دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳

موج سواری بر روی مشكلات زندگی
 
مشكلات زندگی همچون موج های دریاست كه گاهی آرام و گاهی سهمگین و خروشان به سوی ما می آید. اگرچه ممكن است در جدال با یكی از این موج ها، تاب وتوان خود را از دست دهیم، اما سرانجام یاد می گیریم چگونه سوار بر موج مشكلات زندگی شده و خود را نجات دهیم.
موج سواری بر روی مشكلات زندگی معلولیت به هر نوع ناتوانی گفته می شود كه در زندگی مستقل یك فرد اثرگذار باشد، اما شاید بسیاری هنوز نمی دانند كه بیماری های اعصاب و روان هم جزو معلولیت ها به شمار می آیند.

معلولیت ها عمدتاً به دو شیوه سنتی و مدرن تعریف می شود؛ معلولیت در تعریف سنتی آن به هر پدیده ای گفته می شود كه باعث از دست رفتن برخی توانایی ها شود و فرد نتواند زندگی مستقلی داشته باشد، درحالی كه در تعریف مدرن، معلولیت را فقدان و یا كاهش سهیم شدن در زندگی اجتماعی می گویند.

به طوركلی معلولیت ها بر اساس اختلالاتی كه باعث بروز آن می شود به شش دسته جسمی و حركتی، عقب ماندگی ذهنی، اختلالات اعصاب و روان، حس بینایی، شنوایی و گفتاری تقسیم بندی می شود.

در میان معلولیت های یاد شده، اختلالات اعصاب و روان را شاید بتوان پیچیده ترین و درعین حال ناشناخته ترین معلولیتی دانست كه دامنه وسیعی دارد؛ از اضطراب و افسردگی مزمن گرفته تا اختلال دوقطبی و اسكیزوفرنی.

در این میان، افسردگی یكی از شناخته شده ترین اختلالات روانی است كه طیف وسیعی دارد، اما در شدیدترین حالت آن فرد افسرده علائم جسمی و روحی تجربه می كند كه زندگی روزمره را برای او تبدیل به چالش جدی می كند.

«ویلیام استایرن»، افسردگی را باران سیاهی از ترس تعریف كرده است. این اختلال خلق ممكن است ناگهان و بدون هیچ دلیل مشخصی ایجاد شود و یا از یك شكست و فقدان، و درنهایت موجب احساس مداوم غم، بی ارزش بودن، ناامیدی، بی پناهی، بدبینی و احساس گناه می شود.

هفته گذشته به بازدید از نمایشگاه دستاوردهای هنری معلولان در موزه هنرهای تزئینی رفتم. در گوشه ای از ساختمان موزه، تابلوهای نقاشی و هنرهای تزئینی خلق شده به دست هنرمندان معلول، با زیبای فضای موزه تلفیق شده و تصویری دوچندان زیبا خلق كرده بود.

در روز پایانی نمایشگاه، خبری از حضور پرشور روزهای اول هنرمندان نبود، تنها دختر جوانی در گوشه ای از فضا نشسته و سرگرم كار بر روی تابلوی ترمه بود.

بنا به عادت به دنبال هنرمند معلولی بودم كه مشكل جسمی حركتی و یا نابینایی و ناشنوایی داشته باشد، اما برخلاف انتظارم، دختر جوانی كه مسئول نمایشگاه او را برای گفت وگو به من معرفی كرد، با ظاهری عادی شبیه هر بانوی هنرمند دیگری سرگرم كار خود بود.

باز كردن سر صحبت با دختر جوان كار سختی نبود و درخواستم برای یك گپ و گفت خودمانی را به شرط اینكه هیچ تصویر یا نام و نشانی از او ثبت نشود پذیرفت، اگرچه هنوز نمی دانستم دختر جوان از چه مشكلی رنج می برد.

