دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
سه شنبه ۳ مهر ۱۴۰۳

هفتم تیر ماه؛ یادآور رشادت های راست قامتان جاودانه تاریخ
 
حدود ساعت 21 و7 دقیقه هفتم تیرماه 1360، دو بمب بسیار قوی، در محل دفتر مركزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد كه بر اثر شدّت انفجار، تمامی سقف ساختمان فروریخت و موجب به شهادت رسیدن شهید مظلوم آیت اللّه دكتر سید محمد حسینی بهشتی و 72 تن از شخصیت های سیاسی مذهبی كشور شد.
هفتم تیر ماه؛ یادآور رشادت های راست قامتان جاودانه تاریخ هفتم تیر 1360 بر اثر انفجار یك بمب نیرومند در مقر حزب جمهوری اسلامی در تهران، آیت الله بهشتی و 72 تن از یاران امام خمینی(ره) به شهادت رسیدند؛ آیت الله سیدمحمد حسینی بهشتی، رئیس وقت دیوان عالی كشور و بیش از 70 نفر از مقامات و چهره های برجسته سیاسی از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر، 27 نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در جریان انفجار مقر اصلی این حزب به شهادت رسیدند.

این حادثه شش روز پس از عزل بنی صدر از ریاست جمهوری انجام شد. روز سه شنبه 30 /3 /1360 طرح عدم كفایت سیاسی بنی صدر در مجلس شورای اسلامی بررسی و با 177 رای موافق، 12 رای ممتنع و یك رای مخالف تصویب شد و روز اول تیرماه، حضرت امام خمینی(ره) حكم عزل بنی صدر را از مقام ریاست جمهوری صادر كردند.

سازمان مجاهدین خلق پس از این وقایع، در 30 خرداد 1360، اعلام كرد كه فعالیت های این سازمان وارد فاز نظامی شده است، موج این فعالیت ها به قدری گسترده بود كه از مردم عادی در كوچه و خیابان تا مسئولین شاخص نظام را در بر گرفت. سه روز قبل از وقوع این حادثه، محمد جواد قدیری، عضو كادر مركزی سازمان مجاهدین خلق و طراح اصلی انفجار مسجد ابوذر كه در آن آیت الله خامنه ای، امام جمعه وقت تهران مورد سوءقصد قرار گرفت، به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود كه «روز هفتم تیر» كار یكسره خواهد شد.

چگونگی رخداد این واقعه

هفتم تیرماه 1360 بود. در مركز شهر و در محل ساختمان حزب جمهوری اسلامی، ثانیه ها باشتاب سپری می شد. چهره های آرام دولت مردان و رهبران حزب، درفضای نیمه روشن ساختمان، بیانگر ایمانی شگرف بود. بانگ رسای شهید بهشتی در فضای تالار می پیچید و چشم ها و نگاه ها را درجذبه ای جادویی فرو می برد.

و ناگهان،... دقیقه ای بعد، صدای سهمگین انفجار بمب در مركز شهر قلب ها را لرزاند. سقف سالن با تكه تكه شدن قطعات بمب بر سر دولت مردان آوار شد و تلّ بلند خاك، پیكرهای زخمی و اجساد تكه تكه شده دولت مردان را پوشاند. ناگاه شهر در ماتم و بهتی عظیم فرو رفت و چهره های مصمّم و خشمگینِ مردم، با گام های شتاب آلود و مشت های گره كرده، به مقرّ حزب هجوم آوردند و با شعارهای كوبنده، فریاد زدند: «آمریكا، آمریكا ننگ به نیرنگ تو، خون شهیدان ما می چكد از چنگ تو».

هفتم تیر ماه؛ یادآور رشادت های راست قامتان جاودانه تاریخ

فاجعه ای بزرگ

در هفتم تیرماه سال 1360، دفتر مركزی حزب جمهوری اسلامی، در حالی كه جمعی از بلندپایه ترین و دل سوزترین مسئولان نظام، چون آیت اللّه بهشتی رئیس دیوان عالی كشور، چهار وزیر، 12 معاون وزیر و حدود 30 نماینده مجلس در آن جلسه حضور داشتند، با بغض منافقان منفجر شد و 72 یار وفادار انقلاب و امام(ره)، با ذكر خدا بر لب و بدن های پاره پاره، به دیدار حق شتافتند. در پی این حادثه، مردم انقلابی ایران، در سراسر كشور مجالس عزاداری باشكوهی برگزار كردند و با این كار، نفرت عمیق خود را از دشمنان انقلاب و به ویژه منافقان نشان دادند. امام خمینی(ره) درباره این حادثه جان سوز فرمودند: «ملت ایران در این فاجعه بزرگ، 72 تن بی گناه، به عدد شهدای كربلا از دست داد».

27 صندلی؛ 27 دسته گل

پس از حادثه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیرماه سال 1360 و شهادت جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نخستین جلسه علنی مجلس، سه روز بعد، یعنی چهارشنبه دهم تیرماه برگزار شد. درآن روز، به یادبود آن شهیدان، 27 دسته گل، بر روی 27 صندلی مجلس قرار داده بودند.

یكی از مسئولان نظام درباره آن روز نوشته است «نگران عدم تشكیل مجلس، به خاطر كمبود از حدنصاب لازم بودم خوشبختانه با یك ساعت تأخیر، نصاب حاصل شد و جلسه علنی رسمیت یافت. موفقیتی بزرگ حاصل آمد؛ چون 27 نفر نماینده شهید داشتیم و نُه نفر مجروح؛ گرچه جمعی از مجروحان، از بیمارستان به مجلس آمدند.»

هفتم تیر ماه؛ یادآور رشادت های راست قامتان جاودانه تاریخ

هفتم تیر ماه؛ یادآور رشادت های راست قامتان جاودانه تاریخ

تشییع شهیدان خونین بال

دو روز بعد از فاجعه هفت تیر، مردم برای تشییع شهدا، در میدان حسن آباد جمع شدند و به سوی بهشت زهرا به حركت درآمدند. شهدای پاك باخته در راه حق، یكی پس از دیگری بر روی دست های گرم و توانمند مردم به خاك سپرده می شدند و تا عصر آن روز فراموش نشدنی، 28 تن از شهیدان دفن شدند و تشییع بقیه، از جمله شهید مظلوم دكتر بهشتی، به وقت دیگری موكول شد. بامداد روز بعد با این كه دفن شهدا اعلام نشده بود، اما سیل مردم به سوی بهشت زهرا سرازیر شد و سرانجام در آن موقع، پیكر پاك آن شهید مظلوم و تنی چند از هم سنگرانش، روی دست های پاك مردم به محل دفنشان انتقال یافت و پیكر آنان كه پاكتر از گُل بود، به خاك سپرده شد.

هفتم تیر ماه؛ یادآور رشادت های راست قامتان جاودانه تاریخ

پیام امام خمینی(ره) در مورد هفت تیر

امام خمینی(ره) در بخشی از پیام خود درباره هفت تیر، درمورد خیانت های منافقین می فرمایند «می خواهید با شهادت رساندن عزیزان ما، این ملت فداكار را از صحنه بیرون كنید. شما تا توانستید به فرزندان اسلام، چون شهید بهشتی و شهدای عزیز مجلس و كابینه با حربه ناسزا و تهمت های ناجوانمردانه حمله كردید كه آنها را از ملت جدا كنید و اكنون كه آن حربه از كار افتاده و كوس رسوایی همتان بر سرِ بازارها زده شد، در سوراخ ها خزیده و دست به جنایاتی ابلهانه زده اید كه به خیال خام خود، ملت شهید پرور و فداكار را با این اعمال وحشیانه بترسانید و نمی دانید كه در واژه شهادت، واژه وحشت نیست».

هفتم تیر ماه؛ یادآور رشادت های راست قامتان جاودانه تاریخ

سخنان رهبر معظم انقلاب در مورد هفت تیر

رهبر معظم انقلاب در مورد حادثه هفتم تیر سال 1360 می فرمایند «یك جمله درباره حادثه هفتم تیر عرض كنیم و آن این است كه شاید از همه ابعاد متعددی كه این حادثه داشت، این بُعد جالب تر باشد كه این حادثه، نشان داد كه ضربه های سهمگینی از این قبیل هم حتّی نمی تواند به استحكام بنای جمهوری اسلامی كه به ایمان و حضور مردم تكیه كرده است، خللی وارد كند. این حادثه، حادثه كوچكی نبود. چنین حادثه ای در هر نقطه دنیا كافی است برای فرو ریختن یك نظام. این همه اشخاص مؤثر، مهم، خوش فكرو مبارز به دست جنایت كار تروریست ها در یك لحظه از بین بروند و نظام آن را تحمل كند و از آن، وسیله ای برای استحكام هر چه بیشتر خود به وجود بیاورد. این چیز شگفت آوری بود. این بركت حضور و ایمان مردم، به بركت استحكام ساخت درونی نظام اسلامی بود و به فضل پروردگار، همیشه همین طور خواهد بود».

هفتم تیر ماه؛ یادآور رشادت های راست قامتان جاودانه تاریخ

چه كسی مسئول این حادثه بود؟

محمدرضا كلاهی فرزند حسن متولد 1338 دارنده شماره شناسنامه 1251، دانشجوی سال اول رشته برق دانشگاه علم و صنعت ایران و دارای دیپلم ریاضی از دبیرستان بامداد (واقع در خیابان جمهوری اسلامی - خیابان گلشن) كه نامبرده در حین وقوع حادثه متواری شده است.

سخنگوی سپاه نیز در مصاحبه ای با ارائه توضیحات بیشتر در مورد نتایج تحقیقات گفته است:

... بمب گذاری از ناحیه سازمان مجاهدین خلق، این گروه وابسته و مزدور آمریكایی، صورت گرفته است. شكل و نحوه كار هم به این طریق بوده كه به وسیله یك عامل نفوذی به نام محمدرضا كلاهی كه در میان كاركنان حزب جمهوری اسلامی نفوذ كرده بود ... این بمب گذاری صورت می گیرد ... این بمب گذاری خیلی ساده و به نوعی بوده كه هر كسی می توانسته این كار را انجام دهد، به جهت اینكه فرصت كافی داشته و یكی از بمب ها را در زیر تریبون قرار داده، بمب دیگر را در كنار ستونی از سالن كار گذاشته ... بمب گذار در ارتباط با همان سالن كنفرانس و به عنوان یك كارمند معمولی و ساده كار می كرده است.

