دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
سه شنبه ۳ مهر ۱۴۰۳

ایرانی ها اولین گروه امداد خارجی بودند / این جا هیچ زنی ندیدم
 
مینا قاسمی زواره برای دومین بار به افغانستان رفته و مشاهدات خوبی از وضعیت زلزله زدگان و روند امدادرسانی هلال احمر ایران دارد. درباره وضعیت زلزله زدگان و توزیع كمك های ایران با او گفتگو كردیم
ایرانی ها اولین گروه امداد خارجی بودند / این جا هیچ زنی ندیدم مینا قاسمی زواره برای دومین بار به افغانستان رفته و مشاهدات خوبی از وضعیت زلزله زدگان و روند امدادرسانی هلال احمر ایران دارد. درباره وضعیت زلزله زدگان و توزیع كمك های ایران با او گفتگو كردیم

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: بیشتر از یك هفته است كه از زلزله ای شدیدی كه دو استان پكتیكا و خوست افغانستان را لرزاند و صدمات زیادی به بار آورد، می گذرد. جمعیت هلال احمر ایران اولین تیم امداد و نجاتی بود كه با كمك های بشردوستانه ایران خودش را به این مناطق رساند و شروع به امدادرسانی كرد. «مینا قاسمی زواره» خبرنگار حوزه بحران و آسیب های اجتماعی كه اوایل سلطه طالبان بر افغانستان به صورت شخصی به این كشور سفر كرده بود، حالا به نمایندگی از روزنامه شهروند همراه با جمعیت هلال ایران عازم افغانستان شده تا از وضعیت زلزله زدگان و روند امدادرسانی ها گزارش و خبر تهیه كند. مینا قاسمی كه همیشه در گزارش ها و مطالبی كه كار می كند توجه ویژه ای به ابعاد اجتماعی اتفاقات دارد، در كنار اطلاع رسانی از روند امدادرسانی نكاتی درباره مناطق زلزله زده بیان می كند كه می تواند تا حدی به رفتارشناسی و عملكرد طالبان و كالبدشكافی شرایط اجتماعی و فرهنگی مناطق پشتون نشین كمك كند.

با قاسمی زواره درباره شرایط افغانستان، روند امدادرسانی، وضعیت زلزله زدگان و نحوه حضور جمعیت هلال احمر ایران در افغانستان گفتگو كردیم كه می خوانید:

اعلام زلزله و درخواست من برای همراهی با تیم هلال احمر برای اعزام به افغانستان

دقیقاً نیمه بامداد روز چهارشنبه بود كه در مناطق پكتیكا و خوست افغانستان زلزله شد. بلافاصله و پس از اطلاع از وقوع این زلزله جمعیت هلال احمر ایران اعلام كرد كه به كمك مردم افغانستان می شتابد. من كه همیشه در حوزه بحران و آسیب های اجتماعی كار رسانه ای كردم، آمادگی خودم را برای همراهی با گروه هلال احمر اعلام كردم. آقای اسماعیل رمضانی، مدیرمسئول روزنامه شهروند، از این پیشنهاد استقبال كردند و موضوع را با رئیس جمعیت هلال احمر مطرح كردند. اوایل در قبال این همراهی مقاومت هایی وجود داشت، چون من تنها خانمی بودم كه قرار بود با یك تیم بیست نفره آقا همراه شود. این مخالفت ها كمی طبیعی بود، چون ممكن بود شرایط امنیتی و حفاظتی سخت باشد، اما با كمك آقای رمضانی و موافقت رئیس جمعیت هلال احمر توانستم همراه با برادران مان به افغانستان اعزام شوم.

طالبان پیش از این تجربه مدیریت بحران نداشته اند

درباره كشته شدگان و آسیب دیدگان و میزان و وسعت تخریب آمار و اطلاعات ضد و نقیضی داده می شود كه با توجه به شرایط فعلی افغانستان طبیعی است. به هرحال باید بپذیریم دولت طالبان برای اولین بار است كه با چنین حادثه طبیعی با این سطح از تخریب روبرو می شود و آنها پیش از این عملاً چنین تجربه ای نداشته اند. به خاطر همین كار امداد و نجات اینجا خیلی سخت است. فكر می كنم تا سرپرست های حاكمه افغانستان بیایند و بخواهند شرایط را بررسی كنند و به یك آمار و ارقام درست برسند، زمان بر است؛ به خصوص كه مسئولین طالبان به آن شكلی كه باید و شاید امكانات و توانایی اش را ندارند. از طرفی زلزله در مناطق دورافتاده افغانستان و نزدیك مرز اتفاق افتاده و كمتر مسئولی به آنجا رفت و آمد می كند. از این نظر این مناطق شرایط سخت تری نسبت به دیگر نقاط افغانستان دارند. مثلاً جاده ها در این مناطق بسیار صعب العبور هستند و امدادرسانی به آنها واقعاً سخت است.

