دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
شنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۳

ردپای «اسكندر» در گسترش یك بیماری با بیماران طرد شده
 
تا مدت ها تصور می شد آنچه كه باعث تحلیل عضلات و انگشت ها، از بین رفتن چشم ها و... می شود، بیماری ارثی، لاعلاج و عذابی از جانب خداوند است؛ موضوعی كه سبب می شد تا جوامع مختلف بیماران مبتلا به جذام را از شهرها برانند و آنها مجبور به زندگی در انزوا و تنهایی خود شوند...
ردپای «اسكندر» در گسترش یك بیماری با بیماران طرد شده به گزارش ایسنا، تصورات پیرامون بیماری جذام از حدود 40 سال قبل تا به امروز تغییرات زیادی كرده است اما باید بیش از گذشته نگرش و تفكرات پوسیده قدیمی از جذام كه هنوز هم برخی ذهن ها را درگیر خود كرده و باعث شده تا افراد از این بیماری هراس غیر منطقی داشته باشند، پاك شود. همه ما بارها این جمله را شنیده ایم یا اینكه خود ما نیز از آن بارها استفاده كرده ایم: "چرا از من فاصله می گیری مگر جذام دارم؟ "؛ در حالی كه دیگر وقت آن رسیده تا این عبارت مصطلح و البته نادرست را فراموش كنیم. باید تلاش كنیم این افكار و برداشت های نادرست را كه آویزه ذهن و گوش افراد جامعه شده است را از بین ببریم و آنها را با واقعیت فعلی بیماری آشنا كنیم.

دارو و راه درمان این بیماری كشف شده و تحقیقات نشان داده است به محض شروع درمان و در همان نخستین روز پس از شروع درمان، 99 درصد از میكروب ها و باسیل های جذام از بین می رود و از پیشرفت معلولیت جلوگیری خواهد شد؛ بنابراین هیچ نیازی به جداسازی فرد مبتلا از خانواده و جامعه نیست.

"جذام" كشنده نیست جذام به هیچ عنوان كشنده نیست و معلولیت آخرین ایستگاهی است كه فرد مبتلا به آن خواهد رسید. موضوعی كه باید به آن توجه داشت این است كه در زمان های قدیم برای این بیماری راه های درمانی درستی به كار برده نمی شد، بنابراین جذام معلولیت آفرین بود و در صورت پیشرفت، فرد دچار تغییر شكل های نابهنجار اندام ها می شد. به همین دلیل است كه در برخی مراكز قدیمی نگهداری بیماران، شاهد حضور افراد مسنی هستیم كه دچار معلولیت ناشی از جذام هستند، اما باید بدانیم این افراد در حال حاضر درمان شده اند و از بابت سرایت بیماری آنها جای هیچ گونه نگرانی نیست.

ردپای «اسكندر» در گسترش یك بیماری با بیماران طرد شده

تاریخچه یك بیماری به قدمت بشریت جذام از قدیمی ترین بیماری هایی است كه انسان با آن روبه رو بوده است. نخستین نوشته مستند در مورد جذام در هندوستان و قدیمی ترین مورد ثابت شده بیماری در مومیایی های مصر یافت شده است. در نوشته های كتب مقدس هندی از جمله كتاب "ریگ ودا" بیماری Kushtha به صورت دو نوع بی حسی دهنده و نقص دهنده توضیح داده شده است كه یقینا شرح جذام است و تاریخ نگارش آن كتاب را 600 سال پیش از میلاد مسیح می دانند.

رد پای اسكندر مقدونی در گسترش جذام به نظر می رسد كه منشأ جذام در خاور دور و هندوستان بوده و در قرن چهارم پیش از میلاد توسط سربازان اسكندر مقدونی به خاورمیانه و اروپا منتقل شده است. این بیماری در اروپا در قرون وسطی به اوج خود رسید ولی پس از انقلاب صنعتی و قبل از كشف هرگونه درمانی در اوایل قرن بیستم، خود به خود كنترل شد كه بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و كاهش تعداد افراد خانوارها را در این امر دخیل می دانند. مهاجرین اروپایی، بیماری را به آفریقا و كانادا و بردگان سیاه پوست نیز، آن را به آمریكا بردند.