حجت الاسلام محمدی ری شهری، اولین وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران نیز در خاطرات خود آخرین و كامل ترین اطلاعات منتشره درباره كلاهی را ارائه داده است:

محمدرضا كلاهی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال 1357 به سازمان منافقین پیوست. ابتدا در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت و پس از مدتی با خط دهی سازمان از انجمن اظهار بریدگی نموده، ضمن اینكه در همان مقطع با سازمان ارتباط تنگاتنگی داشته است، به عنوان پاسدار كمیته انقلاب اسلامی ولی عصر (تهران) واقع در خیابان پاستور، شروع به فعالیت و به تدریج با هدایت منافقین، وارد حزب جمهوری اسلامی می شود.

كلاهی در تشكیلات دفتر مركزی حزب در جایگاهی قرار می گیرد كه از كلیه جریانات مهم حزبی و مملكتی (دولت، مجلس، نهادها و ...) مطلع بوده و همچنین مسئول دعوت ها برای كنفرانس ها، میزگردها و یا جلسات بوده، ضمن اینكه حفاظت سالن نیز به عهده او بوده است. وی مستقیما زیر نظر یكی از افراد كادر مركزی منافقین به نام هادی روشن روانی با نام مستعار مقدم قرار داشته است.

كلاهی از تاریخ 1359/9/1 در منزل شخصی فردی به نام سعید عباس مودب صفت، به عنوان مستاجر و به صورت انفرادی زندگی می كرده و بعضا افرادی را نیز با خود به منزل می آورده است. وی ساعت 7 صبح از خانه خارج و حدود 8 شب به خانه باز می گشت و در رفت و آمد بسیار محتاط و مرتبا خودش را چك می كرد و حتی برای رفتن به دستشویی، در اتاق خودش را قفل می نموده است.

وی چند روز قبل از انفجار حزب، كیف سامسونت خود را عوض كرده و یك كیف بزرگ را با خودش حمل می نموده و چون رفت و آمد وی در طول روز به حزب زیاد بوده، كمتر مورد بازرسی قرار می گرفت.

كلاهی پس از انفجار حزب جمهوری اسلامی، متواری و در خانه های تیمی منافقین مخفی و نهایتا از طریق مرز غرب كشور توسط عوامل منافقین به عراق منتقل شد. در مقطعی كه وی در ایران مخفی بود، گزارش های متعددی مبنی بر محل اختفای وی در مناطقی از جمله جاده چالوس، روستای سیاه بیشه و قلعه میرفتاح در اطراف همدان، واصل كه با مراجعه تیم های عملیاتی، نتیجه ای حاصل نشد.

در ایامی كه وی مخفی شده بود، برای ردیابی وی، دوستان، نزدیكان و خانواده وی از جمله برادرش محسن كه همافر بوده، چندین مرحله مورد بازجویی قرار گرفتند اما نتیجه مثبتی نداشت.

نامبرده در عراق در بخش عارفی (روابط با عراق) با نام مستعار كریم فعالیت می كرده و با یكی از منافقین به نام خورشید فرجی زنوز، اهل تهران، ازدواج می نماید. همسرش قبلا مسئول نهاد بوده كه تنزل رده داشته، مدتی فرمانده گردان اركان (پشتیبانی) و مدتی مسئول تاسیسات بوده است. وی آموزش خلبانی را گذرانده، آخرین مسئولیتش به عنوان فرمانده یگان پدافند به اصطلاح ارتش آزادی بخش سازماندهی شده است.

گفته می شود كلاهی در سال 1370، نسبت به سازمان منافقین مسئله دار شد و پس از جدایی از سازمان طی سال 1372 از عراق به آلمان گریخته است.

هفتم تیر ماه؛ یادآور رشادت های راست قامتان جاودانه تاریخ

معرفی مختصری از شهدای این فاجعه

علی اصغر آقازمانی: در سال 1331 در قصبه نراق محلات متولد شد. فوق لیسانس حسابداری را از دانشگاه صنعت نفت اخذ كرد و با مطالعات مذهبی كه داشت، مبارزاتش را شروع كرد. كلاس های درس شناخت شهید بهشتی در منزل ایشان دایر شد و در پیروزی انقلاب نقش فراوانی داشت و در همان روزهای اول به سازماندهی كمیته ها پرداخت و سپس جهاد سازندگی و نهضت سواد آموزی را نیز همراهی كرد. اندكی بعد مسوول دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی شد و هماهنگی های ایشان را با مسوولین نظام و مجلس شورای اسلامی به انجام می رساند. وی در هفتم تیرماه 1360 در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.

جواد اسدالله زاده: در سال 1329 در مشهد به دنیا آمد. فوق لیسانس و دكترای مدیریت را در آمریكا دنبال كرد. با اعلان عزیمت امام به ایران رساله دكترای خود را نیمه تمام رها كرد و به فرانسه رفت. تا رهبرش را همراهی كند. در دوران اقامتش در آمریكا در پنج شهر، انجمن اسلامی دانشجویان را پایه گذاری كرد. پس از بازگشت امام به ایران او اقامت كوتاهی در سوریه داشت و به همراهی چند دانشجو و یك روحانی، سفارت ایران را در سوریه پاكسازی كرد.

پس از ورود به ایران به تدریس اقتصاد اسلامی در دبیرستان های مشهد پرداخت و اندكی بعد به مدیریت عالی صندوق ضمانت صادرات برگزیده شد و به تهران آمد و همزمان در مدرسه عالی بازرگانی تدریس را شروع كرد. در پی فعالیت های ارزنده اش به معاونت بازرگانی خارجی در دولت شهید رجایی منصوب شد و عاقبت در هفتم تیر 1360 به دیار جاودانه شتافت.

رحمان استكی: در سال 1329 در شهركرد به دنیا آمد. در رشته علوم تربیتی فارغ التحصیل شد و در جلسات درسی استاد محمد تقی جعفری و درس خصوصی شهید بهشتی حضور یافت. سازماندهی راهپیمایی زادگاهش با نظارت و هدایت او صورت می گرفت و طی یك سند محرمانه به عنوان عامل تحریك دانش آموزان استان به ساواك معرفی شد.

پس از پیروزی انقلاب به عنوان معاون آموزش و سرپرست اداره كل آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری انتخاب شد و اندكی بعد با رای قاطع مردم به مجلس شورای اسلامی راه یافت و سرانجام در فاجعه هفتم تیر به شهادت رسید.

هادی امینی: در سال 1332 در تهران متولد شد. مهندسی مكانیك و تاسیسات را از دانشگاه تهران اخذ كرد. با پیروزی انقلاب و در پی عضویت در حزب جمهوری اسلامی، یكی از سرپرستان بنیاد مستضعفان شد و پس از آن فعالیت وسیعی را برای آبرسانی به دهات اطراف تهران آغاز كرد. مدتی را در واحد مهندسین استانداری تهران خدمت كرد. در افشای منافقین و بنی صدر كوشش فراوانی داشت و یك بار نیز تا مرز شهادت پیش رفت اما عاقبت نام او در كنار شهید بهشتی و در هفتم تیر 1360 در دفتر شهادت ثبت شد.

حسن اجاره دار: در سال 1329 در تهران متولد شد. كار و تحصیل را با هم انجام می داد و موفق به گرفتن دیپلم ریاضی شد. مبارزه را از سال 1349 آغاز كرد و در سال 1355 دستگیر شد. وی كه از یاران شهید بهشتی و دكتر مفتح بود، با پیروزی انقلاب به گسترش كتابخانه های مساجد تهران پرداخت و فعالیت های قوی سیاسی خود را در سطوح دانشجویی پی گرفت. در اسفند ماه 1357 به عضویت شورای مركزی حزب جمهوری اسلامی درآمد و در 7 تیر 1360 به جمع شهیدان پیوست.

عباس ابراهیمیان: پس از پیروزی انقلاب، نخستین كارش را در كمیته امداد خمینی آغاز كرد و سپس به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد. در روابط عمومی حزب و واحد شهرستان ها نهایت همت خود را صرف كرد و از آن جا به واحد تشكیلات رفت.

آن جایی كه بعضی از اعضاء خانواده اش جذب گروهك منافقین شده بودند با آن ها قطع رابطه كرد و به همین علت سخت مورد آزار و اهانت واقع شد و سرانجام در فاجعه هفتم تیرماه 1360 به شهادت رسید.

محمدصادق اسلامی: در سال 1311 در تهران متولد شد. كار و تحصیل را با هم دنبال كرد و در سال 1330 به همراه حاج صادق امانی، گروه شیعیان را بنیاد نهاد. پس از اعدام انقلابی حسنعلی منصور، 2 سال در زندان ماند و در سال 1355 با شهید اندرزگو، یك گروه ضربت علیه رژیم شاه را سامان داد. با شهادت اندرزگو، مجدداً زندانی شد و بعد از آزادی برای نخستین بار در یك سخنرانی در حرم حضرت عبد العظیم از بنیانگذار جمهوری اسلامی به عنوان امام خمینی یاد كرد. وی از رهبران راهپیمایی های بزرگ و از مسوولین كمیته استقبال و حفاظت اقامتگاه امام بود. در دولت شهید رجایی به عنوان معاون هماهنگی و پارلمانی وزارت بازرگانی برگزیده شد و در هفتم تیر 1360 به شهادت رسید.

علی اكبر اژه ای: در سال 1331 در اصفهان به دنیا آمد. پدرش آیت الله اژه ای از مجتهدین عالیقدر اصفهانی بود. وی در حوزه و دبیرستان تحصیلاتش را ادامه داد و لیسانس روانشناسی و فلسفه از دانشگاه اصفهان دریافت كرد. یكی از شاگردان خصوصی شهید بهشتی بود و بعدها در كانون علمی تربیتی جهان اسلام و مسجد امام علی(ع) اصفهان به فعالت پرداخت. «فرصت در غروب» و «نقد گزارشی بر شناخت» از دستاوردهای همین فعالیت هاست.

