دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
دوشنبه ۹ مهر ۱۴۰۳

با جامعه غمگین چه كنیم؟ | افزایش افسردگی اجتماعی در میان ایرانیان
 
حال عمومی جامعه ایران خوب نیست. متخصصان حوزه روان می گویند: میزان افسردگی اجتماعی در میان ایرانیان بالاتر رفته و همین موضوع بر میزان احساس شادكامی آنها تاثیر گذاشته است. گروهی از آدم ها انگیزه چندانی ندارند و در وضعیت یاس، ناامیدی و دلزدگی زندگی می كنند.
كرونا همشهری- یكتا فراهانی: شهر، به دلیل شیوع گسترده كرونا بوی غم می دهد و خانواده های زیادی داغدار شده اند. بنرهای ترحیم، آدم های سیاهپوش و اعلامیه های روی دیوار. غم در چهره ها چین انداخته و اندوه به زندگی ها سنجاق شده است. از یك سال و نیم پیش، هر روز به تعداد سوگواران اضافه شده. در یك شبانه روز گذشته، 508 خانواده، داغدار شدند، روز قبلش، 588 خانواده و روز قبل ترش 542 خانواده. مرگ، عددی است كه به دلیل شیوع كرونا بر سر خبرها نشسته. در 17 ماه گذشته، آدم ها هر كجا جمع شدند از غم هایشان گفتند، از عزیز از دست داده شان، از كودكی كه بی پدر یا مادر شده و زن و مردی كه همسرش را از دست داده.

متخصصان حوزه سلامت روان می گویند، میزان مراجعه به روانپزشكان و روانشناسان، در همین مدت آنقدر زیاد شده كه خیلی ها دیگر وقت نوبت دهی ندارند. آنها تاكید می كنند، مراجعه كنندگان، بیش از گذشته، احساس غم و ناراحتی را تجربه كرده اند. این را تنها متخصصان روان نمی گویند، به استناد آمارها و نتایج نظرسنجی موسسه های جهانی، ایرانیانی كه پیش از این هم آدم های شادی نبودند، با شیوع كرونا، خموده تر شده اند. آنهم در شرایطی كه اوضاع اقتصادی خوب نیست، تورم فشار زیادی وارد كرده، اجاره خانه ها بالاست، قدرت خرید پایین آمده و تحریم های بیش از گذشته، گلوی بیماران برای تهیه داروها را فشرده و حالا مجموع اینها، تنها یك احساس را ایجاد كرده؛ افسردگی و غم.

افزایش افسردگی اجتماعی در میان ایرانیان امیرحسین رضا جلالی، روانپزشك معتقد است كه در همه دنیا شاخص های سلامت روان مثبت در دوره كووید-19 با كاهش مواجه شده است. او به همشهری می گوید: «نه در ایران كه در تمام دنیا پس از شیوع پاندمی، میزان احساس شادكامی در انسان ها كمتر شده و فشار روانی، تنش و افسردگی افزایش داشته است. دنیا شاهد افزایش آمار خودكشی بوده و همچنان هم هست.»

به گفته جلالی« هر چند كه تمایل به پایان دادن زندگی و میزان نارضایتی از زندگی در ماه های ابتدایی شیوع پاندمی كرونا كاهش پیدا كرده بود كه دلیل آن هم همبستگی جهانی برای مقابله با این بیماری بود در ایران هم شاهد چنین شرایطی بودیم و مردم با یك همبستگی ملی به همدیگر كمك می كردند. اهدای كمك های نقدی و غیرنقدی به بیمارستان ها و مراكز درمانی، تشویق و برنامه های پرنشاط برای كادر درمان و بیماران ازجمله آنها بود كه یكی ازنتایج این همبستگی ها كاهش خودكشی و بهبود موقت در شاخص های سلامت روان بود.»

این روانپزشك معتقد است كه اگر همین حالا میزان افسردگی را با شاخص های علمی بسنجیم ممكن است میزان افسردگی نسبت به سال های قبل، كمی افزایش پیدا كرده باشد، دلیل آن هم این است كه این شاخص ها، افسردگی بالینی را به عنوان یك بیماری می سنجند. اما این كه آدم ها احساس خوشبختی و شادكامی نمی كنند، انگیزه ندارند و در وضعیت یاس، ناامیدی و دلزدگی زندگی می كنند، الزاما ممكن است در این شاخص های علمی سنجیده نشود یا كمتر مورد ارزیابی قرار بگیرد.

