دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۳

طلبه ها در كمپ ترك اعتیاد دنبال چه ماموریتی هستند؟
 
گروه جامعه خبرگزاری فارس- مریم شریفی؛ «وقتی مسئولان برای بازدید به اردوگاه می آیند و می بینند هركدام از مددجویان در گوشه ای یا مشغول ورزش و بازی هستند یا در كارگاه های اشتغال سرگرم كار و تولید، با تعجب می گویند: اینجا چه خبر است؟! چه اتفاقی افتاده كه معتادان متجاهری كه با دستبند و پابند و به اجبار به اینجا آورده شده بودند، حالا با میل و رغبت مشغول فعالیت های مفیدند و هیچ كس هم نگران فرار كردن آنها نیست؟!... در چنین موقعیت هایی، آن كلام درخشان پیامبر عزیزمان بهتر از هر پاسخی، جان كلام را می رساند؛ «انسان ها، بنده محبت اند»... همه آنچه در اردوگاه «كرامت» رقم خورده، معجزه همین محبت است.»

اما محبت طلبه ها از كی در دل معتادان افتاد و از آنها رفیق های گرمابه و گلستان ساخت؟ چه شد كه معتادانی كه بعضی هایشان سایه آخوندها را با تیر می زدند، به عشق طلبه ها عاشق كمپ ترك اعتیاد شدند؟! طلبه ها از كی شدند محرم اسرار معتادان به ته خط رسیده و امید آنها برای بازگشت به زندگی؟... جواب این سئوال ها را در اتفاقات جذاب داستان ما می توانید پیدا كنید؛ داستان طلبه هایی كه یك اشاره برایشان كافی بود كه ردّ درد را بگیرند و تا به درمان نرسیده اند، دردمندان طردشده را رها نكنند. «محسن عبدالله زاده»، طلبه 31 ساله ای كه حالا چند سالی از رفاقتش با مددجویان كمپ های ترك اعتیاد در شهر قم می گذرد، برایمان از مسیر پر فراز و نشیبی می گوید كه گروهی از طلبه ها برای راه پیدا كردن به دل معتادان خسته و از همه جا رانده پشت سر گذاشته اند.

 



«محسن عبدالله زاده»، مسئول واحد پژوهش كانون فرهنگی بصائر

پدر ابراز نگرانی كرد، آستین ها را بالا زدیم

گره داستان در همان قدم اول باز می شود. سَرِ رشته محبتی كه دل های طلبه ها را وصل كرده به دل معتادان فراموش شده كه بگیری، می رسی به پند یك پیر سرد و گرم چشیده، به تدبیر پدری كه دلش برای همه فرزندانش می تپد؛ حتی آنهایی كه قدر خودشان را ندانسته اند و یك جاهایی به خود و خانواده شان بد كرده اند. «محسن عبدالله زاده» برای شروع روایتش برمی گردد به حدود 7، 8 سال قبل و می گوید: «مثل همیشه روی درس و بحث در فضای حوزه متمركز بودیم كه یك تلنگر باعث شد بیشتر در مسائل جامعه دقیق شویم و حواس مان به بخش هایی جلب شود كه تا آن زمان مغفول مانده بود. وقتی كه حضرت آقا در سخنانی به بحث آسیب های اجتماعی اشاره كردند و با تاكید از فعالان فرهنگی و جهادی خواستند در زمینه مقابله با آسیب های اجتماعی به ویژه اعتیاد وارد عمل شوند، همین جرقه كافی بود كه در كانون فرهنگی جهادی «بصائر» كه محل فعالیت های  جهادی ما بود، با تدبیر حجت الاسلام «امیر لواسانی» گروه تخصصی تبلیغی بصائر در حوزه آسیب های اجتماعی راه اندازی شود. با آغاز به كار این پایگاه، طلبه های علاقه مند فرصت پیدا كردند به صورت تخصصی و هدفمند در زمینه مقابله با آسیب هایی مانند اعتیاد، طلاق و مشكلات حاشیه نشینی وارد میدان شوند و به ارائه خدمت بپردازند. در این سال ها با فعالیت پایگاه تخصصی بصائر، شاگردان زیادی در عرصه مقابله با آسیب های اجتماعی زیر نظر حاج آقا تربیت شدند و هركدام گوشه ای از این مسئولیت مهم را بر عهده گرفتند.»

 



برگزاری جلسات مشاوره برای مددجویان كمپ ترك اعتیاد توسط طلبه ها

طلبه ها كجا و كمپ ترك اعتیاد كجا؟!