وی به اتفاق علی اكبر پرورش، شهید هاشمی نژاد و شهید محمد منتظری به لیبی سفر كرد و با معمر قزافی و چهره های انقلاب لیبی آشنا شد.

از آثار علی اكبر اژه ای، «ایمان از دیدگاه قرآن»، «صبر از دیدگاه قرآن»، «انسان از دیدگاه قرآن»، «دومین رمضان»، «شب قدر»، «فقه از دیدگاه اسلام»، «توحید برای جوانان»، «روانشناسی و فلسفه» و ... را می توان نام برد. وی در انفجار دفتر مركزی حزب جمهوری اسلامی به جمع شهدای انقلاب پیوست.

حسین اكبری: در سال 1323 در تهران متولد شد. در رشته دامپروری از دانشگاه تهران، دانشنامه گرفت و به استخدام بانك تعاون كشاورزی در آمد. در حادثه 17 شهریور به همراه پسر كوچكش به طرز معجزه آسایی از مرگ نجات یافت.

پس از پیروزی انقلاب، در اكثر ارگان ها از جمله جهاد سازندگی، دادستانی انقلاب، حزب جمهوری اسلامی و ستاد تبلیغات شورای عالی دفاع همكاری داشت. وی از بانیان انجمن های اسلامی كاركنان دولت و جامعه اسلامی فارغ التحصیلان دانشگاه های كشور بود. وی در فروردین 1360 به سمت مدیر عامل بانك كشاورزی منصوب شد و چند ماه بعد در انفجار دفتر مركزی حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر ماه به شهادت رسید.

مهدی امین زاده: در سال 1328 متولد شد و خیلی زود به مدارج عالی تحصیل دست یافت. او پس از اخذ درجه فوق لیسانس در رشته اقتصاد، تحصیلات خود را در رشته دكترای برنامه ریزی اقتصاد در تگزاس دنبال كرد و با ورود امام به پاریس، عازم آنجا شد.

با ورود به ایران ابتدا در كمیته های مشهد شروع به كار كرد و در مهر ماه 1358 به عضویت هیات مدیره شركت گسترش خدمات بازرگانی منصوب شد. در بهمن 1358 به معاونت بازرگانی داخلی وزارت بازرگانی برگزیده شد و همت خود را صرف رفع تنگناهای اقتصادی كشور كرد و در هفتم تیر 1360 به كاروان شهدای سرچشمه پیوست.

حسن بخشایش: در سال1366 درتهران متولدشد. درسال1355 به دانشگاه علوم تبریز راه یافت و مبارزاتش را در تبریز و همزمان با انقلاب اسلامی شروع كرد و كانون نهضت اسلامی را در آن جا بنیان گذاشت.

در آشوب حزب منحله خلق مسلمان به سختی مقاومت كرد و برنامه های فراوانی برای رادیو و تلوزیون تبریز ساخت. دفتر جهادسازندگی تبریز به همت او راه اندازی شد. سپس دردانشگاه تبریز فعالیت های فرهنگی را آغاز كرد و در مهرماه 1359 عضوحزب جمهوری اسلامی شد و در فاجعه هفتم تیر به شهادت رسید.

محمد بالاگر: در سال 1328 در اراك متولد شد. خانواده ای مستضعف اما پایبند داشت. زندگی سیاسی اش را در سال آخر دبیرستان و با پخش اعلامیه های حضرت امام خمینی، شروع كرد.

در روزهای پیروزی و تسخیر پادگان های ارتش با فریادهای الله اكبر پیشاپیش فاتحان می جنگید. بعد از پیروزی به خدمت سربازی در سومار و قطور رفت، سپس به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد و مسوول واحد سمعی و بصری حزب شد و در فاجعه هفت تیر به جمع شهدا پیوست.

آیت الله سیدمحمد حسینی بهشتی: در سال 1307 در اصفهان و یك خانواده روحانی به دنیا آمد. از چهار سالگی، تحصیلاتش را در مكتب خانه آغاز كرد. در سال 1321 تحصیلات دبیرستانی را رها كرد و در مدرسه صدر اصفهان مشغول تحصیل علوم دینی شد. در سال 1325 عازم تهران شد و به تحصیل در دانشكده معقول و منقول مشغول گردید و در سال 1330 موفق به اخذ لیسانس از این دانشكده شد. از سال 1333 تا 1342 با تاسیس دبیرستان دین و دانش در قم به نزدیك ساختن حوزه و دانشگاه پرداخت و طی همین سال ها در تاسیس و فعالیت هیات های مؤتلفه نقش مهمی ایفا كرد. پس از ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت ایران، به وسیله این گروه، با استفاده از این موقعیت دعوتی كه آیات عظام قم از ایشان برای هدایت مسجد هامبورگ به عمل آوردند، عازم آلمان شد و در سال 1349 به ایران بازگشت اما رژیم پهلوی مانع مسافرت مجدد وی به آلمان شد. دكتر بهشتی در سال 1354 به دلیل اشاعه مفاهیم سیاسی قرآن طی جلساتی كه از چهار سال پیش از آن شروع شده بود، بازداشت شد اما پس از مدتی آزاد شد و در تشكیل جامعه و روحانیت مبارز به همراه آقایان مطهری، مفتح، ملكی، امامی كاشانی و جمعی دیگر از علمای مبارز، نقش فعالی ایفا كرد. او همچنین نقش موثری در هدایت انقلاب اسلامی در داخل كشور داشت و پس از عاشورای 1357 مدتی دستگیر شد. با عزیمت امام خمینی(ره) به فرانسه، وی نیز عازم پاریس شد و به امر امام(ره) هسته اولیه شورای انقلاب را با همكاری افراد دیگری چون آیت الله مطهری و آیت الله موسوی اردبیلی و حجج الاسلام رفسنجانی و باهنر تشكیل داد.

پس از پیروزی انقلاب، آیت الله بهشتی به ترتیب سمت های ریاست شورای انقلاب، نیابت رییس مجلس خبرگان و ریاست دیوان عالی كشور را بر عهده داشت. وی از موسسان حزب جمهوری اسلامی و اولین دبیركل این حزب بود. از آثار وی می توان كتاب های «خدا از دیدگاه قرآن»، «نماز چیست؟»، «روحانیت در اسلام»، « شناخت دین»، «مالكیت» و ... را نام برد.

آیت الله بهشتی سرانجام در هفتم تیر 1360 به همراه 72 تن از یارانش در جریان انفجار دفتر مركزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.

محمد پورولی: در سال 1335 در تهران متولد شد. خانواده مستضعف اما متدین او در جنوب شهر تهران سكونت داشتند. وی در سال 1355 در رشته بازرگانی و مدیریت دانشگاه غزالی قزوین پذیرفته شد و انجمن اسلامی این دانشگاه را بنیان نهاد. بعد از پیروزی انقلاب به عضویت بخش سیاسی و سپس دانش آموزی حزب جمهوری اسلامی درآمد و تمام همت و تلاش خود را صرف گسترش سلاح عقیدتی و سیاسی دانش آموزان كرد. وی در شامگاه هفتم تیر 1360 به جمع شهیدان انقلاب پیوست.

سیدرضا پاك نژاد: در سال 1303 در شهرستان یزد متولد شد. پس از اخذ دیپلم به مكه مشرف شد و سپس به دانشكده پزشكی دانشگاه تهران راه یافت. رساله دكترای خود را با عنوان «تمام برنامه های دانشكده پزشكی در اسلام» نوشت و با درجه ممتاز فارغ التحصیل شد. وی به زبان عربی آشنا بود؛ لذا مقدمات را نزد اساتید حوزوی آموخت و بیش از صد و ده جلد كتاب در معارف و پزشكی تحریر كرد كه معروفترین آن ها، «اولین دانشگاه و آخرین پیامبر» بود. ایشان علاوه بر مكه و عراق به سوئیس، پاریس، لندن و برلین سفر كرد و تحقیقات فراوانی در این سفرها انجام داد.

او پس از انقلاب، به عنوان نماینده مردم یزد به مجلس شورای اسلامی راه یافت و همراه برادرش سید محمد در هفتم تیر 1360 به شهادت رسید.

سیدمحمد پاك نژاد: در سال 1318 در یزد متولد شد. اجدادش از علمای طراز اول شهر و حوزه علمیه یزد بودند. وی دوره ابتدایی را در دبستان ملی اسلام و تحصیلات متوسطه را در یزد و تهران طی كرد. پس از اخذ دیپلم با توجه به علاقه ای كه به مذهب داشت، لبنان را برای ادامه تحصیل و گذراندن دوره دانشگاهی انتخاب كرد. در لبنان همچنین از محضر امام موسی صدر كسب فیض كرد و برای ادامه تحصیل به آلمان و سوئیس رفت. دكترای خود را در رشته اقتصاد و پایان نامه ای تحت عنوان «مسائل اقتصادی در اسلام» اخذ كرد.

پس از پیروزی انقلاب به عنوان عضو هیئت مدیره كاغذ و چوب منصوب و خدمات صادقانه ای در جهت تهیه طرح های اقتصادی برای وزارت بازرگانی انجام داد و در فاجعه هفت تیر 1360 به شهادت رسید.

رضا ترابی: در سال 1336 در تهران متولد شد. خانواده ای فقیر در یكی از محلات جنوب شهر داشت و هنوز بیش از 13 سال نداشت كه پدرش را از دست داد. در سال 1356 به دانشگاه صنعتی شریف راه یافت و در رشته برق به تحصیل پرداخت و عضو انجمن اسلامی دانشگاه شد.

پس از پیروزی انقلاب عضو حزب جمهوری اسلامی شد و مسوولیت تبلیغات شاخه دانشجویی حزب را بر عهده گرفت و در شامگاه هفتم تیر در انفجار دفتر مركزی حزب به شهادت رسید.

محمود تفویضی: در سال 1326 در تهران متولد شد. خانواده ای متدین داشت و در رشته مهندسی راه و ساختمان از دانشكده پلی تكنیك فارغ التحصیل شد. در دوران رژیم طاغوت، از استخدام در دستگاه های دولتی اجتناب كرد و همگام با امت مسلمان ایران در جریانات انقلاب شركت می كرد.

