقدار بسیار زیادی افزایش یابد. این اختلال در بین تعداد زیادی از ورزشكاران معروف دیده می شود كه قدرت و دقت ان ها رابه شدت افزایش داده هست.

8- افسردگی شما را خلاق خواهد كرد

بر اساس مطالعات موسسه كارولینسكا، افرادی كه در اساس های كاری كه نیاز به خلاقیت بالایی دارد كار می كنند احتمال این كه به افسردگی گریبانگیر شوند بسیار بیشتر هست. نویسندگان معروف طبق معمولً خودرا در اتاق هایشان حبس می كنند و تنها آشوب همه ی جانبه ی درونیشان هست كه آن ها را همراهی كرده و با آن ها هم صحبت می شود، به همین علت این افراد طبق معمولً به افسردگی مبتلا می شوند. گرچه نمی توان افسردگی را ستود، اما نمی توان تاثیرات خلاقانه ی آن را نیز انكار كرد. برای مثال ونسان ون گوگ آن قدر افسرده بود كه گوشش را كند و برای معشوق سابقش فرستاد، اما می توانست تمام افسردگی ها و افكار ناخوشایندش را در قالب هنر نقاشی بروز دهد.

همین موضوع نیز در مورد ادوارد مانش و تابلو معروف «جیغ» صدق می كند. ون گوگ و مانش تنها هنرمندانی نبودند كه به افسردگی گریبانگیر بودند. چارلز دیكنز، ارنست همینگوی، ویرجینیا وولف، تنسی ویلیامز، سیلویا پلت، و شاید همه ی نویسندگان اطراف مان به نحوی از اختلال افسردگی رنج می بردند. شاید بتوان ادعا كرد كه بدون افسردگی هنری نیز وجود نداشت!

9- اوتیسم می تواند شخص را به یك شخصیت دانا با ظاهری عقب افتاده تبدیل كند

وقتی كه به اوتیسم فكر می كنید شاید نخستین چیزی كه به ذهنت ان بیاید فیلم «مرد بارانی» «Rain Man» با حضور تام كروز و برادر اوتیسمی اش داستین هافمن باشد. در واقع هوشی كه هافمن در فیلم در اساسی خواندن كارت های بازی دارد در بین بیماران اوتیسمی چیز غیرطبیعی نیست. طبق معمول10 درصد از افراد دارای اختلال اوتیسم در زمره ی افراد با هوش خارق العاده در اساسی ناب قرار می گیرند. در واقع مهارت ریاضی این افراد حتی دانشمندان را نیز متحیر كرده هست.

بر اساس مطالعات گسترده ای كه در دانشگاه كمبریج صورت گرفته، افرادی كه در حوزه ی علوم، تكنولوژی، مهندسی و ریاضی فعالند نسبت به افراد شاغل در دیگر حوزه ها نشانه های ابتلا به اوتیسم بیشتری داشته اند یا به عبارت بهتر در طیف آزمایشی اوتیسم نمرات بالاتری را بدست آورده اند. گرچه این افراد را نمی توان اوتیسمی نامید، اما احتمال این كه اختلال افسردگی شیدایی را داشته باشند بیشتر از سایر افراد خواهد بود.