طلبه جوان داستان ما و رفقایش شاید فكرش را هم نمی كردند قدم در چه راه پر فراز و نشیبی گذاشته اند و چه گردنه های سختی انتظارشان را می كشد. راهی كه از پژوهش در زمینه شیوه های مؤثر در پیشگیری و درمان اعتیاد و برگزاری نمایشگاه های اطلاع رسانی در بوستان های شهر قم شروع شد، در ادامه پای طلبه ها را به كمپ های ترك اعتیاد باز كرد: «برای انجام فعالیت های اثربخش در زمینه اعتیاد، باید به سراغ معتادان می رفتیم و به آنها برای بازگشت به جامعه كمك می كردیم. اینطور بود كه 3، 4 سال قبل و بعد از برگزاری دوره های تربیت مربی و مبلّغ ویژه كمپ های ترك اعتیاد، وارد این كمپ ها شدیم، اتفاقی كه تا آن زمان سابقه نداشت و راستش را بخواهید، هیچ كس هم برای آن آمادگی نداشت. اوایل پذیرش حضور طلبه ها در كمپ سخت بود؛ چه از طرف پرسنل كمپ و چه از طرف معتادان. حتی گاه مسئولان مرتبط با این حوزه، این اعتقاد و باور را نداشتند كه طلبه ها می توانند كمك حال آنها در مبارزه با اعتیاد باشند و اساساً حضور ما را در كمپ ها بی مورد می دانستند. به همین دلیل مواردی پیش می آمد كه دوستان ما با مجوز رسمی از دادستانی به كمپ مراجعه می كردند اما راهشان نمی دادند.



اجرای فعالیت های ورزشی برای مددجویان كمپ

اما خب، ما هم از راهی كه انتخاب كرده بودیم، برنگشتیم و بالاخره مقاومت ها نتیجه داد. با پیگیری و مداومت اعضای گروه و حمایت دوستانی در دادستانی قم ازجمله آقای «ملیحی»، سد ورود طلبه ها به كمپ ها شكسته شد و زمان زیادی نگذشت كه نگاه ها تغییر كرد. وقتی مسئولان دیدند با حضور طلبه ها در كنار معتادان و شكل گیری رفاقت میان آنها و اجرای برنامه های مشاوره ای، فرهنگی، ورزشی، شغلی و معنوی برای مددجویان، آمار نزاع و شورش، خودزنی، خودكشی و انحرافات اخلاقی در كمپ پایین آمده، آن ها هم طرفدار حضور دوستان ما در كمپ های ترك اعتیاد شدند.»

 



طلبه های داوطلب در حلقه مددجویان كمپ ترك اعتیاد(برای  حفظ كرامت مددجویان، چهره این افراد مخدوش می شود)

با پدر من دوست شدید؟ او سایه آخوندها رو با تیر می زنه...!

«متاسفانه برخی از مددجویان كمپ ها، معتادان كارتن خواب هستند؛ نه به این معنی كه خانواده ندارند بلكه آنقدر خانواده شان را آزار داده اند كه از طرف آنها طرد شده اند و خانواده دیگر حاضر نیست فرد را بپذیرد چون هیچ امیدی به اصلاح و بهبودش ندارد. به همین دلیل، بخشی از كار ما این است كه خانواده ها را راضی كنیم یك فرصت دیگر به این افراد بدهند. یك بار من با خانواده یكی از مددجویان تماس گرفتم و بعد از معرفی خودم، گفتم دوست پدرشان هستم. دختر آن فرد با تعجب گفت: «بابای من سایه آخوندها رو با تیر می زنه! چطور ممكنه شما دوستش باشید؟!» پربیراه هم نمی گفت. پدر این دختر خانم، كسی بود كه اوایل ورود من به كمپ، مسخره ام می كرد و از هیچ خصومتی دریغ نداشت. نه در جلسه های مشاوره شركت می كرد و نه با برنامه های ما در كمپ همراه می شد. در مقابل، من هر فرصتی پیدا می كردم، به سمتش می رفتم و شوخی می كردم، عطر تعارفش می كردم و... خلاصه به سبك همه طلبه های گروه، با محبت توانستم به دلش راه پیدا كنم.



