دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
دوشنبه ۹ مهر ۱۴۰۳

كرونا علیه سلامت روانی جامعه
 
كرونا علیه سلامت روانی جامعه
كرونا علیه سلامت روانی جامعه

پوریا فرجی: وقتی موج سریع و ناشناخته كرونا كشور را نیز مانند سایر بلاد و مناطق پیرامونی ایران و اقصی نقاط جهان درنوردید، بیشتر توجه ها به مقابله سریع و كنترل این پاندمی مهلك بود. سرعت شیوع و انتقال و همه گیری در تك تك كشورهای مبتلا به قدری بالا بود كه سایر جوانب ناشی از پاندمی كرونا بالاخص عوارض جدی و پنهان روانی آن مغفول ماند. با فروكش كردن موج كرونا در برخی كشورها و تسریع در گسترش فرآیند عملیات واكسیناسیون در كشورهای جهان، به مرور عوارض پسینی ناشی از پاندمی كرونا در قالب اضطراب و افسردگی و وسواس ها خود را نشان خواهد داد و این مساله تا مدت های مدید انسان را به خود مشغول خواهد كرد و حتی ممكن است به بروز برخی كژكاری های ژنتیكی و تهدید سلامت نسل منجر شود.
ایران با توجه به آنكه سرعت سیر شیوع و گسترش كرونا نسبت به موج واكسیناسیون در آن دارای ضرباهنگ افزایشی است، بسیار از جنبه یدك كشی عوارض روانی ناشی از كرونا با خود، در كنار معضلاتی مانند ضعف در واكسیناسیون و كمبود آن، در معرض بحران توأمان است؛ از این رو آنچه همواره مورد یك غفلت بزرگ در نظام سلامت همه جانبه كشور است، عدم توجه به عوارض روانی ناشی از كرونا در دوران پاندمی فعلی و همچنین معضل های پیدا و پنهان روانی مانند افسردگی ها و وسواس ها و اضطراب ها و استرس های پس از سانحه كرونا در آینده نزدیك است. بر این اساس هر چه رسیدن به نقطه امن واقعی در كنترل كرونا طولانی تر شود، سلامت عمومی با یك ضریب تصاعدی در سطح گسترده با استرس و اضطراب نیز روبه رو خواهد بود و پیش بینی می شود جامعه طی حداقل یك دهه جاری با اختلال استرس پس از سانحه با نسبت از مزمن تا حاد روبه رو باشد كه ریشه در موج استرس هایی دارد كه در ایام طولانی پاندمی با خود حمل می كند و انتقال می دهد.
با توجه به مراحل موسوم به سوگ كه تقریبا در حدود 3 ماه طول می كشد، جامعه بویژه خانواده های داغ دیده از كرونا از یك سو با سوگ فردی ناشی از فقدان عزیزان شان روبه رو هستند و از سوی دیگر با یك سوگ اجتماعی ناشی از افزایش سرسام آور و هولناك مرگ و میر و انتشار اخبار آن كه جامعه را همواره عزادار می كند و فضای گسترده مجازی نیز در تثبیت و كندی پیشرفت این مراحل سوگ در بازه های بلندمدت نقش مهم دارد. دوران سوگ از 5 مرحله اصلی تشكیل می شود: انكار، خشم و عصبانیت و بغض ناشی از فقدان، حسرت و افسوس در مقابل فقدان، نمود مراحل قبلی به شكل افسردگی و سرانجام پذیرش و كنار آمدن با مساله فقدان یك عزیز یا كسی كه مورد تعلق خاطر است و بازگشت به زندگی طبیعی و جاری. آنچه بسیار حائز اهمیت است طی كردن نرمال این مراحل برای عبور از بحران فقدان است و به محض آنكه یك نفر در یكی از این مراحل ذكر شده تثبیت شود، سایر جنبه های زندگی او نیز از آن مرحله تاثیر گسترده، عمیق و طولی و عرضی می پذیرد. مهم ترین مرحله كه در صورت عبور از آن یا تثبیت در آن، فرد با یك تحول مثبت یا منفی در