پس از پیروزی انقلاب به خدمت وزارت راه و ترابری درآمد و در استان خوزستان انجام وظیفه كرد و در دی ماه 1358 به معاونت وزارت راه و ترابری انتخاب شد. وی در هفتم تیر 1360 در انفجار دفتر مركزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.

عباس جهانبخشی: در سال 1323 در تهران متولد شد. پس از 17 شهریور خونین، به همراه چند تن از همفكرانش، انجمن اسلامی مددكاران را به وجود آورد و رسیدگی به امور خانواده های شهدا، مجروحین و معلولین را دنبال كرد و در افشاگری علیه رژیم پهلوی، عزمی راسخ داشت.

پس از پیروزی انقلاب به ریاست دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران منصوب شد و به دعوت سازمان بهزیستی كشور، معاونت آموزش آن سازمان را بر عهده گرفت. وی سرپرستی ستاد تداوم امداد جبهه را نیز به عهده داشت و سرانجام در جمع شهدای هفت تیر، دعوت حق را لبیك گفت.

علیرضا چراغزاده دزفولی: در سال 1332 در اهواز به دنیا آمد. پدرش درودگری ساده بود و او كار و تحصیل را با هم دنبال كرد. پس از اخذ لیسانس در رشته حسابداری به استخدام شركت نفت درآمد و یك سال بعد استعفاء نمود. نخستین مسوولیت او پس از انقلاب، بخشداری هفتگل بود و یك سال بعد در 27 سالگی به عنوان نماینده مردم هفتگل و رامهرمز به مجلس شورای اسلامی راه یافت. مقالات فراوانی در زمینه روش مطالعه و برداشت و روش سخنرانی از او را در دست است كه یادگار دوران تحصل و تحقق اوست. وی در هفتم تیر 1360 در انفجار دفتر مركزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.

حجت الاسلام غلامحسین حقانی: در سال 1320 در شهر قم متولد شد. همراه علوم دینی، تحصیلات متوسطه را به پایان برد و به قصد افشای رژیم و بیداری مردم عازم شهرها و روستاهای كشور شد. بعد از رسیدن به اجتهاد، موسسه فرهنگی «در راه حق» و «اصول دین» را بنیان گذارد و كتاب «اسلام پیشرو نهضت ها» را در همین ایام تالیف كرد. سپس به سازماندهی هسته های مبارزه در شهرهای مختلف كشور پرداخت و ساواك را از این كار به وحشت انداخت. مخفیانه به عراق و به دیدار امام شتافت و در بازگشت توسط ساواك دستگیر و ابتدا به اعدام و سپس به 12 سال زندان محكوم شد. او در طول زندان هرگز تقاضای ملاقات با خانواده اش را نكرد و عاقبت با اوج گیری انقلاب از زندان آزاد شد.

وی از جمله روحانیونی بودكه در دانشگاه تهران تحصن كرد و كمیته استقبال از امام را همراهی نمود، با ورود امام به ایران، دفتر تبلیغات اسلامی قم را تاسیس كرد و در اسفند1357به عنوان نماینده امام و ریاست دادگاه و حاكم شرع استان های هرمزگان و سیستان و بلوچستان عازم جنوب شد و به درخواست مردم از سوی امام(ره) امامت جمعه بندرعباس را پذیرفت. چندی بعد، طی حكمی از سوی امام، عضو شورای عالی تبلیغات اسلامی شد و اولین سرپرست و بنیانگذار سازمان تبلیغات اسلامی گردید. و عاقبت به همراه شهید مظلوم بهشتی در 7 تیر1360 به شهادت رسید.

سیدمحمد باقر حسینی لواسانی: در سال 1322 در تهران متولد شد. خانواده ای روحانی ساكن یكی ازمحلات جنوب تهران – سنگلج – داشت. اجدادش از علما و مدرسین حوزه های علمیه بودند و مادرش او را حسین صدا می زد. در سال 53 بود كه تخصص گوش و حلق و بینی را به پایان رساند و در شمیرانات به طبابت پرداخت. همزمان با تحصیل طب، دوره تربیت معلم را گذراند و علوم فقهی و فلسفه را نزد علمای بزرگ آموخت. از محل كار به علت فعالیت های مذهبی به دادگاه اداری فراخوانده شد و تا پیروزی انقلاب از كار منفصل گردید. وی همراه با دكتر واعظی به درمان مجروحین 17 شهریور پرداخت و اندكی بعد در 21 بهمن 1357 عازم تسخیر كلانتری ها شد. در 22 بهمن به اتفاق برادرش دكتر جعفر حسینی لواسانی، به بیمارستان رویال رفت و مداوای مجروحین نبردهای خیابانی را به عهده گرفت.

پس از پیروزی انقلاب به معاونت بهزیستی وزارت بهداشت برگزیده شد و با شهید فیاض بخش طرح سازمان بهزیستی را پی ریزی كرد و عاقبت در حالی كه نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود، در فاجعه هفت تیر به شهادت رسید.

حجت الاسلام محمدعلی حیدری: در سال 1315 در قم به دنیا آمد. پدرش از علمای برجسته و مورد احترام منطقه غرب بود. در سن سی سالگی به درجه اجتهاد رسید و همگام با روحانیون در خرداد 1342 مبارزاتش را شروع كرد و دستگیر شد و به زندان قزل قلعه منتقل گردید. پس از فوت پدرش، به نهاوند رفت و در سال 1355 از سوی امام ماموریتی به لبنان داشت و با امام موسی صدر ملاقات كرد. در بازگشت دستگیر شد و به شهر بابك تبعید شد.

عباس حیدری: در سال 1323 در یكی از روستاهای شیراز به دنیا آمد. با پایان بردن دوره دبیرستان به عنوان تكنسین مخابرات در وزارت پست و تلگراف استخدام شد. مبارزاتش را علیه رژیم پهلوی از همان روستا شروع كرد و با تعقیب و آزار ساواك به بوشهر منتقل شد.

در دوران پیروزی انقلاب، نقش مهمی در مخابره پیام های امام خمینی داشت و پس از پیروزی از سوی مردم بوشهر به نمایندگی مجلس شورای اسلامی برگزیده شد. وی در هفتم تیر 1360 به شهادت رسید.

دكتر سیدشمس الدین حسینی نائینی: در سال 1312 در سلطان نصیر نائین متولد شد. تحصیلاتش را در حالی كه از نعمت پدر محروم بود، ادامه داد و فوق لیسانس خود را از دانشكده الهیات و معارف اسلامی گرفت. برای نگارش رساله خود به هندوستان رفت و موضوعی تحت عنوان «فلسفه دعا و مقایسه ادعیه اسلام با سایر ادیان» را انتخاب و نوشت. وی با شهید رجایی و دیگر مبارزین در دبیرستان قدس آشنا شد و فعالیت های فرهنگی خود را با موسسه رفاه آغاز كرد. سپس با دكتر باهنر و شهید بهشتی در سازمان تحقیقات و برنامه ریزی آموزش و پرورش همكاری داشت و موسسه خیریه ولی عصر، صندوق جاوید و جلسات تفسیر قرآن را راه اندازی كرد.

پس از پیروزی انقلاب به عنوان كارشناس امور دینی در وزارت آموزش و پرورش آغاز به كار كرد و سپس با رای قاطع مردم نتئین به مجلس شورای اسلامی رفت و سرانجام در شامگاه هفتم تیر 1360 به جمع شهدای انقلاب پیوست.

حجت الاسلام سیدمحمدتقی حسینی طباطبایی: در سال 1307 در زابل به دنیا آمد. پس از تحصیلات ابتدایی به قم و نجف مشرف شد و از محضر علمای بزرگ بهره گرفت. آنگاه به زابل بازگشت و اداره مدرسه علمیه امامت جماعت مسجد آن جا را پذیرفت. وی تلاش های فراوانی برای وحدت شیعه و سنی كرد و نقش مهمی در فرار مبارزان متعهد داشت. بارها ساواك به ضرب و شتم و اهانت نسبت به ایشان پرداخت و به تهران احضارش كرد.

وی در پیروزی انقلاب و هدایت مردم زابل، نقش ویژه ای داشت و پس از پیروزی به نمایندگی از مردم زابل به مجلس شورای اسلامی رفت و در آن جا یكی از ائمه جماعت مجلس بود و در هفتم تیر 1360 به شهادت رسید.

حاجیان مقدم: در سال 1333 در تهران متولد شد. در خانی آباد در خانواده ای متدین و مبارز بزرگ شد. پدرش از همرزمان نواب صفوی بود. لیسانس مدیریت اقتصاد را از ایران و كارشناسی مدیریت مهندسی را از آمریكا گرفت. همراه با دانشجویان مسلمان در ایران و آمریكا بر علیه رژیم پهلوی فعالیت داشت، به طوری كه در آمریكا دستگیر و در زندان اعتصاب غذا كرد. در سال 1359 در حالی كه تحت تعقیب بود به كمك سازمان های آزادیبخش به میهن برگشت و خدمات خود را در ستاد كمك به مناطق جنگ زده آغاز كرد. بسیج اقتصادی كشور و دفتر طرح ها و بررسی های نخست وزیری از دیگر مراكز فعالیت او بودند. در حزب جمهوری اسلامی، مسوول آموزش واحد مهندسین حزب جمهوری اسلامی بود و همراه با شهید بهشتی و دیگر یاران امام در هفتم تیر 1360 جاودانه شد.

محمد خوش زبان: در سال 1340 در تهران متولد شد. در یك خانواده مذهبی بزرگ شد و تحصیلاتش را تا دیپلم ادامه داد و از دانش آموزان ممتاز و صاحب مطالعه دبیرستان بود. زندگی سیاسی اش را از همان زمان آغاز كرد و بعدها در جریان پیروزی انقلاب نقش پرشوری را عهده دار شد و در درگیری های بهمن 1357 به رزمندگان انقلاب، مهمات می رساند و در سقوط كلانتری ها مؤثر بود. بعد از پیروزی انقلاب به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد و به ترتیب سرپرستی منطقه، سرپرستی تبلیغات استان و مسوولیت انتظامات نماز جمعه و راهپیمایی را پذیرفت و در فاجعه هفتم تیر 1360 به جمع شهدای انقلاب پیوست.

