دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳

چرا در تصمیم گیری ناتوانیم؟
 
یك روانشناس گفت: ما آدم ها از زندگی در جبر و اجبار گریزانیم و از طرفی زمانی كه آزاد هستیم، پذیرش پیامد انتخاب هایی كه می كنیم نیز برایمان دشوار است.
چرا در تصمیم گیری ناتوانیم؟ نیلوفر ریحانی در گفت وگو با ایسنا اظهار كرد: برخی افراد مسئولیت تصمیم گیری خود را بر دوش دیگران می اندازند تا مجبور نباشند كه پیامد تصمیم گیری خود را قبول كنند. این گروه تصمیم گیری را به بقیه محول می كنند و از زیر آن شانه خالی می كنند تا اگر اتفاقی افتاد، بتوانند دیگران را بابت پیامد انتخاب شان سرزنش كنند و انگشت اشاره هیچ وقت به سمت خودشان نباشد.

وی افزود: قطعا شما نیز با افرادی مواجه شده اید كه حتی در مسائل جزئی زندگی خود مانند خرید یك لباس نیز ناتوان از تصمیم گیری و انتخاب هستند. داشتن قدرت تصمیم گیری به مهارت حل مساله و جرات مندی مربوط می شود و افرادی می توانند سكان زندگی خود را با قدرت به دست بگیرند و در موقعیت های مهم انتخاب های خوبی داشته باشند كه این 2 مهارت را در خود تقویت كرده باشند.

این روانشناس با بیان اینكه قطعا برای ما نیز پیش آمده كه در موقعیت های خاصی از زندگی قدرت تصمیم گیری نداشته باشیم، گفت: اینكه گاهی در زندگی مان هنگام مواجهه با چالش ها و در مواقع حساس كمی تعلل می كنیم و نمی توانیم به سرعت تصمیم گیری كنیم، كاملا طبیعی است اما زمانی این موضوع تبدیل به بحران می شود كه ما غالبا در هر موقعیتی ناتوان از تصمیم گیری باشیم.

وی با بیان اینكه برخی از افراد در یك تعارض بین اینكه دوست دارند آزاد باشند و حق انتخاب داشته باشند و در عین حال ناتوان از پذیرش پیامد و مسئولیت انتخاب ها و تصمیمات خود هستند گرفتار شده اند، گفت: گاهی افراد فقط همان راه پیش رویشان را انتخاب می كنند، غالبا ترجیح می دهند ریسك نكنند و مسیر كم خطرتر را انتخاب كنند.

ریحانی ضمن تاكید بر اینكه وجود شخصیت وابسته در افراد مانع از این می شود كه انتخاب صحیحی داشته باشند، گفت: برخی افراد هویت مستقلی ندارند. این گروه كه شخصیت وابسته دارند، نسبت به خود بی اعتمادند و احساس می كنند كه در زندگی نقش مهمی ندارند؛ در نتیجه جرات ابراز وجود و نظر دادن نیز نخواهند داشت و در خصوص مسائل جزئی نیز نمی توانند تصمیم گیری كنند. این افراد به دلیل اعتماد به نفس و عزت نفس پایینی كه دارند سریعا تحت تاثیر حرف های بقیه قرار می گیرند و از تصمیم خود پشیمان می شوند و احتمال اینكه تصمیمات هیجانی بگیرند نیز زیاد است.

وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینكه ناتوانی در تصمیم گیری بین كدام یك از جنسیت ها در جامعه ایرانی بیشتر است، گفت: برای مقایسه قدرت تصمیم گیری بین خانم ها و آقایان نیاز به تحقیق و بررسی داریم كه با سند و مدرك سخن بگوییم، اما به طور كلی یا براساس مشاهدات بنده قدرت تصمیم گیری در میان خانم ها كمتر است؛ زیرا پیامد انتخاب های نادرست برای خانم ها سنگین تر از مردان است و زنان در صورت اشتباه كردن بیشتر مورد سرزنش، تحقیر و... قرار می گیرند و جامعه قدرت آزمون و خطا را از آنها گرفته است. علاوه بر این غالبا تصمیم گیری های عمده در جامعه توسط مردان انجام می شود.

