دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
یکشنبه ۱ مهر ۱۴۰۳

مادرانی كه چشم به راهند...
 
سالمندی دوران حساسی از زندگی بشر و مرحله ای خاص از زندگی انسان است، در واقع سالمندان ذخایر ارزشمند جامعه و ناخدایان كشتی زندگی به شمار می آیند.
مادرانی كه چشم به راهند... به گزارش ایسنا، سالمندی جوانی ازدست رفته نیست بلكه مرحله جدیدی از فرصت و قدرت است، از سال 1990 اول اكتبر به عنوان روز جهانی سالمندان انتخاب شده و این روز، برای افزایش آگاهی درباره تاثیر جمعیت سالمند بوده و نیاز است تا به افراد اطمینان داده شود كه به شایستگی به دوران سالمندی خواهند رسید.

این روز فرصتی برای مهم دانستن سهمی است كه افراد مسن در جامعه دارند و آگاهی از فرصت ها و چالش های پیری در جهان امروز است، افراد مسن همانند ستون های خانه و جامعه هستند و نقش بسزایی در جامعه دارند.

سالمندی دورانی از سیر طبیعی زندگی بوده و بخشی از سفر زیبای انسان در این جهان است، با این حال نگرش نسبت به این پدیده طبیعی گاهی برای برخی وحشتناك است.

یك روز با سالمندان...

شیرین 85 ساله دارای سه فرزند دختر و چهار پسر است، خانه قدیمی و حیات باصفایی دارد، وارد خانه می شوم و در كنارش می نشینم، به چشمانش خیره می شوم، سكوت كرده و در فكر فرو رفته است.

می پرسم چند سال است به تنهایی زندگی می كنی؟ می گوید: 24 سال است كه همدمم را از دست دادم، این خانه از پسرم است و تنها دارایی من حقوق اندكی است كه شوهرم برایم گذاشته، همین كه دستم جلوی بچه هایم دراز نیست، خوشحالم.

می پرسم از بچه هایت راضی هستی؟ آهی می كشد و می گوید: خداراشكر همین كه زندگی خوبی دارند برایم كافی است، درگیر كار و زندگی خود هستند و توقعی از آن ها ندارم، گاهی تلفنی با آن ها صحبت می كنم.هر از گاهی مخصوصا روزهای تعطیل بچه ها و نوه هایم می آیند و چند ساعتی در كنارم هستند، اما چه فایده من هر روز در تنهایی خود می نشینم و به در و دیوار نگاه می كنم.

در حین صحبت كردن بود كه ناگهان سكوت كرد، در فكر فرو رفت، بدون اینكه چیزی بگویم گفت خوشا آن روزهایی كه همه در كنار هم بودیم و با صفا و صمیمیت زندگی می كردیم، اما اكنون...، مشخص بود كه به یاد گذشته ها افتاده و دلتنگ آن روزها و آدم هاست.

وقتی سكوت كرد و چیزی نگفت، متوجه شدم بیش از این نباید صحبت كنم چون بیش تر پرسیدن او را اذیت می كرد، انگار چیزی از گذشته به یادش افتاده و دیگر نمی خواست صحبتی كند.

بعد از گپ و گفت چند دقیقه ای راهی خانه سهیلا شدم، او 87 ساله و دارای یك فرزند دختر و سه پسر بود.

همین كه زنگ در را زدم خانم جوانی در را باز كرد و گفت بفرمایید، وقتی گفتم خبرنگار هستم و قبلا با سهیلا خانم برای مصاحبه هماهنگ كردم با خوشرویی تعارف كرد و گفت بفرمایید، خانم منتظر شماست.

داخل خانه شدم روی ویلچر نشسته بود بعد از سلام و علیك، كنارش نشستم، دستم را به آرامی فشرد و رها نكرد.

پرسیدم تنها زندگی می كنید، گفت: 50 سال است تنها هستم، عمرش كفاف نداد، خواست خدا بود كه تنها شوم و برای بچه هایم هم پدر باشم هم مادر، البته چه فایده عمرم را صرف بچه هایم كردم اما الان كه باید باشند نیستند.

به جای اینكه گاهی به دیدنم بیایند برایم پرستار گرفته اند تا كارهایم را انجام دهد، آهی بلند كشید و گفت: وقتی ازدواج كنند متعلق به ما نیستند و همه چیز را فراموش می كنند.

