دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳

قربانی ذهنیت خود نشوید
 
یك روان شناس گفت: افرادی كه دچار ذهنیت قربانی هستند همیشه درحال شكایت كردن از دیگران، شرایط خود و دنیای بیرون هستند و دیگران را مقصر مشكلات و ناكامی های خود می دانند.
قربانی ذهنیت خود نشوید تكتم كاظمینی درگفت وگو با ایسنا درخصوص مفهوم ذهنیت قربانی اظهار كرد: ذهنیت قربانی كه گاهی تحت عنوان سندرم یا عقده قربانی نیز به آن اشاره می شود، یك الگوی ذهنی است كه غالبا به صورت ناهشیار تجربه می شود. شخصی كه دچار ذهنیت قربانی است، آگاهی و هشیاری واضحی نسبت به این نوع از وضعیت ذهنی خود ندارد. افرادی كه دچار ذهنیت قربانی هستند، اصولا انگشت اشاره شان به سوی دنیای بیرون است و معمولا دركی از نقش خودشان در تجربیات زندگی، ناكامی ها و مشكلات زندگی فردی خود ندارند.

این روان درمانگر بیان كرد: ذهنیت قربانی تلاشی برای تحمل كردن آن چیزی است كه در این افراد غیر قابل تحمل است. این افراد در مواجهه با خود و دنیای درون شان ترس و وحشت هایی دارند؛ به همین علت از یك سازوكار یا دفاع روانی به نام فرافكنی استفاده می كنند. افراد دارای ذهنیت قربانی غالبا دنیای بیرون، افراد، شرایط بیرونی و اتفاقاتی كه خارج از آن ها رخ می دهد را متهم كرده و عامل مشكلات و ناكامی های خود می دانند.

كاظمینی تاكید كرد: افراد دارای ذهنیت قربانی آن چیزی را كه در درون خود تجربه كرده را به دیگران نسبت داده و فرافكنی می كنند؛ به عنوان مثال ویژگی های منفی خود، ناتوانی ها و آنچه از نظر آن ها غیر قابل پذیرش است را به دنیای بیرون نسبت می دهند. این افراد از مواجهه و پذیرش ترس ها و هیولای های درون خود كه در واقع احساسات منفی و تجربیات ناخوشایندشان است، سرباز می زنند. آنها قادر نیستند بخش های منفی شخصیت خود از جمله ناتوانی ها، ناكامی ها و ناكارآمدی های خود را دربخش هایی از زندگی پذیرفته و آن ها را در كلیت وجودی خود ادغام و یكپارچه كنند؛ به عبارتی یك بخش هایی از وجود این افراد همیشه درحال پس زدن و بیرون انداختن از خود و نسبت دادن به چیزی خارج از آن ها است.



وی خاطرنشان كرد: اصولا برای این افراد خشمگین شدن از جهان بیرونی بسیار آسان تر از این است كه بتوانند به دنیای ترسناك درون خود ورود پیدا كرده و آن را درك و تجربه كنند. تمركز بر بیرون از خود و همچنین فقدان خودنگری باعث می شود ذهنیت قربانی در افراد ایجادشده و تقویت شود. ویژگی های برجسته ای كه در افراد دارای ذهنیت قربانی مشاهده می شود این است كه به جای تمركز بر راه حل مشكل بر خودمشكل متمركز هستند. آن ها تصور می كنند موفقیت تنها برای دیگران آسان است و نسبت به حل مشكلات خود و آینده دیدگاه مثبتی ندارند و اصولا بدبین هستند.

كاظمینی عنوان كرد: افرادی كه دیدگاه ذهنی قربانی دارند معمولا دربرابر تغییر و حتی دریافت بازخورد نسبت به خودشان مقاومت دارند. آن ها هر نوع انتقاد نسبت به خود را نوعی حمله از سوی دیگران درنظر می گیرند. این افراد هنگامی كه از شرایط و تجربه های خود صحبت می كنند، معمولا كلماتی مانند همیشه و هرگز بكار می برند؛ به طورمثال ممكن است بگویند كه من همیشه شكست خوردم یا من هیچ وقت موفق نشدم. این افراد نسبت به تجربه ها و اتفاقات مثبت و خوشایند در زندگی خود نابینا هستند و دركی نسبت به آن ها ندارند.

