دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
دوشنبه ۹ مهر ۱۴۰۳

از برخورد مردم با بچه ها راضی نیستم / رفتار با بچه های اوتیسم را یاد بگیریم
 
یك مربی بچه های اوتیسم گفت: من از برخورد مردم با بچه ها راضی نیستم هرچند كه آنها هم تقصیری ندارد چون در این زمینه اطلاع رسانی خوبی نشده است و بعضا می بینیم از روی ناآگاهی حرف های نامناسبی به بچه ها می زنند
از برخورد مردم با بچه ها راضی نیستم / رفتار با بچه های اوتیسم را یاد بگیریم

موسوی، مربی بچه های اوتیسم:
از برخورد مردم با بچه ها راضی نیستم / رفتار با بچه های اوتیسم را یاد بگیریم یك مربی بچه های اوتیسم گفت: من از برخورد مردم با بچه ها راضی نیستم هرچند كه آنها هم تقصیری ندارد چون در این زمینه اطلاع رسانی خوبی نشده است و بعضا می بینیم از روی ناآگاهی حرف های نامناسبی به بچه ها می زنند

اعتمادآنلاین| محله ستارخان، نبش یك كوچه باریك، روبه روی یك پارك كوچك كه صدای بازی و جیغ و داد بچه ها می آید، تابلوی آبی رنگ مركز روزانه توانبخشی و حرفه آموزی پسران معلول ذهنی بالای 15 سال به اسم «سپهر» خودش را در چشم فرو می كند و تناقضی كه بین بچه های داخل مركز و داخل پارك وجود دارد را فریاد می زند.

به گزارش برنا، زنگِ درِ آهنی این مركز را به صدا درآوردیم و یك پسر حدودا 20 ساله در را به روی ما گشود و خودش بدو بدو داخل مركز بازگشت. در این مركز حیاط بزرگ و دارای امكانات برای بچه های اوتیسم كه به آن نیاز دارند؛ به چشمم نیامد به هر روی وارد مركز شدیم. یك پذیرایی تقریبا بزرگ با چندین اتاق 12 متری كه هر كدام مخصوص یك هنر و حرفه بود یكی نقاشی، یكی موسیقی و... از میان بچه هایی كه همراه با مربی خود نشسته بودند، «یاشار باقری» پسر 17 ساله ای كه مربی اش می گفت توانسته چندین قله را فتح كند نظرم را به خود جلب كرد. آقای موسوی، مربی یاشار همراهی اش كرد تا مقابل دوربین ما بنشیند. وقتی گفتگو را با او آغاز كردیم چون با سوالات ما آشنا نبود نتوانست پاسخی به ما دهد و این روند چندین بار تكرار شد به همین دلیل مربی اش چنددقیقه ای را به آموزش دادن گذراند و سوالاتی كه قرار بود از یاشار بپرسیم را برایش خواند و به او یادآوری كرد باید چگونه پاسخ دهد درنهایت یاشار آماده جلوی دوربین ما نشست تا از خودش بگوید.

به عنوان اولین سوال اسمش را پرسیدم كه سریعا با تسلط كامل گفت: «یاشار باقری هستم و 17 سالمه.» از او پرسیدم آیا مدرسه می رود؟ بلافاصله گفت: «بله؛ مدرسه می روم. كلاس نهم هستم.» از آنجایی كه یاشار كوهنورد است و طبیعت گردی از كارهای روتین هفته اوست، ازش پرسیدم به جزء كوهنوردی به چه چیزهایی علاقه دارد كه سریعا دستش را بالا آورد و شنا، اسكیت، كوهنوردی و نقاشی را با انگشتانش شمرد. از او پرسیدم حالا كه به كوهنوردی علاقه مند هستی تاكنون چند قله را فتح كردی؟ به كمك مربی و مادرش كه حین مصاحبه وارد مركز شد، علم كوه، توچال، خلنو را نام برد و وقتی از او پرسیدم آمال و آرزویش در كوهنوردی چیست و می خواهد چه قله ای را فتح كند؟ گفت: «این هفته قرار است دماوند بروم.» گفتگو با یاشار را همینجا تمام كردیم تا دچار بهم ریختگی و تشویش نشود. مربی اش او را با طمانینه و آرامش همراهی كرد تا روی صندلی اش بنشیند و ما این گفتگو را با ویدا سمیع، مادر یاشار باقری كه حالا خودش روانشناس است و به عنوان درمانگر یاری گر بچه های اوتیسم؛ ادامه دادیم.