مسئول واحد پژوهش كانون فرهنگی بصائر مكثی می كند و در ادامه می گوید: «این اتفاق، درباره اغلب مددجویان تكرار می شود. می دانید، ازآنجاكه این افراد از خانواده و جامعه طرد شده اند، به توجه و محبت كسی به راحتی روی خوش نشان نمی دهند. اما وقتی با حضور دائمی دوستان طلبه ما مواجه می شوند، كم كم كنجكاو می شوند. كارمند در ساعت كاری می آید كارش را انجام می دهد و می رود اما آنها می بینند این طلبه از 5 صبح به كمپ می آید و گاه تا 12 شب بین مددجویان می چرخد، امورشان را پیگیری می كند، با خانواده هایشان تماس می گیرد و... كمی كه می گذرد، از او می پرسند: «آقا! شما چقدر می گیری میای اینجا؟» وقتی طلبه در جوابشان می گوید: «من به صورت جهادی در اینجا فعالیت می كنم و پولی نمی گیرم»، غافلگیر می شوند. همین كه متوجه می شوند این طلبه بدون چشمداشت مدام به كمپ می آید، پای صحبت ها و درد دلشان می نشیند و تلاش می كند مشكلات شان را رفع كند، محبتش در دلشان می نشیند. كار به جایی می رسد كه همان ها كه اوایل اذیت می كردند و به اصطلاح تكّه می انداختند، هر روز چشم شان به در است كه كی حاجی می آید و تا از راه می رسد، دورش حلقه می زنند و رهایش نمی كنند.»

 



اینجا چرا كتك نمی زنند؟!

«احترام، همان خط قرمز ما در ارتباط با معتادان در كمپ های ترك اعتیاد است. مشكلی كه وجود دارد، این است كه این افراد متاسفانه به دلیل سال های طولانی مصرف مواد و از دست دادن زندگی و خانواده، احترام و شخصیت شان را هم به مرور در نگاه جامعه از دست می دهند و كم كم خودشان هم به فحش، كتك و بی احترامی عادت می كنند. طبق شنیده ها حتی در برخی از كمپ های ترك اعتیاد هم متاسفانه این روال وجود دارد و اینطور است كه وقتی ما در كمپ ها با معتادان با احترام برخورد می كنیم، با پیشوند آقا آنها را خطاب می كنیم، با احترام برایشان جلسات مشاوره ترتیب می دهیم و كارهایشان را پیگیری می كنیم، برایشان قابل باور نیست. حتی بعضی هایشان رفتار محترمانه را پس می زنند و هر كاری از دستشان بربیاید، انجام می دهند تا به تصور خودشان آن طلبه را عصبانی كنند كه در مقابل مجبور به فحاشی شود یا با آنها برخورد فیزیكی كند تا بگویند: دیدید! این ها هم مثل بقیه هستند. فرقی ندارند.»

اما صبر و خویشتن داری طلبه ها بالاخره كار خودش را می كند. مثل قطرات آب كه در درازمدت حتی می توانند دل سنگ را بشكافند و راه خودشان را باز كنند، شیوه احترام آمیز طلبه ها در رفتار با معتادان هم یك جایی به ثمر می نشیند و باعث می شود سرسخت ترین مددجویان هم درهای قلبشان را به روی آنها باز كند. اگر روایت های طلبه جوان داستان ما از این فتح الفتوح ها را بشنوید، شما هم با ما هم عقیده می شوید:



«یكی از مددجویان كه از اعتیاد پاك شده و به لطف خدا در حال تجربه دوره پاكی طولانی مدتی است، از اتفاقی كه جرقه اولیه را برای بازگشتش زد، اینطور می گفت: «آن اوایل، یك بار تا حاجی را در كمپ دیدم، چشم هایم را بستم و هر بد و بیراهی به ذهنم رسید، نثارش كردم. منتظر بودم او هم در مقابل، شروع به فحاشی كند یا با یك كشیده آبدار، جوابم را بدهد اما ساكت كه شدم، دیدم تنها عكس العملش لبخند است. كمی كه گذشت، به طرفم آمد و گفت: اوضاع و احوالت چطوره؟ چه گرفتاری داری؟ چه كمكی می تونم بهت بكنم؟... حاجی با این كار مرا خلع سلاح كرد.»

در یك مقطع هم یكی از مددجویان از كمپ فرار كرد. اما فردایش تماس گرفت و گفت پشیمان شده و می خواهد برگردد. با تعجب گفتیم: تو كه به خواسته ات رسیده ای. چرا می خواهی برگردی به جایی كه دوستش نداری؟ گفت: «دلم براتون تنگ شده. می خوام برگردم كمپ كه پیش شما باشم.» او به دلیل احترام و ارزشی كه از طلبه ها دیده بود، حاضر شده بود دوباره برگردد و دوره قرنطینه در چهاردیواری كمپ را تحمل كند. حتماً می دانید 2 نوع كمپ داریم؛ اختیاری و اجباری (معتادان متجاهری كه توسط نیروی انتظامی دستگیر می شوند، به این كمپ ها منتقل می شوند) و جالب است بدانید این مددجوی فراری، داوطلبانه به كمپ اجباری برگشت.»