این روانشناس با بیان اینكه ذهنیت قربانی معمولا همراه با خودگویی های منفی و خودشكنی همراه است، گفت: این افراد حرف هایی مانند هیچ كس مرا دوست ندارد و تمام اتفاق های بد دنیا برای من می افتد را در منولوگ های درونی خود دارند و معمولا اعتمادبه نفس كافی برای مواجهه با رخدادهای بیرونی و تجربه سازنده آن ها را ندارند. ناامیدی، عصبانیت و كینه از جمله ویژگی هایی هستند كه معمولا در افراد دچار ذهنیت قربانی مشاهده می شود. آنها هنگامی كه ویژگی های منفی خود را به دنیای بیرون از خود فرافكنی می كنند، نسبت به دنیای بیرون خشمگین شده و دچار انفجارهای عصبی می شوند.

كاظمینی ادامه داد: در این افراد احساس مسئولیت پذیری بسیارپایین است، به طوری كه نمی توانند مسئولیت نقش و رفتار خود را بپذیرند و دیگران را مسئول مشكلات خود می دانند. هنگامی كه مشكلی در زندگی آنها رخ دهد به دنبال پیداكردن راه حل نیستند و در حالت منفعل باقی می مانند. آن ها به نوعی تمام انرژی خود را صرف غرق شدن در بدبختی های خود می كنند. افراد دارای ذهنیت قربانی پیشنهاد كمك و رفع مشكل خود از سمت دیگران را نمی پذیرند و بیشتر تمایل دارند كه به حال خود تاسف بخورند. این افراد همواره درحال فرار از دست دیگران و دیده نشدن در جمع هستند، همواره خود را فداشده می دانند و برای خود دلسوزی می كنند و احساس بدبختی دارند.

این روان درمانگر ذكر كرد: افراد دارای ذهنیت قربانی معمولا داستان هایی در زندگی خود دارند كه همیشه به آن ها اشاره كرده و مشكلات خود را به آن ارجاع می دهند؛ به عنوان مثال می گویند از فلان حادثه بدبختی های زندگی من شروع شد و دچار این ناامیدی شدم. درواقع افراد دارای ذهنیت قربانی این داستان ها را شواهدی برای بیان كردن بدبختی خود می دانند و دائم آنها را مرور می كنند.

كاظمینی گفت: این افراد قربانی طرزتفكر و داستان هایی هستند كه برای خود می سازند. و درواقع جلاد بیرونی وجود ندارد و قربانی و جلاد در این ماجرا یك نفر یعنی خود فرد است كه جلادگونه با قصه های درون روانیش نقش قربانی را برای خود تعریف و اجرا می كند.

این متخصص روانشناسی تاكید كرد: ذهنیت قربانی یك پدیده روانی ناهشیار است كه خیلی از افراد ممكن است این ذهنیت را داشته باشند، اما از آن غافل باشند. یكی از ویژگی های برجسته ای كه در ذهنیت قربانی وجود دارد این است كه این افراد پیوسته به دنبال این هستند كه از خود در برابر دیگران دفاع كنند.

كاظمینی ذكر كرد: این افراد همیشه درحال شكایت كردن از وضعیت موجود هستند كه این شكایت ها بیشتر از درون آن ها نشأت می گیرد تا بیرون. می توان گفت این افراد از خودشان بیشتر از دیگران شاكی هستند، اما به علت اینكه فاصله زیادی از دنیای درونی خود دارند آن را نمی پذیرند و دائما هرچه در درون خود تجربه می كنند را به بیرون پس می زنند.

وی در پاسخ به این پرسش كه پیامدهای ذهنیت قربانی در زندگی افراد چیست؟ بیان كرد: ذهنیت قربانی می تواند سلامت و بهزیستی عاطفی افراد را تحت تاثیر قرار دهد؛ زیرا افراد با دیدگاه قربانی از دنیایی كه مخالف خواست آن ها به نظر می رسد ناامید و عصبانی هستند. آن ها این ناامیدی را دارند كه هیچ وقت و هرگز شرایط كه از آن ناراضی هستند تغییر نمی كند. ذهنیت قربانی باعث آسیب رساندن به روابط میان فردی می شود.