این كارشناس ارشد روانشناسی بالینی افزود: به طور مثال زوجی را درنظر بگیرید كه به دلیل عدم تفاهم تصمیم به طلاق می گیرند. در این حالت پیامدهای سنگین تری در انتظار خانم نسبت به مرد است. تصمیم به نابودی ازدواج و پیامدهای طلاق برای زنان به مراتب بیشتر از مردان است.

وی با بیان اینكه پیش شرط توانایی حل مسئله این است كه تنظیم هیجانی داشته باشیم، گفت: زمانی كه در یك موقعیت چالش زا قرار می گیریم یا با یك بحران روبه رو می شویم، اولین چیزی كه بروز می كند هیجانات ما است. قطعا در این شرایط نمی توان به درستی فكر كرد. پیش شرط توانایی حل مساله این است كه در ابتدا هیجانات خود را كنترل كنیم.

ریحانی افزود: مهارت حل مساله پنج گام دارد. در قدم اول باید تعریف مساله داشته باشیم. در تعریف مساله باید مشكل را به صورت مساله بیان كنیم چون این گونه قابل حل می شود؛ مثلا اگر با همسر خود مشكل دارید، باید آن را به صورت مساله اینگونه مطرح كنید كه «من برای رفع این مشكل با همسرم بایستی چه كنم». اگر به صورت معضل به موضوع نگاه كنیم و مثلا با خود بگوییم «من همیشه با همسرم مشكل دارم، اخلاقش بد است و چاره ای نیست». در اینجا با یك معضلی روبه رو هستیم كه گویی هیچ وقت قابلیت حل شدن ندارد.

وی با بیان اینكه گام دوم پیدا كردن و تولید راه حل است، گفت: باید باتوجه به توانایی و شرایط بررسی كنیم كه برای رفع مشكل مان چه راه حل هایی وجود دارد. شاید در مثال بالا اینكه رفتارمان را تغییر دهیم، صحبت كردن با همسر، كمك گرفتن از یك فرد معتمد یا حتی طلاق را در گزینه های خود ذكر كنیم. در مرحله سوم بایستی این راه حل را بررسی كنیم. در این مرحله شاید به این نتیجه برسیم كه یكی از راه حل ها مانند طلاق را حذف كنیم و یك راه حل دیگر را انتخاب كنیم.

این روانشناس افزود: در مرحله چهارم یكی از راه حل هایمان را اجرا می كنیم و در مرحله پنجم راه حل را انتخاب كرده و نحوه انجام آن و نتیجه را مورد نظارت و ارزیابی قرار می دهیم تا ایرادات یا نقاط قوت خود را تشخیص دهیم؛ بنابراین با تمرین این پنج مرحله همواره در موقعیت های مختلف می توانیم كاملا حساب شده تصمیم گیری كنیم.

وی ضمن تاكید بر اینكه باید از سنین كودكی و نوجوانی بسته به توانایی فرزندمان اجازه دهیم كه درخصوص مسائل مربوط به خود مستقلا تصمیم گیری كند، گفت: در مراحل رشد كودكان، باید یك محدوده ای را در نظر بگیریم و به او اجازه دهیم كه یك قدم جلوتر از توانایی هایی كه در حال حاضر دارد در خصوص مسائل شخصی مربوط به خود از قبیل فعالیت های فیزیكی، تحصیلی، انتخاب رشته و... مستقلا تصمیم گیری كند. گمان نكنیم كه چون باتجربه هستیم و خیرخواه فرزندان مانیم می توانیم همه چیز را به آن ها دیكته كنیم.

ریحانی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینكه چطور می توانیم مهارت تصمیم گیری صحیح را در خود تقویت كنیم، گفت: به نظرم آموزش مهارت جرئت مندی نیاز به گذراندن دوره های مهارت زندگی و كارگاه های مخصوص دارد تا آدم بیاموزد كه منفعل نباشد و خواسته خود را بدون پرخاشگری، بی ادبی و... بیان كند. باید بدانیم كه نقطه مقابل انفعال، پرخاشگری نیست. هر دوی اینها رفتاری ناسازگارانه به حساب می آیند. به لحاظ اجتماعی بایستی احساسات دیگران را نیز در نظر بگیریم و قرار نیست با رفتارمان به دیگران آسیب برسانیم.

انتهای پیام
منبع خبر:
ایسنا
   تاریخ: ۰۸:۲۲ - ۱۴/۰۹/۱۴۰۰   بازدید: ۱۷۶