قریه های زیادی به صورت صد در صد تخریب شده اند

مناطقی بودند كه چون جاده مناسبی ندارد و امكاناتی نیست و دسترسی سخت است، تازه بعد از یكی دو روز متوجه شده اند كه آنجا هم زلزله آمده و خانه ها تخریب شده و مردم فوت كرده اند. به خاطر همین مشكلات است كه آمارها چندان قابل اتكا نیستند و ضد و نقیض هستند. با این همه شكی نیست كه این زلزله یك فاجعه انسانی به بار آورده و بیش از هزار نفر كشته شده اند. متأسفانه زلزله خسارت های بسیار زیادی به بار آورده و قریه های زیادی به صورت صد در صد تخریب شده اند. همچنین تخریب بعضی قریه ها مثل قریه مامدیه كه ما آنجا بودیم به وضوح دیده نمی شود، یعنی ساختار خانه ها سالم اند و روستا شبیه قبلش به نظر می رسد، اما واقعیت این است كه خانه این روستاها كاملاً سست شده اند و وقتی به این خانه ها دست می زنی حتی با یك فشار معمولی هم فرو می ریزند. بنابراین به هیچ وجه این خانه ها قابل سكونت نیستند و صد در صد تخریب محسوب می شوند.

هلال احمر ایران ابتدا در «خوست» مستقر شد كه كمك های كمی دریافت كرده بود

از ایران یك تیم 19 نفره امداد و نجات اعزام شده اند كه من هم همراه شان هستم. آقای حامد سجادی معاون لجستیك و آمادگی سازمان امداد و نجات و دكتر پیمان نامدار معاون بهداشت، درمان و توانبخشی رئیس جمعیت هلال احمر مدیریت گروه اعزامی را بر عهده داشتند. ما ابتدا با هواپیمای c130 ارتش اقلام امدادی را از ایران به فرودگاه خوست آوردیم كه اقلام برای ارسال به مناطق زلزله زده همین جا بارگیری شدند. خودمان هم به همراه ماشین ها و امكانات لجستیكی كه طالبان تدارك دیده بودند به مناطق آسیب دیده در ولایت خوست رفتیم. آنجا با رئیس جمعیت هلال احمرشان دیدار كردیم و بعد به منزل یكی از خیرین منطقه رفتیم كه خودش هم با جمعیت هلال احمر افغانستان همكاری می كرد. یك روز آنجا اسكان داشتیم و بلافاصله صبح زود به سمت ولسوالی اسپیرا رفتیم كه قریه های بسیاری در آن تخریب شده بودند و خسارت های زیادی به بار آمده بود. بعد از عبور از ولایت اسپیرا به قریه مامدیه رفتیم و آنجا اسكان پیدا كردیم و چادر زدیم. آنجا تیم های هلال احمر و امدادگر ما به گروه های سه چهار نفری تقسیم شدند و به روستاهای اطراف رفتند تا وضعیت را بررسی كنند. بعد از برگشت نتیجه و خروجی را برای تصمیم گیری درباره توزیع اغلام به مسئولان مرتبط اعلام كردند. نكته جالب اینكه مردم و مسئولین خیلی اعتراض داشتند و می گفتند به دلیل اینكه خسارت های زیادی در پكتیكا وارد شده و آمار كشته شدگانش خیلی زیاد است، باید همه كمك ها به آن سمت برود. به همین خاطر ولایت خوست عملاً از كمك ها بی بهره بود و كمتر به اینجا توجه می شد. این شد كه هلال احمر ایران بعد از ارزیابی هایی كه داشت به این نتیجه رسید كه در منطقه خوست بماند و خدماتش را همانجا ارائه كند.

