دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
سه شنبه ۳ مهر ۱۴۰۳

معرفی مفهوم روان شناسِ «ایستاده» یا «به پا خاسته»
 
به گزارش میگنا دكترحمیدپورشریفی درخبرنامه انجمن روانشناسی ایران در تابستان 1401 نوشته است :
دكتر حمید پورشریفی
به گزارش میگنا دكترحمیدپورشریفی درخبرنامه انجمن روانشناسی ایران در تابستان 1401 نوشته است :

معرفی مفهوم روان شناسِ «ایستاده» یا «به پا خاسته»

در بیشتر متون روان شناختی، در توصیف روان شناسانِ مطلوب، از واژه ها و مفاهیمی نظیر روان شناسِ «موثر»، «ممتاز» یا «ایده ال» استفاده شده و در آنها، سودمندی روان شناسان، بیشتر در نقش های فردی ، نظیر روان درمانی، مد نظر بوده است، تا جایی كه گاهی این تصور نادرست را برانگیخته است كه روان شناسان صرفاً در سطح فردی به كاهش درد و رنج انسان ها می پردازند، یا آنها را برای سازگاری آماده می كنند. در حالی كه یكی از وظایف بسیار مهم روان شناسان، ایفای نقش های اجتماعی است.
ضرورت دارد به نقش های اجتماعی روان شناسان توجه بیشتری به عمل آید. مفهوم روان شناس «ایستاده»، با چنین قصدی ارائه شده است. در این نوشته، «ایستاده»، نه به معنی سكون و از حركت باز ایستادن و نه به مفهوم ایستادگی، بلكه نقطه مقابل نشستن و به معنای به حركت درآمدن، پویایی و موثربودن در نقش های پیشگیرانه و اجتماعی است. روان شناس «ایستاده»، به نوعی، همان روان شناس «داوطلب» است. شاید نزدیك ترین واژه به مفهوم «ایستاده»، عبارت «step up» است كه توسط جان ایزو، در توصیف مسئولیت پذیری استفاده شده است و دكتر علی صاحبی، برای آن از معادل بسیار مناسبِ «به پا خاستن» استفاده كرده و اسم كتاب ترجمه شده را «به پا خاستن برای انسانیت» درنظر گرفته است.
در زیرتوصیفی چهارده گانه از روان شناسان «ایستاده» یا «به پا خاسته» به عمل آمده است. در این نوشته، ادعایی مبنی بر بدیع و نوآورانه بودن این مفهوم و ویژگی های این افراد نیست، بلكه هدف صرفا برداشتن گامی برای تاكید بیشتر بر نقش های اجتماعیِ روان شناسان است. با این امید كه طی بحث و تبادل نظر میان روان شناسان، این مفهوم رشد یابد و ما را حتی لحظاتی كوتاه از نقش های فردی فراتر ببرد.
در همین گزارش از میگنا و به نقل از دكتر حمید پورشریفی آمده است: پیش نویس این یادداشت، پیش از این در صفحه اینستاگرامی شخصی منتشر شده بود و از نقدهایی كه موجب ویرایش نوشته شد سپاسگزاری می شود.

