دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
سه شنبه ۳ مهر ۱۴۰۳

برای كودكان به برنامه نیاز داریم نه سازمان
 
برای كودكان به برنامه نیاز داریم نه سازمان
در گفت و گو با "ایران" و در نقد ایجاد سازمان ملی تعلیم و تربیت كودك مطرح شد برای كودكان به برنامه نیاز داریم نه سازمان

گروه اجتماعی/ دكتر كیومرث امجدیان دكترای مدیریت آموزشی ، استاد دانشگاه و از مدیران سابق آموزش و پرورش معتقد است تربیت از بدو تولد آغاز می شود و پایان پذیر هم نیست. او به «ایران» می گوید: تربیت به معنای زمینه سازی برای تربیت كردن است نه تربیت شدن. تربیت كردن یعنی دست آموز كردن، تربیت شدن یعنی مهیا كردن شرایط برای آنچه كه خداوند در وجود انسان به ودیعه نهاده تا زمینه ای فراهم شود و استعدادهای فرد متبلور شوند پس تربیت نباید محدود به زمان و سن خاصی باشد اما دوران كودكی به تعبیر افلاطون پنجره فرصت برای تربیت شدن است و اگر این پنجره بسته شود دیگر بخش عمده ای از توانمندی های كودك رشد پیدا كرده و دیگر تغییرش سخت می شود بنابراین از كودكی باید به تربیت كودك بپردازیم.
دكتر امجدیان با بیان این كه تربیت از سه ضلع خانه، مدرسه و جامعه تشكیل شده، می گوید: قسمت عمده ای از تربیت در خانواده صورت می گیرد هر كدام از اینها اگر اثر تربیتی قوی تری داشته باشد تربیت بچه ها به آن سمت می رود متأسفانه در حال حاضر در جامعه ما زمینه های تربیتی مدرسه و خانواده ضعیف است. بنابر این باید به طور جدی به تربیت كودكان در سنین كودكی بپردازیم كه بخش اصلی تربیت قبل از مدرسه سن 6 سالگی است. از سال 1399 تربیت كودك در این 6 سال را به عهده سازمان تعلیم و تربیت كودك قرار داده اند یعنی دو دوره سه ساله اول و سه سال دوم كه در سه ساله اول بیشتر تمركز و توجه به خانواده است و دوره دوم بر عهده مهدكودك و پیش دبستانی است. الان در آموزش و پرورش به تربیت در 6 سال اول توجهی نمی شود فقط به طور محدود به پیش دبستانی پرداخته شده است، چون امكانات و منابع محدود است. سازمان تعلیم و تربیت كودك هم دقیقاً به همین دلیل به وجود آمد تا بتواند این خلأیی كه وجود داشته را مرتفع كند اما متأسفانه تربیت در 6 سال اول خیلی پراكنده است. بخشی از این تربیت در مهدهای كودك اتفاق می افتد و بخشی در پیش دبستانی غیر منسجم و غیر سازمان یافته است. به اعتقاد من تربیت در این دوران باید «سامان» پیدا كند نه «سازمان»! باید كمپ های تربیتی و مبتنی بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی ایجاد شود، اما این به معنای تمركز و انحصارگرایی نیست. تربیت از همان دوران كودكی باید سازمان پیدا كند. بخشی از این توسط بهزیستی انجام می گرفت، بخشی توسط آموزش و پرورش بود و متأسفانه برخی سازما ن ها بدون نظارت در این بخش فعال شده بودند؛ اما نظارت بهزیستی نظارتی غیرحرفه ای و غیرتربیتی و بیشتر اجرایی بود. در واقع تعلیم و تربیت نمی كردند، بیشتر حمایتی بودند همین باعث شد تا در سند تحول بنیادین به این موضوع پرداخته شود و به صراحت گفته شد كه موضوع تربیت در قبل از مدرسه سامان پیدا كند و مأموریت سازمان تعلیم و تربیت كودك همین تعیین شد و به همین دوره 6 ساله اول كه دانش آموزان خارج از مدرسه رسمی هستند پرداخته شد بنابراین اهمیت داشته كه به این موضوع پرداخته شود.
این دكترای مدیریت آموزشی در ادامه با بیان این كه ایجاد سازمانی به نام تعلیم و تربیت بدون این كه از ابتدا برای آن برنامه ریزی شود اشتباه بود، می گوید: بوروكراسی بوروكراسی می زاید. به نظر من ایجاد سازمان اشتباه بود. ما نیاز به ساختار نداریم بلكه ما به مأموریت و برنامه نیاز داریم. سازمان تعلیم و تربیت كودك خودش شده یك سازمان كه به منابع انسانی و مالی نیاز دارد. وقتی سازمان درست می كنید به تبع آن باید در استان ها تشكیلات استانی درست كنید، باید تفكر ساختاری متناسب داشته باشیم. در حالی كه ایجاد این سازمان مغایر قانون برنامه ششم توسعه و قانون خدمات كشوری است كه به كاهش ساختارهای سازمانی تأكید می كنند. اما ایجاد این سازمان موجب افزایش بار مالی برای آموزش و پرورش شده در حالی كه آموزش و پرورش همه این امكانات را داشت. مثلاً معاونت آموزشی ابتدایی، معاونت پرورشی، معاونت تربیت بدنی، معاونت سلامت و... را داریم. بنابراین نیاز به ایجاد سازمان جدیدی نبود. باید سیستم موجود را درست می كردیم. بنابراین من با وجود سازمانی با این تركیب به دلایلی كه گفتم مخالفم و این گونه ساختار ایجاد كردن كار بسیار اشتباهی است.