حداقل ماهی 10 میلیون تومان هزینه درمان یاشار است / دپاكین كمیاب شده است / توصیه می كنم مادرها برای بچه شان فقط مادر باشند نه مربی و درمانگر/ خانواده ها به سن طلایی توجه نكنند هر زمانی كه آموزش شروع شود دیر نیست

از چه زمانی متوجه شدید یاشار مبتلا به اختلال طیف اوتیسم است؟

مادر یاشار و درمانگر: از 2_3 ماهگیِ یاشار متوجه علائم خاص او شدم چون معمولا بچه هایی كه در طیف اوتیسم هستند یك سری علائم به عنوان پیش علامت از خودشان نشان می دهند برای مثال هنگام شیرخوارگی ارتباط چشمی با مادر برقرار نمی كنند و وقتی به كلام می افتند در آواسازی مشكل دارند. یاشار هم دقیقا همین مشكلات را در دوران نوزادی داشت یعنی وقتی به او شیر می دادم اصلا به من نگاه و توجه نمی كرد و من هیچ ارتباطی چشمی با یاشار نداشتم و وقتی بزرگتر شد و باید پیش كلام هایی از خود مانند آواسازی، قان و قون كردن نشان می داد، این اتفاق نیفتاد از طرفی یاشار تا یك و نیم سالگی اش توجه انتخابی داشت یعنی به آن چیزی كه انگیزه و علاقه داشت واكنش نشان می داد مثلا وقتی به تماشای تلویزیون می نشست و به او می گفتم یاشار بیا قند را بگیر، سریعا برمی گشت اما وقتی عادی صدایش می كردم مانند ناشنواها هیچ واكنشی نشان نمی داد به همین دلیل نگران شدم نكند یاشار ناشنوا باشد و او را نزد پزشك اطفال بردم و به من گفتند یاشار به لحاظ ناشنوایی مشكلی ندارد او را نزد روانكاو ببر سرانجام پس از مراجعه به پزشكان مختلف یكی از آنها به من گفت یاشار مبتلا به طیف اختلال اوتیسم است.

وقتی متوجه شدید یاشار اوتیسم دارد چه راه های درمانی را آغاز كردید؟

مادر یاشار و درمانگر: من یك دبیر زبان بودم كه هیچ اطلاعاتی در حیطه اوتیسم نداشتم و در یك و نیم سالگی پسرم درست وقتی كه كلی امید و آرزو برای او داشتم گفتند مبتلا به اوتیسم است. وقتی متوجه این ماجرا شدم، افسردگی گرفتم و مدت ها من و پدرش دچار ناامیدی شدید و ناراحتی بودیم و با مشكلات بسیار زیادی دست و پنجه نرم كردیم اما یك روز به خودمان آمدیم و گفتیم بالاخره تا كی قرار است این روزها ادامه داشته باشد؟ یاشار هم مانند كودكی كه نیاز به سمعك و عینك دارد یكسری نیازهای خاص دارد و منِ مادر و پدرش باید آنقدر قوی باشیم كه بتوانیم او را به جای خوب و مناسب كه شایسته اش است برسانیم بنابراین از همان یك و نیم سالگی، تراپی های مختلف یاشار را شروع كردیم و من كار و زندگی ام را كنار گذاشتم و تمام زندگی من و همسرم شد یاشار و تلاش هر دو ما این بود كه كاری كنیم یاشار به نتیجه ای برسد. ما در كیش زندگی می كردیم و هیچ نوع خدمات تراپی آنجا وجود نداشت به همین دلیل من مجبور بودم با یاشار به تهران بیایم و پدرش در جزیره بماند. همزمان با شروع تراپی های یاشار سعی كردم آگاهی و سطح دانش خودم را بالا ببرم به همین دلیل رشته تحصیلی ام را تغییر دادم و وارد حوزه روانشناسی شدم تا بتوانم به یاشار و یاشارهای سرزمینم كمك كنم كه خداروشكر نتیجه بخش هم بود. می خواهم همینجا این امید را به خانواده های دارای فرزند طیف اوتیسم انتقال دهم كه باید دو بال توكل و امید را داشته باشند و در ابتدا بیماری فرزند خود را بپذیرند درواقع اگر پذیرش اتفاق نیفتد، هیچ قدمی مثبتی برای بچه ها و خودِ خانواده ها برداشته نمی شود و برای ما نیز وقتی من و پدر یاشار بیماری او را پذیرفتیم، توانستیم اتفاقات خوبی برای زندگی او رقم بزنیم.