توصیف هایی چهارده گانه از روان شناس «ایستاده» یا «به پا خاسته»
- روان شناسِ «ایستاده» بودن، یك روش نیست، یك تكنیك نیست، یك اقدام نیست، بلكه یك سبكِ بودن و یك نگرش است؛ سبك و نگرشی كه توسط روان شناسان ایستاده، رشد خواهد كرد و بالنده خواهد شد.
یك روان شناس «ایستاده» یا «به پا خاسته»، فردی است كه فقط به نشستن در دفتر كار و كمك حرفه ای به افراد مراجعه كننده بسنده نمی كند؛ از فهرست انتظار مراجعان احساس مسرت نمی كند و سعی دارد با رفتن به سرچشمه، بر اساس «اصول بهداشت روانی مبتنی بر اجتماع» و از طریق ارتقا و پیشگیری از این فهرست بكاهد.
یك روان شناس «ایستاده» یا «به پا خاسته»، نسبت به رخدادهای اجتماعی، بخصوص رخدادهای تلخ، حساس است؛ بخاطر انها ناراحت و پریشان می شود ولی در مقابل آنها پاسخی مسئولانه دارد؛ چنین پاسخی، هیجانی، واكنشی یا صرفا ابراز هیجان های منفی نیست، بلكه تلاشی دوراندیشانه برای رسیدن به هدفی متعالی است.
یك روان شناس «ایستاده»، در اتخاذ اهداف، ضمن توجه به ارتقا، به صورت جدی پیشگیری را در دستور كار خود قرار می هد. به عنوان مثال، در حوادث دلخراشی مثل حادثه متروپل، برای كوتاه مدت، هدفِ «پیشگیری از اختلال استرس پس از سانحه در بازماندگان» و برای بلندمدت، با بهره گیری از یافته های روان شناسی اجتماعی، هدفِمشاركت در «پیشگیری از فساد اداری و آسیب های سازمانیِ پدیدآورنده چنین فاجعه هایی» مدنظر است، یا در حوادثِ تلخی نظیر خودكشی ها و دیگركشی ها، به ویژه موارد «ناموسی»، در كوتاه مدت، پیشگیری از سرایت روانی و در بلندمدت، با مشاركت دیگر متخصصان، حركت در جهت كاهش رخدادهای مشابه به عنوان هدف انتخاب می شود.
یك روان شناس «ایستاده» یا «به پا خاسته»، در راستای اهدافِ ارتقایی و پیشگیرانه، اقدامات وسیعی پیش روی خود دارد كه از همگانی كردن آموزش مهارت های زندگی تا حضور در كمیسیون های مجلس شورای اسلامی در نوسان است. در چنین پیوستاری، اقدامات، از آموزش به كودكان برای پیشگیری از آسیب های جنسی تا آموزش مهارت هایفرزندپروری و زناشویی به بزرگسالان؛ ارتقای سواد سلامت؛ كاهش انگ اجتماعی و تغییر نگرش شهروندان به بیماری ها و آسیب های روانی- اجتماعی، كاهش آمیختگی شناختی شهروندان به واژه هایی مثل «آبرو» كه موجب قتل های ناموسی می شود، آگاه سازی دست اندركاران به اینكه بر اساس نظریه هایی همچون فستینگر، چگونه انسان ها به تبهكاری و نیز سازمان ها به فساد رهنمون می شوند و اینكه اقدامات بخشنامه ای برای كاهش فساد اداری ره به جایی نمی برد؛ مطالبه از مسئولان برای ملاحظات بهداشت روان در تدوین و اجرای قوانین، تا انواع حمایت های روانی- اجتماعی از بیماران و آسیب دیدگان را شامل می شود.
یك روان شناس «ایستاده» فردی امیدوار یا حداقل به درجه ای امیدوار است و به همان درجه امیدبخش، ولی از امید غیرواقعی و خوش بینی ناسالم دوری می كند و چنین نگرشی را به دیگران و جامعه تزریق نمی كند. یك روان شناس ایستاده، به محدودیت های خود واقف است و می داند كه قرار نیست معجزه ای را رقم بزند، اما برای كوچكترین امیدی كه دارد، حداكثر تلاش را به عمل می آورد.
روان شناسی، پلی به سوی انسان سالم و جامعه سالم است و یك روان شناس ایستاده یا «به پا خاسته»، بخوبی واقف است كه حركت در چنین مسیری، صبر و بردباری می خواهد و ممكن است همچون باغبانی باشد كه خودش محصول نهایی را نبیند ولی بر این باور است كه هرچند بسختی و هرچند در درازمدت، این محصولِ شیرین بهرحال به بار خواهد نشست.