طبق نوشته ها، بیماری جذام در دنیای قدیم به دلیل لشكركشی های مختلف در دنیا پخش شده است و به احتمال زیاد، ورود جذام به ایران از راه هندوستان صورت گرفته است. برخی نوشته هایی مانند كتاب Satyriasis از ارسطو انتشار بیماری جذام به ایران را 330 سال قبل از میلاد مسیح و به دنبال لشكركشی اسكندر مقدونی از یونان می دانند. به دلیل دوره نهفتگی طولانی جذام كه به طور متوسط 3 تا 5 سال بوده و بعضا تا 30 سال هم گزارش شده، تهیه آمار از مبتلایان به این بیماری همیشه مشكل بوده و تعداد بیماران بیشتر بر پایه برآوردها گزارش می شده است.

روند گسترش جذام در دوره قاجار در دوره قاجار، بیماری جذام در اكثر استان های كشور وجود داشته ولی خط سیر آن از نواحی كوهستانی استان خراسان آغاز و پس از طی كرانه های دریای خزر به استان آذربایجان شرقی رسیده و از آنجا به طرف كردستان، ایلام و لرستان می رود. برحسب مشاهدات و نه بررسی های علمی، انتشار بیماری جذام را در جنوب ایران نیز نشان می دهد و بیماری در بین ساكنین این منطقه وجود داشته است.

فقر؛ عامل مهمی در بروز جذام دلیل شیوع بیماری جذام در استان های ذكر شده، افزایش و تراكم جمعیت بود كه احتمال تماس های نزدیك و صمیمی را برای مدت های طولانی بین مبتلایان به جذام پُر باسیل درمان نشده با افراد مستعد به این بیماری كه حدود پنج درصد جمعیت بزرگسال هر جامعه ای را تشكیل می دهند، بیشتر می كرد. عامل موثر دیگر فقر اقتصادی بود كه خود؛ فقر تغذیه، بهداشت، مسكن، آموزش و مانند آنها را به دنبال داشته و در روستاها به نسبت شهرها بیشتر بوده است. براساس آمارهای استان های یادشده در آن زمان بیشتر مبتلایان به جذام در روستاها زندگی می كردند.

"بابا باغی"؛ اولین مكان اختصاصی زندگی جذامیان در زمان ناصرالدین شاه قاجار و به دستور او شكارگاه سلطنتی كه در 10 كیلومتری شهر تبریز قرار داشت، محصور شد و مبتلایان به جذام را در آن اسكان دادند. این شكارگاه كه به نام "باباباغی" یا باغ بابا معروف بود، به صورت گودالی عمیق و وسیع بود كه مایحتاج بیماران به طور روزانه توسط مأمورین دولتی از طریق طناب ارسال شده و نیازهای آنان توسط نمایندگان آنها به صورت كتبی و از طریق اتصال به همان طناب به دست مأموران دولتی می رسید. در واقع تصور و نگرش موهومی كه از قدیم در ذهن مردم نقش بسته بود باعث می شد این بیماران را در مكان های خاصی جدا از سایرین نگهداری كنند.

"بابا باغی" جایی است كه بعدتر و در زمان پهلوی دوم، فروغ فرخزاد (شاعر) و ابراهیم گلستان (كارگردان) از ساكنین مجذوم آن و نحوه زندگی آنها مستندی تحت عنوان "خانه سیاه است" تهیه كردند كه این مستند موفق به كسب جوایز بین المللی زیادی شد.

ردپای «اسكندر» در گسترش یك بیماری با بیماران طرد شده صحنه ای از مستند «خانه سیاه است».
ردپای «اسكندر» در گسترش یك بیماری با بیماران طرد شده صحنه دیگری از مستند «خانه سیاه است».
در زمان رضاشاه، به دلیل مجاورشدن بیماران صعب العلاج از جمله جذامیان در مشهد كه به جهت مداوا از سراسر كشور به خراسان مهاجرت می كردند و اكثراً برای همیشه ماندگار می شدند، محلی در حاشیه شهر مشهد به نام "محراب خان" كه اكنون در مركز شهر قرار گرفته است جهت درمان های سرپایی جذامیان اختصاص یافته بود. بعضی بیماران با معلولیت شدید از آنجا به عنوان محل سكونتِ دائم استفاده می كردند و برای اعزام به باباباغی تبریز جهت سكونت دائم مقاومت می كردند؛ چون می خواستند مجاور و نزدیك حرم مطهر حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) باشند.