 



حضور طلبه ها در منزل مددجویان و دیدار با خانواده آنها

وقتی طلبه ها، عضو خانواده معتادان بهبودیافته می شوند

«از یك جایی به بعد، در جمع بندی هایمان به این نتیجه رسیدیم كه كار كردن روی مددجویان به تنهایی ثمربخش نیست و ضلع دیگر ماجرای بهبودی این افراد، ارتباط با خانواده های آنهاست. با این نگاه، گروه «صیانت» در پایگاه بصائر تشكیل شد كه در 2 حوزه صیانت از خانواده مددجویان و صیانت از مددجویان بهبودیافته فعالیت می كند. بنابراین یك گروه از دوستان ما به طور كلی كارشان حمایت از خانواده این مددجویان است؛ بسته های معیشتی برایشان می برند، پیگیر گرفتاری هایشان می شوند و تلاش می كنند مشكلاتشان را رفع كنند. صیانت از مددجو هم همزمان با درمان در كمپ شروع می شود و ادامه پیدا می كند. واقعیت این است كه ارتباط ما با مددجو بعد از ترخیص او هم تمام نمی شود و طلبه ها بعد از بازگشت معتادان بهبودیافته به خانه، ارتباط خانوادگی با آنها برقرار می كنند. و این اتفاق، احساس ارزشمندی خاصی به این افراد می دهد. همان فردی كه تا دیروز خانواده و محله او را پس می زد و ارزشی برایش قائل نبود، حالا در شرایطی قرار گرفته كه یك طلبه با همسر و فرزندانش به دیدار او و خانواده اش می آید. در همین ارتباطات، اگر طلبه ها متوجه شوند مددجوی بهبودیافته مشكلی دارد، از هیچ كمكی برای او و خانواده اش دریغ نمی كنند.»



دفتر خاطرات حاج آقا پر است از اتفاقات تلخ و شیرین این همراهی بعد از ترخیص: «طلبه ای كه رفیق یك مددجو شده بود، در همین ارتباطات خانوادگی بعد از ترخیص متوجه شد خانه این مددجو تخریب شده اما او توانایی مالی برای تعمیرات را ندارد. آن طلبه به سایر رفقای گروه صیانت خبر داد و با تهیه مصالح، خودشان شروع به بنایی كردند و خانه رفیق بهبودیافته شان را تعمیر كردند. یا یكی از مددجویان كه همسرش فوت كرده بود، هیچ كس را نداشت كه برای مراسم كمكش كند. رفقا فوری دست به كار شدند و از مرحله تدفین تا برگزاری مراسم در مسجد را خودشان انجام دادند. خلاصه ارتباطی كه میان طلبه های گروه صیانت و مددجویان بهبودیافته برقرار می شود، به شكلی است كه مددجو احساس می كند این طلبه، جای خالی برادر یا پدر را برایش پر كرده است.»

 



برگزاری نماز جماعت در كمپ ترك اعتیاد با حضور داوطلبانه مددجویان

تا می توانی محبت كن، انسان ها بنده محبت اند...

«توجه به معنویات، پایه و اساس كار ما در كمپ های ترك اعتیاد است اما مثلاً هیچ وقت به طور مستقیم از آنها دعوت نمی كنیم در نماز جماعت شركت كنند. ما احادیث و روایات مرتبط با این مسائل را در محیط اردوگاه نصب می كنیم اما این خود مددجویان هستند كه تصمیم می گیرند با ما در این زمینه همراه شوند. مثلاً وقتی مددجویان را به اردوهای تفریحی می بریم، در هر حالتی كه باشیم، مثلاً در حال فوتبال بازی كردن یا جوجه درست كردن برای ناهار، صدای اذان كه بلند می شود، آن كار را رها می كنیم و آماده می شویم برای نماز. اغلب مددجویان هم به دنبال ما، وضو می گیرند و به نماز می ایستند. یك بار یكی از آنها گفت: «من كه نمازخوان نبودم. اون روز كه رفته بودیم تفریح، شما پا به پای ما بازی كردید. اذان كه داد، رفتید سراغ نماز. خب دیدم تا حالا شما توی بازی با ما همراهی می كردید، گفتم درستش آینه كه ما هم توی نماز با شما همراه باشیم. رفیقیم دیگه...» و همین دوستی ها، مقدمه انس آنها با معنویات می شود. پیامبر اكرم (ص) می فرمایند: «مردم، برده محبت اند». ما این حقیقت را با تمام وجود در ارتباط با معتادان درك كردیم. معتادی كه در كارنامه اش زندان، دعوا، فروش مواد و هر خلافی كه بگویید داشته، با محبت و احترامی كه از طلبه ها دریافت می كند، شخصیتش تغییر می كند و یك آدم دیگر می شود و وجودش برای دریافت حرف های خوب مثل احترام به پدر و مادر، ارتباط با خدا و رزق حلال آماده می شود.»