این روان درمانگر ادامه داد: درافراد دارای ذهنیت قربانی حسادت و كینه ورزی نسبت به كسانی كه شاد و موفق هستند دیده می شود. احساس ناكامی و ناامیدی دراین افراد باعث ایجاد افسردگی می شود. همچنین این افراد به دلیل دیدگاه قربانی از روابط كنار زده می شوند و معمولا انزوا و تنهایی زیادی را تجربه می كنند. افراد دارای ذهنیت قربانی حتی اگر وارد روابطی نیز شوند به دلیل احساس ناامیدی كه به افراد القا می كنند از رابطه پس زده می شوند.

كاظمینی اظهار كرد: اطرافیان این افراد معمولا رنج و سختی زیادی را متحمل می شوند؛ چراكه می دانند فرد دارای ذهنیت قربانی از استعدادها، توانایی ها و قابلیت های درونی زیادی برخوردار است اما پیشرفتی در زندگی خود ندارد. اطرافیان این افراد تلاش زیادی برای كمك كردن به آن ها می كنند اما با عدم تمایل و مقاومت فرد دارای ذهنیت قربانی مواجه می شوند كه این موضوع باعث ناامیدی و فاصله گرفتن دیگران از آن ها می شود. اطرافیان افرادی كه دارای ذهنیت قربانی هستند اصولا احساس تحقیر، بی كفایتی، به بن بست رسیدن و گاهی افسردگی دارند كه این موارد پیامدهای زندگی با فردی است كه دچار ذهنیت قربانی شده است.

وی عنوان كرد: در تحلیل ذهنیت قربانی باید گفت به علت اینكه دراین افراد ایگو (من یا خود) قوی شكل نگرفته است، نمی توانند تمام تجربیات مثبت و منفی را با هم تجربه كنند. به نوعی این افراد همواره درحال دوپاره سازی تجربیات خود هستند. تجربیات خوب را برای خود نگه می دارند و تجربیات بد را به دنیای بیرون نسبت می دهند.

این روان درمانگر تصریح كرد: وقتی كودكی در مسیر تحول پیش می رود و به مراحل پیشرفته تر قدم می گذارد، دوپاره سازی كه در آن كودك وجود دارد به گونه ای می شود كه به مرور زمان دوپاره سازی خوبی و بدی به میزان كمتری توسط فرد استفاده می شود و او می تواند بخش های خوب و بد را در كنار هم قرار دهد و آن ها را به عنوان یك كلیتی از وجود خود بپذیرد، درحالی كه به نظر می رسد در افرادی كه ذهنیت قربانی دارند، این تحول خیلی ضعیف رخ داده و یا اصلا رخ نداده است؛ درنتیجه در این افراد ضعف یكپارچه سازی درونی مشاهده می شود.

وی درباره علل ذهنیت قربانی بیان كرد: از دیدگاه روانشناختی، تأكید زیادی بر روابط اولیه درشكل گیری این ذهنیت می شود. مانند بسیاری از الگوهای ذهنی دیگر، روابط اولیه با والدین نقش بسیار مهمی در شكل گیری این وضعیت ذهنی دارد. والدینی كه همیشه تلاش می كنند مراقب فرزندشان باشند تا كودك شان درمعرض موقعیت های خیلی سخت قرار نگیرد، باعث می شوند كودك آن ها به گونه ای پرورش پیدا كند كه یاد نگیرد با درد و چالش های عاطفی خود در زندگی كنار بیاید و زمانی كه آن كودك بزرگ می شود، ساز و برگ لازم برای طی كردن تجربیات دشوار زندگی را ندارد و نمی تواند بالغانه با این تجارب مواجه شود و آن ها را حل كند.

این روانشناس اظهار كرد: از طرف دیگر، والدینی كه به اندازه كافی از فرزند خود حمایت روانی نمی كنند، همدلی لازم را برای رشد اولیه روانی او فراهم نمی كنند و دنیای روان درونی اش را انعكاس نمی دهند، احساس عاملیت درون روانی در رابطه با آن ها شكل نمی گیرد. به همین علت این افراد تاكیدشان بر بیرون است زیرا از درون احساس پوچی می كنند و منِ درونی در این افراد بسیار ضعیف شكل می گیرد.