او ادامه می دهد: «اسم این شكل از افسردگی را باید افسردگی اجتماعی گذاشت كه وضعیتی ویژه، تحت تأثیر شرایط اجتماعی است و جمعیت بزرگ تری را در برمی گیرد؛ جمعیتی كه دچار تركیبی از یاس و دلزدگی و ناامیدی اند. اگر همین حالا در ایران مدیریت كرونا و بازار ارز و سرمایه و حكمرانی عمومی بهبود پیدا كند به طور قطع ما شاهد تغییر در برخی از این شاخص ها خواهیم بود. به این معنی كه اگر امید و دلبستگی در مردم ایجاد شود حال آنها هم بهتر خواهد شد.»

این روانپزشك در پاسخ به این سؤال كه آیا می توان بدون مستندات علمی ادعا كرد كه مردم ایران دچار یك افسردگی اجتماعی با عدد بسیار بالایی شده اند، توضیح می دهد: «این ادعا نیاز به پشتوانه علمی دارد اما به نظر من امروز در ایران و كل دنیا با توجه به میزان جست وجوی مردم در شبكه های اجتماعی و خشمی كه آنها در این فضا، از خود نشان می دهند، می توان به میزان افسردگی های اجتماعی آنها پی برد؛ مجموعه داده های بزرگی كه مبتنی بر وضعیتی ویژه از خشم، یاس و ناامیدی است كه شرایط ویژه ای را به وجود آورده است.»

او همچنین درباره عواقب چنین وضعیتی می گوید: «ما در آینده معضلات زیادی به دلیل وضعیت موجود خواهیم داشت. مردم بی حوصله، كار نمی كنند و سیستم اداری با اختلال و بحران مواجه می شود. آدم افسرده اجتماعی، چشم اندازی از آینده ندارد و این مسئله خطرناك است. ما تا زمانی كه دید مثبتی از آینده احساس نكنیم، نمی توانیم فعالیت خوبی داشته باشیم. افراد افسرده دلبستگی هایشان را از دست می دهند و حتی نمی توانند خودشان را در یك افق گسترده همبستگی با دیگران تعریف كنند.»

جلالی ادامه می دهد: «اینها درون خود فرو می روند و در نتیجه جامعه بدون مشاركت، سرزندگی و میل به كار، دوام نخواهد آورد. این مسئله حتی در نسل آینده تأثیرگذار است و هر چند كه نمی توان بسیار دقیق در این باره اظهارنظر كرد اما باید تجربه های اجتماعی و انسانی، در گذشته را مدنظر قرار داد. انسان در وضعیت های این چنینی نسلی را پرورش می دهد كه تلخی و ناامیدی را در خود احساس می كنند.»

این روانپزشك، یكی از راهكارهای عبور از افسردگی اجتماعی را گفت وگو می داند و می گوید: «به نظر من جامعه علمی دچار ركود شده است. آنها باید شجاعت و صراحت داشته و بیانیه و پویش راه بیندازند. نباید گوشه خانه نشست و سكوت كرد. هم اكنون كه ما تغییر دولت را داریم این امكان وجود دارد كه با دولتمردان صحبت كنیم و مشوقانه آنها را به سمت تغییر فضا ببریم. نباید گسست را بیشتر كنیم بلكه همبستگی ضرورت دارد.»

در آرزوی آرامش از دست رفته ناصر قاسم زاده، روانشناس و مدیرعامل انجمن حمایت از سلامت روان جامعه، به پیامدهای زندگی در یك جامعه غمگین با آدم های ناشاد، اشاره می كند و به همشهری می گوید: «علم روانشناسی تأكید می كند، انسان سالم فردی است كه نیازهایش بتواند به صورت هماهنگ و گام به گام، برآورده شود. نخستین سطح نیاز انسان ها هم نیازهای اقتصادی و جسمانی است كه در 3 سال اخیر در ایران، فشار اقتصادی ناشی از تحریم ها منجر شد بسیاری از سطوح موجود در جامعه در لایه های مختلف كه تقریبا 70 درصد را شامل می شود، به سختی با مشكلات و مسائل اقتصادی دست و پنچه نرم كنند. همچنین به این شرایط باید شیوع گسترده كرونا، ابتلای چندین میلیون نفر و مرگ هزاران بیمار را اضافه كرد. همین مسائل می تواند مانع از رشد انسان ها و رسیدن آنها به آرامش، موفقیت و در نتیجه برخورداری از شخصیت سالم باشد. مجموع این اتفاقات افراد را به سمت ابتلا به افسردگی می برد.»

