دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
جمعه ۱۳ مهر ۱۴۰۳

اما و اگرهای وابستگی عاطفی زوج های جوان به خانواده/آنچه والدینِ زوج های جوان باید بدانند
 
گروه خانواده ـ زهره سعیدی: آمارهای طلاق در سال های اخیر در كشور ما می گوید كه از هم گسستن زندگی مشترك در 3 سه سال اول زندگی بسیار شایع تر از قبل شده است. اینكه ازدواج ها در چندسال اول زندگی، منجر به جدایی می شوند، می تواند دلایل متفاوت و متنوعی داشته باشد. اما یكی از این دلایل وابستگی بیش از حد خانم های جوان به مادرشان و خانه پدری ست. تا جایی كه این وابستگی آسیب زننده نباشد شاید مشكلی هم به وجود نیاید اما آن جا كه وابستگی دختر خانم به خانه پدری و مادرش موجب اضطراب و سختی در زندگی زناشویی شده باشد، قطعا موضوعی ست كه باید بررسی شود. 

گاه به ویژه برای بانوان  تازه ازدواج كرده زیاد پیش می آید كه دلشان برای خانواده خودشان و زندگی در كنار آنها تنگ می شود و این تا حدودی امری عادی است. اما گاه هم این امر از حالت عادی خارج می شود كه در این صورت می بایست رابطه ازدواج و زندگی زناشویی با حضور یك مشاور بررسی شود. در ارتباط با مشكلات زندگی مشترك زوجین جوان در زمینه ارتباط با خانواده ها و وابستگی های بیش از حد به خانه پدری بعد از ازدواج با دكتر عاطفه نژادمحمد نامقی، مشاور خانواده و استاد دانشگاه گفت وگو كردیم كه در ادامه می خوانید: 

خانم دكتر لطفا در ارتباط با موضوع ارتباط زوجین جوان با خانواده هایشان بعد از ازدواج، برایمان توضیح دهید چرا كه موضوع چالش برانگیزی است و خصوصا زوجین جوان را زیاد در مخاطره می اندازد. مثلا خیلی از دختران جوان پس از ازدواج وابستگی های زیادی به والدینشان دارند و همین امر تشنج زیادی در خانواده های جدیدشان ایجاد می كند.

از دیدگاه  اغلب مشاورین خانواده این ارتباط اگر عادی باشد، مشكلی پیش نمی آید اما اگر تبدیل به وابستگی زیاد شود اغلب می تواند یك سری مشكلات و اختلافات بین زوجین ایجاد كند و حتی ممكن است به اختلافاتشان دامن بزند.

پدیده ای كه ما الان كم و بیش با آن روبه رو هستیم بحث وابستگی زیاد خانم های جوان با والدین شان یا آقایان جوان با والدینشان است، حال شاید آقایان چون شاغل هستند زمان كمتری به ارتباط با والدین اختصاص دهند اما دختر خانم هایی كه كار هم نمی كنند، ارتباط بیشتری با والدین دارند چه به صورت حضوری كه خانم ها به منزل پدر و مادرشان می روند و یا به صورت غیر حضوری و مجازی ارتباط خود را از طریق تلفن و شبكه های اجتماعی حفظ می كنند.



 

خانم دكتر این ارتباط تا چه اندازه باید باشد كه آسیب زا نشود و اصلا علل آن چه چیزی است كه گاهی مشكل ایجاد می كند و یك دختر خانم وقت زیادی را با والدینش می گذراند؟

قبل از اینكه به این مباحث بپردازیم من ترجیح می دهم اینطور به قضیه نگاه كنم كه ما یك دسته دختر خانم جوان تقریبا مستقل داریم كه سال ها تحصیل و یا كار كرده اند و از نظر مالی نیز نسبتا مستقل هستند و در این مدت توانسته اند به یك سری باورها و عقاید شخصی در ارتباط با زندگی مشترك و ازدواج برسند  و از سوی دیگر دختر خانم هایی داریم كه از خانواده خود مستقل نیستند.