یاشار فرزند چندم شماست؟ آیا فرزند دیگری هم دارید؟

مادر یاشار و درمانگر: یاشار اولین فرزند من است و یك دختر دیگر 6 ساله دارم كه خوشبختانه سالم است و چنین مشكلی ندارد.

آیا یاشار از همان كودكی می توانست صحبت كند یا درنتیجه تراپی های مختلف قادر به گفتار شد؟

مادر یاشار و درمانگر: یاشار تا 5 سالگی نمی توانست صحبت كند و من دائم از گفتار درمان او می پرسیدم آیا یك روز یاشار به كلام می افتد؟ آیا می تواند یك بار بگوید مامان؟ درواقع این تمام آرزوی من بود كه یاشار یكبار من را مامان صدا كند و باوجود اینكه یاشار اصلا گفتار نداشت و واكنشی نشان نمی داد اما همیشه برای او لالایی می خواندم، با او صحبت می كردم حتی با اینكه صحبت كردن من با دیوار فرقی با صحبت كردن با یاشار نداشت اما هیچوقت ناامید نشدم تا اینكه یك روز كه از تهران به كیش بازمی گشتیم و دقیقا روز تولد من بود، یاشار به تقریر افتاد و من از خوشحالی فقط فیلم می گرفتم تا به پدر و خانواده ام كه همیشه حامی ما بودند نشان دهم درواقع صحبت كردن یاشار شیرین ترین اتفاق زندگی من، خودش و پدرش بود كه هیچوقت فراموش نخواهیم كرد. وقتی به خانه بازگشتیم دیدم یاشار خطاب به عروسكش ریتم لالایی هایی كه برای او می خواندم را تكرار می كند و این برای من معجزه بود بنابراین انتظارم ازش بالا رفت و گفتم حتما باید مدرسه هم برود.

برای ثبت نام یاشار در مدرسه چه چالش هایی داشتید؟

مادر یاشار و درمانگر: به عنوان یك مادر دوست داشتم فرزندم سر وقت تست های سنجش را قبول شود و مانند كودكان عادی به مدرسه برود به همین دلیل از همان 5 سالگی یاشار را به كلاس های متنوعی بردم تا برای ورود به مدرسه آماده شود اما متاسفانه تحت فشار بسیاری قرار گرفت و الان كه فكر می كنم چه خیال كاذبی بود و من چقدر خودخواه بودم كه داشتم بچه ام را تحت فشار قرار می دادم تا حتما 7 سالگی وارد مدرسه شود چون برایم سنگین بود كه برچسب نیاز ویژه و استثنائی به او بخورد خلاصه یاشار تحت آموزش بسیار زیاد در سنجش پذیرفته شد و تا كلاس ششم به مدرسه عادی رفت و برای او معلم سایه گرفته بودم تا از درس و مشق عقب نیفتد تا اینكه احساس كردم اعتماد به نفس یاشار در حال صدمه دیدن است چون بچه ها او را مسخره می كردند بنابراین با درخواست من و پدرش، سیستم آموزشی یاشار را تغییر دادیم و الان یاشار كلاس نهم و یكی از برجسته ترین بچه های مدرسه است.