تاسیس "جمعیت حمایت از جذامیان" در دهه 40 به اذعان وزارت بهداشت، در سال 1341 و پس از بازدید از آسایشگاه باباباغی تبریز، سازمانی به نام "جمعیت حمایت از جذامیان" و به مدیر عاملی آقای دكتر سیادتی (متخصص پوست) تاسیس شد و با كمك فنی مهندسین فرانسوی، ساختمان های نسبتا مدرنی در همان محل بنا شد كه متشكل از چند قسمت بود. بخش اول شامل آسایشگاه مخصوص بیماران جذامی جدید كه تحت درمان دارویی جدید قرار می گرفتند و مجهز به درمانگاه، آزمایشگاه، فیزیوتراپی و مددكاری و اتاق عمل بود؛ بخش دوم آسایشگاه جهت بیماران معلول و قدیمیِ مجرد كه بیماری آنها دیگر قابل سرایت نبود ولی به دلیل عدم پذیرش توسط خانواده یا فقر مجبور بودند تا پایان عمر در آسایشگاه بمانند. قسمت سوم بخش مسكونی جهت بیمارانی كه با خانواده های سالم خود زندگی می كردند؛ بخش چهارم نیز آپارتمان های مخصوص كارمندان، پرستاران خارجی و تنها پزشك معالج فرانسوی آقای دكتر "فیوال" بود.

بنابر اعلام وزارت بهداشت، متأسفانه تا سال 1355 كه مرحوم آقای دكتر محمدحسین مبین متخصص پوست و استاد دانشگاه علوم پزشكی تبریز داوطلب طبابت در آسایشگاه باباباغی شد، هیچ پزشك ایرانی دیگری حاضر به طبابت در آنجا نبود و تا زمان انحلال نسبی آسایشگاه در سال 1369 حتی یك پرستار ایرانی حاضر به خدمت در آن جا نشد و تمامی امور پرستاری توسط پرستاران خارجی تحصیل كرده انجام می شد. این پرستاران كه راهبه هم بودند از كشورهای فرانسه، ایتالیا، لبنان و هندوستان به ایران آمده بودند.

هم زمان؛ مركز قدیمی جذامیان مشهد، بازسازی شد و به صورت یك بیمارستان مدرن با امكانات جراحی های ترمیمی، فیزیوتراپی، بخش داخلی برای بیماران جدید و واحد مددكاری درآمد. اواخر دهه 40 خورشیدی، درمانگاه های سرپایی جهت بیماران مبتلا به جذام در استان هایی كه این بیماری در آنها شایع تر بود مانند استان های گیلان (رشت)، لرستان(خرم آباد)، كرمانشاه و تهران تأسیس شد.

وضعیت بیماران مجذوم در پایتخت چگونه بود؟ در واقع از نظر آماری، بیماران جذام بومی استان تهران اندك بودند ولی به دلیل مراجعه بیماران دیگری كه در سایر شهرها، خود مركز مستقلی برای درمان و مددكاری نداشتند، برای دریافت كمك های مددكاری و بعضا درمانی به تهران می آمدند و این سبب می شد آمار مبتلایان به جذام در تهران به طور كاذبی بالا باشد. در تهران، ضمن تحویل دارو به این بیماران، به امور مددكاری آنها هم رسیدگی می شد.

با وقف زمینی توسط انجمن حمایت از جذامیان كه توسط بازاری های متمول و متدین اهدا شده بود، درمانگاهی سرپایی در خیابان فدائیان اسلام منطقه دولت آباد در حومه شهر ری و حرم حضرت عبدالعظیم (ع) بنا شد. این انجمن كمك های مالی به مستمندان جذامی ارائه می كرد و ریاست و طبیب معالج آن، پزشكی كره ای به نام دكتر جو (یك پزشك عمومی و البته جذام شناس) بود. این مركز همچنین حمایت علمی از درمانگاه های رشت، خرم آباد و كرمانشاه را هم انجام می داد.