برگزاری محفل انس با قرآن در كمپ با حضور مددجویان علاقه مند

از لبخندی كه چاشنی كلمات حاج آقا عبدالله زاده می شود، می توان حدس زد خاطره شیرینی در ذهنش تداعی شده. مكثی می كند و می گوید: «در تماس با خانواده ها، از آنها درخواست و راضی شان می كنیم در میانه دوره حضور مددجویان، به ملاقات آنها بیایند. اتفاقی كه می افتد، این است كه در جلسه ملاقات، خانواده باور نمی كند این همان فرد سابق است. مادر و پدر می بینند همان پسری كه هر روز دعوا راه می انداخت و آنها را اذیت و حتی تهدید می كرد، حالا دارد دستشان را می بوسد! آنقدر این تغییر برایشان عجیب است كه می گویند: «چی شده؟ اینجا مجبورت كردن كه این كارها رو انجام بدی؟ تهدیدت كردن؟! نكنه اینجا هم مواد مصرف می كنی و توهم زدی»... ما حتی در این دوره به مددجویان مرخصی هم می دهیم! این اتفاق در ایران، بی نظیر است كه به معتادان كمپ اجباری مرخصی داده شود و آنها هم در پایان مرخصی به كمپ برگردند. این یك جور محك است برای اینكه ببینیم مددجویی كه قرار است 3 ماه دیگر به جامعه برگردد، چه رفتاری خواهد داشت. نتیجه در اغلب موارد، مثبت است و خانواده از رفتار و عملكرد مددجو ابراز رضایت می كند. جالب است بدانید ما حتی مددجویی داریم كه به خواست خودش حضورش در اردوگاه را 2 دوره 3 ماهه تمدید كرده تا در اینجا بیشتر روی خودش كار كند و قوی تر به جامعه برگردد و بتواند در برابر ناپاكی ها بیشتر مقاومت كند.»

 



طلبه های جهادگر در اردوگاه ترك اعتیاد «كرامت»

كارگاه های اشتغال مددجویان، نگین اردوگاه كرامت

«بعد از 3، 4 سال حضور موفق طلبه ها در كمپ های ترك اعتیاد به عنوان مبلّغ و مسئول فرهنگی و با توجه به نتایج مثبت و قابل قبولی كه كسب كردند، از تیرماه سال 99 با تصمیم مسئولان این حوزه، برای اولین بار مدیریت یك كمپ ترك اعتیاد به ما سپرده شد و این، شروع دوره ای جدید در فعالیت های ما بود. در این كمپ كه در شهر قم قرار دارد و به اردوگاه «كرامت» معروف است، مثل سایر كمپ ها، برنامه های فرهنگی و ورزشی، اردوهای تفریحی، برنامه های آموزشی و مشاوره مذهبی و روانشناسی برقرار است اما یكی از كارهای ویژه ما برای مددجویان این اردوگاه، بحث مهارت آموزی و اشتغال است. با كمك برخی خیّران و تعدادی از خانواده های مددجویان موفق شده ایم كارگاه های قالیبافی، قابلمه سازی و فنرسازی در اردوگاه ایجاد كنیم. علاوه براین، كارگاه های بلوك زنی، خیاطی، بنایی و موزاییك سازی هم اینجا فعال است. حتی زمین كشاورزی و گلخانه هم داریم و هركدام از مددجویان براساس علاقه خود در یكی از این زمینه ها مشغول كار هستند.»



كارگاه «فنرسازی» در اردوگاه «كرامت»

از وقتی اردوگاه كرامت با شعار «درمان، صیانت و اشتغال» آغاز به كار كرده، به طلبه های دغدغه مند كانون بصائر این فرصت را داده تا بتوانند برنامه هایی كه در سال های گذشته در كمپ های مختلف به شكل پراكنده اجرا كرده بودند، به صورت منسجم و كامل تر به اجرا دربیاورند كه اشتغال و درآمدزایی مددجویان، یكی از حلقه های تكمیلی این زنجیره محسوب می شود. محسن عبدالله زاده حرف ها دارد درباره آثار و نتایج این گام طلایی: «مددجویان به هر میزان در این كارگاه ها كار كنند، دستمزد دریافت می كنند و می توانند پس انداز داشته باشند. همین پشتوانه باعث می شود مددجویی كه همیشه از كمپ با خانواده اش تماس می گرفت و برای خریدن سیگار و غیره طلب پول می كرد، حالا بعد از 2 ماه به آنها زنگ می زند و می گوید: «شماره كارت بفرستید برایتان پول واریز كنم.» خانواده اول باور نمی كنند و می گویند: «تو برای پول مواد و سیگار، جیب ما را می زدی و وسایل خانه را می فروختی. حالا كه رفته ای كمپ، معجزه شده و می خواهی به ما پول بدهی؟!» این موضوع آنقدر برای خانواده مددجویان عجیب است كه با ما تماس می گیرند و ابراز نگرانی می كنند كه نكند بحث دزدی و پولشویی و این حرف ها در میان باشد! اما وقتی برایشان توضیح می دهیم فرزند یا همسرشان در اردوگاه مشغول كار شده و حالا برای خودش درآمد دارد، حسابی خوشحال می شوند.»