به گفته مربیان و آثار نصب شده در مركز، یاشار توانایی شگرفی در نقاشی دارد. آیا استعدادهای او را در كلاس ها كشف كردید و آنها را پرورش دادید؟

مادر یاشار و درمانگر: یاشار هوش موسیقیایی و نقاشی عجیبی داشت و ما این را بدون كمك از آموزشگاه ها و تراپی ها كشف كردیم. هر زمان كه می خواستیم او را سرگرم كنیم برایش موسیقی می گذاشتیم یا نقاشی می كشیدیم برای مثال چون یاشار در هواپیما نمی توانست بنشیند و اختلالات حسی خاصی داشت برای اینكه او را سرگرم كنم دائم نقاشی می كشیدم و می دیدم دوست دارد و علاقه نشان می دهد از طرفی چون پدرش تجسم فضایی عالی دارد به تقلید از او یاشار در خانه نقاشی می كشید و یك روز وقتی 11 سالش بود، در كمال تعجب دیدم تمام وسایل اتاقش را به شكل سه بُعدی كشیده است به همین دلیل دنبال استعدادش رفتم و او را كلاس های نقاشی ثبت نام كردم و از همان روز اول آموزش، یاشار پشت بوم نشست و در عرض یكساعت به وسیله ابزار یك دختر بسیار زیبا كشید.

شما از یك و نیم سالگی كلاس های تراپی یاشار را آغاز كردید. استفاده از سن طلایی چقدر در روند درمان یاشار تاثیر گذاشت؟ به اعتقاد شما كلاس های درمانی چقدر در بهبود درمان بچه ها تاثیر دارند؟

مادر یاشار و درمانگر: 1 سالگی تا 5 سالگی زمان طلایی درمان كودكان دارای اختلال طیف اوتیسم است اما به اعتقاد من درگیر شدن در این تقسیم بندی ها چیزی جزء وارد كردن استرس و اضطراب به خانواده ها ندارد. من خودم بسیار درگیر سن طلایی یاشار بودم و هر مركز و تراپی می رفتم تاكید می كردند هركار كردی در این 5 سالگی كردی بعد از آن دیگر تاثیر ندارد درواقع تا 5 سالگی كه مغزش مانند اسفنج است می توانی روی آن كار كنی و به او آموزش دهی بنابراین همین حرف ها باعث شد من به شدت استرس بگیرم و به صورت شبانه روز با یاشار تمرین كنم. یادم است یاشار تا 11 سالگی اصلا نمی خوابید به گونه ای كه از 12 ماه سال فقط یك ماه می خوابیدیم و این برای من به عنوان مادر كه قرار بود از صبح تا شب او را كلاس ببرم و پدرش كه می خواست صبح سركار برود فشار می آورد اما با این وجود، شب ها كه یاشار بیدار بود هم با او تمرین كار درمانی می كردم تا نكند سن طلایی از دست برود اما الان كه به این مرحله رسیدم و خودم درمانگر كودك هستم به خانواده ها توصیه می كنم كه فقط برای فرزندتان مادر باشید، من این را 13 سالگی بیشتر فهمیدم و خودم را از كارهای تراپی او كنار كشیدم و فقط برای او یك مادر شدم چون وقتی یك مادر، گفتار درمان، كار درمان، بازی درمان، نقاشی درمان و... فرزندش باشد دیگر حس مادرانه از بین می رود. یك توصیه دیگر من این است كه خانواده ها درگیر سن طلایی نشوند چون سلول های خاكستری مغز مدام در حال تكمیل است و هر زمانی كه درمان شروع شود دیر نیست هرچند كه نمی توانم تاثیر كلاس ها در سن پایین را انكار كنم.