هلال احمر ایران اولین گروه خارجی بود كه به مناطق زلزله زده رسید

باید بگویم هلال احمر ایران تنها و اولین گروه خارجی بود كه به منطقه پكتیكا و خوست وارد شده بود. من توقع داشتم دولت پاكستان كه مرز بسیار نزدیكی با مناطق زلزله زده دارد و مردم این منطقه هم اغلب دوتابعیتی هستند، زودتر از دیگران به اینجا آمده باشد و امدادرسانی كرده باشد ولی متأسفانه ما با هیچ گروه خارجی برخورد نداشتیم. فقط یونیسف آنجا استقرار داشت كه ماشین ها و امكاناتی هم با خودشان آورده بودند.

ایرانی ها اولین گروه امداد خارجی بودند / این جا هیچ زنی ندیدم

با وجود مسیر بسیار صعب العبور به استان اسپیرا رفتیم

بعد از دو روز كه اقلام جمعیت هلال احمر ایران به شهرستان اسپیرا رسید، امدادگران به سمت قریه افغان دوبی حركت كردند. طبق ارزیابی بچه های ما اینجا جزو مناطقی بود كه رسیدگی كمتری بهش شده بود. با توجه به اینكه مسیر ولسوالی اسپیرا بسیار صعب العبور است و جز ماشین های لندكروز و شاستی بلند با لاستیك های عریض ماشین دیگری نمی توانست به آنجا ورود پیدا كند، این دسترسی سخت تر هم بود. تمام مسیر سنگلاخ بود و دره های باریكی كه نزدیك جاده بود و این كار را برای ما خیلی سخت می كرد. برای همین تا زمانی كه كامیون های مناسب برای تردد در آن جاده را پیدا كنیم و بار را برسانیم، دو روز طول كشید. بعد از این بود كه ما به افغان دوبی رفتیم. بارهای هلال احمر هم یك ساعت بعد از اینكه رسیدیم به افغان دوبی رسید تا بتوانیم كار توزیع آنها را شروع كنیم.

نیروهای طالبان برای نظم دهی و ایجاد امنیت از خشونت استفاده می كردند

از مردم خواسته شد كه جایی حضور پیدا كنند تا كار توزیع با همكاری جمعیت هلال احمر استان خوست و دیگر نیروهای امنیتی طالبان شروع شود. درواقع كار توزیع بیشتر با نیروهای طالبان بود و به همین خاطر توزیع امكانات امداد و نجات در افغانستان بسیار با جاهای دیگر متفاوت بود. آنها خودشان تدابیری داشتند تا بتوانند بحث توزیع را انجام بدهند. همه آدم ها را جمع كردند و به همه گفتند بنشینند. طفل های خرد و افراد كلان را از همدیگر جدا كردند، سرپرست های خانواده را جدا كردند و چون از قبل اسم سرپرست های خانوار برای گرفتن اقلام امدادی نوشته شده بود، طبق لیست نام شان خوانده می شد و اقلام را به آنها تحویل می دادند. وقتی اقلام به همه رسید، بعد به آنها گفتند می توانید آنها را بردارید و به سمتی كه ساكن هستید بروید. باید بگویم كه توزیع در این مناطق توسط نیروهای امنیتی طالبان عموماً همراه با خشونت است. چون باید نظم ایجاد كنند و شرایط را آرام كنند و كسی اعتراضی نكند، با چوبك ها و تسمه های پلاستیكی گاهی وقت ها ضربه هایی می زدند تا مردم را آرام كنند و به آنها نظم بدهند! این هم جزو چیزهایی بود كه با توجه به شرایط طالبان عادی به نظر می رسید.

خواستیم تیم پزشكی هم اعزام كنیم كه گفتند نیازی نیست

ما دو هواپیما شامل اقلام امدادی چادر، موكت، مواد غذایی و دارو به استان خوست اعزام كرده ایم كه در پكتیكا، خوست و اسپیرا و روستاهای همجوار با اینها توزیع شدند. بخش دیگری از كمك های امدادی ایران با سه تریلی از مرز استان سیستان و بلوچستان وارد افغانستان شده است كه از آنجا به سمت استان پكتیكا روانه شده اند و قرار است طی امروز و فردا بین مردم توزیع كنیم. همچنین باید بگویم كه جمعیت هلال احمر ایران طبق ارزیابی خودش این آمادگی را داشت كه تیم های پزشكی هم اعزام كند، ولی مسئولان طالبان به ما گفتند اینجا تیم های پزشكی هستند و فعلاً به گروه های پزشكی نیاز نداریم، بلكه بیشترین نیاز ما اقلام دارویی، مواد غذایی و امكاناتی برای اسكان اضطراری مردم است. جمعیت هلال احمر ایران هم تلاش كرد در همین راستا هر كمكی كه می تواند ارائه كند.