 



كارگاه «زراعت» برای اشتغال علاقه مندان كشاورزی

وقتی درآمد حلال زیر زبان مددجویان مزه می كند

اما شادی خانواده، فقط یك بخش از اتفاقات خوب این شاغل شدن مددجویان است چون ماجرای اصلی در درون آنها در حال رقم خوردن است: «حرفه آموزی و اشتغال هم مثل سایر كارها در اردوگاه، اختیاری است و فقط كسانی كه تمایل دارند، در كارگاه ها مشغول به كار می شوند. هر روز 8 صبح همزمان با پخش صلوات خاصه امام رضا (ع)، نیمی از مددجویان اردوگاه یعنی حدود 50 نفر كارشان را در كارگاه ها یا در زمین كشاورزی شروع می كنند. بعد از زمان نماز و ناهار هم، دوباره ساعت 15 سر كار برمی گردند و تا حدود ساعت 7 و 8 مشغول كارند. برای بسیاری از مددجویان، این یك تجربه جدید است. آن هایی كه زندگی شان بدون مواد نمی گذشت و حتی بعضی هایشان درآمدشان هم از راه فروش مواد بود و شاید روزی 400، 500 هزار تومان درآمد داشتند، اوایل برایشان سخت است بخواهند از راه سالم پول دربیاورند؛ آن هم روزی نهایتاً 20 هزار تومان. اما مدتی كه می گذرد، می بینند هم می شود بدون مصرف مواد، اول صبح سرحال و باانرژی سر كار بروند و هم كم كم شیرینی آن رزق حلال زیر زبانشان مزه می كند و گرچه ممكن است كم باشد، اما راضی شان می كند. آن ها خودشان بهترین قاضی هستند و بهتر از هركس دیگری می توانند شیوه سابق و فعلی كارشان و مزه و تأثیر پول بی بركت و بابركت را مقایسه كنند.



دوخت جهادی ماسك توسط مددجویان كارگاه خیاطی در دوران كرونا

این مددجویان كم كم نسبت به جامعه و هم نوعانشان هم دغدغه پیدا می كنند. به طور مثال در همین ایام كرونا، مددجویان كارگاه خیاطی به صورت داوطلبانه و جهادی برای كمك به همشهریان تعداد زیادی ماسك دوختند. طلبه ها هم آن ماسك ها را در شهر قم بین مردم توزیع كردند.»

 



كارگاه «قالیبافی»، «بلوك زنی» و «قابلمه سازی» در اردوگاه / بازدید مسئولان و خیّران از كارگاه قابلمه سازی

خیّران كجایند؟ ناب ترین فرصت های كار خیر در همین كمپ هاست

حاج آقا می خواهد چیزی بگوید اما انگار مردد است. دست آخر دلش را به دریا می زند و می گوید: «معتادان و خانواده هایشان، واقعاً قشر مغفول مانده جامعه هستند. ما به دفعات فراخوان دادیم و از خیّران دعوت كردیم برای فعالیت های فرهنگی و اشتغال زایی در اردوگاه به كمك ما بیایند اما متاسفانه تعداد كمی به درخواست ما جواب مثبت دادند. می بینید خیّران حاضرند برای كمك به مسجد و مدرسه و هیئت و حسینیه، میلیاردی هزینه كنند اما موضوع كمك به بهبود معتادان را كه مطرح می كنیم، می گویند: «چه فایده ای دارد؟ تاثیری ندارد!» اما اینطور نیست. بسیاری از معتادان در این كمپ ها بهبود پیدا می كنند، به جامعه برمی گردند و زندگی جدیدی را شروع می كنند. من از همین طریق یك بار دیگر اعلام می كنم ما در اردوگاه ترك معتادان، به حضور و كمك خیّران و جهادگران بسیار نیاز داریم.

البته لازم است بگویم خیّران عزیزی هم داریم كه حامی مددجویان اردوگاه هستند و كمك هایشان پشتوانه برنامه های ماست. آن ها وقتی به اردوگاه می آیند و عملاً با آثار فعالیت های ما آشنا می شوند، مثلاً می بینند معتادان در حال بهبود در كارگاه ها مشغول كار و فعالیت مفید هستند، نظرشان تغییر می كند و برای كمك به مددجویان ترغیب می شوند.»