تجربه غم و اضطراب با سركوب كردن نیازها به گفته قاسم زاده، مردم ایران به برگزاری مراسم شادی یا ترحیم اهمیت زیادی می دهند. چرا كه برگزاری این مراسم، به نوعی به آنها هویت می دهد. اما حالا مدت هاست كه خیلی ها از برگزاری این مراسم، محروم مانده اند و احساس بیگانگی با خود و اطرافیانشان پیدا كرده اند. از سوی دیگر، مشكلات اقتصادی، فشار مضاعفی به مردم وارد كرده، آنطور كه گفته می شود، 50 درصد مردم زیر خط فقرند و پاندمی كرونا، به این وضعیت دامن زده است.

این روانشناس می گوید: «توجه داشته باشیم دولت ها موظفند آسایش شهروندان را فراهم كنند و اقتصاد جامعه را به گونه ای مدیریت كنند كه بعضی از اقشار جامعه، تا این میزان دچار مشكل نشوند و بتوانند از زندگی لذت ببرند. امنیت اقتصادی، اجتماعی و شغلی جزو حقوق شهروندی است، حتی سازمان بهداشت جهانی، هم تامین چنین نیازهایی را از وظایف اصلی و مهم هر دولتی برشمرده است. یعنی شرایط برای هر شهروند باید به گونه ای باشد كه بتواند مسكن و اشتغال داشته باشد و بتواند از پس مخارج زندگی برآید. اما اگر به دلایل گوناگون مثل تحریم یا مدیریت نادرست در بخش های مختلف نتواند از چنین امكاناتی برخوردار شود، شهروندان تقصیری ندارند. در این شرایط، افراد چاره ای جز سركوب كردن نیازهایشان ندارند. سركوب چنین نیازهایی در نهایت منجر به غم و اندوه و همچنین اضطراب می شود.»

براساس اعلام مدیرعامل انجمن حمایت از سلامت روان جامعه، در چند سال اخیر، فشارهای ناشی از مشكلات اقتصادی و كرونا در سبك زندگی، شرایط روحی افراد، احساس رضایتمندی و استرس و اضطراب و درنهایت غمگین شدن آنها بسیار تأثیر گذاشته است. با شیوع كرونا همه این مشكلات بسیار پررنگ تر و گسترده تر شد. افراد در نهایت توان مقابله با بخشی از این مشكلات را دارند، اما از جایی به بعد، تنها 2 انتخاب بیشتر برایشان نمی ماند؛ یكی، دوری گزینی از جامعه است و دومی، ماندن و تحلیل رفتن انرژی شان. در این شرایط، سلامت جسم و روان افراد جامعه به خطر می افتد.

قاسم زاده می گوید: «شخصیت سالم می تواند به میزان جزئی از هر مشكل و بیماری را تجربه كند. اما ساختار روانی اشخاص به گونه ای نیست كه بتوانند به میزان فراتر از انتظار با هجوم مشكلات كنار بیایند و در چنین شرایطی نیاز به كمك تخصصی دارند.» به گفته قاسم زاده، كرونا در كشورهای بزرگ و پیشرو هم شایع شد، اما همین كشورها توانستند، این بیماری را مدیریت كنند و بار روانی ناشی از مشكلات را برای مردم شان كم كنند. این در حالی است كه در ایران پنجمین پیك شیوع كرونا هم اتفاق افتاده، مردم همچنان درگیر پیداكردن تخت خالی برای بستری بیماران و تامین داروی كرونا و واكسن و حتی سرم هستند. در كشورهای دیگر با واكسیناسیون گسترده، میزان معاشرت افراد در جامعه هم بیشتر شده، در واقع مسئولان هر كشوری، با تدابیر درست، توانستند فشاری از روی مردم برای قطع روابط بردارند.