آقا پسرها هم دو دسته هستند؛ اول پسرهایی كه تمایل دارند با دخترخانم هایی ازدواج كنند كه مستقل بوده و دسته دیگر كسانی كه تمایل دارند با دختری ازدواج كنند كه مستقل نیست و حتی ارتباط نزدیكی هم با خانواده خود دارد، چرا كه این دسته پسرها فكر می كنند مدیریت زندگی خانوادگی در دست خودشان خواهد بود و رابطه به این شكل را ترجیح می دهند.

موضوع ارتباط با خانواده اولیه بیشتر درباره دختران جوانی است  كه زود ازدواج می كنند و در محیط های مختلف اجتماعی مثل دانشگاه و محل كار كمتر حضور داشته اند، و از نظر فكر و نظر استقلال كافی را ندارند.  خیلی خوب است زوجین ما آگاه باشند كه وقتی می خواهند یك زندگی را تشكیل دهند بدانند چه نوع زندگی را از این دو دسته كه مطرح كردیم، می خواهند داشته باشند.



 

پس ارتباط زیاد زوجین جوان با والدینشان خوب است یا بد و اگر خوب است تا چه حد می بایست باشد؟

ارتباط با خانواده اصلی یكی از موضوعات اصلی مشاوره خانواده است كه می تواند منبعی برای اختلافات زوجین باشد و متأسفانه در ایران یكی از موضوعات  مورد اختلاف زوجین، ارتباط بیش از حد دختران و پسران جوان با خانواده هایشان است لذا به این موضوع بیشتر باید پرداخت.

ما معمولا در فرهنگ ایرانی وقتی ازدواج می كنیم متوجه نیستیم كه قرار است از خانواده پدری جدا شویم درحالیكه معمولا مراسم با شكوهی برای عروسی برگزار می كنیم تا ازدواج دختر و پسر را اعلام كنیم و به خودشان نیز بگوییم كه مستقل شدند و قرار است خانواده جدید خود را تشكیل دهند و همین طور این موضوع را به پدر و مادر دختر و پسر بگوییم  و دیگران را نیز در جریان بگذاریم، اما با وجود چنین مراسمی كه قرار است به فرآیند جدایی جوانان از خانواده های شان كمك كند می بینیم كه دختر و پسرهای ما در جدا شدن از والدین شان شكست می خورند و نمی توانند وارد تعهد به زندگی جدید خود شوند و تعهد كافی به خانواده جدید خود را ندارند و این ارتباط همچنان مثل قبل با والدین ادامه پیدا می كند.



 

وابستگی زیاد به والدین

یكی از دلائل این مشكل وابسته بودن دختر و پسر به خانواده ایشان است كه بحث تمایزیافتگی در مشاوره خانواده معنی می شود؛ یعنی دختر و پسر از لحاظ شخصیتی به تمایزیافتگی كافی دست پیدا نكردند و نمی توانند به عنوان یك فرد مستقل عمل كنند و همچنان به خانواده اصلی شان از لحاظ فكر و عمل وابسته هستند، همچنان پدر و مادر باید به آنها  كمك كنند و این وابستگی به بحث تمایزنایافتگی عاطفی و عقلی زوجین ما برمی گردد كه نمی توانند عواطف خود را از عقل جدا كنند و همین را ما در موضوعات دیگر زوجین نیز می بینیم.

 

دلبستگی عاطفی منتقل نشده به همسر

نكته دیگر كه من فكر می كنم می تواند در این زمینه تأثیرگذار باشد، بحث دلبستگی عاطفی اولیه زوجین به والدین شان است كه به دلبستگی رابطه با همسرشان انتقال پیدا نكرده است. ما انتظار داریم وقتی یك دختر و پسر ازدواج می كنند دلبستگی عاطفی اولیه از رابطه با والدین  شان را به رابطه با همسرشان تغییر وضعیت دهند و ضمن اینكه رابطه قبلی را با والدین  خود حفظ می كنند تقدم دلبستگی و رابطه با همسرشان باشد؛ یعنی اولویت با پیوند زناشویی شان باشد كه تشكیل داده اند و باید كمك كنند تا آن رابطه را روز به روز عمیق تر كنند.