چند سال پیش وقتی نتوانستند از عهده من برآیند، تصمیم گرفتند مرا به خانه سالمندان ببرند، نتوانستم دوام بیاورم، اصرار كردم كه به بچه هایم زنگ بزنند تا مرا از خانه سالمندان بیرون بیاورند، وقتی پرستار گفت بچه هایت چند روز دیگر می آیند و تو را از اینجا بیرون می برند، ناراحت شدم.

چند روز گذشت و دخترم به همراه یكی از پسرهایم مرا از خانه سالمندان بیرون آوردند و به خانه ای كه برایم اجاره كرده بودند، بردند، با عجله مرا آنجا رساندند و خداحافظی كردند. من ماندم و یك چهار دیواری، بعد از گذشت چند دقیقه خانمی نسبتا جوان وارد شد، گفت من پرستارت هستم، سال هاست كه پرستار برایم گرفته اند.

پرستارم را مثل دخترم می دانم، البته دختر خودم كه نمی شود اما احساس می كنم دخترم در كنارم است، همیشه به این فكر می كنم كه چرا بچه هایم این كار را با من كردند، ما كه هیچ وقت با پدر و مادر خود این چنین رفتار نكرده بودیم، این دلیل كدام گناه نكرده است.

ناگهان سكوت كرد و اشك از چشمانش جاری شد، دستم را فشرد و گفت: دخترم امیدوارم تو با پدر و مادرت این چنین رفتار نكنی، من از دست بچه هایم ناراضی نیستم، اما همین كه سراغی از من نمی گیرند و تنها تلفنی حالم را می پرسند، ناراحتم، شاید حق با آن ها باشد، زندگی ها سخت شده، اما یادت باشد این رفتارها پدر و مادر را ناراحت می كند.

بدون اینكه چیزی بگویم، گفت: همسایه های قدیمی هم صحبت خوبی بودند، اما آن ها را به خانه سالمندان برده اند، اولاد چقدر می تواند سنگدل باشد كه پدر یا مادرش را در خانه سالمندان رها كند، اشك در چشمانش حلقه زد و سرش را برگرداند و چیزی نگفت...

در حین صحبت كردن همیشه نگاهش به سمت در بود، گویا چشم انتظار دیدن بچه هایش بود، بچه هایی كه با جان و دل بزرگ كرده و اكنون فرصتی برای دیدن مادرشان ندارند.

چیزی نگفتم و با او خداحافظی كردم.

در مسیر همیشه به این فكر می كردم كه چطور كسی دلش می آید مادری كه از هر جهتی فرزندش را یاری می كند شب و روز برایش زحمت كشیده، بعد از تشكیل زندگی به راحتی از او دست بكشد و یا او را به خانه سالمندان ببرد یا پرستاری را به جای خود بگذارد.

به خانه خانم جان نزدیك می شدم او 77 ساله بود، یك فرزند پسر و 6 دختر داشت، او هم به تنهایی زندگی می كرد.

چند سالی بود كه به شدت ناتوان شده و هر كدام از بچه ها مجبور بودند یك شبانه روز را كنارش باشند.

وقتی با او صحبت می كردم همیشه شكر خدا را به جای می آورد و دعاگوی بچه هایش بود كه برایش كم نمی گذارند، می گوید: می دانم خسته می شوند خودم از اینكه آن ها را به زحمت می اندازم ناراحتم، اما پیری است و هزار دردسر، كاش آدم پیر شود اما ناتوان نشود و روی پای خود بایستد تا بتواند كارهایش را انجام دهد.

وقتی ناراحتی ام را به بچه هایم می گویم، در جوابم می گویند مادر تو برای ما كم نگذاشتی، وظیفه ماست كه اكنون به تو رسیدگی كنیم، مگر از ما كم می شود.

همیشه دعا می كنم زمین گیر نشوم و بیش از این بچه هایم را اذیت نكنم، در حین حرف زدن بود كه دخترش گفت ساعت قرص خوردن مادر است، قرص را كف دستش گذاشت و یك لیوان آب به دستش داد، همین كه قرصش را خورد دست دخترش را بوسید و گفت خدا عمرت دهد و دستش را بالا گرفت و آرام دعایی كرد.