با جامعه غمگین چه كنیم؟ | افزایش افسردگی اجتماعی در میان ایرانیان

تغییر سبك زندگی و ضربه به نظام آموزش به گفته قاسم زاده، سبك زندگی ما در بسیاری از معیارهای اقتصادی و اجتماعی حتی قبل از كرونا هم با كشورهای دیگر متفاوت بود. با شیوع كرونا مقابله با این ویروس برای مردم ایران، نسبت به سایر كشورها، سخت تر بود؛ «قبلا در نظام آموزش و پرورش مشكلات بسیار زیادی داشتیم كه هم اكنون و با وجود كرونا و آموزش مجازی، مشكلات در این زمینه چندین برابر شده است. از سوی دیگر، پرورش و توسعه روابط اجتماعی هم بسیار محدود شده است، همین موضوع تكانش های هیجانی بسیاری بین نوجوانان و جوانان ایجاد كرده است. بر همین اساس می توان گفت كه جامعه ما در شرایط فعلی، با بحران در بحران مواجه است. بی توجهی به این موضوعات در طولانی مدت می تواند باعث خشمگین ترشدن جامعه و آسیب جدی به سلامت جسم و روان آن شود.»

افزایش رفتارهای مخرب به اعتقاد قاسم زاده، هم اكنون وجود مشكلات زیاد در جامعه می تواند افراد را به سمت انجام رفتارهای مخرب سوق دهد؛ «نوعی باورهای فرهنگی، اعتقادی و ساختار تربیتی در افراد وجود دارد كه در طول زمان ابتدا در خانواده شكل گرفته و با ورود به جوامع مختلف و تأثیرپذیری از گروه های همسن و سال به مرور تثبیت شده است. اما وقتی نمایه های غمگینی در جامعه افزایش پیدا می كند به مرور میزان افسردگی هم بالا می رود. وقتی غم ماندگار می شود و فشارهای مختلف آن را بیشتر می كند، جامعه به سمت افسردگی تمایل پیدا می كند. همین موضوع كیفیت نظم، روابط، هیجانات و میزان بهره وری افراد را تغییر می دهد و باعث افت همه جانبه ای در تمام موضوعات زندگی می شود.»

با جامعه غمگین چه كنیم؟ به گفته قاسم زاده، با وجود تمام ضعف های موجود در جامعه، توانمندی ها و پتانسیل هایی هم وجود دارد كه می توان با مدیریت كارآمد آنها را شناسایی كرد. دولت هم توانایی هایی دارد تا در این زمینه راهكارهایی ارائه دهد. باید روی این موضوع تمركز شود و آن را تقویت كرد.

او می گوید: «هر كدام از نهادهای مختلف علمی در قالب وزارتخانه ها و سازمان های علمی می توانند با مدیریت یكپارچه و هماهنگ با همدیگر و با استفاده از استانداردهای پزشكی و علمی رایج در سطح جهان، كاركردهای خود را اصلاح كنند. درحالی كه هم اكنون بودجه هایی را صرف كارها و برنامه هایی برای حفظ و بقای جامعه می كنند كه توجیه علمی و اقتصادی مشخصی ندارد.» به اعتقاد این روانشناس، در مواجهه با جامعه غمگین، می توان از پتانسیل سازمان های مردم نهاد استفاده كرد؛ «در سال های گذشته بی مهری و بی توجهی های زیادی به گروه ها و نهادهای غیردولتی و مردم نهاد شده است. بر همین اساس لازم است قانونی برای حمایت از آنها تصویب شود. در كشورهای پیشرفته و موفق در مواجهه با بیماری، سازمان های خیریه و مردم نهاد هم به كمك می آیند و بار زیادی از دوش مردم برمی دارند.»

به اعتقاد قاسم زاده، با انتقال بسیاری از سرمایه های جوان به بخش های اجرایی و مدیریت كارآمد دولتی و با استفاده از استانداردهای بین المللی رایج و نظارت درست، می توان از هدررفت بسیاری از هزینه های اضافه پیشگیری و آنها را به نظام سلامت منتقل كرد. این اتفاق منجر به كاهش بسیاری از مشكلات می شود. یكی از وظایف نظام سلامت، حفظ بنیاد خانواده است. همین نظام باید فرهنگسازی درستی داشته باشد، در مردم روحیه نشاط ایجاد كند، آنها را به ازدواج به موقع ترغیب كند و زمینه های زندگی شاد را برایشان فراهم كند. نظام سلامت باید بر این موضوع متمركز باشد كه مشكلات اخیر موجود در خانواده ها را شناسایی كند و با برنامه ریزی درست و به موقع، درصدد حل آنها برآید.

راه های خروج از وضعیت غمبار قاسم زاده می گوید: سرعت بخشیدن به واكسیناسیون و مدیریت صحیح كرونا و جلوگیری از بروز پیك های بعدی می تواند روی شرایط روحی و روانی مردم اثرات بسیار زیادی داشته باشد و از سوی دیگر این اقدامات منجر به كاهش آمار جان باختگان می شود و در نظر داشته باشید كه مرگ های كرونایی در ماه های گذشته یكی از دلایل اصلی بروز افسردگی و غم در جامعه بوده است.