چه اتفاقی افتاد كه یاشار به كوهنوردی علاقه مند شد؟ این كار سخت را چگونه انجام می دهد؟

مادر یاشار و درمانگر: شروع به كوهنوردی در یاشار مدیون زحمات مربی های خوب و دلسوز اوست. در كنار بچه های اوتیسم ماندن هنر است و هركسی نمی تواند این كار سخت را انجام دهد، بچه های اوتیسم از جنس شیشه و بلور هستند پس باید با عشق آنها را درك كرد. خیلی ها وارد این كار شدند اما دوام نیاوردند ما این مركز مربی های بسیار خوبی دارد كه بچه ها را درك می كنند و واقعا برای آنها زحمت می كشند. 2 سال پیش برنامه طبیعت گردی بچه ها همراه با مربیانشان آغاز شد . گام به گام در این مسیر پیش رفتند تا اینكه 9 قبل تلاش ها جدی تر شد و پیرو آن شب مانی در كوه آغاز شد حتی یادم می آید یك شب كه قرار بود در كوه بخوابند من تن و بدنم لرزید و آنقدر استرس داشتم كه 11 شب رفتم یاشار را خانه آوردم اما به مرور پیش رفتیم و برنامه را همراه با مربیان اصولی دنبال كردیم تا اینكه یاشار قله نوردی را آغاز كرد و انشالله قرار است همین پنج شنبه 15 تیرماه قله دماوند را فتح كند كه اگر این اتفاق رخ دهد این اولین باری ست كه یك كودك اوتیسم قله دماوند را فتح می كند.

رفتارهایی كه از یك بچه اوتیسم می تواند سر بزند چیست؟

مادر یاشار و درمانگر: اختلال طیف اوتیسم یك اختلال عصب شناختی است یعنی بچه ها داخل قسمت مركزی عصبی شان دچار مشكل هستند. اگر بخواهیم اوتیسم را یك مثلث در نظر بگیریم یك ضلع ان مشكل در ایجاد ارتباط و یك ضلع دیگر مشكل در ارتباط و تعاملات اجتماعی ست. این بچه ها یكسری رفتارهای چالش برانگیر از خود بروز می دهند كه بهم ریختگی یكی از آنهاست و خانواده ها هر روز شاهد آن هستند. یكی دیگر خودزنی و آسیب زنی ست و دیگری خود تنظیمی است مثلا حركات كلیشه وار از خودشان نشان می دهند یا نگاه فیس تو فیس برقرار نمی كنند. یكسری از بچه های اوتیسم،عملكرد بالا دارند، یك سری از آنها آموزش پذیر هستند و عده ای نیز فقط تربیت پذیر هستند یعنی نمی توان به آنها آموزش داد چون اكثر IQ كمتر از 70 دارند و فقط می توانند خدمات ویژه دریافت كنند اما درباره دو نوع دیگر چون IQ عادی دارند، اگر آموزش ببینند اتفاقات خوبی برایشان رقم می خورد هرچند كه اوتیسم تا آخر عمر همراه آنهاست اما حداقل به زندگی معمولی نزدیك می شوند.

لطفا درباره هزینه های درمان بچه های اوتیسم برایمان بگویید.

مادر یاشار و درمانگر: بچه های اوتیسم نیاز به توانبخشی دارند مانند فرد دیابتی كه باید انسولین تزریق كند، بچه های اوتیسم هم باید تحت توانبخشی قرار بگیرند و نیاز به تراپی های مختلف مانند بازی درمانی، گفتاردرمانی، كار درمانی، موسیقی درمانی، نقاشی درمانی مستمر و ویژه دارند. به اعتقاد من این بچه ها بدهی جامعه هستند و جامعه باید در جهت برداشتن گام مهم و موثر برای بهبود وضعیت آنها قدم بردارد. همه خانواده ها متمول نیستند كه هر روز یا حداقل در هفته 3 جلسه از این خدمات بهره ببرند. متاسفانه هزینه ها فرازمینی و سرسام آور است و اگر بخواهم میانگین هزینه های فرزند خودم را بگویم، ماهیانه حداقل 10 میلیون تومان هزینه می كنیم و این 10 میلیون تومان برای خانواده هایی زیرسطح متوسط هستند واقعا سرسام آور است بنابراین مجبور می شوند بچه را كنار خانه رها كنند و نتیجه این كار جز ضرر به خودِ جامعه نیست چون بازخورد این حجم از درهم ریختگی، فروریختگی و فروپاشی به جامعه برمی گردد. متاسفانه هیچ حمایتی از بچه های ما نمی شود و من عاجزانه از تمامی مسئولین درخواست می كنم كه ما خانواده ها را بیشتر حمایت كنند.

