دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

ریشه افزایش خشونت دختران نوجوان در چیست؟
 
جعفر شاهرخی، جامعه شناس واژه خشونت از معدود كلماتی است كه حاوی دو معنای متضاد است؛ از یك طرف آن را موجب اخلال در نظم اجتماعی و از طرف دیگر  لازمه حیات اجتماعی می دانند. در معنای خشونت اتفاق نظری وجود ندارد، اما ماحصل تعاریف را می توان این گونه بیان كرد كه هرگونه اقدام عمدی و آگاهانه (...)
جعفر شاهرخی، جامعه شناس

واژه خشونت از معدود كلماتی است كه حاوی دو معنای متضاد است؛ از یك طرف آن را موجب اخلال در نظم اجتماعی و از طرف دیگر  لازمه حیات اجتماعی می دانند.

در معنای خشونت اتفاق نظری وجود ندارد، اما ماحصل تعاریف را می توان این گونه بیان كرد كه هرگونه اقدام عمدی و آگاهانه كه با باورها، اعتبارات، آبرو، امیال و علایق فرد یا گروهی مغایر باشد و سبب ترس و اضطراب گردد خشونت اطلاق می شود.

خشونت، عملی نگران كننده است كه در تمامی جوامع از گذشته تا به حال وجود داشته و دارد و بیشتر  مصداق آن خشونتی است كه علیه زنان و دختران اعمال می شود. خشونت هایی كه آنان را از حضور و مشاركت در جامعه آنچنان كه باید بازداشته و می دارد، اما مقصود نگارنده از این یادداشت بُروز خشونت هایی است كه مدتی است از سوی دختران در جامعه صورت می گیرد.

بر كسی پوشیده نیست كه فرهنگ همواره دستخوش اتفاقات و تغییر و تحول است. كافی است نگاهی مختصر به كوچه، خیابان و پیرامونمان بیاندازیم تا به وضوح تغییرات گسترده ای كه در پوشش ادبیات گفتاری و رفتاری برخی جوانان و به ویژه دختران رخ داده، مشاهده كنیم. تغییراتی كه عمده دلایل آن را می توان در مباحث ذیل جستجو كرد:

1-  خانواده: غفلت و ناآگاهی خانواده ها از نحوه تربیت فرزندان كه بعضاً ناشی از گرفتاری والدین در حوزه مباحث اقتصادی و معیشتی است و یا بی توجهی ناشی از نگرش متفاوت خانواده به مقوله ارتباطات.

امروزه ضعف عدم وجود آموزش های لازم در خصوص انتقال مهارت های اجتماعی و ارتباطات موثر از سوی خانواده بیش از پیش مشهود است. مهارت هایی از قبیل تصمیم گیری، مسئولیت پذیری، برقراری ارتباطات سالم با هم جنس و غیرهم جنس، هم سن و غیر هم سن، كنترل خشم و ... به نظر می رسد ما در زمینه آموزش نحوه مواجهه و رفتار و مسائل مختلف آن چنان كه باید به فرزندانمان به ویژه دخترانمان نیاموختیم.

2- رشد و گسترش شبكه های اجتماعی، فضای مجازی، ماهواره و... كه قطعاً به دلیل عقب ماندگی آموزش و آگاهی متولیان و كاربران از سرعت انتشار آن جنبه تهدید آمیز آن ها به مراتب بیشتر از جنبه های دیگر خودنمایی می كند.

3-  ضعف نهادهای متولی، تصمیم ساز، نظارتی و فرهنگی در مواجهه با تهدیدات شبكه های اجتماعی و فضای مجازی را نمی توان نادیده گرفت.

4-  عوامل اقتصادی از قبیل فقر و گرانی، تحریم، عدم توانایی در فراهم كردن اسباب و وسایل مورد نیاز، كاهش تاب آوری و تحمل مردم، افزایش الگوهای خشونت زا، دین گریزی، كاهش عدالت، عدم كنترل پذیری و قس علی هذا كه هر كدام در بروز خشونت سهم بسزایی دارند.

5 &– تبعیض جنسیتی و نگاه های مردسالارانه جامعه به جنس زن همه و همه باعث می شود كه برخی دختران خسته از فشارها و استرس های وارد شده و شاید بیزار از جنسیت مادرزادی خود به انجام اعمال خشونت بار و به دور از چارچوب لطافت زنانه روی آوردند. این دختران به واسطه نگاه ها و عكس العمل هایی كه در مراودات اجتماعی به لحاظ جنسیت خود احساس می كنند نسبت به پسران، آزادی و امتیازات كمتری دارند. در نتیجه با بُروز رفتارهای پسرانه و مردانه سعی می كنند به نوعی اعتراض خود را به گوش جامعه برسانند.

شكی نیست كه این رفتارها به لطافت زنانه نیز آسیب وارد می كند اگرچه اكثر مواقع طول مدت این تغییر نقش جنسی محدود بوده و معمولا بعد از دوران بلوغ جنسی و عقلی پایان می یابد، اما تكرار و استمرار برخی رفتارهای پسرانه می تواند در وجودشان نهادینه شده و تا حدود زیادی از ظرافت ها و بایدهایی كه سنگ بنای مادری است فاصله بگیرند.

بنظر می رسد راهكار اساسی در این خصوص ارتقاء سطح استاندارد های اجتماعی است كه بالا رفتن امنیت روانی مردم از الزامات اولیه آن به شمار می رود.

توجه به زیرساخت های لازم آموزشی و انتقال مهارت های فردی و اجتماعی و از سوی دیگر آموزش، تعیین انتظارات، درك واقعیات و مطالبه گری از راه های صحیح افزایش نشاط اجتماعی و آگاهی های فردی و در مقیاس وسیع تر كل جامعه در سایه هدایت مدیران و مسئولانی متخصص و متعهد و بهره مندی از سیستمی كارا می تواند به این گونه خشونت های خواسته و ناخواسته پایان دهد.

image_print
   تاریخ: ۰۳:۲۷ - ۰۴/۰۵/۱۴۰۰   بازدید: ۱۷۸