واكنش مردم افغانستان به كمك های ایران خیلی خوب است

واكنش مردم افغانستان و خود دولت طالبان نسبت به حضور و كمك رسانی ایران به عنوان اولین كشور خارجی كه به كمك افغانستان شتافت، و این برای كشور و مردم افغانستان بسیار بسیار مهم و جالب توجه بود، خیلی خوب بود. ما پیام های تشكر بسیاری از سمت مردم افغانستان و مسئولین مختلف در سازمان های مختلف اداری خطاب به مردم ایران و جمعیت هلال احمر دریافت كردیم و واكنش ها و همكاری ها بسیار خوب بود. البته بی برنامگی هم وجود داشت و برنامه ها گاهی وقت ها دچار اختلال می شد. بعضاً ما مجبور بودیم كه خودمان بعضی كارها را انجام بدهیم و هماهنگی ها خیلی طول می كشید. با وجود همه اینها بچه های جمعیت هلال احمر ایران توانستند از این عملیات سربلند بیرون بیایند و پایان عملیات شان را در ولایت خوست اعلام كنند و به پكتیكا رفتند. با تمام شدن عملیات و مأموریت در استان خوست تیم امدادی به پكتیكا رفت و بقیه اقلام را آنجا توزیع كردند.

چون زن ها اجازه بیرون آمدن ندارند، اطلاعی از وضعیت پزشكی شان نداریم

یك نكته هم باید درباره اقامت مان بگویم. من به واسطه اینكه خانم بودم و ممكن بود اسكان مان به مشكل بربخورد، هرجا كه می خواستیم برویم بچه ها حواس شان بود كه اسكان من جدا باشد. چون از صبح كه توی لباس می رفتیم تا آخر شب با همین لباس ها بودیم. برای همین بچه ها دنبال این بودند كه جای خوبی برای اسكان من پیدا كنند. وقتی به قریه مامدیه رسیدیم هم دیدم یك آقاپسری دوید و گفت كه خانم شما هم همراه این تیم هستید؟ گفتم بله. گفت من هم به همراه خواهرم آمده ام. بعد گفت «خواهرم پزشك است ولی چون حتماً باید مَحرم همراهش باشد، با همدیگر آمده ایم. چقدر خوب است كه شما این چندروز هستید و می توانید با هم و توی چادر ایشان باشید». و خب من آن دو روز و دو شب كه در قریه مامدیه بودیم با خانم دكتر مژگان كه در آن منطقه ماما بودند و از هلال احمر كابل آمده بودند همراه بودم. جالب است كه من از خانم دكتر سوال می كردم كه خانم مژگان! شما در این چندروز بیمار هم داشتید؟ می گفت نه، كسی مراجعه نكرده، جز چندتا پیرمرد كه دست و پایشان مشكل داشت. گفتم پس خانم ها چی؟ گفت مثل اینكه خانم ها اینجا مشكلی ندارند. گفتم نه، به مشكل نداشتن نیست، خانم ها نمی توانند از خانه بیرون بیایند… و واقعاً هم همین بود. چون ما هیچ زن دیگری در قریه مامدیه ندیدیم، اصلاً. همه خانم ها توی خانه بودند و فقط آقایان و كودكان كوچك و افراد كلان یعنی پیرمرد آنجا بودند. خانم ها متأسفانه اصلاً بیرون نیامدند و ما نمی دیدیم شان. به خاطر همین اطلاعی از مشكلات پزشكی و درمانی شان نداشتیم و وضعیت شان بر ما پوشیده بود. خودمان هم اجازه نداشتیم پیششان برویم.
منبع خبر:
خبرگزاری مهر
   تاریخ: ۱۰:۴۲ - ۰۹/۰۴/۱۴۰۱   بازدید: ۱۶۸