زمینه ارتباط درونی و بین فردی و اجتماعی مواجه می شود، مرحله افسردگی است. در مقابل، در این ایام چند ساله كرونایی، یك مورد كه بررسی شده است و به نگارش و انتشار مقالات علمی نیز منتج شده است، نوعی افسردگی پساكرونایی برای كسانی است كه به كرونا مبتلا بوده اند. حال اگر این افسردگی خاص با افسردگی ناشی از سوگ فقدان یكی از اعضای خانواده یا یك سوگ جمعی و اجتماعی در گستره جامعه ناشی از مرگ و میر گسترده هم راستا و موازی هم قرار گیرند، در یك چارچوب مقوم منسجم، منجر به تثبیت فرد در افسردگی از وضعیت مزمن و نوروتیك تا حاد و سایكوتیك و اساسی می شود و حتی ممكن است در صورت تداوم و عدم درمان و رسیدگی، به افسردگی آموخته شده تبدیل شود كه فرد در این وضعیت به یك ناامیدی مفرط و موقعیت از پیش تسلیم شدگی دچار می شود كه عملا فقط یك حیات جسمی خواهد داشت و به مرور پویایی روانی و حیات تدریجی و تكامل بهداشت روانی را به دست اضمحلال خواهد سپرد. این در حالی است كه نكته گفته شده در سطح گسترده، جامعه را در سطوح مختلف تهدید می كند.
در كنار این مساله، رسانه های جمعی و فضای مجازی بویژه رسانه ملی هرقدر در اطلاع رسانی پیرامون جلوگیری از آسیب های جسمی تلاش كرده اند، تلاش و برنامه ریزی رسانه ای برای جلوگیری از آسیب های روانی در این رسانه ها بسیار ضعیف بوده است؛ در یك نمونه، رسانه ها بویژه رسانه ملی همراستا با وزارت بهداشت، در جاری ساختن سیاست شكست خورده پمپاژ وحشت كه سطح استرس جمعی را بشدت افزایش می دهد و سیستم ایمنی بدن هر فرد را برای ابتلا به بیماری بویژه «كووید-19» می تواند ضعیف كند، نقش داشته اند و در مقاطعی كه كم و بیش مشاهده می شود، شبكه خبر برای اعلام میزان تلفات ناشی از كرونا، به ژانر وحشت به وسیله موسیقی متن فیلم های اَكشن و ترسناك و دلهره آور سینمای جهان متوسل شده است كه نشان می دهد حتی در رسانه ملی نیز سطح آسیب های ناشی از استرس ها و آسیب ها در ایام كرونا به درستی و با منطق، فهم و درك نشده است. این در حالی است كه با توجه به مطالعات میدانی و مشاهده ای و پرسش هایی كه از مبتلایان به كرونا صورت می گیرد، آنها پیش از ابتلا به این بیماری، از یك ترس و وحشت بی امان ناشی از احتمال ابتلا به كرونا رنج می بردند و حتی عده ای ماه ها خود را در خانه به سبك قرنطینه افراطی حبس كرده بودند كه نمونه ابتلای این دست افراد با این سبك زندگی محبسی به كرونا در میان مبتلایان بسیار یافت می شود و یكی از ریشه های پدید آمدن این مساله، پمپاژ وحشت به جای آگاهی بخشی امن و سالم است.
در مجموع تبعات سیاسی و اجتماعی كرونا با توجه به اینكه دیگر حتی یك محیط خانگی هم برای برخی به عنوان محیط ایزوله امن جسمی و روانی نیست، جامعه و مردم را با نوعی پذیرش و تسلیم در برابر مرگ و پذیرش از روی ناچاری مواجه كرده است و آنچنان كه گفته شد رسانه با پمپاژ وحشت محتوای رسانه ای را به مردم منتقل می كند، این در حالی است كه این رویه دیگر شكست خورده است و مردم به نوعی به بی حسی در مقابل فشارها و كوران های روانی ناشی از وضعیت كرونایی دچار شده اند.
   تاریخ: ۰۱:۵۷ - ۰۱/۰۶/۱۴۰۰   بازدید: ۲۲۸