دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
سه شنبه ۳ مهر ۱۴۰۳

مشكلات بزرگ سیاست های كوچك
 
نام گذاری روزها به نام مناسبت هایی مثل هفته بهزیستی و تامین اجتماعی فرصتی برای سپاسگزاری از همه كسانی است كه در این حوزه در بخش های دولتی و غیردولتی فعالیت دارند.
نگاه
مشكلات بزرگ سیاست های كوچك
سیدحسن موسوی چلك، رئیس انجمن مددكاری ایران

نام گذاری روزها به نام مناسبت هایی مثل هفته بهزیستی و تامین اجتماعی فرصتی برای سپاسگزاری از همه كسانی است كه در این حوزه در بخش های دولتی و غیردولتی فعالیت دارند. ابتدا به همه كسانی كه در این حوزه كار می كنند تبریك می گویم.
این مناسبت ها همچنین فرصتی است برای بیان دیدگاه ها. یكی از سازمان هایی كه از تجمیع تعدادی بنیاد و خیریه و مركز مختلف در قبل از انقلاب تشكیل شد سازمان بهزیستی كشور است كه تقریبا 43سال سابقه تاسیس دارد. سازمان بهزیستی به استناد اصل21 و 29 قانون اساسی تاسیس شده است. در اصل21 بیش از هر چیزی حمایت از زنان و كودكان و مادران موضوع كار است. در اصل29 رفاه و تامین اجتماعی برای بی سرپرستی، سوانح، بازنشستگی، پیری، بهداشت و درمان و... محور اصلی است. طبیعتا بهزیستی سازمانی دولتی است و به استناد همین اصول مورد اشاره، منابع این سازمان هر ساله در بودجه های عمومی دولت تصویب می شود و بر مبنای قانون تاسیس آن، حمایت و پیشگیری از آسیب های اجتماعی، توانمندسازی، معلولیت ها، تجدید تربیت منحرفین اجتماعی، حمایت از كودكان بی سرپرست، توانبخشی و جلب مشاركت موضوعاتی است كه در قانون تاسیس به عنوان اهداف و وظایف كلی این سازمان به آن اشاره شده است.
از طرفی دولت ها موظف هستند كه حمایت های اجتماعی پایه را برای افراد دارای شرایط ویژه یا شرایط خاص و نیازمندان انجام دهند و این حمایت های پایه اجتماعی توسط دولت ها باید انجام شود. البته این به منزله عدم بهره گیری از مشاركت های مردمی نیست كه منابع مشاركت های مردمی می تواند در راستای توانمندسازی جامعه هدف سازمان بهزیستی به كار بیاید.
این به منزله عدم استفاده از سایر ظرفیت ها در ارائه خدمات هم نیست. برخی از خدمات در سازمان بهزیستی این ویژگی را دارند كه قابل واگذاری باشند. اما من به عنوان یك مددكار اجتماعی اعتقاد دارم استراتژی هایی كه دولت برای برون سپاری در حوزه حمایت های اجتماعی دارد نیازمند یك بازنگری جدی است و این بازنگری در نهایت كمك می كند به افزایش عزت نفس كسانی كه خدمات می گیرند. جایی این نیازمند تغییر در سیاست ها و قوانین مرتبط به این حوزه است و در جایی، انجام تكلیف دولت در قبال افراد نیازمند و گروه هایی است كه نیازهای ویژه دارند. گرچه من اعتقاد دارم بهزیستی به واسطه اینكه متولی سلامت اجتماعی است همه وظایفش تنها محدود به افراد نیازمند نیست. بهزیستی در پیشگیری و ارتقای سلامت روانی جامعه هم مسئولیت هایی دارد كه می تواند از ظرفیت های خارج از سازمان هم در این بخش استفاده كند. اما با توجه به گسترش مسائل و مشكلات اجتماعی و با توجه به افزایش خانواده هایی كه شرایط حمایت توسط دولت را دارند، یا بهزیستی یا كمیته امداد كه 2سازمان دارای مسئولیت حمایت از خانواده های نیازمند هستند، دولت هم باید نگاه ویژه تری به این سازمان ها داشته باشد؛ هم از نظر بودجه، هم از نظر ساختار تشكیلاتی و نیروی انسانی و هم توجه های دیگری در عرصه های سیاستگذاری. نباید این نگاه و این نوع برنامه ریزی وجود داشته باشد كه حالا كه مشكلات بیشتر شده ما این سازمان ها را كوچك تر كنیم. اعتقاد من این است كه با بزرگ تر شدن مشكلات اجتماعی و با بیشتر شدن حجم افراد نیازمند طبیعتا ساختار این سازمان ها، چه بهزیستی و چه كمیته امداد، باید قوی تر شوند.
تجربه زیسته نشان می دهد كه دولت ها در ادوار مختلف علی رغم اهمیت مسائل و مشكلات مرتبط در این حوزه توجه شان به این حوزه ها كمتر شده است و به نوعی مسئولیت های خودشان را از دوش خود برمی دارند و به دوش مردم و دیگران می گذارند.
این در حالی است كه دولت ها موظفند رفاه و تامین اجتماعی را برای همه مردم فراهم كنند و به ویژه حمایت های پایه اجتماعی، از نوع حمایت هایی نیست كه دولت بخواهد واگذاری كند. این دغدغه ای است كه من به عنوان مددكار اجتماعی داشتم و دارم و خواهم داشت و معتقدم كه دولت ها باید حمایت های ویژه تری كنند. در این زمینه مثالی را یادآور می شوم؛ در دوران كرونا به دلیل افزایش مراجعه كنندگان به وزارت بهداشت و درمان، این وزارتخانه چیزی نزدیك به 150 تا 200هزار مجوز استخدام گرفت. دلیلش چه بود؟ اینكه متقاضیان دریافت خدمات از حوزه بهداشت و درمان افزایش پیدا كردند. همین وضعیت را در حوزه اجتماعی هم داریم. اما بین این دو تفاوتی جود دارد؛ در بحث وزارت بهداشت چون با مرگ آنی مواجه هستیم و ممكن است دولت ها زیر سؤال بروند و كسی از آنها در این حوزه سؤال بپرسد، حمایت ها انجام می شود. اما در حوزه اجتماعی چون آسیب ها تدریجی است این اتفاق نمی افتد. در حوزه های اجتماعی معمولا كسی مطالبه ای ندارد؛ نه خود مردم و ذی نفعان سازمان های حمایتی و نه مجلس و رسانه ها مطالبه گر این حوزه ها هستند. بنابراین با وجود بزرگ تر شدن مشكلات اجتماعی، سیاست بر كوچك سازی سازمان های اجتماعی است. این دو با هم هیچ تناسبی ندارند و در تناقض هستند.
منبع خبر:
همشهری
   تاریخ: ۰۰:۵۷ - ۲۵/۰۴/۱۴۰۱   بازدید: ۱۴۸