وی افزود: اگر والدین كودك خود را برای خوب بودن تحت فشار قرار دهند یا این دیدگاه را در فرزند خود به وجود آورند كه همیشه باید موفق باشند، زمینه ایجاد تفكر قربانی را در فرزندان خود ایجاد می كنند. این كار باعث می شود كه فرزندان آن ها ناكامی های زندگی خود را به بیرون از خود ارجاع دهند و نتوانند آن ها را به عنوان یك تجربه در خود بپذیرند.

كاظمینی درخصوص شرایط تشدیدكننده ذهنیت قربانی بیان كرد: افرادی كه تجربه ای آسیب زا و ضربه روانی را در زندگی خود داشته و یا مورد سوء استفاده قرار گرفتند با احتمال بیشتری امكان دارد ذهنیت قربانی را تجربه كنند. هرچند همه افرادی كه تجربه آسیب زا دارند به ذهنیت قربانی پروبال نمی دهند. بلكه فاكتورهای زیادی وجود دارند كه این مورد را شكل می دهند.

وی ادامه داد: تجربه آسیب روانی یا مورد سوء استفاده واقع شدن می تواند ذهنیت قربانی را تسهیل كند؛ به عنوان مثال تجربه خیانت های مكرر احساس قربانی شدن را در فرد تشدید كرده و بروز آن را تسهیل می كند. این موضوع درمورد دوره كودكی نیز صدق می كند؛ كودكی كه رها می شود و به اندازه كافی موردتوجه و حمایت روانی قرار نمی گیرد، زمینه ذهنیت قربانی برایش فراهم می شود.



این روان درمانگر در پاسخ به این پرسش كه چگونه از بروز ذهنیت قربانی جلوگیری كنیم؟ پاسخ داد: برای جلوگیری از بروز ذهنیت قربانی بهتر است كه بر سبك های فرزندپروری و ارتباط والدین با فرزندان خود تمركز كنیم كه این موضوع در جلوگیری از ذهنیت قربانی كمك كننده خواهد بود.

این روان درمانگر درخصوص تفاوت بین آسیب پذیری با ذهنیت قربانی بیان كرد: آسیب پذیر بودن نقطه مقابل ذهنیت قربانی است. آسیب پذیر بودن به این معناست كه ما خودمان را در معرض احساسات، اتفاقات و موقعیت های مختلف، فارغ از اینكه آن اتفاق ها خوشایند یا ناخوشایند هستند قرار دهیم وآن ها را به طور كامل بپذیریم. آسیب پذیری نیاز به شجاعت دارد؛ شجاعت پذیرفتن احساساتی كه در ما به وجود آمده و تجربه می شود، درحالی كه همانطور كه اشاره شد در ذهنیت قربانی این احساسات و تجربیات پس زده شده و به دنیای بیرون فرافكنی می شود.

این متخصص روانشناسی اظهار كرد: وقتی كه فردی وارد یك رابطه عاطفی عمیق می شود، احساس آسیب پذیر بودن می كند؛ زیرا ممكن است در رابطه رفتارهایی توسط فرد مقابل انجام شود كه در فرد احساسات و افكاری ایجاد كرده و برای او آزاردهنده باشد. در اینجا فرد آسیب پذیر است و احساسات و تجربه های منفی را در خود می پذیرد. فردی كه گشودگی به آسیب پذیری دارد از نظرات و پیشنهادات دیگران استقبال كرده و آن ها را می پذیرد، درحالی كه فرد دارای ذهنیت قربانی انتقاد را حمله تجربه می كند و نمی تواند با نظرات و بازخوردهای دیگران مواجه شود.

كاظمینی تصریح كرد: فردی كه به آسیب پذیری گشودگی دارد معمولا گام به گام با فردی كه از او نقد می كند جلو می رود و سخنان او را با كمال میل می پذیرد و مقاومتی در مقابل آن نمی كند؛ بنابراین اگر فردی بخواهد در زندگی خود رشد و پیشرفت شخصی داشته باشد، ناچار است كه از ذهنیت قربانی بیرون آمده و آن را به یك ذهن آسیب پذیر تبدیل كند. در ذهنیت قربانی باوجود آنكه فرد همیشه درحال پس زدن احساسات ناخوشایند است، اما پیوسته احساسات ناخوشایند را تجربه می كند. رویكرد ذهنیت قربانی جز تحلیل بردن انرژی روانی و بی انگیزه كردن فرد در اقدام اثربخش، نتیجه ای نخواهدداشت.