برای تهیه داروی بچه ها مشكلی دارید؟ آیا داروها در دسترس هستند؟

مادر یاشار و درمانگر: بیمه آنچنانی برای بچه های اوتیسم وجود ندارد اما مشكل این است برخی از داروهای بچه ها كمیاب شده برای مثال قرص دپاكین كه برای تشنج و آرام كردن اختلالات رفتاری ست، به شدت نایاب شده است. مشكل فقط به كمبود داروها برنمی گردد، مسئله اصلی هزینه داروهاست كه جدا از تراپی ها به خانواده ها تحمیل می شود.

بچه های اوتیسم فقط باید داروی خارجی مصرف كنند؟

مادر یاشار و درمانگر: بین خارجی و ایرانی بودن داروها تفاوتی وجود ندارد مهم سازگاری بدن بیمار با داروست. بری مثال بدن یاشار به یك داروی ایرانی جواب نمی دهد و مجبور هستیم خارجی آن را تهیه كنیم اما به یك داروی دیگر ایرانی جواب می دهد و مشكلی نیست.

و سخن آخر؟

مادر یاشار و درمانگر: ما نیاز داریم آگاهی درباره بچه های اوتیسم افزایش پیدا كند و دید جامعه نسبت به آنها بازتر شود و با آغوش باز بچه ها را قبول كنند ضمن اینكه هیچ آغوشی جزء آغوش پدر و مادر برای این عزیزان وجود ندارد.

از برخورد مردم با بچه های اوتیسم راضی نیستم/ برای سازگاری بچه ها با جامعه آنها را كوه، جنگل، دریا و كویر می بریم

گفتگویمان با مادر یاشار را اینجا به پایان رساندیم. روی خود را به سمت مربی یاشار كه تمام مدت مصاحبه كنار ما در كنار یاشار نشسته بود برگرداندم و از او درباره اینكه چگونه بچه ها را به كوه می برد و در كوهنوردی چه واكنشی از سمت مردم می بیند، پرسیدم.

آقای موسوی از چه زمانی كوهنوردی با بچه های اوتیسم را آغاز كردید؟

حدودا 4 سال پیش كوهنوردی با بچه های اختلال طیف اوتیسم را قدم به قدم آغاز كردیم. در این میان بچه هایی بودند كه 10 قدم می آمدند اما خسته می شدند یا اینكه وقتی به خانه می رفتند گلایه می كردند كه ما دیگر كوه نمی رویم به هرحال با همین بچه ها كه باقی ماندند و علاقه مند به كوهنوردی هستند كار را آغاز كردیم و درحال حاضر یاشار، صدرا و علی از بچه های پای ثابت كوهنوردی هستند.

موفق به فتح چه قله هایی شدید؟

جدا از برنامه های طبیعت گردی، قله های مختلفی از جمله توچال، كلك چال، بند بهشت ،علم كوه و خلنو را همراه با بچه ها فتح كردیم.

آیا برنامه هایتان فقط كوه است؟

خیر. بچه ها تاكنون شرایط مختلف را تجربه كردند و ما آنها را دریا، كویر و جنگل بردیم تا در موقعیت های مختلف قرار بگیرند و تجربیات جدید كسب كنند و بتوانند خودشان را با شرایط سخت، وقف دهند.