عبدالحمید دیالمه: در سال 1332 در تهران متولد شد. فلسفه و منطق را نزد استاد شهید مطهری و تحصیلات جدید را در رشته پزشكی دانشگاه مشهد ادامه داد. در دوران دانشجویی، كتابخانه اسلامی خوابگاه دانشگاه مشهد را راه اندازی كرد و برای نخستین بار جلسات دعای كمیل را در كنار مبارزات سیاسی رایج ساخت. او جلسات سخنرانی پر باری با عنوان «صراط مستقیم» داشت كه دانشجویان و مردم عادی با اشتیاق از آن استقبال می كردند.

بعد از اخذ دكتری، «مجمع تفكرات شیعی» را در تهران پایه گذاری كرد و مبارزات مؤثری را در برابر خطوط و تفكرات انحرافی پی گرفت. فعالیت های سیاسی اش در مشهد، او را به عنوان یك چهره مبارز و محبوب در میان مردم مشهور كرد و در حالی كه تنها 29 سال داشت با اكثریت قاطع آراء مردم مشهد به مجلس شورای اسلامی راه یافت. او در شامگاه هفتم تیر 1360 به جمع شهدای انقلاب پیوست.

حجت الاسلام سید محمد كاظم دانش: در سال 1318 در دزفول متولد شد. در خانواده ای روحانی بزرگ شد و بعد از تحصیلات ابتدایی به قم رفت. از آن جا برای تبلیغ تفكر سرخ شیعی به سراسر كشور سفر كرد. بارها به علت افشاگری هایش علیه رژیم ممنوع المنبر شد. با گروه های مبارز ارتباط تنگاتنگ داشت و دو كتاب «سیمای فداكاران» و «غازهای مهاجر» را به تحریر درآورد. پس از پیروزی انقلاب به شوش رفت و سرپرست كمیته و امام جمعه آن جا شد. با درایت و توان مدیریتی خاص در آن منطقه مرزی تفاوت های قوی و اختلافات گروهی مردم را حل و فصل كرد و سلاح هایی كه در جریانات انقلاب به دست مردم افتاده بود، جمع آوری و در خدمت توان نظامی سپاه و كمیته در آورد. پس از مدتی از سوی مردم شوش و اندیمشك به مجلس شورای اسلامی راه یافت و در شامگاه 7 تیر 1360 به فیض شهادت نائل آمد.

حجت الا سلام دكتر غلامرضا دانش: در سال 1309 در آشتیان به دنیا آمد. دروس حوزوی و دانشگاهی را باهم ادامه داد و در حوزه در حجره شهید بهشتی و دكتر مفتح اقامت داشت. دكترای خود را در الهیات تحصیل كرد و پس از آن به معلمی مشغول شد. وی از بنیانگذاران موسسه فرهنگی قدس و مدیر دبیرستان جهان آرا بود. مبارزاتش را از همان دوران طلبگی شروع كرد و بارها توسط ساواك دستگیر و تعقیب شد. پیش از پیروزی انقلاب و در 17 شهریور، دخترش محبوبه دانش، در جریان تظاهرات به شهادت رسید.

او بعد از پیروزی انقلاب برای ایجاد تغییر و دگرگونی در مدارس ایرانی خارج از كشور به تركیه و سپس امارات متحده عربی سفر كرد و در بازگشت، از طرف مردم تفرش و خلجستان به مجلس شورای اسلامی راه یافت. وی عاقبت در شامگاه هفتم تیر 1360 به فیض شهادت نائل آمد.

علی اكبر دهقان: در سال 1327 در تربت جام زاده شد. در خانواده ای كارگر و مهاجر كه از یزد به آن جا آمده بود، بزرگ شد و دیپلم طبیعی و فوق دیپلم ریاضی را اخذ و بلافاصله به تدریس در دبیرستان های شهرش پرداخت. در همان ایام انجمن مبارزه با بهائیت را پایه گذاری كرد و در كنار آن صندوق قرض الحسنه المهدی(عج) را به گونه ای آبرومند تاسیس و اداره كرد.

بارها از سوی ساواك مورد هجوم واقع شد و در جریانات انقلاب به عنوان پیشرو و خط دهنده شهرت یافت. با برگزاری نخستین دوره مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از مردم تربت جام به مجلس رفت و در شامگاه هفتم تیر 1360 به شهادت رسید.

علی درخشان: در سال 1319 در تهران متولد شد. پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه به ضرورت مبارزه علیه رژیم پی برد و از با سابقه ترین مبارزین انقلاب بود. سی سال در كار تداركات و تهیه امكانات برای مبارزین متعهد و تامین هزینه اقدامات علیه حكومت پهلوی بود. بخش اعظم مخارج راهپیمایی های عظیم سال 1357 و اغلب خیریه های سیای و خدماتی اجتماعی را به عهده داشت و بسیار مورد اعتماد شهید بهشتی، استاد مطهری و آیت الله طالقانی بود. با این همه تمكن مالی، هرگز خانه ای برای خود تهیه نكرد و با شروع فعالیت حزب جمهوری اسلامی، انجام مسوولیت امور مالی حزب را بر عهده گرفت. وی سرانجام در فاجعه هفت تیر به جمع شهدا پیوست.

حجت الاسلام سیدفخرالدین رحیمی: در سال 1323 در شهر خرم آباد به دنیا آمد. جدش از علمای بزرگ شهر بود و او به همراه برادرش برای كسب علوم حوزوی به قم رفت. در سال 1341 و در ماجرای فیضیه قم در حالی كه مشغول چسباندن اعلامیه بود، دستگیر و به زندان رفت. پس از آزادی مبارزاتش را پی گرفت و برای بار دوم به جرم كندن تابلوی خیابان ششم بهمن، به زندان رفت. او یك بار دیگر نیز به جرم اهانت به اشرف پهلوی زندانی شد و مجموعاً 18 ماه در حبس به سر برد. او هر بار پس از آزادی، كار مبارزه را جدی تر آغاز می كرد و عاقبت ممنوع المنبر و از آنجا به ایرانشهر و از آن جا به اقلید فارس تبعید شد. در بازگشت از تبعید فعالیت های مذهبی و مبارزاتی را در مسجد علوی ادامه داد كه بعدها آن جا مقر كمیته های انقلاب شد.

در اولین دوره مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از مردم ملاوی به مجلس راه یافت و در هفتم تیر 1360 به فیض شهادت نائل آمد.

محمد رواقی: در سال 1328 در شهر مقدس مشهد به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات متوسطه، وارد مدرسه عالی بازرگانی شد. در اوج خفقان و حكومت زور، انجمن اسلامی دانشكده را تاسیس كرد و تحت تعقیب ساواك قرار گرفت. بر اثر شكنجه های فراوان، شنوایی اش مختل شد و در همان حال و به محض آزادی برای اخذ فوق لیسانس مدیریت و بازرگانی به دانشگاه ایالتی ادموند آمریكا رفت.

پس از پیروزی انقلاب به ایران آمد و نخست عضو هیات مدیره و سپس مدیر عامل شركت فرش ایران شد. وی سرانجام در انفجار دفتر مركزی حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر 1360 به شهادت رسید.

توحید رزمجومین: در سال 1330 در تهران متولد شد. در حالی كه خانواده اش از نظر اقتصادی در تنگنا بود، كار و تحصیل را با هم دنبال كرد و در سال 1356 موفق به اخذ لیسانس صنایع شد. به علت عقاید و مبارزاتی كه داشت به عنوان سرباز صفر به «چهل ذختر» تبعید شد و در دوران انقلاب از پادگان فرار كرد.

پس از پیروزی انقلاب، مدیر داخلی شركت سار اول شد و با سمت عضویت در هیات مدیره گروه صنعتی ملی به آن جا رفت. او بر اثر یك طرح از پیش تعیین شده توسط گروهك ها به گروگان گرفته شد اما با دخالت كمیته و سپاه آزاد گردید و سرانجام در شامگاه هفتم تیر 1360 به جمع شهدای انقلاب پیوست.

حجت الاسلام حسن سعادتی: در سال 1335 در نیشابور متولد شد. در یك خانواده روحانی پرورش یافت و برای كسب علوم حوزوی ابتدا به مشهد و سپس به قم عزیمت كرد. در مشهد با روحانیون جوان و مبارز آشنا گشت و در اعتراض به تعطیل كردن حوزه درسی آیت الله خامنه ای، دستگیر شد.

در روزهای پیروزی انقلاب، با رژیم به مبارزه پرداخت و از اعضای كمیته استقبال از حضرت امام بود. در تابستان 1358 به حزب جمهوری اسلامی پیوست و برای مدتی به مازندران رفت و در بهمن 1359 به همراه هیاتی از ایران به كشورهای فیلیپین و مالزی سفر كرد. وی عاقبت در هفتم تیرماه 1360 در انفجار دفتر مركزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.

جواد سرحدی: در سال 1317 در سنقر كلیائی متولد شد. پدری كاسب و خانواده ای مذهبی داشت. او كار و تحصیل را با هم دنبال كرد و پس از اخذ دیپلم مبارزاتش را علیه رژیم آغاز كرد. وقتی تحت تعقیب قرار گرفت به خارج از كشور رفت و در آن جا تهدید به مرگ شد. ساواك تمام اموال و دارایی اش را در داخل ضبط كرد. به سختی و در حالی كه به شدت محدود شده بود، لیسانس اقتصاد را از دانشگاه هوستون آمریكا گرفت و پس از پیروزی، امین دولت جمهوری اسلامی در كنسولگری آنجا شد.

در مراجعت به ایران، طی حكمی از سوی نخست وزیر، شهید رجایی به سمت مدیر عامل سازمان تعاون شهر و روستا منصوب شد و سرانجام در 7 تیرماه 1360 در فاجعه هفت تیر به شهادت رسید.

جواد سرافراز: در سال 1332 در تهران متولد شد. پدرش مؤسس دبستان اسلامی ولی عصر و دبیرستان جهان آراء و از روحانیون مبارزی بود كه سالها در زندان رژیم شكنجه و مورد اهانت واقع شده بود.