دختر جوان با اینكه هنوز كمی شك و تردید داشت، دست از كار كشید و قرار شد او را به انتخاب خودش با اسم مستعار مریم صدا كنیم. مریم 37 ساله و لیسانس ادبیات دارد، اما حرفه اصلی اش خیاطی است و در كنار آن سرمه دوزی، بافتنی، ساخت گل های تزئینی و كارهای هنری دیگری هم انجام می دهد.

او مددجوی یكی از مراكز خیریه توان بخشی بیماران اعصاب و روان در اصفهان است كه دچار اختلال افسردگی حاد است.

مریم در آغاز جوانی و درست در دوره ای كه یكی از پرشورترین و هیجان ترین دوره های زندگی هر دختری قلمداد می شود به این اختلال دچار شده است. وقتی تعجب را در چشمان من می بیند، بدون هیچ پرسشی خودش توضیح می دهد: «دوره پیش دانشگاهی بودم كه دچار افسردگی شدید شدم. در آن دوره آن قدر استرس قبولی در كنكور را داشتم كه باعث شد دچار مشكل اعصاب و روان شوم».

-«از استرس كنكور!؟»

«بله، از استرس زیاد برای كنكور دچار اختلال اضطراب و افسردگی شدم. اواسط سال تحصیلی بود كه دچار علائم استرس شدید یعنی گریه و بی قراری و ناراحتی شده بودم، تاجایی كه تحمل حضور در جمع و حتی خانواده ام را نداشتم و منزوی شده بودم! بالاخره كار به جایی رسید كه پیش مشاور رفتم و وقتی استرسم كنترل نشد برایم داروهای آرام بخش تجویز كردند تا كنترل اعصابم از دستم خارج نشود.

«یادم هستم از همان روزهای اول پیش دانشگاهی هر روز می گفتند امسال سال سرنوشت شماست! آینده شما امسال رقم می خورد! برای اینكه در كنكور قبول شوید باید هرروز و با برنامه درس بخوانید! باید تمام انرژی و حواستان امسال به درس و كنكور باشد و ... همه این حرف ها هنوز در گوشم هست و ذره ذره استرس من را بالا برد تا جایی كه دیگر كنترل آن دست خودم نبود... ».

صدای مریم آرام آرام ضعیف شده و دستش به سمت سوزن و پارچه ترمه رفته است. وقتی توجهم به هنر زیبای دست هایش جلب می شود برایم از ترمه و تفاوت سرمه دوزی ها می گوید، از اینكه طرح را از كجا شروع كرده و محكم و یكدست بودن دانه های طلایی كوچك در كنار هم، چقدر در كیفیت و زیبایی ترمه اهمیت دارد. می گوید «از خودم تعریف نمی كنم، اما دست روی این دوخت ها بگذار ببین چقدر قشنگ كارشده است».

زیبایی و پیچیدگی نقش و نگار ترمه اما خاطرات دوران اضطراب و افسردگی را از ذهن مریم پاك نمی كند. سوزن را از پارچه ترمه بیرون می آورد و می گوید: «من كه نمی دانستم استرس باعث بیماری می شود. درسم خوب بود و از طرف خانواده هم تحت فشار نبودم، اما خودم را اذیت می كردم، حتی برادر بزرگ ترم می گفت تو دختری، سربازی كه نمی روی، فوقش یك سال پشت كنكور می مانی تا قبول شوی، چرا این قدر خودت را اذیت می كنی!»

«ممكن است برای هركسی اتفاق بیفتد كه به خاطر استرس زیاد دچار ناآرامی، بی قراری، انزوا، گریه و افسردگی شدید شود، اما به نظر من نظام آموزشی هم بی تقصیر نیست كه بچه ها را تا این اندازه تحت فشار قرار می دهد و از غولی به اسم كنكور می ترساند! شاید به نظر خیلی ها عجیب و حتی مسخره به نظر بیاید كه من به خاطر استرس قبول نشدن در كنكور سلامت اعصاب و روانم را از دست دادم اما واقعیت دارد، چون افراد در موقعیت های مختلف، ظرفیت های متفاوتی دارند و نمی شود كسی را به راحتی قضاوت كرد».