 



سمت راست: یادمان شهدا در اردوگاه/ سمت چپ: برگزاری یادواره شهدا

بچه خلاف ها هم شهید می شوند؛ باور می كنی؟!

اما دغدغه اشتغال و درآمدزایی برای مددجویان باعث نشده طلبه ها از فعالیت های خلاقانه فرهنگی در اردوگاه غافل بمانند. یكی از برنامه های ثاتیرگذار در این زمینه، برگزاری یادواره شهداست: «ما تقریبا هر ماه یك یادواره شهدا در اردوگاه برگزار می كنیم و اغلب سعی می كنیم به معرفی شهدایی بپردازیم كه زندگی مشابه زندگی همین مددجویان داشتند؛ مثل شهید شاهرخ ضرغام، شهید طیب حاج رضایی، شهید مجید قربانخانی و... آشنایی با این شهدا كه مثل خود این مددجویان، از ته خط برگشتند و متحول و عاقبت بخیر شدند، آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد. ارتباط قلبی كه میان مددجویان و این شهدا برقرار می شود، باعث هم ذات پنداری در آنها شده و انگیزه بیشتری برای بازگشت به زندگی به این مددجویان می دهد.



مددجویان در هیئت و پای دیگ نذری كه خودشان بانی آن هستند

البته از این قبیل برنامه های معنوی در اردوگاه كم نداریم. برگزاری هیئت خودجوش هفتگی در شب های جمعه توسط مددجویان، یكی دیگر از این برنامه هاست. این هیئت، صفای خاصی دارد. حتی مددجویان گهگاه و به بهانه مناسبت های مذهبی، خودشان با پولی كه از كار كردن در كارگاه ها جمع می كنند، در این هیئت بانی دادن نذری می شوند؛ یك بار حلیم نذری، بار دیگر شیربرنج نذری و...»

اسم هیئت كه می آید، چیزی در ذهن عبدالله زاده جرقه می زند و می گوید: «ما یك هیئت هم ویژه مددجویان ترخیص شده و خانواده هایشان در شهر قم داریم به نام هیئت «احرار الحسین (ع)» كه مجال مغتنمی است برای دور هم جمع كردن این افراد. البته این هیئت فقط مختص مراسم عزاداری و جشن های مذهبی نیست بلكه همزمان جلسه مشاوره و كارگاه های مهارت افزایی برای همسران و مادران هم در آن برگزار می شود.»

 



آماده انتقال الگوی كمپ داری اسلامی به علاقه مندان هستیم

«در قانون برای كمپ های اجباری نگهداری معتادان متجاهر، چیزی به نام مدیر فرهنگی نداریم و به نظر ما این یك خلأ بزرگ است. در آیین نامه این كمپ ها، پزشك، مددكار و روانشناس دیده شده اما جای مبلّغ و مدیر فرهنگی خالی است درحالی كه با توجه به آسیب های فرهنگی و اخلاقی موجود در برخی كمپ ها، حضور این چهره های فرهنگی در این كمپ ها ضروری است. ما در تلاش هستیم از طریق رایزنی با مسئولان، مقدمات لازم برای اصلاح این قانون را فراهم كنیم.»

محسن عبدالله زاده در پایان می گوید: « لازم است از مسئولان محترم سپاه پاسداران به عنوان مجری اردوگاه های كرامت در كشور به ویژه سپاه قم و معاونت اجتماعی این نهاد و بزرگانی چون سردار «شاهچراغی» و جناب سرهنگ «موحد» تشكر كنم كه با حمایت هایشان زمینه را برای خدمت رسانی طلاب جهادی به معتادان فراهم كردند.

ما در كانون فرهنگی جهادی بصائر بعد از حدود 4 سال فعالیت در كمپ های ترك اعتیاد به عنوان مبلّغ و یك سال مدیریت در این مراكز، به یك الگوی كمپ داری اسلامی رسیده ایم كه نتایج موفقیت آمیز آن اثبات شده است؛ الگوی مبتنی بر رفتار محترمانه و محبت آمیز با معتادان. چنانچه نهادهای مربوطه همكاری كنند، ما آماده انتقال تجربیات مان در این زمینه به مدیران، مشاوران و روانشناسان فعال در كمپ ها هستیم. البته اسفند ماه سال گذشته موفق به برگزاری دوره تربیت مدیر فرهنگی كمپ های ترك اعتیاد شدیم و در حال حاضر هم دوره مجازی آن در حال برگزاری است.»