تغییر نگاه جامعه به شادی و غم علی اكبر ارجمندنیا، روانشناس و دانشیار دانشگاه تهران هم در ادامه به نقش ارائه اطلاعات و آگاهی بخشی برای خارج كردن مردم از وضعیت فعلی، اشاره می كند و می گوید: «صرف نظر از اینكه قبل از كرونا با توجه به متغیرهای فرهنگی كه ما در كشور داریم نگاهمان به شادمانی و غم به چه صورت بود، وضعیت فعلی ما كاملا متفاوت است؛ یعنی شاخص هایی كه در كشورهای دیگر مورد توجه قرار می گیرد، در جامعه ما چندان اهمیتی ندارد. هم اكنون هم زیر سایه كرونا، تمام ابعاد شخصیتی و روان شناختی افراد تحت تأثیر این موضوع قرار گرفته است.»

به گفته او، در بررسی تأثیر كرونا بر میزان شادمانی و عمیق تر شدن غم و اندوه باید به مولفه های شادمانی در كشور توجه كرد. شادمانی معمولا با تعامل و تحرك و پویایی همراه است، اما محدودیت های كرونا مانع از تعامل افراد مانند قبل شده است؛ بنابراین همین محدودیت ها، شاخص های شادمانی را تغییر داده است. در شرایط فعلی كمتر كسی را می توان پیدا كرد كه به دور از تنش و تشویش باشد؛ حتی كسانی كه كرونا و دستورالعمل های مرتبط با آن را جدی نمی گیرند هم به نوعی تحت تأثیر این موضوع قرار دارند؛ چرا كه از واكنش انكار استفاده می كنند.

به گفته ارجمندنیا، كسانی كه از سواد رسانه ای، استفاده درست از آن و همچنین تفكر نقادانه برخوردارند و نگرش واقعی و درستی نسبت به موضوعات دارند، عكس العمل بهتری در این شرایط سخت دارند و كمتر از واكنش انكار استفاده می كنند؛ بنابراین راهكار مؤثر برای واكنش مطلوب تر، افزایش آگاهی مردم است. او ادامه می دهد: «این افزایش آگاهی می تواند به صورت تولید محتوای قابل توجه و مورد قبول برای مردم در طبقات مختلف باشد. باید بتوان از طریق همین آگاهی بخشی، آنها را به بینش نسبی درباره موضوعات مهم جامعه رساند. درحالی كه با ارائه اطلاعات متناقض بدون اینكه سازوكار مشخصی برای ارائه اطلاعات وجود داشته باشد، نگرش و بینش سالم و درستی هم شكل نمی گیرد.»

براساس اعلام این روانشناس، مدیریت انتشار مطالب می تواند از طریق ابزارهای مختلف انجام شود. موضوع مهم، یكپارچگی در ارائه مطالب به دور از اطلاعات كذب است. افراد برای رسیدن به پذیرش باید بتوانند اطلاعات درست را از منابع موثق دریافت كنند. در این صورت است كه می توان از آنها انتظار رفتار درست داشت. گاهی حتی دیدن یك كلیپ می تواند آنها را متاثر كند؛ به ویژه وقتی كه افراد از تفكر نقادانه مناسبی برخوردار نباشند. تفكر نقادانه به معنای گذر از سطحی بینی و توجه به افكار و عقایدی است كه مستندات و مبنای علمی دارند. هم اكنون در جامعه ما توجه به افكار قالبی خیلی زیاد است و سطحی بینی و سطحی نگری در مورد پدیده ها به شدت رایج است.

ستاد مقابله با كرونا به موضوع سلامت روان ورود كند رسیدگی به موضوع سلامت روان و مسائلی كه غیرمستقیم با پاندمی كرونا در ارتباط هستند، جزو موضوعاتی است كه از نظر این روانشناس، باید از سوی ستاد مقابله با كرونا مورد توجه قرار گیرد: «باید از سوی این ستاد با تمام سازمان ها برای مقابله و مواجهه با مشكلات و عوارض ناشی از بیماری كرونا، هماهنگی صورت گیرد؛ مثلا اتاق فكری برای تبادل ایده ها و چگونگی برخورد بهتر با مسائل و مشكلات اقتصادی و اجتماعی كه این روزها با آن مواجه هستیم، راه اندازی شود. این همكاری هم نافی مسئولیت های مربوط هر سازمان نیست؛ مثلا آموزش و پرورش می تواند مشكلات مربوط به دانش آموزان را درخصوص رشد و پرورش شخصیت آنها با كمك وزارتخانه های دیگر و با هماهنگی و ارائه راهكارهایی برای چگونگی برخورد والدین با دانش آموزان بررسی كند.»