مدام از خوبی بچه هایش می گفت، اما نمی دانم چرا اسم پنج دخترش را بیش تر می آورد و اسم یكی از آن ها را كمتر.

آرام گفت دخترم گرفتار است و توقعی از او ندارم، اما همیشه چشم انتظارم كه به جای تلفن زدن به دیدنم بیاید، چشم انتظاری بد است، همین را كه گفت، سكوت كرد و گوشش چشمش اشك جاری شد، سریع اشكش را پاك كرد تا دخترش متوجه ناراحتی اش نباشد.

عذرخواهی كرد و گفت خسته شدم می خواهم كمی دراز بكشم، دخترش را صدا زد، نگاه محبت آمیز دخترش به چهره مادر دیدنی بود، وقتی دستش را گرفت بوسه ای بر دستان مادرش زد و به او كمك كرد تا دراز بكشد.

من هم خداحافظی كردم و بیرون زدم، در راه فكر می كردم چطور بعضی به خود این اجازه را می دهند كه این گونه با مادر خود رفتار كنند و برخی برای دیدن مادر وقت نمی گذارند و آن ها را مورد بی مهری قرار می دهند، كسی كه برای بزرگ شدن فرزند بیداری كشیده و با زحمت آن ها را بزرگ كرده است.

تا رسیدن به مسیر، حرف های شان را مرور می كنم، آیا واقعا حق این مادران است كه چشم انتظار دیدن فرزندانشان باشند؟ آیا كهولت سن به معنای فراموش كردن مادر است؟ و صدها سوال دیگر...

مهم ترین مشكلات سالمندان

معصومه محمدی_ كارشناس سالمندان اداره كل بهزیستی چهارمحال و بختیاری با اشاره به اینكه شعار امسال هفته سالمند«تاب آوری و مشاركت زنان سالمند» است، گفت: یكی از مهم ترین مباحث سالمندان بحث روانشناسی است، بنا به مشكلاتی همچون آلزایمر، توهم، ترس از مرگ و امید به زندگی و ناتوانی نیاز به خدمات روانشناسی در خانه سالمندان بیش تر احساس می شود.

وی گفت: یكی از اركان اصلی خدمات دهی به سالمندان بحث روانشناسی است كه روانشناس باید در كنار پزشك، پرستار، مربی و مددكار حضور داشته باشد تا بتواند مشكلات را از طرق مختلف برطرف كند.

كارشناس سالمندان اداره كل بهزیستی چهارمحال و بختیاری بیان كرد: در حقیقت، روانشناس با مداخله سریع و زودهنگام از برخی خطرات جلوگیری می كند، از طرفی بیش ترین موارد درمان با موسیقی درمانی، خاطره گویی و شركت در كلاس های هنری برای سالمندان انجام می شود كه روانشناس در كنار مربی و مددكار برای اوقات فراغت سالمندان برنامه ریزی می كند تا بتواند از مشكلات احتمالی جلوگیری كند.

محمدی خاطرنشان كرد: بیش ترین مشكلات سالمندان مربوط به پرداخت هزینه های دارو و جدایی از خانواده است كه موجب می شود احساس تنهایی بیش تری داشته باشند.

10 درصد جمعیت سالمندان استان تحت پوشش بهزیستی هستند

عباس عالی_معاون امور توانبخشی اداره كل بهزیستی چهارمحال و بختیاری در گفت وگو با ایسنا با اشاره به سه مركز شبانه روزی و 15 مركز روزانه برای نگهداری سالمندان در استان، اظهار كرد: حدود 120 هزار سالمند در استان وجود دارد كه 10 درصد از این جمعیت یعنی حدود 10 هزار و 800 نفر تحت پوشش بهزیستی هستند.

به گفته وی،خدماتی همچون كاردرمانی، فیزیوتراپی، فرهنگی، رفاهی و آموزشی به سالمندان مراكز شبانه روزی، روزانه و خدمت در منزل ارائه می شود.

عالی یادآور شد: برگزاری برنامه های متنوع در حوزه های فرهنگی، ورزشی، تفریحی و... در مراكز نگهداری از سالمندان استان به منظور افزایش روحیه سالمندان نقش موثری دارند.

انتهای پیام
منبع خبر:
ایسنا
   تاریخ: ۰۹:۰۳ - ۰۹/۰۷/۱۴۰۱   بازدید: ۱۳۱