این متخصص روانشناسی در پاسخ به این پرسش كه چه افرادی بیشتر در معرض ذهنیت قربانی قرار می گیرند؟ گفت: ممكن است خود ذهنیت قربانی نشانه ای از یك مشكل جدی سلامت روان یا یك پیامدی از یك اختلال قابل ملاحظه بالینی مانند افسردگی و اضطراب باشد كه منجر شود فرد، درگیر ذهنیت قربانی شود و چنین نقشی را تجربه كند. افرادی كه اختلالات قابل ملاحظه بالینی مانند افسردگی و اضطراب داشته یا افرادی كه منبع كنترل بیرونی دارند و در تغییرات و اتفاقاتی كه برای شان رخ می دهد به شرایط بیرونی تاكید دارند بیشتر درمعرض ذهنیت قربانی قرار می گیرند.

كاظمینی تاكید كرد: قطعا تبعیض نژادی، جنسیتی، طبقاتی و احساس نابرابری می تواند ذهنیت قربانی بودن را تشدید كند. نمونه بارز آن می تواند سیاه پوستان آمریكایی در مقابل سفیدپوستان باشد. افرادی كه درمعرض نابرابری قرار می گیرد ذهنیت قربانی را بیشتر تجربه می كنند و ناكامی های آن ها بیشتر در ارتباط با مسائل نژادی و نابرابری جنسیتی توجیه می شود و آن ها خود را در جایگاه قربانی قرار می دهند.

این روان درمانگر ذكر كرد: اررزش های فرهنگی و ایدئولوژیك نیز در ایجاد ذهنیت قربانی نقش دارند. اینكه چه قدر یك فرهنگ فعالیت درون روانی و ایجاد عاملیت درونی را در شكل گیری زندگی فردی و میان فردی، مهم بداند و به آن اهمیت دهد در بروز ذهنیت قربانی مهم است. فرهنگ كلی نقش مهمی در ایجاد ذهنیت قربانی دارد. بعضی از فرهنگ ها با ایدئولوژی ها و جهان بینی كه به مردمان شان می دهند ناخودآگاه نقش قربانی را در افراد تقویت می كنند.

متخصص روانشناسی در پاسخ به این پرسش كه چگونه می توانیم ذهنیت قربانی را متوقف كنیم؟ پاسخ داد: كلید رها شدن افراد از این زندانی كه برای خود ساخته اند، دست خود آن ها است و این بستگی به بازسازی دنیای درون روانی آن ها دارد. كمك كردن به خود برای ساختن دنیای درون روانی قوی و منسجم، در رهایی از این ذهنیت می تواند كمك كننده باشد و باعث شود تا افراد بتوانند با تجربیات ناخوشایند نیز مواجه شوند، نقش و مسئولیت خود را بپذیرند و قابلیت تحمل و تجربه آن ها را داشته باشند.

كاظمینی درخصوص نقش درمانگر در درمان این افراد بیان كرد: در درمان ذهنیت قربانی، بحث انكار تجربیات ناخوشایند یا داستان های ذهنی نیست. ما به عنوان روان درمانگر به افراد توصیه نمی كنیم كه تجربیات و داستان های خود را انكار كرده و پس بزنند یا به آن ها القا نمی كنیم كه مثبت اندیش و شاد باشند كه این دو موضوع در روانشناسی بالینی رد می شود.

وی ادامه داد: در درمان این افراد، درمانگر به این افراد كمك می كند كه به داستان ها و روایت های زندگی خود معنا دهند و از زندان قربانی بودن به بازیگر اصلی زندگی خود تبدیل شوند و خودشان را كسی ببینند كه عامل درد و رنج و خوشبختی و خوشحالی خودشان است تا بتوانند كنترل زندگی خود را به دست بگیرند.

این روان درمانگر تشریح كرد: یكی از تبیین هایی كه در ارتباط با ذهنیت قربانی وجود دارد وحشتی است كه افراد دارای ذهنیت قربانی از بد بودن دارند. درواقع این افراد به دلیل وحشت خود از بد بودن خصوصیات منفی خود را به بیرون از خود انتقال می دهند تا آسوده شوند كه به اندازه كافی خوب هستند.

انتهای پیام
منبع خبر:
ایسنا
   تاریخ: ۰۲:۲۷ - ۰۲/۰۴/۱۴۰۰   بازدید: ۲۱۷