دختر جوان به اینجا كه می رسد تأكید می كند «حتماً بنویس ترس و نگرانی و استرس باعث بیماری می شود» و بعد ادامه می دهد: «گفته بودم رشته ام ادبیات است؟ خودم هم از نوشتن سر درمی آورم و خیلی علاقه مندم روزی داستان زندگی ام را بنویسم».

می پرسم بالاخره كنكور قبول شدی؟

می خندد و می گوید: «همان سال كنكور دادم و قبول شدم، البته دوست داشتم مدیریت دولتی بخوانم تا بتوانم سركار دولتی بروم اما ادبیات قبول شدم. برخلاف تصور همه، ادبیات رشته سختی است. من دانشگاه شهر دیگری دور از خانواده قبول شده بودم و به خاطر سختی و دوری از خانواده دوباره دچار مشكل شدم و مجبور شدم انتقالی بگیرم و به اصفهان برگردم. به خاطر همین مشكلات روحی و جسمی بود كه حدود شش سال طول كشید تا بتوانم مدرك كارشناسی بگیرم».

مریم یادآور می شود كه حالا هم زیر نظر پزشك است و دارو مصرف می كند، البته داروها گاهی كم و گاهی كلاً قطع می شود، اما به این نتیجه رسیده كه تنها كسی كه می تواند به او كمك كند خودش است و ادامه می دهد: «به تمام كسانی كه مثل من دچار مشكلات روحی می شوند می گویم فقط و فقط خودتان می توانید به خودتان كمك كنید».

«روزهایی كه به كلاس های هنری می روم خانم های زیادی هستند كه دچار افسردگی شدید شده اند، بعضی به خاطر طلاق و یا بعد از زایمان و بعضی به خاطر مشكلات غیرقابل تصور و اتفاقات عجیبی كه در زندگی برایشان افتاده دچار بیماری شده اند. البته هیچ كسی را نباید قضاوت كرد، ممكن است در یك مقطع از زندگی كسی تاب و توان خودش را از دست بدهد و دیگر نتواند سلامت قبلی اش را به دست آورد، اینجاست كه باید تلاش كند دوباره كنترل زندگی اش را به دست خودش بگیرد، فقط هم خودش می تواند این كار را بكند و قرار نیست كسی دیگر كمكش كند. سخت است اما می شود همه این مشكلات را پشت سر گذاشت و به زندگی عادی برگشت».

از تغییر مسیر زندگی مریم می پرسم، دختری كه هدفش این بود در كنكور قبول شود تا به قول خودش بعد از دانشگاه دستش جایی بند شود، یادآور می شود: «كنكور برایم مهم بود چون می خواستم معلم شوم و یا كار دولتی داشته باشم اما حتی نمی توانستم درست وحسابی درس بخوانم و آزمون بدهم، چون استرس زیاد باعث می شد از اینكه شكست بخورم بترسم و همین ترس و استرس باعث افسردگی بیشترم می شد».

آرزوهایی دوران نوجوانی مریم آن طور كه می خواست اتفاق نیفتاد، اما این روزها از فكر كردن به آن آرزوها فقط لبخندی به لبانش می نشیند و می گوید: «بعد از اینكه دیدم نمی توانم ادامه تحصیل دهم و بیشتر از این فشار و استرس را تجربه كنم به سراغ كارهای هنری رفتم، البته از قبل هم به كارهای هنری علاقه مند بودم، اما درباره اش فكر نكرده بودم. حالا می بینیم درست است درس خواندن خوب است، اما كار هنری لذت بیشتری دارد».

می خندد و ادامه می دهد: «كار هنری خوب حتی درآمد خوبی هم دارد. همین تابلویی كه می بینی را حدود دو میلیون تومان به مغازه ای در میدان امام می فروشم. حالا خودم برای خودم كار می كنم و آرامش بیشتری هم دارم».