بازخورد مردم در كوه و طبیعت با شما چگونه است؟

از آنجایی كه بچه ها به لحاظ فیزیكال مشكلی ندارند معمولا مردم در نگاه اول متوجه نمی شوند مگر اینكه با آنها همكلام شوند. به طوركلی من از برخورد مردم با بچه ها راضی نیستم هرچند كه آنها هم تقصیری ندارد چون در این زمینه اطلاع رسانی خوبی نشده است و بعضا می بینیم از روی ناآگاهی حرف های نامناسبی به بچه ها می زنند یا اینكه دائما ما را ملامت می كنند كه بچه خسته است و او را راه نبر درحالی كه ما خودمان با تمام حالات بچه ها آشنا هستیم و می دانیم چه زمانی خسته، تشنه، گرسنه و... هستند. تمام امیدمان این است كه با اطلاع رسانی آگاهی مردم بیشتر شود تا برخورد مناسب با این بچه ها داشته باشند.

بچه های اوتیسم صحنه تئاتر نیستند كه مردم دورشان جمع می شوند / حتی یك شكلات و بیسكویت هم نباید دست بچه ها داد

هنگام گفتگو با مربی یاشار بودم كه یكی دیگر از مربیان وارد بحث شد و درخواست داشت تا مردم رفتار صحیح با این بچه ها را یاد بگیرند تا آنها بتوانند به راحتی وارد جامعه شوند و هراسی نداشته باشند بنابراین به گفته با این مربی نشستیم تا درباره نحوه صحیح رفتار با این بچه ها بپرسیم.

به عنوان یك مربی و درمانگر بگویید بهترین راه رفتار با این بچه ها چیست؟

جهان هستی با تفاوت ها ایجاد شده و همین تفاوت هاست كه زندگی را زیبا می كند و رفتار ما باعث می شود جهان جای سختی برای زندگی شود یا جایی زیبا. اینكه فردی با دیگر افراد جامعه تفاوت داشته باشند بدین معنا نیست كه نیاز به دلسوزی و ترحم دارد، تنها كاری كه ما می توانیم انجام دهیم برخورد عادی با آنهاست.

ما مربی ها و كودكان نیازمند حركت خاصی از سوی مردم نیستیم همین كه آنها صبر داشته باشند و نگاه خاص و ترحم آمیز نكنند، كافیست و بزرگترین كمك به ما، بچه ها و خانواده ها است.

از تجربیات خود از بازخورد مردم با این بچه ها بگویید.

در این چندسال كه برنامه های مختلفی با بچه ها می رویم برخوردهای متفاوتی دیدیم و تجربیات زیادی داشتیم. وقتی با بچه ها كوه می رویم چون شرایط خاص و ویژه دارند برای مثال بلند بلند می خندند، صدای بلند از خودشان در می آورند یا رفتارهای كلیشه ای دارند یا حتی بهم می ریزند توجه مردم را به خود جلب می كنند و این رفتارها باعث می شود آنها جلو بیایند، دور بچه ها جمع شوند، در كار ما مربی ها دخالت كنند برای مثال بگویند بچه خسته است اذیتش نكن، گرسنه اش است و... درحالی كه هیچ اطلاعاتی ندارند. تنها خواهش ما این است كه وقتی یك بچه اوتیسم می بینید به او نگاه نكنید، بچه اوتیسم صحنه تئاتر یا سینما نیست كه بهش خیره شوید، در كار مربی ها دخالت نكنید حتی از دادن بیسكویت و شكلات هم دوری كنید چون بچه ها بیشتر بهم می ریزند و اذیت می شوند.

رفتار با بچه های اوتیسم را یاد بگیریم

خوشبختانه این روزها با توسعه شبكه های اجتماعی و همچنین اطلاع رسانی صدا و سیما و رسانه ها آگاهی مردم نسبت به اختلال اوتیسم افزایش پیدا كرده است اما همچنان هنوز هم جای كار دارد و انتظار می رود مردم خودشان به سمت كسب اطلاعات از این بیماری بروند تا با رفتار خود بچه های اوتیسم را اذیت نكنند و باعث نشوند آنها بیشتر دچار بهم ریختگی شوند.
منبع خبر:
روزنامه اعتماد
   تاریخ: ۰۹:۵۴ - ۱۶/۰۴/۱۴۰۰   بازدید: ۲۰۴