دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
دوشنبه ۲ مهر ۱۴۰۳

علل خودكشی در ایران
 
فشارهای اجتماعی و اقتصادی از دلایلی است كه برخی را به خودكشی وادار می كند
فشارهای اجتماعی و اقتصادی از دلایلی است كه برخی را به خودكشی وادار می كند آرمان ملی- آساره كیانی: چند روز پیش، خبری با این تیتر در رسانه منتشر شد: «افزایش خودكشی در میان كارگران ایرانی» این خبر را كه خبرگزاری كار ایران منتشر كرده بود، نشان می داد كه در بهار و تابستان امسال - بدون در نظرگرفتن اخبار تایید نشده- 10 كارگر خودكشی كرده اند و این رقم نسبت به مدت مشابه در سال گذشته، بیشتر بوده است. خودكشی در میان اقشاری از جامعه از جمله كارگران گویا به امری عادی بدل شده كه رسانه ها دست به آماری مقایسه ای در این امر می زنند. تصویر حلق آویز عمران روشنی مقدم، كارگر جوان یك شركت نفتی در شهرستان هویزه، هنوز در رسانه ها موجود است. البته اخبار مربوط به خودكشی تنها متعلق به كارگران نیست. همه شما ممكن است ویدئوهایی از سطح شهرهای مختلف دیده باشید؛ برای نمونه زنی میانسال یا دختری جوان قصد دارند خود را از پل عابر پیاده به پایین پرتاب كنند. یا خبر خودكشی یك دبیر ریاضی در شهرستان گراش فارس را شنیده باشید كه آخرین متنی كه از او بر جای ماند، خطاب به یكی از دوستانش، این بود: «اگر در توانت هست بزرگی كن و یك میلیون و 200 فقط برای 48ساعت كمكم كن تا وام ریختن، تقدیم می كنم. اگر می تونی كمكم كن و دستم بگیر تا با خیال راحت مثل آدم اول مهر بتونم برم كلاس و یه نفس راحتی بكشم.» شرایط اقتصادی در جامعه و فقر و تنگدستی طوری است كه نگارنده به دنبال دلایل روانشناسانه خودكشی نباشد. به ویژه اگر افرادی گرفتار وضعیت فقر مطلق شوند كه سرپرست خانوار باشند. بنابراین به نظر نمی رسد بحث بر كمك های روانشناسانه به ویژه در این مورد از خودكشی كه به علت فقر، صورت می گیرد، راه به جایی ببرد. ضمن اینكه اگر هم راه به جایی ببرد، اصولا در كشور ما اموراتی از قبیل رسیدگی به وضعیت روحی افراد و كمك های روانشناسانه در اماكن مهمی مثل مدارس و در مورد دانش آموزان و معلمان بعضا نادیده انگاشته می شود چه رسد به كارگران! از دیگر سو اگر هم كمك های روانشناسانه در دسترس و امكان پذیر هم باشند به شكل اصولی و حرفه ای انجام نمی شوند. نگارنده به یاد دارد كه مشاور مدرسه دوران راهنمایی اش، خانمی بود كه بدون هیچ گونه تخصصی در رشته روانشناسی و جامعه شناسی، این سمت را به عهده گرفته بود. درباره همه این موارد، با «امان ا... قرائی مقدم»، استاد جامعه شناسی و از چهره های شناخته شده این علم در ایران، به گفت وگو نشستیم تا بدانیم دلایل خودكشی یك فرد چیست؟ این استاد دانشگاه، انواع خودكشی را برایمان بازگو می كند اما نظر خاصی بر خودكشی از نوع اقتصادی دارد. او می گوید روانشناسی یك علم است و نمی توان با آن شوخی كرد. از مسئولیت هایی كه افراد غیرمتخصص هر روز برای خود می تراشند گله می كند و می گوید كه این افراد خودشان تخصص و الگو بودنشان را با رفتارهایشان نقض می كنند.