وفاداری به والدین

عامل بعدی تأثیرگذار، عامل وفاداری است كه دختر و پسر به والدین شان دارند و نمی خواهند از وفاداری خانواده اصلی به سمت  وفاداری به همسرشان تغییر وضعیت دهند. این وفاداری بیش از حد نسبت به والدینشان می تواند روی رابطه فعلی شان تاثیرگذار باشد زیرا تمایل دارند ارتباط زیادی را با خانواده خود حفظ كنند و احساس می كنند اگر این ارتباط كمتر شود در واقع به نحوی به خانواده اصلی شان خیانت كرده اند و پدر و مادرشان را، كه عمری برای آنها زحمت كشیده اند، نادیده گرفته اند.

رقابت زوجین با یكدیگر

همچنین ما زوجینی را می بینیم كه برای ارتباط با والدین با هم رقابت می كنند، مثلا ما در فرهنگ ایرانی مردهایی را داریم كه انرژی عاطفی زیادی برای مادر یا پدر خود می گذارند و این به خودی خود بد نیست اما این مردان گاهی زمانی را برای دلبستگی به همسر و تقویت رابطه شان اختصاص نمی دهند؛ لذا خانم نیزممكن است به این نتیجه برسد كه وقت زیادی برای خانواده خود بگذارد و كم كم این زوج وارد رقابتی می شوند كه چه كسی بیشتر به خانواده خود توجه می كند. اینجا هم ممكن است برعكس شود یعنی خانم وقت زیادی می گذارد و آقا هم لجبازی كرده و رقابت می كند.



 

ما همیشه گفتیم برای كاهش یك رفتار باید از یك جایگزین استفاده كنیم، یعنی اگر به نیازهای عاطفی خانم توسط آقا پاسخی داده شود این زن برای برآورده كردن نیازهای عاطفی خود به سمت خانواده اصلی اش باز نمی گردد. لذا باید به آقایان بگوییم كه اگر تمایل دارند این مشكل كمتر شود، باید جایگزین مناسبی برای نیازهای عاطفی همسرشان باشند و همسرشان را در اولویت قراردهند و تلاش كنند كیفیت رابطه زوجی را افزایش دهند و لذا دختران جوان تمایل كمتری به وابستگی به خانواده اصلی شان خواهند داشت.



 

در نهایت یك راهكار عملیاتی برای بهبود روابط زوجین بفرمایید؟

من پیشنهاد می كنم زوجین جوان ضمن حفظ رابطه احترام آمیز با والدین شان حتما اولویت را به رابطه دو تایی فعلی خود و خانواده جدیدشان بدهند و روی كیفیت رابطه كنونی شان تمركز كنند. برای اینكه زوجین بتوانند در این زمینه موفق باشند من فكر می كنم زن و مرد نیاز دارند كه یك رسالت خانوادگی برای خود تعریف كنند یعنی با هم صحبت كنند كه چه خانواده ای و با چه خصوصیاتی می خواهند تشكیل دهند به طور مثال چه نوع زن و شوهری می خواهند باشند و چطور زندگی كنند، چگونه اختلافاتشان را حل و فصل كنند و به طور كلی چه نوع خانواده ای قرار است، داشته باشند. این گفت وگو باعث می شود یك زندگی جدید برای خودشان تشكیل دهند و رابطه با والدین شان را نیز متعادل كنند.

 

انتهای پیام/
منبع خبر:
خبرگزاری فارس
   تاریخ: ۰۸:۴۷ - ۰۲/۱۲/۱۳۹۹   بازدید: ۱۶۳