"بهكده راجی" جایی برای كار و زندگی جذامیان در اواخر دهه 40 خورشیدی آقای دكتر راجی وزیر بازنشسته بهداشت، املاك شخصی خود را در منطقه بجنورد ( 10ها هكتار) به آسایشگاه بزرگ و نسبتاً مدرن آن زمان جهت جذامیان وقف كرد كه به نام "بهكده راجی" ثبت شد. آقای دكتر راجی كه در زمان وزارت، شاهد مشكلات درمانی و خصوصاً معیشتی مبتلایان به جذام شده بود، بعد از بازنشستگی و در ضمن طبابت خود به استخدام پزشكان و پرستاران خارجی دست زد و زمین ها را آباد و به باغ های میوه تبدیل كرد كه باعث اشتغال بیماران مبتلا به جذام در آن باغ ها شد. او منافع فروش میوه ها را كه در آن زمان سالیانه میلیون ها تومان بود خرج هزینه های بهكده راجی و حتی مبتلایان به جذام در شهرهای دیگر می كرد.

جذام در ایران بعد از انقلاب اسلامی پس از انقلاب، شورای انقلاب در سال 1358 "سازمان مبارزه با جذام ایران" را تأسیس و تمامی امكانات جمعیت حمایت از جذامیان سابق را به سازمان جدیدالتأسیس منتقل كرد و رسماً دولت مدیریت درمان، مددكاری، آموزش و پژوهش جذام را بر عهده گرفت. اولین مدیر عامل این سازمان با عنوان معاون وزیر بهداشت آقای دكتر ولی الله آصفی، متخصص عفونی بود. در همین سال سازمان جهانی بهداشت براساس آمار رسمی وزارت بهداشت ایران، تعداد بیماران مبتلا به جذام ثبت شده را 15 هزار و 642 نفر اعلام و البته تعداد واقعی آنها را حدود 50 هزار نفر برآورد كرد.

علت توقف مطالعه ساخت واكسن جذام بنابر اعلام وزارت بهداشت، در آن زمان با توجه به شرایط جدید ایران و آشنایی و ابراز علاقه آقای دكتر یحیی دولتی متخصص پوست به مشاركت در ساخت واكسن جذام، پرفسور جان استنفورد انگلیسی و همسرش بخشی از مطالعه و تحقیق را در ایران شروع كردند. نواحی اصلی مطالعه آنها قزوین (منطقه الموت)، زنجان و بهكده راجی بود تا اینكه به دنبال مشخص شدن مشكلات درمان تك دارویی جذام و اثربخشی درمان چند دارویی (MDT)؛ سازمان جهانی بهداشت این روش درمانی را برای درمان جذام در تمام كشورهای عضو توصیه كرد و با توجه به آنكه MDT از سرایت بیماری به افراد مستعد سالم پیشگیری می كرد و از طرف دیگر پژوهش برای یافتن واكسن جذام نیازمند صرف هزینه های زیاد و زمانی طولانی (بیش از 10 سال) برای ارزیابی اثربخشی آن بود؛ به تدریج غیرضروری تشخیص داده شد، به نحوی كه امروزه عملا مطالعات واكسن جذام متوقف شده است.

چرا سازمان های جذام منحل شدند؟ سرانجام در سال 1368، سازمان بهداشت جهانی توصیه كرد كه با توجه به معرفی MDT و عوارض اجتماعیِ مهم ایزوله شدن بیماران جذامی درمان شده، بهتر است سازمان های جذام منحل شوند و جذامیان همانند سایر بیماران در مراكز بهداشتی_درمانی سراسر كشور معالجه شوند. بر این اساس در سال 1369 شورای معاونان وزارت بهداشت، سازمان مبارزه با جذام را منحل و مسئولیت های درمانی و بیماریابی را به اداره كل مبارزه با بیماری های واگیر و مسئولیت آموزشی و پژوهشی آن را به مركز آموزش و پژوهش بیماری های پوست و جذام كه در محل ستادی سازمان مبارزه با جذام ایران سابق در حال تأسیس بود، واگذار كرد كه در حال حاضر نیز به فعالیت هایش ادامه می دهد.

ردپای «اسكندر» در گسترش یك بیماری با بیماران طرد شده

آنچه باید درباره بیماری جذام بدانیم حدودا 150 سال قبل یك پزشك نروژی به نام دكتر هانسن كشف كرد كه عامل واقعی جذام، یك نوع "باسیل" است. این باسیل از نظر ظاهری شباهت زیادی با باسیل مولد بیماری سل دارد و بطور معمول در داخل سلول زندگی می كند و تنها درون سلول قادر به تكثیر است و امكان كشت در خارج از سلول وجود ندارد. به این دلیل تاكنون واكسن موثری بر علیه جذام ساخته نشده است. زمان لازم برای تكثیر باسیل جذام بین 12 تا 13 روز است و در دمای 30 تا 33 درجه سانتیگراد زندگی می كند.