زنان در ایلام و كردستان و كرمانشاه خودسوزی می كنند
امان ا... قرائی مقدم، درباره علت اصلی خودكشی، به «آرمان ملی»، می گوید: «امیل دوركیم در دهه 90 میلادی روی خودكشی كلاسیك كار كرد و ما را به این سو هدایت می كند كه علت اصلی خودكشی، قطع وابستگی فرد از جامعه است به این معنا كه فرد همبستگی خود را با جامعه از دست می دهد؛ قطع رابطه و پیوستگی و وابستگی فرد با جامعه.»این استاد دانشگاه، توضیح می دهد كه «در این قطع وابستگی، عواملی دخالت دارند؛ عوامل اقتصادی، عوامل سیاسی، عوامل فرهنگی و... عوامل فرهنگی مثل هاراگیری در ژاپن یا قتل های دسته جمعی در یونان باستان یا در هند زنانی كه شوهرشان می مرد باید خودكشی می كردند اما یكی از عوامل مهم تر خودكشی، اقتصادی است یعنی وقتی فرد در امور اقتصادی خود مستاصل می شود و امیدی به بهبود وضع زندگی و تامین معاش خود ندارد، خودكشی می كند حالا یك زمانی خودكشی های بزرگ صورت می گیرد مثلا دهه 30 در آمریكا كه بحران اقتصادی در آمریكا شروع شد، عده ای از تجار بزرگ، خودكشی كردند یا در واقعه دلار بعد از انقلاب در ایران، خودكشی بالا رفت. بنابراین، عوامل اقتصادی مانند فقر، ناداری، ناتوانی، بیكاری و... از دلایل خودكشی هستند.»قرائی مقدم، موارد دیگری در این زمینه از جمله موارد احساسی و روانی را هم مطرح می كند؛ برای نمونه، مردود شدن در كنكور، شكست در عشق، ازدواج های اجباری كه در غرب كشور ما مانند نواحی ایلام ،كردستان و كرمانشاه وجود دارد كه دختران خودسوزی می كنند یا گچ می خورند هم وجود دارد.
پدری روی خانواده اش نفت ریخت و همه خانواده را آتش زد
بنابراین با آنچه این استاد جامعه شناسی می گوید، خودكشی قطع وابستگی اجتماعی فرد با جامعه است؛ «رابرت مرتن، مساله دیگری را مطرح می كند؛ زمانی كه هدف ها متعدد می شود. افراد خواسته هایی دارند كه هدفشان می شود اما وسیله رسیدن به هدف وجود ندارد و در فاصله رسیدن به هدف شكاف ایجاد می شود، خودكشی می تواند رخ دهد.»او به عنوان كسی كه روی 33شهر در حدود بیست و چند سال قبل، تحقیقاتی در این زمینه، انجام داده، عوامل متعددی را برای خودكشی در نظر می گیرد اما تاكید می كند: «جوانی كه چندی قبل خود را از پل میرداماد تهران به پایین انداخت یا میدان امام حسین. این ها خودكشی هایی است كه به دلیل فشار روحی رخ می دهد؛ بریده شدن از جامعه و ناامید شدن منجر به این خودكشی ها می شود.» قرائی مقدم، توضیح می دهد كه «هر كدام از ما مثل یك بادكنك می مانیم؛ نخ هایی ما را به اطراف مرتبط می كند مثلا شوهر، زن، بچه، والدین، شغل، درآمد و... زمانی كه این ها بریده می شود و این نخ ها ارتباطشان قطع می شود، بادكنك بالا می رود و می تركد. هر كدام ما این طور هستیم.» او ادامه می دهد: «اینها وقتی می بینند زندگی شان از بین رفته، چیزی ندارند، دست به خودكشی می زنند؛ یادمان می آید كه در واقعه شهرك قدس، چندین سال قبل، پدری روی خانواده اش نفت ریخت و همه خانواده را آتش زد. در واقع، این خودكشی كه در حال حاضر در مورد كارگران صورت گرفته است، صرفا اقتصادی است.»