این روانشناس هم معتقد است كه ارتباط مجازی نمی تواند منجر به رشد مهارت های شخصیتی و اجتماعی دانش آموزان شود: «بهترین راهكار یافتن راه هایی برای حضور دانش آموزان بر سر كلاس های درس حتی به صورت كوتاه، با تعداد كم دانش آموزان در فضای مناسب است؛ چراكه در دوران كرونا، بیشترین آسیب را دانش آموزان دوره ابتدایی دیدند. كودك در این سن، برای نخستین بار با فضای مدرسه آشنا می شود؛ درحالی كه شیوع كرونا، امكان رشد شخصیتی و یادگیری مهارت های اجتماعی را از این گروه سلب كرده است.

البته به نظر می رسد، دغدغه اصلی ستاد مقابله با كرونا، در این روزها اولویت بخشیدن به بهداشت جسم و به نوعی حفظ جان افراد است؛ درصورتی كه می توانستند به طور موازی به فعالیت هایی درخصوص ابعاد روان شناختی و اجتماعی این بیماری هم بپردازند؛ چراكه حفظ روحیه افراد و به ویژه كاهش دغدغه آنها، می تواند به سلامت روان و تقویت سیستم ایمنی افراد كمك كند؛ موضوعی كه از ابتدای شیوع كرونا، كاملا نادیده گرفته شده و تمام شرایط از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، وضعیتی را رقم زده كه جامعه را به سمت غمگین تر شدن برده است.

كرونا، آسیب های پنهان را آشكار كر براساس اعلام ارجمندنیا، جامعه ما، قبل از شیوع كرونا با آسیب های پنهانی در نظام های آموزشی، ارتباطی، خانوادگی، اقتصادی و فرهنگی مواجه بود، اما كرونا این آسیب ها را نمایان تر كرد؛ یعنی هم اكنون خانواده هایی بیشتر دچار چالش شده اند كه در گذشته هم مشكلات زیادی داشته اند. درست همانطور كه كرونا به طور شدیدتری در افراد با بیماری های زمینه ای بروز می كند، آنهایی هم كه قبل از پاندمی، مشكلات روان داشتند و غم زیادی را تجربه كرده بودند، در این دوران غمگین تر شدند. نباید فراموش كرد كه پیامدهای ناشاد بودن، می تواند جامعه را متزلزل كند؛ چراكه میزان بهره وری افراد غمگین، بسیار كمتر از افرادی است كه سازش پذیری بهتری دارند و احساس شادی می كنند.

او در ادامه به بعد اقتصادی شیوع كرونا و تأثیر آن بر روان افراد هم اشاره می كند: «ابعاد اقتصادی كرونا در ایران بسیار پررنگ است. این موارد مهم در جامعه ما جدی گرفته نشده و به همین دلیل، شیوع یك بیماری، خیلی سریع تر جوامع غمگین را از پادرآورد.» ارجمندنیا، تعطیلی مشاغل، افزایش بیكاری و فرسودگی شغلی در دوران كرونا را هم به گروه عواملی كه منجر به احساس ناشادی در میان مردم شده، اضافه می كند: «در مبانی آسیب شناسی روانی، قاعده ای وجود دارد به نام «خلق ناشاد» كه فاكتوری مشترك در اختلالات روان به شمار می رود؛ چراكه باعث آسیب پذیرتر شدن افراد و نداشتن احساس رضایت آنها از زندگی می شود. حتی امكان دارد افراد را به سمت پایان زندگی پیش ببرد.»