باسیل های موجود در ترشحات بینی در تاریكی و رطوبت مناسب حداقل به مدت یك روز و در خارج از بدن انسان به ندرت در شرایط خاص تا 7 روز بدون قدرت تكثیر، زنده می مانند. دوره نهفتگی بیماری طولانی و به طور متوسط 3 الی 5 سال است و تا 20 سال هم گزارش شده است. كوچكترین مورد گزارش شده در یك نوزاد 2.5 ماهه بوده است. از آنجا كه تست اختصاصی برای تشخیص عفونت جذام وجود ندارد كشف بیماری موكول به زمان بروز نشانه های بالینی است.

این باسیل ها هر دو جنس زن و مرد را در تمام سنین مبتلا می كند و از نظر ژنتیكی تفاوتی بین زن و مرد در بروز بیماری وجود ندارد و اگر چنانچه در مقاطعی از زمان اختلافی در كشف و گزارش موارد بیماری وجود داشته است، به دلیل عواملی از قبیل موانع اجتماعی و عدم دسترسی یكسان زن و مرد و یا پوشش متفاوت بین این دو جنس بوده كه احتمال تشخیص بیماری را نابرابر می كرده است.

فقرا در معرض خطر بیشتر ابتلا به جذام به اذعان وزارت بهداشت، وضعیت اقتصادی نامناسب و زندگی با تراكم بالای جمعیت افراد خانواده در كنار هم به مدت طولانی، از عوامل مستعد كننده ابتلاء به جذام هستند بنابراین؛ طبقات اجتماعی فقیر بیشتر به جذام مبتلا می شوند. افرادی كه به جذام مبتلا می شوند معمولا از نظر تغذیه ای در وضعیت مناسبی نیستند هرچند كه افراد زیادی هم وجود دارند كه از فقر غذایی رنج می برند اما هرگز به جذام مبتلا نمی شوند.

نهایتا 95 درصد از مردم به دلیل وضعیت سیستم ایمنی خود هرگز به جذام مبتلا نمی شوند و فقط 5 درصد از مردم مستعد ابتلا به جذام هستند. فرد مبتلا به جذام باید در تماس نزدیك، مكرر و طولانی (نظیر ارتباط اعضای یك خانواده كه در زیر یك سقف زندگی می كنند)، قرار گیرند تا سایر افراد مستعد را مبتلا كند. پس علاوه بر استعداد سیستم ایمنی افراد، نیاز به تماس طولانی نیز هست.

انسان مخزن اصلی بیماری جذام به جز آرمادیلوهای وحشی ساكن آمریكای ج‍نوبی (نوعی حیوان سخت پوست)، انسان تنها مخزن شناخته شده عفونت در جذام است و از نگاه همه گیر شناسی آرمادیلو اغلب اهمیت چندانی ندارد؛ بنابراین مخزن اصلی این بیماری انسان است. راه سرایت بیماری از انسان به انسان و از شخص درمان نشده به شخص دیگر و از مسیر دستگاه تنفسی فوقانی از طریق قطرات تنفسی یا به ندرت پوست آسیب دیده است. باسیل جذام عمدتا پوست، اعصاب محیطی و مخاط دستگاه تنفسی فوقانی و نیز چشم ها را درگیر می كند. البته سایر اعضای بدن را نیز به نسبت كمتر مبتلا می كند.

نشانه های بروز جذام چیست؟ علائم بیماری بر اساس نوع درگیری متفاوت هستند. باسیل هانسن پس از ورود به بدن مدتی مخفی مانده و پس از طی دوره نهفتگی علائم بیماری ظاهر می شود. شكایات بیمار می تواند زودرس و یا دیررس باشد و برخی علائم هم توسط پزشك یا مراقب سلامت پس از یك معاینه دقیق شناسایی می شوند، بدون اینكه بیمار از آنها شكایتی داشته باشد.