یك روان شناس ایستاده، بیش از دیگر روان شناسان، در بحران های ناشی از تروماهای بشرساخته یا طبیعت ساخته، احساس مسئولیت اجتماعی می كند. او جزو افرادی نیست كه در لحظات اولیه بحران ها، هیجانی شده، در فضای مجازی كولاك می كنند ولی از اقدام موثر طولانی مدت باز می مانند، بلكه جزو افرادی است كه حتی بعد از چندین ماه كه از حادثه سپری شده، بی هیچ انگیزه ای برای مطرح كردن خود و با وجود هزینه های مادی كه متحمل می شود، آماده حمایت های روانی- اجتماعیِ افراد آسیب دیده است.
یك روان شناس «ایستاده» یا «به پا خاسته»، كه فردی فعال در سمن ها (سازمان های مردم نهاد)، نظیر خیریه ها و انجمن های كمك به افراد آسیب دیده است، یاد گرفته است كه در كمك حرفه ای، از ناجی بودن و وابسته كردن آنها به خود اجتناب كند و تنها توانمندسازی را هدف قرار دهد. توانمندسازی یعنی باور به اینكه نجات یافته خود می داند كه چه چیزی برای او و خانواده اش خوب است، تنها لازم است كنارش باشیم و حمایتش كنیم. توانمندسازی یعنی احترام به خودمختاری و مرزهای فردی، خانوادگی وفرهنگی نجات یافته.
یك روان شناس «ایستاده» یا «به پا خاسته» در درجه اول یك انسان است، حق دارد پریشان شود، به درجه ای ناامید شود، خسته شود، گاهی بنشیند، اما دیر یا زود بر می خیزد و ایستاده می ماند.
یك روان شناس «ایستاده» یا «به پا خاسته»، روشنی می بخشد، حمایت می كند، رشد می دهد اما خود نیز نیاز به حمایت دارد و بهترین منبع حمایت برای یك روان شناس ایستاده، جامعه روان شناسان ایستاده است به همین خاطر، تنها كار نمی كند و با دیگر روان شناسان ایستاده ارتباط برقرار می كند.
یك روان شناس ایستاده برای اینكه بتواند ایستاده بماند لازم است از انرژی لازم برخوردار باشد و بر این اساس ضروری است در تمامی چرخه های ششگانه خودمراقبتی (فردی، روان شناختی، هیجانی، جسمانی، معنوی و حرفه ای)، از خود مراقبت كند.
یك روان شناس «ایستاده» یا «به پا خاسته»، برای تداوم زندگی و خودمراقبتی به منابع مالی نیاز دارد، با وجود این، همچون همه روان شناسان سالم، اعم از نشسته یا ایستاده، به روان شناسی صرفا به عنوان منبعی برای درآمد نگاه نمی كند و بیش از دیگران واقف است كه روان شناسی، حرفه ای با حساسیت های اخلاقی و ملاحظات خاص است.
روان شناس ایستاده بودن یك پیوستار است؛ لازم نیست یا روان شناس نشسته باشیم یا ایستاده. هر كدام از ما می توانیم به درجه ای كه توان داریم روان شناس ایستاده باشیم، مهم این است كه چنین باوری را در خود ایجاد كنیم و به آرامی در مسیر آن حركت كنیم.
در شرایط سخت كه خود روان شناسان نیز با چالش های فردی، اجتماعی یا حرفه ای مواجه هستند، روان شناس ایستاده بودن كاری بسیار سخت و در عین حال بسیار ارزشمند است؛ حتی اگر یك درصد می توانیم روان شناس ایستاده باشیم و با آن موافقیم بعد از این از «#من_یك_روان شناس_ایستاده _هستم» یا «#من_یك_روان شناس_به_پا_خاسته _هستم» استفاده خواهیم كرد.
#من_یك_روان شناس_ایستاده_هستم.
#من_یك_روان شناس_به_پا_خاسته _هستم.

همچنین بخوانید پیش از این و بنا به گزارش میگنا دكترحمید پورشریفی استاد دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی و دانشیار روان شناسی سلامت در یادداشتی اختصاصی در شبكه های اجتماعی روان شناس ایستاده را اینگونه توصیف كرده بود كه در اینجا میتوانید بخوانید.
منبع خبر:
میگنا
   تاریخ: ۰۸:۱۱ - ۲۲/۰۴/۱۴۰۱   بازدید: ۱۹۹