راهكاری برای خروج از وضعیت غمبار به اعتقاد ارجمندنیا، دولت باید راهكاری برای خارج كردن جامعه از وضعیت غمبار، پیشنهاد دهد: «وقتی سخنگوی ستاد مقابله با كرونا می گوید رعایت پروتكل های بهداشتی و پیشگیری از كرونا به زیر 40 درصد رسیده است، باید به سرعت برای آن تصمیم جدی بگیرد. نباید فراموش كرد كه رعایت پروتكل ها رابطه مستقیمی با تفكر نقادانه جامعه دارد؛ یعنی دولت باید درصدد یافتن علل و عوامل، آموزش و تعامل بیشتر با مردم برآید و دلیل رعایت نكردن پروتكل ها را پیدا كند. همچنین باید به طور رسمی برای تقویت تفكر نقادانه در افراد برنامه ریزی كند. نمونه نبود تفكر نقادانه و سطحی نگری را بیش از همه می توان در فضای مجازی دید كه در آنجا انواع داروها و روش های درمانی تجویز می شود؛ بدون اینكه پایه علمی داشته باشد. مردم هم تبعیت می كنند.»

او می گوید: «باید به مردم آموزش داده شود كه هر موضوعی را به راحتی نپذیرند و اخبار را راستی آزمایی كنند. در كنار همه اینها خود افراد هم می توانند به طور فردی، به دنبال راهكارهایی برای سازش پذیری، افزایش تاب آوری و كاهش تبعات كرونا باشند. یكی از این اقدامات می تواند برقراری ارتباطات محدود و ایمن یا مجازی باشد. البته این موضوع به معنای داشتن دورهمی های طولانی مدت با جمعیت زیاد نیست، بلكه منظور حفظ روابط عاطفی و روحیه همكاری در افراد است؛ اینكه ارتباطات تنها محدود به خانواده هسته ای نباشد و افراد بتوانند با دیگران هم ارتباط داشته باشند.»

این روانشناس معتقد است، هر خانواده باید برای فرزند خود برنامه ریزی داشته باشد تا علاوه بر اینكه بتواند بیشتر با او وقت بگذراند، ساعت هایی را برای حضور در فضای باز و بیرون از خانه درنظر بگیرد؛ چرا كه كودكان به این فضاها نیاز دارند. اگر هم استرس ابتلا به این بیماری شدید است، باید فضایی فراهم شود تا افراد بتوانند از رنج هایشان سخن بگویند، نقاشی كنند و از احساسات شان بگویند. نقاشی كردن كودكان از وضعیت پاندمی و صحبت كردن از احساسات شان می تواند كمك خوبی به آنها باشد.

میزان شادكامی و رضایت از زندگی ایرانیان: كمتر از متوسط اردیبهشت امسال بود كه سازمان ملل طبق روال هر سال رتبه بندی شادترین كشورهای جهان را منتشر كرد. رتبه بندی كشورها از سال 2012 انجام می شود و این سازمان هر سال در فهرستی، میزان خوشبختی در كشورها را به شكل اعداد نمایش می دهد. آخرین گزارش هم براساس نظرسنجی از بیش از 350 هزار نفر در 95 كشور دنیا، جمع آوری شده است.

در آخرین گزارش سازمان ملل، میزان شادی ایرانی ها نسبت به سال قبل میلادی افزایش داشته اما تعداد كشورهای شركت كننده درنظرسنجی جدید هم كمتر از دوره های قبل بوده است. ایران با كسب امتیاز 4٫865 رتبه 77 را از بین 95 كشور به دست آورد و بعد از كشورهایی مثل ساحل عاج، آفریقای جنوبی و كامرون قرار گرفت.

سال گذشته ایران با كسب 4٫672 امتیاز رتبه 118 را به خود اختصاص داده بود و بعد از ایران كشورهایی مثل اوگاندا، لیبریا، كنیا، تونس، لبنان، فلسطین، میانمار و كومور قرار گرفته بودند. احتمالا درصورتی كه تمامی 153 كشور رتبه بندی می شدند، ایران همان رتبه 118 خود را حفظ كرده بود و تغییرات مثبت آنچنانی نداشت. از سوی دیگر، در آخرین نظرسنجی انجام شده از سوی شركت تحقیقاتی گالوپ در آمریكا كه ابتدای سال 99 منتشر شد، ایران بعد از چاد، نیجریه، سیرالئون و عراق در رده پنجم غمگین ترین كشورها قرار گرفت.

رتبه بندی غمگین ترین كشورهای جهان براساس تحقیقات این مؤسسه طبق آمار سال 2018 كه در میان مردم 140 كشور دنیا انجام شده به دست آمد. البته همان سال این آمار با مخالفت ها و واكنش های مختلفی مواجه شد و برخی آن را یك نظر سیاسی و غرض ورزانه دانستند.