شكایات زودرس بیمار به دلیل لكه كوچك قرمز رنگ یا رنگ پریده پوستی، بی حسی و كرختی دست و پا، احساس گرمی و سوزش پوست، ضعف خفیف عضلات صورت و اندام ها است. همچنین شكایات دیررس او نیز شامل لكه های متعدد و بزرگ، زخم های بدون درد در اندام ها، گره های پوستی مشخص یا كلفت شدن پوست، ضعف خفیف عضلات صورت و اندام ها است.

برخی علائم جذام از قبیل ریزش موی سر و موهای ابروها، افتادگی پلك چشم (بازماندن چشم در زمان خواب)، بدشكلی و تغییر شكل اندام ها، لكه های كم رنگ و پررنگ بی حس، دانه ها یا گره های صورت و نواحی مختلف بدن آنچنان مشخص و بارز هستند كه در تشخیص بیماری جذام و تشخیص تفكیكی با سایر بیماری ها، بیماری جذام در ذهن خطور می كند.

به طور كلی نشانه های اصلی بیماری به سه دسته عمده تقسیم می شوند:

1. ضایعه پوستی؛ لكه های پوستی معمولا در پوست های تیره، كمرنگ تر از پوست اطراف و در پوست های روشن، قرمز رنگ است و ممكن است تكی و یا متعدد، صاف یا برجسته باشند.

2. بی حسی؛ از دست دادن حس (حرارت، درد و لمس سطحی و عمقی) از تظاهرات مشخص بیماری جذام است.

3. آسیب عصبی؛ معمولا درگیری تنه های اعصاب محیطی به شكل تورم عصب، از دست دادن حس در پوست و یا ضعف ماهیچه هایی كه توسط اعصاب مبتلا عصب دهی می شوند و اختلالاتی از قبیل كاهش تعریق و ریزش موها تظاهر می كند.

وضعیت فعلی بروز جذام در ایران به اذعان وزارت بهداشت، بیماری جذام از بیماری های اندمیك كشورمان است، اما اكنون موارد جذام بسیار محدود بوده و سال ها است كه این بیماری در ایران به مرحله حذف رسیده است. در واقع شناسایی موارد جدید در كشور از سال 1364 با كنترل موارد بیماری روندی رو به كاهش داشته است. چنانچه طبق جدول زیر طی 10 سال گذشته موارد شناسایی شده مبتلا به جذام بسیار كاهشی بوده است.

ردپای «اسكندر» در گسترش یك بیماری با بیماران طرد شده

بنابر اعلام دفتر مدیریت بیماری های واگیر وزارت بهداشت، تا پایان سال 1400 جمع تزایدی موارد ثبت شده به 11 هزار و 899 مورد رسید كه از آن میان 9014 مورد بهبود یافته، 2468 مورد فوت شده، 411 مورد غایب از درمان ( كه 120 مورد افغان بودند) و 6 مورد تحت درمان چند دارویی (MDT) اعلام شده اند و تنها یك مورد عود بیماری نیز در سال 1400 گزارش شده است.

7 مبتلای شناسایی شده جذام طی سال قبل بنابر اعلام وزارت بهداشت، موارد تحت درمان در پایان سال 1400 از 6 دانشگاه علوم پزشكی كشور گزارش شده اند كه از این میان بالاترین میزان شیوع به دانشگاه های علوم پزشكی خراسان جنوبی، قزوین و ایرانشهر اختصاص دارند؛ بنابراین میزان شیوع كشوری در سال قبل 7 مورد بود كه از دانشگاه های علوم پزشكی خراسان جنوبی، بوشهر، قزوین، ایرانشهر، هرمزگان، تهران و شهید بهشتی گزارش شد كه همگی تحت درمان با MDT قرارگرفته اند.

این هفت نفر مبتلای جدید همه بالای 15 سال سن داشتند و از نظر جنسیت تنها دو مورد جدید زن در میان آنها بوده است. این افراد همه موارد جدید از نوع پرباسیل بوده اند و 3 مورد از 7 مورد جدید گزارش شده دارای نقص عضو درجه دو بودند و تنها یك نفر نیز سابقه تماس نزدیك با بیمار مجذوم را ذكر كرده است.

انتهای پیام
منبع خبر:
ایسنا
   تاریخ: ۱۰:۰۰ - ۲۱/۰۹/۱۴۰۱   بازدید: ۲۰۹