سرافراز در دانشگاه های انگلیس و هند در رشته جامعه شناسی ادامه تحصیل داد و انجمن های اسلامی را در آن جا پایه گذاری كرد و به عنوان نماینده انجمن های اسلامی مقیم بنگلور هند به خدمت امام در پاریس رسید. در سال 1357 همراه با مردم در نبردهای خیابانی علیه رژیم شركت كرد و در تسخیر كلانتری ها نقش برجسته ای داشت.

بعد از پیروزی انقلاب، عضو حزب جمهوری اسلامی شد و همچون بازویی برای شهید بهشتی بود. وی سرپرستی منطقه 11، ریاست و مسوولیت آموزش و عضویت شورای مركزی حزب جمهوری را بر عهده داشت. به علاوه، مدیر مسوولی شركت رایانه و مسوولیت روابط عمومی شركت «ایزایران» وابسته به وزارت دفاع را نیز بر عهده گرفت و سرانجام در هفتم تیرماه 1360 به شهادت رسید.

علی اكبر سلیمی جهرمی: در سال 1317 در جهرم به دنیا آمد. پس از اخذ دیپلم، به معلمی پرداخت و كمی بعد لیسانس زبان انگلیسی خود را از دانشگاه تهران اخذ كرد. در تظاهرات معلمان و اعتصابات معلمان (به رهبری شهید دكتر خانعلی) شركت نمود و در همین رابطه از طرف ساواك به دزفول تبعید شد و سال ها مجبور بود برای ادامه تحصیل در دانشگاه تهران، هر هفته سه روز به تهران بیاید. وی مبارزات سیاسی خود را همراه با گروه شهید رجائی، دستغیب و دكتر اسدی لاری ادامه داد و در سال 1357 در سفری به پاریس، توفیق ملاقات با امام (ره) را پیدا كرد.

بعد از پیروزی به عنوان مدیر كل آموزش و پرورش تهران و ریاست سازمان پژوهش و برنامه ریز، شروع به خدمت كرد و بعد به عنوان دبیركل سازمان امور اداری و استخدامی كشور برگزیده شد. وی عاقبت در هفتم تیر ماه 1360 به جمع شهدای انقلاب پیوست.

سیدمحمد جواد شرافت: در سال 1306 در شوشتر و در خانواده ای متدین به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات به معلمی و تدریس مشغول شد و به دنبال درگیری و مبارزه با رژیم به اهواز تبعید شد و در 15 خرداد 1342 و در پی یك سخنرانی دستگیر و به تهران فرستاده شد. پس از ورود به دانشگاه تهران، در سال 1345 با همكاری جمعی از معلمان متعهد آموزش و پرورش همچون شهید رجائی، برنامه تظاهرات و اعتصابات معلمان ایران را تدارك دید كه باعث تبعید وی به بیدخت گناباد و سپس چالوس، كرج و دوباره تهران شد. یكبار هم ساواك نقشه قتل او را طرح ریزی كرد كه با بیماری او عقیم ماند.

پس از پیروزی انقلاب، ابتدا مشاور وزیر آموزش و پرورش و عضو هیات رییسه بنیاد فرهنگی البرز و سپس از سوی مردم شوشتر به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شد. دو كتاب «فاطمه (ع)» و «مردگان با ما سخن می گویند» از او به یادگار مانده است. وی سرانجام در فاجعه هفت تیر 1360 به شهادت رسید.

عباس شاهوی: در سال 1332 در محله قنات آباد تهران متولد شد. با علاقه و استعداد فراوانی تحصیل را شروع كرد و پس از اخذ دیپلم، ابتدا تصمیم گرفت به حوزه علمیه برود اما بعد به دانشگاه رفت و سرانجام فوق لیسانس مدیریت بازرگانی را از آمریكا اخذ كرد.پس از پیروزی انقلاب، ابتدا در كمیته های انقلاب و بعد مدیریت گروه صنعتی فولاد ایران و نیز مدیرعامل مركز تهیه و توزیع فلزات، خدماتش را آغاز كرد. كنترل شدید ارز و كمك به تحقق عصل 44 قانون اساسی از جمله خدمات ارزنده او بود. وی سرانجام در هفتم تیر 1360 به همراه 72 تن از یاران امام جاودانه شد.

میربهزاد شهریاری: در سال 1333 در بهشهر متولد شد. در خانواده ای روحانی پرورش یافت. تحصیلات عالی خود را در دانشگاه مشهد و در رشته الهیات و معارف اسلامی پی گرفت. همزمان در حوزه از محضر اساتیدی چون حضرت آیت الله خامنه ای استفاده كرد و در دوران سربازی نقش ویژه ای در ارشاد افسران و سربازان داشت و همراه عده ای از پادگان فرار كرد و به قم رفت. در بازگشت به زادگاهش، راهپیمایی عظیمی را ترتیب داد.

پس از پیروزی به آموزش و پرورش رفت و اندكی بعد به عنوان نماینده مردم رودباران به مجلس راه یافت. وی سرانجام در هفتم تیر 1360 در حالی كه تنها 27 سال داشت به جمع شهدای انقلاب پیوست.

ایرج شهسواری: در سال 1325 در بیجار متولد شد. تحصیلات خود را در بیجار و سنندج تا پایان سیكل ادامه داد و بیجار به عنوان معلم روزمزد به تدریس مشغول شد. پس از اخذ دیپلم، تحصیلات دانشگاهی را تا اخذ فوق لیسانس زبان و ادبیات فارسی ادامه داد.

پس از پیروزی انقلاب و در شهریور 1358 ابتدا معاون آموزش و پرورش منطقه 12 و سپس رییس ناحیه 13 شد. اندكی بعد به معاونت اداری مالی وزارت آموزش و پرورش منصوب شد و در هفتم تیر 1360 در انفجار دفتر مركزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.

حجت الاسلام دكتر قاسم صادقی: در سال 1315 در گرمه بجنورد متولد شد. در 12 سالگی به حوزه علمیه مشهد رفت و همزمان تحصیلات كلاسیك را تا دكترای فقه و حقوق اسلامی ادامه داد و سپس به عنوان استاد در دانشگاه تدریس را شروع كرد. بارها به مكه، عتبات عالیات، سوریه و لبنان رفت و دو كتاب «مبداء» و «معاد» از آثار به جای مانده از اوست.

با پیروزی انقلاب اسلامی، به نمایندگی از سوی مردم مشهد به مجلس شورای اسلامی راه یافت و در هفتم تیرماه 1360 به همراه 72 تن از یاران امام به شهادت رسید.

حجت الاسلام محمدحسین صادقی: در سال 1302 در لرستان متولد شد. در 18 سالگی به حوزه علمیه قم رفت و در قیام 15 خرداد 1342، شركت فعالانه داشت. فریادهای «ما پیرو قرآنیم – رفراندوم نمی خواهیم» او و نطق پرشوری كه ایراد كرد، سبب شد، همان روز دستگیر و راهی زندان شود. پس از آزادی از زندان، پیام های امام خمینی(ره) را به روستاهای اطراف می برد و همین باعث دستگیری مجدد وی شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسوولیت كمیته های ازنا را بر عهده گرفت و به ریاست دادگاه انقلاب انتخاب شد. در انتخابات مجلس شورای اسلامی با كسب آرای مردم ازنا به مجلس راه یافت و عاقبت در هفتم تیر 1360 به شهادت رسید.

حجت الاسلام محمدحسن طیبی: در سال 1310 در روستای روئین اسفراین به دنیا آمد. در ده سالگی پدرش را كه یك روحانی بود، از دست داد و به مشهد عزیمت كرد. پس از طی مراحل سطح به اسفراین برگشت. مبارزاتش را از سال 1356 گسترش داد و ساواك به شدت برنامه های او را تحت كنترل گرفت و یك بار هم بطور مسلحانه به او حمله كرد.

پس از پیروزی انقلاب، به نمایندگی از طرف مردم اسفراین به مجلس شورای اسلامی راه یافت و در هفتم تیر 1360 به فیض شهادت نائل آمد.

حجت الاسلام حاج سیدنورالله طباطبائی نژاد: در سال 1319 در ظفرقند اردستان متولد شد. پدرش از علمای حوزه بود و او معارف و علوم اولیه را نزد ایشان آموخت. سپس به قم رفت و در آن جا بیش از بیست سال به تحصیل و تدریس پرداخت، حاصل این ایام هشت جلد تفسیر نمونه بود كه به اتفاق جمعی از طلاب فاضل به چاپ رساند. در سال 1349 ممنوع المنبر شد و یك سال قبل از انقلاب دستگیر و به زندان افتاد. آزادی او همزمان با اوج تظاهرات و قیام مردم بود. وی به شهرهای مختلفی سفر و سخنرانی های پرشوری ایراد كرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از سوی مردم اردستان به نمایندگی مجلس شورای اسلامی برگزیده شد و سرانجام در هفتم تیر 1360 به فیض شهادت نائل شد.

سیف الله عبدالكریمی: در سال 1312 در كومله متولد شد. خانواده ای كشاورز و متدین داشت از همین رو، پس از دبستان به قم رفت و علوم حوزوی را پی گرفت. همزمان تحصیلات دبیرستانی و سپس دانشگاهی را دنبال كرد و درجه فوق لیسانس در رشته فلسفه و حكمت اخذ كرد. به علت نپذیرفتن بورسیه رژیم به بدترین نقاط كشور به عنوان سرباز فرستاده شد. بعد از خدمت دو سال در مدرسه عالی مدیریت گیلان، معارف اسلامی و تاریخ فرهنگ و تمدن ایران را تدریس كرد و سپس به مشهد انتقال یافت و در آن جا به علت مبارزات سیاسی اش از دانشگاه اخراج شد.

در روزهای پیروزی انقلاب و با سقوط كلانتری ها، از سلاح و تجهیزات شهربانی حفاظت كرد و پس از پیروزی انقلاب، مسوول كمیته شهر لنگرود شد. چندی بعد از طرف مردم لنگرود به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و در فاجعه هفتم تیر 1360 به فیض شهادت نائل شد.