وی ادامه می دهد: در این كه مأموریت تربیت كودكان را باید به آموزش و پرورش بسپاریم هیچ شكی نیست اما در همان ساختار موجود می توانستیم این كار را انجام دهیم. همین ساختارهای موجود باید مورد بازبینی قرار بگیرند تا بتوانیم تعلیم و تربیت كودك را به نتیجه برسانیم. اما این اتفاق نمی افتد وقتی سازمانی ایجاد می كنیم تا چند سال فقط درگیر ساختارهای سازمانی هستیم. این سازمان از سال 99 ایجاد شده اما بپرسید طی این چند سال چی كار كرده اید؟ حركت صفر! هیچ كاری انجام نشده است. اینها حتی نتوانسته اند به طور كامل همه پیش دبستانی هایی كه زیر نظر بهزیستی بوده را به طور كامل تحت پوشش آموزش و پرورش قرار دهند چون امكانش را ندارند. از طرف دیگر با مدیریت های فاقد تجربه در زمینه تربیت كودك روبه رو هستیم. كسانی كه اصلاً تعلیم و تربیت را نمی شناسند. این طوری نمی شود كار كرد و می بینیم كه هیچ تحولی هم اتفاق نمی افتد.
این استاد دانشگاه در ادامه از به كار گرفتن مدیریت های ضعیف در سازمان تعلیم و تربیت كودك كه در جایگاه حساسی قرار دارد انتقاد می كند: متأسفانه این سازمان مدیریت ضعیفی هم داشته است. از طرف دیگر اگر اساسنامه سازمان را مطالعه كنید می بینید كه باید ردیف اعتباری ویژه داشته باشد. ردیف اعتباری ویژه یعنی بودجه، در حالی كه در كشور ما الان، مشكل منابع و اعتبارات داریم و متأسفانه كیفیت آموزشی در آموزش و پرورش به دلیل همین كمبودهای اعتباری در حال نابود شدن است. حالا باز یك سازمان ایجاد كرده ایم و بر بار هزینه های آموزش و پرورش اضافه كرده ایم بعد می گوییم هزینه های تعلیم و تربیت زیاد است و حالا چه طور هزینه را كاهش دهیم! این تعارض ها مثل یك كلاف سردرگم هستند. از یك طرف می خواهیم در جهت كیفیت پیش برویم و در جهت مغایرش عمل می كنیم. كار تعلیم و تربیت یك تشكیلات مشخصی دارد، ما سند تحول بنیادین داریم همه واضح و مشخص هستند نیازی نیست این همه سردرگم شویم و آخر هم به نتیجه نرسیم. هر چه قدر سازمان های جدید ایجاد كنیم بر بار تعلیم و تربیت اضافه كرده ایم در حالی كه باید سبك بار حركت كنیم.
وی بیان می كند: نكته دیگر این كه ما از طریق این سازمان می خواهیم شیوه های نادرست تعلیم و تربیت مان را دقیقاً روی كودكان پیش از دبستان اعمال كنیم. مثلاً می گوییم محتوا تولید شود دستور می دهند به رئیس سازمان پژوهش كه شما محتوا تولید كنید، محتوا هم در كشور ما یعنی كتاب، در حالی كه این اشتباه است. كودك پیش دبستانی در این سن كتاب پذیر نیست و در آموزش و پرورش رسمی هم راه خطا را رفتیم كه دانش آموزان را كتاب محور بار آوردیم و همین راه خطا را در اینجا هم ادامه می دهیم. این نشان می دهد كه منطقی و عالمانه حركت نمی كنیم.
امجدیان در پایان می گوید: متأسفانه همه خودشان را كنار می كشند و می گویند وظیفه ما نیست و چون وظیفه ما نیست پس سازمان باید این كارها را انجام دهد در حالی كه سازمان هیچ امكان مدیریت و نظارتی در اختیارش نیست! پس باید منتظر باشد كه ببیند كی این امكانات برایش فراهم می شود.خب تا زمانی كه این امكانات برایش فراهم شود باید برویم سراغ همین ساختار و همین آموزش و پرورش موجود، به اعتقاد من در همین ساختار موجود با یك مأموریت قوی و منسجم می توان مأموریت را انجام داد و مطمئنم كه موفق خواهیم شد.

منبع خبر:
روزنامه ایران
   تاریخ: ۰۳:۱۰ - ۲۲/۰۴/۱۴۰۱   بازدید: ۱۸۳