 



خودتان را به خواب نزده باشید، اینجا بهترین فضا برای ترك اعتیاد است

مشتاقیم در گفت وگو با یكی از مددجویان اردوگاه كرامت، تأثیر حضور طلبه ها در كمپ های اعتیاد را از نگاه آنها هم جویا شویم و با داوطلب شدن آقا «بهروز» این فرصت نصیبمان می شود. او كه حدود 3 ماه است در این اردوگاه حضور دارد، می گوید: «من چند بار به كمپ های مختلف رفته ام؛ چه كمپ تمایلی و چه كمپ اجباری. اسم كمپ اجباری، اصلاً همه را می ترساند. من هم با یك سری افكار خراب به اردوگاه كرامت آمدم. با خودم گفتم اینجا هم مثل باقی كمپ های اجباری است، فقط مدل ساختمانش فرق می كند. اما خیلی نگذشت كه تمام باورهایم تغییر كرد و فهمیدم این اردوگاه همه جوره با دیگر كمپ ها تفاوت دارد؛ اینجا هم می توانی بهبود پیدا كنی، هم بهتر زندگی كردن را یاد بگیری و هم صاحب كار شوی و برای برگشتن به جامعه آماده شوی. اصلاً اسم كمپ برای اینجا كوچك است و نباید آن را با كمپ های دیگر مقایسه كرد. می گویند كسی كه خواب است را می شود بیدار كرد. به نظر من برای كسی كه واقعاً از اعتیاد خسته شده باشد، اینجا بهترین جا برای ترك است؛ هم برای كنار گذاشتن اعتیاد كمكش می كنند، هم هوای خانواده اش را دارند و هم برایش شغل دست و پا می كنند. در هیچ كمپی موضوع كاردرمانی وجود ندارد اما در این اردوگاه، كارگاه های اشتغال داریم كه در بهبود مددجویان تأثیر زیادی دارد.»

اما ته دل آقا بهروز، یك حرف اساسی دیگر هم مانده: «تفاوت اردوگاه كرامت با كمپ های دیگر این است كه در این اردوگاه بحث معنویت مطرح است. در سایر كمپ ها – حداقل اجباری ها - بی احترامی و حتی كتك زدن معتادان، یك اتفاق عادی است اما در اردوگاه كرامت، كسی توهین نمی كند و اتفاقی نمی افتد كه شخصیت معتاد زیر سئوال برود. و این خیلی مهم است. چون معتاد هم یك انسان است و اگر احترام ببیند، جذب می شود. یادمان نرود كه معتاد درواقع یك بیمار است و مثل بیمار مبتلا به سرطان، او هم باید درمان شود. و چه در اردوگاه كرامت و چه در كمپ های دیگر، تجربه نشان داده گفتاردرمانی همراه با محبت و احترام درباره معتادان جواب می دهد.»

 



اگر اینجا هستم، حتماً خدا با من كار داشته...

مددجوی باصفای داستان ما كه حدود 18 سال از زندگی اش را پای مواد مخدر گذاشته، خیلی خوب می تواند درباره كیفیت عملكرد كمپ های ترك اعتیاد نظر بدهد و او به اردوگاه كرامت نمره قبولی می دهد: «همین كه درصد بالایی از خروجی های اردوگاه كرامت، پاك مانده اند، تفاوت كار آن را با كمپ های دیگر نشان می دهد. علاوه براین اینجا اگر كسی اهل كار كردن باشد، برایش كار زیاد است. مهارت های مختلفی به مددجویان آموزش داده می شود و مدرك معتبر هم به آنها می دهند. با همین مدرك، می شود بعد از ترخیص از 15 تا 70 میلیون تومان وام گرفت و یك كار و كاسبی راه انداخت.»

اما برای آقا بهروز كه بعد از سال ها حالا دارد طعم شیرین پاكی را می چشد، حضور در این اردوگاه، یك پیام خاص داشته كه خودش اینطور تفسیرش می كند: «حتماً خدا با من كاری داشته كه امروز اینجا هستم وگرنه می توانستم هنوز هم همان معتاد سابق آواره در خیابان ها باشم و آنقدر مواد مصرف كنم تا بمیرم. البته درك این موضوع یك مقدار سخت است. كافی است بپذیرم اگر امروز در جایی هستم كه دارند به من كمك می كنند، این یك اتفاق از طرف خداوند است. اینكه باور كنی خدا باهات كار داشته، خیلی مهم است. اینكه می خواسته پاك و درست شوی تا بتوانی خدمت كنی؛ چه به خودت، چه به خانواده ات و چه به جامعه. این اتفاق، شدنی است. فقط باید آن آدم گذشته را زیر پایت له كنی و باور كنی هنوز فرصت برای زندگی هست...»

انتهای پیام/
منبع خبر:
خبرگزاری فارس
   تاریخ: ۰۰:۲۶ - ۱۸/۰۱/۱۴۰۰   بازدید: ۳۳۲