حسن عباسپور: در سال 1323 در تهران متولد شد. پس از اتمام تحصیلات متوسطه و لیسانس، فوق لیسانس الكترومكانیك را از دانشگاه تهران و دكترای برنامه ریزی و مدیریت سیستم های انرژی زا را از دانشگاه لندن اخذ كرد. پس از بازگشت به ایران، شبكه ارتباطی میان اساتید متعهد دانشگاه ها و مدارس عالی را به وجود آورد و به همراه دانشجویان مسلمان، مبارزاتش را علیه رژیم آغاز كرد. وی از استادان هسته اولیه سازمان ملی دانشگاهیان و موسس جامعه اسلامی دانشگاهیان بود. با پیروزی انقلاب، از سوی شورای انقلاب به سمت وزارت نیرو منصوب شد و اعضاء حزب جمهوری اسلامی بود كه در هفتم تیر ماه 1360 به شهادت رسید.

حسن عضدی: در سال 1325 در رشت متولد شد. عالی ترین مدارج علمی را در دانشگاه های معتبر دنیا كسب كرد به گونه ای كه لیسانس روزنامه نگاری، روابط عمومی و تبلیغات، فوق لیسانس دانشكده علوم سیاسی، لیسانس مدیریت بازرگانی با تخصص مدیریت بین المللی از دانشگاه داگلاس آمریكا و دكترای اقتصاد سیاسی همان دانشگاه را اخذ كرد و عضو افتخاری انجمن مدیران شد.

پس از پیروزی انقلاب، در دانشگاه گیلان به تدریس مشغول شد و به عنوان نماینده استان گیلان در مجلس خبرگان انتخاب شد و در آن جا عضو هیات رییسه بود. شاخه گیلان حزب جمهوری اسلامی را پایه گذاری كرد و سرپرستی مدرسه عالی ترجمه را به عهده گرفت و سپس سرپرست مجتمع دانشگاهی ادبیات و علوم انسانی شد. او همچنین مسوولیت های فرهنگی و آموزشی فراوانی را به طور همزمان عهده دار شد و شورای وحدت حوزه و دانشگاه را فعال كرد. معاونت وزارت فرهنگ و آموزش عالی از دیگر مسوولیت های او بود و سرانجام در شامگاه هفت تیر 1360 به شهادت رسید.

علی اكبر فلاح: در سال 1319 در قزوین به دنیا آمد. در خانواده ای متدین پرورش یافت و پس از تحصیلات متوسطه، فوق دیپلم تاسیسات گرفت و مبارزات سیاسی خود را در واقعه 15 خرداد 1342 آغاز كرد و در تمام سال های اختناق رژیم پهلوی به اعتراض و ابراز حقایق می پرداخت.

پس از پیروزی انقلاب، دبیر دبیرستان كامران شد و در تعطیلات نوروزی 1360به جبهه رفت و در بازگشت از جبهه، در هفتم تیر 1360 در انفجار دفتر مركزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.

محمدعلی فیاض بخش: در سال 1316 در تهران به دنیا آمد. خانواده ای خیر و مذهبی داشت. و پس از اتمام تحصیلات متوسطه، تحصیلات عالی خود را تا اخذ دكترا در تخصص جراحی ادامه داد و چهار سال رایگان طبابت كرد. پیش از 17 شهریور كمك های اولیه پزشكی را به انقلابیون آموزش می داد و در جمعه خونین به مداوای مجروحین می پرداخت.

پس از پیروزی انقلاب، در آبان 1358 كمیته آسایشگاه معلولین انقلاب را تاسیس كرد و مدتی بعد مدیركل توانبخشی وزارت بهداری شد و لایحه سازمان بهزیستی را به كمك شهید لوسانی به شورای انقلاب برد. كمیته امداد امام خمینی از دیگر یادگارهای اوست. وی یكی از سه پزشك گروه هفت نفره منتخب و رابط امام در انقلاب فرهنگی بود و سرانجام در فاجعه هفتم تیر 1360 به شهادت رسید.

محمود قندی: در سال 1323 در تهران متولد شد. تحصیلات خود را تا درجه دكترای مهندسی برق و الكترونیك و با رتبه عالی از آمریكا ادامه داد و از موسسین انجمن اسلامی دانشجویان در آمریكا و كانادا و یكی از شاگردان علامه طباطبایی و استاد مطهری بود. وی دروس حوزوی را نیز تا خارج از فقه دنبال كرد. در بازگشت به ایران، تدریس در دانشگاه تهران و دانشكده مخابرات را شروع كرد هنگام اوج گیری انقلاب به علت پخش اعلامیه های حضرت امام دستگیر و به زندان افتاد.

پس از پیروزی انقلاب به ریاست دانشكده مخابرات منصوب شد و سپس از سوی شورای انقلاب به وزارت پست و تلگراف انتخاب شد و سرانجام در هفتم تیر 1360 به جمع شهدای انقلاب پیوست.

حجت الاسلام عبدالوهاب قاسمی: در سال 1312 در سوادكوه به دنیا آمد. پدرش روحانی بود و علوم حوزوی را از همان جا آغاز كرد. سپس در محضر اساتید بزرگتحصیل كرد و به درجه اجتهاد رسید. نطق های كوبنده او در زمان انقلاب و پیش از آن به سبكی خاص و جاذب مشهور بود. در 15 خرداد 1342 دستگیر شد و به خدمت اجباری فرستاده شد. در پادگان یك افسر پزشك به علت ضعف چشم معافش كرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به نمایندگی از طرف مردم ساری به مجلس شورای اسلامی راه یافت و سرانجام در هفتم تیر 1360 به شهادت رسید.

موسی كلانتری: در سال 1327 در مرند متولد شد. با پایان دوره متوسطه به دانشگاه راه یافت و فوق لیسانس راه و ساختمان را از دانشگاه تهران اخذ كرد. درسال 1357 در حالی كه تظاهرات و اعتراض مردم در اوج خود قرار داشت، كار را رها كرد و به مبارزه مسلحانه علیه رژیم پرداخت.

پس از پیروزی انقلاب، در كمیته های شهر، عهده دار حراست و نگهبانی از دستاوردهای نهضت شد و در سال 1358 اداره راه خوزستان و سپس آذربایجان غربی را فعال كرد. اندكی بعد از سوی شورای انقلاب به وزارت راه و ترابری برگزیده شد و سرانجام در هفتم تیر 1360 در جمع یاران امام به شهادت رسید.

حجت الاسلام عماد الدین كریمی: در سال 1311 در حوالی نوشهر به دنیا آمد. پدرش روحانی بود و او پس از اخذ دیپلم به حوزه های مشهد و قم رفت و مدارج علوم اسلامی را به سرعت گذراند. ارشاد و افشاگری های او مردم نوشهر را به اعتراض و شورش علیه رژیم فاسد آن ها وا داشت، لذا ساواك او را تعقیب، دستگیر و بازجوییكرد و او ناگزیر شبانه از منطقه هجرت كرد.

پس از پیروزی انقلاب، از سوی مردم نوشهر به نمایندگی اولین دوره مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و سرانجام در هفتم تیر 1360 به شهادت رسید.

محسن مولائی: در سال 1339 در تهران متولد شد و در خانواده ای مذهبی و ساكن جنوب شهر پرورش یافت. تحصیل و كار را با هم دنبال كرد و از همان آغاز به ضرورت مبارزه با رژیم وقوف یافت. فعالیت های فرهنگی اش را با ایجاد نمازخانه در دبیرستان و راه اندازی گروه تئاتر و نمایشگاه عكس آغاز كرد.

پس از پیروزی در كمیته های انقلاب فعالانه شركت كرد و با عضویت در حزب جمهوری اسلامی، دفتر منطقه هشت را تاسیس نمود. وی سرانجام در انفجار دفتر مركزی حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیرماه 1360 به شهادت رسید.

حجت الاسلام محمد منتظری: در سال 1323 در نجف آباد اصفهان به دنیا آمد.از محضر اساتیدی چون آیت الله داماد، آیت الله مشكینی و حضرت امام بهره گرفت و در سال 1344 به خاطر مبارزاتش علیه رژیم به زندان قزل قلعه رفت و پس از آزادی به تدریس در حوزه پرداخت. در یك رویارویی با ماموران حكومت از دست آن ها گریخت و از ایران خارج شد. ده سال دور از ایران بود و در نجف به محضر امام(ره) رسید و از آن جا به لبنان رفت و در پایگاه الفتح، آموزش های مدرن چریكی دید سپس با امام به پاریس رفت و از آن جا به ایران بازگشت. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از ابتكارات اوست. وی مجله عربی زبان «الشهید» را برای صدور انقلاب به كشورهای خلیج فارس منتشر كرد. در اولین دوره مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از مردم نجف آباد انتخاب شد و سرانجام در فاجعه هفت تیر 1360 به شهادت رسید.

علی محمد مجیدی: در سال 1325 در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. در پنج سالگی پدرش را از دست داد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در شهرهای كرمانشاه و خرم آباد به پایان رساند و در سال 1349 از دانشگاه تهران، مهندسی راه و ساختمان خود را اخذ كرد. در سال 1357 در تظاهرات مردمی شركت كرد و با پیروزی انقلاب به عضویت حزب جمهوری اسلامی در آمد. در مهر ماه 1358 معاون عمرانی استاندار تهران شد و در شهریور 1359 مدتی به جبهه های غرب رفت و پس از مراجعت به تهران از تاریخ 13 /2 /60 به عنوان مشاور عمرانی وزارت كشور مشغول به كار شد و سرانجام در فاجعه هفت تیر 1360 به جمع شهدای انقلاب پیوست.

حبیب الله مهدیزاده طالعی: در سال 1330 در یك خانواده متوسط مذهبی در تبریز به دنیا آمد. دوران ابتدایی خود را در مدرسه ایرانشهر و دوره دبیرستان را در دبیرستان های ثقة الاسلام و فردوسی تبریز به پایان رساند و در سال 1350 در رشته مدیریت اقتصاد از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. پس از فاجعه 17 شهریور تنفرش نسبت به رژیم پهلوی بیشتر شد و با دوستانش شروع به فعالیت هایی علیه رژیم كرد.

پس از پیروزی انقلاب، مدتی در كمیته جمشیدآباد فعالیت كرد و سپس به جهاد سازندگی رفت و سرانجام در هفتم تیرماه 1360 به شهادت رسید.