دوباره دست به سوزن می شود و همین طور كه به سراغ طرح و نقش های روی پارچه ترمه می رود می گوید: «اول با خیاطی شروع كردم، خیاطی را هم خیلی دوست دارم، اما سرمه دوزی هم كار ظریفی است. باور می كنی من سرمه دوزی را آنلاین یاد گرفتم؟ فقط پنج ماه طول كشید یاد بگیرم!» مریم مثل كسی كه یادش افتاده باشد كار مهمی دارد به سرعت مشغول كار می شود و روی پارچه ترمه سوزن می زند، در همین حال برایم توضیح می دهد كه چطور گل و برگ را می دوزد.

به كارهای هنری علاقه داشتی یا علاقه مند شدی؟

«آدم وقتی وارد یك رشته هنری می شود به آن علاقه مند می شود، برخی استعداد دارند اما خبر ندارند و ممكن است هیچ وقت استعدادشان كشف نشود، برخی هم وقتی وارد این كار می شوند به آن علاقه مند می شوند و به خاطر همین علاقه مندی می توانند موفق شوند».

«كارهای هنری برای من فقط كار نیست، به من انگیزه و روحیه می دهد، درست مثل ورزش كردن. كار هنری نیاز به تمرین و تمركز و دقت دارد و باعث می شود دیگر به زندگی و مشكلاتم فكر نكنم».

یعنی دیگر نگران آینده نیستی؟

«خیلی وقت است یاد گرفته ام باید در لحظه زندگی كنم، بدون پشیمانی و ناراحتی از گذشته و ترس و نگرانی از آینده».

با این وجود حتماً هدفی هم برای خودت داری؟

«دوست دارم همه هنرهای تزئینی را بلد باشم، اما در یك زمینه بیشتر متمركز شوم و تلاش كنم. من خیاطی را خیلی دوست دارم و سعی می كنم به صورت حرفه ای ادامه دهم. آموزش دادن را هم خیلی دوست دارم. مدرسه كه بودم عربی ام خوب بود و همه بچه ها جمع می شدند تا به آن ها عربی یاد بدهم. حالا هم دوست دارم كارگاهی برای خودم داشته باشم و به هنرجویانم آموزش دهم، چون آموزش دادن به دیگران احساس خیلی خوبی دارد، به خصوص آموزش به معلولان كه توانمندی های فوق العاده ای دارند».

مریم كه در همین مدت كوتاه گفت وگو با دستان چابك و ظریفش چند گل وبته جدید روی پارچه ترمه خلق كرده، نگاهی به نتیجه كارش می اندازد و می گوید: «كسی از آینده خبر ندارد، در هر مرحله زندگی ممكن است آدم دچار تنش و استرس شود، مخصوصاً فشار كاری كه آدم را از پا درمی آورد و باعث بیماری می شود. اگر همه این فشارها و استرس ها را نتوانی كنترل كنی مجبور می شوی با دارو و مصرف آرام بخش كنترل كنی، پس بهتر است آدم از همان اول، از همه استرس ها دوری كند، سعی كند پیش از اینكه دیر شود خودش از پس مشكلات برآید و برایشان راه حلی پیدا كند».

او كه می گوید حالا چند سالی است یاد گرفته چطور با مشكلات و سختی ها كنار بیاید، اضافه می كند: «همیشه عاشق نوشتن بوده ام و به فكر این هستم كه تجربه هایی كه در این سال ها به دست آوردم را بنویسم. این تجربه ها را به راحتی و آسان به دست نیاوردم، شاید به درد كسی خورد».

كلام آخر مریم باز هم این توصیه است كه «در هر شرایطی نگذاریم مشكلات ما را از پا درآورد، جلوی مشكلات بایستیم، چون مشكلات مثل موج دریاست كه باید سوار آن شویم و از موج سواری لذت ببریم».

انتهای پیام
منبع خبر:
ایسنا
   تاریخ: ۰۸:۳۶ - ۲۱/۰۹/۱۴۰۰   بازدید: ۱۷۵