خودكشی های دگرخواهانه
این استاد دانشگاه با بیان اینكه، «اقتصاد در حال حاضر یكی از عوامل مهمی است كه در خودكشی تاثیر زیاد دارد»، ده ها عامل دیگر هم دخیل می داند؛ «بحران های سیاسی مثل جنگ هم وجود دارد برای نمونه هنگام جنگ خودكشی پایین می آید، بعد از جنگ بالا می رود. خودكشی، خودخواهانه است و دگرخواهانه هم هست. خودكشی صادق هدایت خودخواهانه است. در مورد رهبران بودایی هنگام جنگ ویتنام، چون نمی توانستند جلوی جنگ را بگیرند، جلوی معبد خودكشی می كردند. یعنی به خاطر دیگران خود را كشتن.» قرائی مقدم، می گوید: «یك نوع خودكشی دیگر هم آنومی است یعنی سردرگم شدن افراد در درون جامعه؛ جامعه ای كه در آن ارزش ها فرو ریخته، طلاق افزایش پیدا كرده، هنجارها فرو ریخته، معیارها فروریخته و رفاقت و دوستی از بین رفته، همه چیز در مادیات خلاصه شده و موارد احساساس و عشق را هم تحت شعاع قرار داده؛ خب این جامعه دچار آنومی است یعنی بیمار است. بیمار روحی و روانی است. در واقع فشارهای اجتماعی تا حدی بالا هستند كه جوانان را به خودكشی وادار می كنند.»این جامعه شناس نتیجه می گیرد كه «هنگام بحران اقتصادی، هنگام بحران سیاسی، هنگام دچارشدن افراد به بحران فروریختگی، خودكشی بالا می رود. برخی می گویند مردم شاد هستند و افسردگی در جامعه ما وجود ندارد! بله وقتی كارگری با حقوق چهار میلیون، پنج میلیون، بیكار می شود، بی پناه و سردرگم می شود، چه چیزی برای او می ماند زمانی می بیند كه توانایی تامین همسر و بچه اش را ندارد؟ همان طور كه اشاره كردم، هنگام بحران اقتصادی خودكشی بالا می رود و بحران های اقتصادی در هر جامعه ای منجر به افزایش خودكشی می شوند و خب این را در میان اقشار محروم و ضعیف هم بیشتر دیده می شود.»
مگر مشاوره شوخی است؟
اما علی رغم اینكه مشكلات اقتصادی فشار بسیار زیاد و غیر قابل تحملی بر افرادی نظیر كارگرانی وارد كرده، آیا می شد تمهیداتی در نظر گرفت و با ایجاد ساز و كاری برای مشاوره و مشورت دادن در حوزه روانشناسی، مانع انجام خودكشی در آنها شد؟ بحث مشاوره و روانشناسی تا چه حد می تواند بر این افراد تاثیرگذار باشد؟ اصولا مشاوره و روانشناسی اصولی تا چه حد می تواند موثر باشد؟ و البته بحث مشاوره و روانشناسی كه مطرح می شود، بحث طرح اعطای مجوز مشاوره به حوزه علمیه و طلاب هم مطرح می شود و صحبت های یك مقام حوزه علمیه كه گفته بود: صلاحیت طلاب متخصص روانشناسی كمتر از روانشناسان دانشگاهی نیست. آقای قرائی مقدم می گوید كه « روانشناسی یك علم است. آقایانی كه می خواهند در امورات مربوط به روانشناسی و مشاوره دخالت كنند، آیا روانشناسی اجتماعی می دانند؟ آیا جامعه شناسی می دانند؟ آیا جامعه شناسی نوجوانان را می دانند؟ آیا روانشناسی پرورشی و رشد را می دانند؟» این استاد دانشگاه می گوید كه «روانشناسی یك درس است و با تجارب و آموزه های بسیار زیاد در محیط های تخصصی و دانشگاهی به دست می آید. مگر مشاوره شوخی است؟ من با تئوری حرف می زنم و از علم می گویم. باید بگویم كه مشاوره و روانشناسی می توانسته به افرادی كه قصد خودكشی داشته اند، كمك كند اما در برخی شرایط، نمی توانسته جلوی خودكشی افراد را بگیرد.» او ادامه می دهد كه «مشاوره چه كاری می توانسته بكند؟ می توانسته حقوق او را بدهد؟ خودش می تواند در خیابان بخوابد اما با زن و فرزند می تواند این كار را انجام بدهد؟ كارگران می پرسند؛ آقای مشاور، بفرمایید بنده چطور خرج زندگی ام را دربیاورم؟ من را بیكار كرده اید. من زن و بچه دارم. بیمه بیكاری هم كه نبوده ام! ما اگر می خواهیم این اتفاق در جامعه رخ ندهد، باید به اقشار محروم توجه كنیم. به آن ها رسیدگی كنیم.» برخی سعی می كنند مسئولیت خودكشی را به فرد نسبت دهند و می گویند كه خودش خواسته. قرائی مقدم می گوید كه «خودكشی ذاتی، فطری، ارثی و نژادی نیست؛ خودكشی پدیده ای ست اجتماعی. كسی كه دست به خودكشی می زند، دچار پریشان روحی می شود و اصلا در شرایط انتخاب نیست. فردی كه دست به خودكشی زده، به مقصودش نرسیده و دلایل بسیاری می تواند برای این نرسیدن به مقصود وجود داشته باشد. در واقع گاهی آدم به جایی می رسد كه می بیند دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد.» او ادامه می دهد: «برخی برای رفع مسئولیت گناه را به گردن فرد می اندازند. فرد معلول است نه علت. آنها می گویند فردی كه خودكشی كرده، خودش خواسته این كار را انجام بدهد. متأسفانه این اظهارنظرهای غیركارشناسانه، وجهه خوبی از كسانی كه اظهارنظر می كنند، به جامعه نشان نمی دهد.»
فلسفه وجود وزارت رفاه چیست؟
قرائی مقدم با طرح این سوال كه «اصلا وزارت رفاه یعنی چه؟» می گوید: «وزارت رفاه برای چه به وجود آمده؟ آیا غیر از این است كه افراد بعد از بیكاری به خودكشی روی نیاورند و بعد از بیكاری، ممر درآمدی داشته باشند و بیمه بیكاری بگیرند؟ دولت برای رفاه و تامین اجتماعی مردم به وجود آمده»او ادامه می دهد: «دولت به وجود آمده كه جاده درست كند، راه بسازد، برق و گاز و خانه و شغل و كار و خانه بدهد. همه این ها برای تامین زندگی مردم است. وزارت رفاه؛ صندوقش را هم دزدیند! این عوامل است كه در مورد عزیزان كارگر بوده، مشاوره می توانسته كمی تاثیر بگذارد اما علت اصلی از علت ها جداست. علت اصلی بیكاری و فقر است.»
جامعه است كه افراد را به خودكشی وامی دارد
گاهی كه از كنار خیابان عبور می كند، همین نیاوران، می بینید كه روی نیمكت های كنار خیابان و روی پله ها آدم های معتاد خوابیده اند.باز این اسامی و تئوری هایشان را تكرار می كند: «مرتن، دوركیم، مارسل موس و ژرژ گورویچ و... و تكرار می كند كه «خودكشی پدیده ای ست صددرصد اجتماعی و جامعه است كه افراد را به خودكشی وا می دارد؛ نه خود فرد است نه ژن است و نه نژاد و ارث است.»می گوید: «جامعه ای كه از تخصص خالی شود، در همه زمینه ها آسیب پذیر می شود. خب البته نمی شود راجع به این مسائل زیاد صحبت كرد. به قول سعدی شیرازی، زبان بریده بكنجی نشسته صمٌّ بكمٌ/ به از كسی كه نباشد زبانش اندر حكم...»
   تاریخ: ۰۳:۴۹ - ۳۰/۰۵/۱۴۰۱   بازدید: ۱۴۰