غلامعلی معتمدی: در سال 1327 در شیراز متولد شد. در خانواده ای مذهبی پرورش یافت. وی نوه دختری آیت الله سیدعبد الحسین آیت اللهی از علمای بزرگ فقاهت بود. تحصیلات خود را تا اخذ مهندسی مكانیك از دانشكده فنب دانشگاه تهران ادامه داد و در تمام دوران تحصیل مبارزه علیه رژیم را دنبال كرد.

پس از پیروزی انقلاب، به عنوان مشاور اقتصادی استانداری اصفهان منصوب شد . بعد به سرپرستی وزارت كار رسید. بنی صدر با وزارت او مخالفت كرد و سرانجام به معاونت رفاه و تعاون وزارت كار منصوب شد و بلافاصله طرح رفاه كارگران را تهیه و به وزارتخانه پیشنهاد داد. در هفتم تیرماه 1360 وی نیز همراه 72 تن از یاران امام به شهادت رسید.

جواد مالكی: در سال 1315 در تهران متولد شد و در خانواده ای مذهبی در جنوب تهران پرورش یافت. پس از اتمام تحصیلات متوسطه، در سال 1350 وارد دانشگاه تربیت معلم شد و در رشته فیزیك به تحصیل پرداخت. در مبارزاتش علیه رژیم پهلوی، همراه شهید دكتر مفتح در مسجد جاوید به فعالیت های مذهبی و روشنگرانه پرداخت و در برگزاری نماز عید فطر 1357 نقش مؤثر و اساسی داشت. در كمیته استقبال از امام نیز عضویت داشت.

پس از پیروزی انقلاب در ایجاد هسته های اولیه كمیته های شهری، تلاش فراوانی كرد. اندكی بعد عضو حزب جمهوری اسلامی شد و به شورای مركزی حزب راه یافت و سرانجام در شامگاه هفتم تیر 1360 به شهادت رسید.

حبیب الله مالكی: در سال 1334 در تهران متولد شد. خانواده مذهبی وی در محله قدیمی و معروف بازارچه نایب السلطنه سكونت داشتند. وی پس از اخذ دیپلم به مراكز مذهبی و جلسات درسی شهید بهشتی قدم گذاشت و از آن پس با جریان مبارزه آشنا شد.

در نماز عید فطر 1357 و كمیته استقبال از امام(ره) فعالیت مستقیم داشت و بعد از پیروزی انقلاب و در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری بازوی توانایی برای وزارت كشور بود. اندكی بعد به فرمانداری ایرانشهر منصوب شد و حدود شش ماه در این مسوولیت خدمت كرد و عاقبت در كنار 72 تن از یاران امام در فاجعه هفتم تیر 1360 به شهادت رسید.

سید محمد موسوی فر: در سال 1337 در نیشابور متولد شد. پدری روحانی و متقی داشت و نخستین درسهای علمی و اخلاقی را از او آموخت. در 13 سالگی وارد حوزه علمیه مشهد شد و كمی بعد به صف طلاب مبارز پیوست. در تظاهرات روزهای نخست انقلاب شركت داشت و خطابه های فراوانی در روستاهای اطراف مشهد ایراد كرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عضویت حزب جمهوری اسلامی در آمد و فعالیتهای ارزنده ای در این تشكیلات ارائه داد و سرانجام در انفجار دفتر مركزی حزب در هفتم تیرماه 1360 به شهادت رسید.

محمدحسین محمد عینی: در سال 1330 در قم متولد شد. در خانواده ای كم درآمد پرورش یافت و كار و تحصیل را با هم دنبال كرد و دیپلم گرفت. با مشاهده سیاستهای جابرانه رژیم، به مبارزه روی آورد. در كمیته استقبال از حضرت امام عضویت داشت و انتظامات بهشت زهرا را به عهده گرفت. سپس حفاظت و نگهداری از انبارهای اسلحه زمان انقلاب را به خوبی انجام داد.

پس از پیروزی انقلاب، به استخدام سازمان گسترش صنایع و معاون در آمدو از آنجا به بخش اداری مجلس شورای اسلامی رفت و در آنجا به خدمت پرداخت. سرانجام در شامگاه هفتم تیر 1360 به همراه دیگر یاران امام به شهادت رسید.

حجت الاسلام سید كاظم موسوی: در سال 1314 در حسین آباد میامی از توابع شاهرود به دنیا آمد. نخستین دروس حوزه را نزد جدش اموخت و در 13 سالگی برای ادامه تحصیل به مشهد رفت و در محضر آیت الله میلانی حضور یافت. در 24 سالگی به تصحیح و تحشیه «بهار الانوار و ارشاد» شیخ مفید و «مقنیات الدور و ادب الغس و شواهد» و «مجمع البیان» پرداخت. از سال 1342 مجلات «عربی آسان» برای طلاب و دانشجویان منتشر كرد و در سال 1350 فوق لیسانس زبان عربی را گرفت و همان زمان مدرسه راهنمایی و دبیرستان دخترانه روشنگر را تاسیس كرد.

پس از پیروزی انقلاب، نماینده امام در وزارت آموزش و پرورش و مشاور عالی این وزارت خانه و عضو دادگاه تجدید نظر اداری شد و سرانجام به معاونت پژوهش وزارت آموزش و پرورش انتخاب شد و شامگاه هفتم تیر 1360 در جمع یاران امام به شهادت رسید.

حبیب الله مهمانچی: در مرداد 1329 در تهران متولد شد. در خانواده ای مذهبی و متعهد پرورش یافت و تحصیلات خود را تا گرفتن فوق لیسانس مدیریت بازرگانی از آمریكا دنبال كرد. در آنجا با دانشجویان مذهبی ارتباط نزدیك داشت و در مبارزاتش علیه رژم شركت می كرد.

پس از بازگشت به ایران و پیروزی انقلاب در بنیاد مستضعفان شروع به كار كرد و سپس به نهادهای دیگر در امور فرهنگی كمك رساند. اندكی بعد به عنوان معاون پارلمانی و هماهنگی وزارت كار برگزیده شد و سرانجام در هفتم تیر ماه 1360 به همراه جمعی از یارن امام به شهادت رسید.

عباسعلی ناطق نوری: در سال 1314 متولد شد. اگرچه مدتی از آموختن علم به دور بود اما عاقبت به علوم حوزوی و تحصیل در امور دینی رو آورد و مدرس قرآن شد. با گروه های موتلفه و همراه شهید بهشتی و استاد مطهری فعالیت سیاسی اش را شروع كرد و با برادرش در راه اندازی شبكه های ده نفره نقش موثر داشت.

بارها با اسم مستعار سخنرانی كرد و عاقبت توسط ساواك دستگیر و زندانی شد. در سال 1357 به یكی از مخفیگاه های گروهی كه با آنها كار می كرد، حمله كردند و عده ای از جمله فرزندش را به زندان بردند كه مدتی بعد از زندان گریخت و رژیم حكم تیرش را صادر كرد.

پس از پیروزی انقلاب، از سوی مردم نور به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و سرانجام در هفتم تیرماخ 1360 به شهادت رسید.

مهدی نصیری لاری: در سال 1312 در سیرجان متولد شد. با از دست دادن پدر تحصیلات را به سختی دنبال كرد و از دانشسرای عالی تربیت معلم فارغ التحصیل شد. با پایان تحصیلات به تعلم و تدریس در مساجد و مدارس پرداخت و مبارزاتش را از همان زمان آغاز كرد. رژیم او را به اصفهان تبعید و عاقبت بازنشسته اش كرد.

پس از پیروزی انقلاب، فرماندار سیرجان شد و اندكی بعد در اولین دوره مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از مردم لارستان انتخاب شد و سرانجام در هفتم تیر 1360 به جمع شهدای انقلاب پیوست.

حجت الاسلام علی هاشمی سنجابی: درسال 1290 در سنجان متولد شد. پدرش كشاورز بود. او از كودكی به حوزه علمیه روی آورد و به عالمی متفكر، دانشمندی متعهد، عارفی كامل و شاعری توانا تبدیل شد.

از آیات عظام حجت، ابوالحسن اصفهانی، بروجردی، حكیم، شیرازی، گلپایگانی و امام خمینی اجازه اجتهاد گرفت و به تدریس در حوزه های علمیه پرداخت. مبارزاتش با رژیم سبب شد تحت تعقیب ساواك قرار گیرد و چند سال از منبر رفتن منبع شود. با پیروزی انقلاب از طرف مردم اراك به نمایندگی انتخاب شد و در هفتم تیر 1360 همراه شهید بهشتی و دیگر یاران امام به شهادت رسید.

در فاجعه هفتم تیر ماه علاوه بر شهدایی كه ذكر شد، تعدادی از حاضران در جلسه هفتم تیر ماه حزب جمهوری اسلامی، مجروح شدند كه اسامی آنها به این شرح می باشد: ابوالفضل اجاره دار، حجت الاسلام علی اصغر باغانی، ابراهیم تاج گردون، علی موسی رضا، سید منصور رضوی، ایرج صفاتی دزفولی، سید جلال ساداتیان، سید محمد سجادی، محمد حسن اصغرنیا، حسین صادقی، مسعود صادقی آزاد، حجت الاسلام اسماعیل فردوسی پور، مرتضی فضلعلی، جعفر لواسانی، عبد العظیم هاشمی نیك، محمد شجاعیان، ناصر آقا علیخان، حسین كاظم پور اردبیلی، دكتر محمد خان، حجت الاسلام قدرت الله نجفی، حجت الاسلام محمود مروی (سماورچی)، مرتضی محمودی، حجت الاسلام مسیح مهاجری، سید محمد كیاوش، مهدی فاضلی، مسعود موسوی، علی موسوی، محمود جمالی، زین العابدین رئیسی، حیدرعلی علیزاده، هدایت عبدی، دانش مهر، ابراهیم عبدی، فتوت، محمد غریب، مهدی فاضلی، ابراهیم فردوسی، عباس شاهوری.

انتهای پیام
منبع خبر:
ایسنا
   تاریخ: ۰۸:۳۰ - ۰۷/۰۴/۱۴۰۱   بازدید: ۱۳۱