این شركت تحقیقاتی هرساله میزان شادی مردم را در كشورهای مختلف طبق آمارهای به دست آمده می سنجد و منتشر می كند. در این نظرسنجی هزار نفر از مردم هر كشور، مشاركت داده می شوند، از هر نفر هم 5 سؤال مشخص پرسیده می شود. پاسخ به این سؤال ها میزان شادی یا غمگینی جوامع را نشان می دهد. همچنین در آخرین گزارش جهانی شادكامی (2020 میلادی)، نمره شاخص شادكامی ایران در این سال نسبت به سال قبل افت پیدا كرده بود. در این رتبه بندی امارات با نمره 6.791 از 10 و كشور مصر با نمره 4.151 بیشترین و كمترین میزان شادكامی را به دست آوردند. ایران هم با نمره 4.672 در رتبه نهم و پایین تر از امارات، عربستان، تركیه و لبنان قرار گرفت. بررسی وضعیت شادكامی در ایران بین سال های 2013 تا 2020 نشان می دهد كه ایران تنها در سال 2018 یك روند نسبی بهبود در شادكامی را تجربه كرده اما تنها در 2 سال یك سقوط 16 پله ای را تجربه كرد. نكته مهم در این رتبه بندی این است كه مردم ایران در 7 سال، میزان شادكامی و رضایت از زندگی خود را كمتر از متوسط ارزیابی كرده اند.

دچار تورم ارتباطی شده ایم حسین میرزایی - جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
یكی از عناصر مهمی كه در میزان شادمانی افراد مؤثر است و در دوران كرونا به شدت مختل شده، ارتباطات بین فردی و اجتماعی است. یك تعریف از انسان در جامعه شناسی، ارتباط گر بودن اوست. حتی اگر بخواهیم طبق تعریف دیگری از انسان، او را موجودی ناطق هم بدانیم باید توجه داشته باشیم، زبان و ناطق بودن او هم به نوعی در ارتباط داشتن با دیگران تعریف می شود. همه اینها در شرایطی است كه ماه هاست كرونا برقراری ارتباطات را بسیار متفاوت كرده؛ به گونه ای كه می توان گفت با نوعی تورم ارتباطی مواجه شده ایم؛ یعنی وقتی بخش عمده ای از افراد جامعه مجبور به ماندن در خانه شده اند، روابط با تورم مواجه شده، همین خانه نشینی به مدت طولانی تری نسبت به قبل، در آنها مشكل ارتباطی ایجاد كرده است؛ مشكلاتی كه قبلا هیچ شناختی از آن نداشته اند.

خارج شدن از چنین وضعیتی، چه در ارتباطات خانوادگی و چه در سطح اجتماعی نیازمند برنامه ریزی، بررسی و ساماندهی است. از سوی دیگر، از ابتدای پاندمی كرونا، حتی با فروكش كردن میزان رعایت پروتكل های بهداشتی، همچنان مردم ارتباطاتی مانند گذشته ندارند و رفت وآمدشان با دوستان و آشنایان مختل شده است؛ اینها مسائلی است كه افراد قبلا با آن مواجه نبوده اند؛ به همین دلیل در مواجهه طولانی با این اختلالات، جامعه به تدریج به سمت غمگین شدن و در نهایت افسردگی می رود.

هر چند كه خیلی ها به سمت ارتباطات مجازی رفته اند، اما این نوع ارتباطات نمی تواند جایگزین خوبی برای حضور در جامعه و دیدار افراد با همدیگر باشد. هم اكنون ما از سویی با تورم ارتباطی در خانواده ها و از سوی دیگر با كاهش و فقدان ارتباط در جامعه مواجهیم كه هردوی اینها مشكلات و اختلالاتی را ایجاد می كند و حتما باید به طور جدی، مورد توجه قرار گیرند. انسان موجودی زیستی - اجتماعی است و بی توجهی به مشكلات ارتباطی اش، می تواند سلامت جسم و روانش را به هم بزند. این موضوع نیازمند كارهای تحقیقاتی است، اما شاهد هستیم كه در كشور ما اقدامی در این خصوص انجام نشده است. اگر هم تحقیقات و تاملاتی شده و موضوعاتی به میان آمده، تاكنون هیچ اقدام عملی صورت نگرفته است.
منبع خبر:
همشهری
   تاریخ: ۰۹:۲۹ - ۲۰/۰۵/۱۴۰۰   بازدید: ۲۱۲