دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
دوشنبه ۹ مهر ۱۴۰۳

در جست و جوی درمان خشونت
 
گروه اجتماعی كرونا را نه بر صندلی اتهام بلكه باید بر صندلی مقصر نشاند، مقصر در ابراز خشونت نوجوانان كه عوامل و زمینه های آن به دلیل شرایط سنی این گروه تا حدی متفاوت از بزرگسالان است. اگرچه پیش از كرونا هم آموزش ناكافی و ناهماهنگ با شرایط جامعه، وجود مانع بر سر راه انتقال مفاهیم (...)
كرونا را نه بر صندلی اتهام بلكه باید بر صندلی مقصر نشاند، مقصر در ابراز خشونت نوجوانان كه عوامل و زمینه های آن به دلیل شرایط سنی این گروه تا حدی متفاوت از بزرگسالان است.
در جست و جوی درمان خشونت
گروه اجتماعی
كرونا را نه بر صندلی اتهام بلكه باید بر صندلی مقصر نشاند، مقصر در ابراز خشونت نوجوانان كه عوامل و زمینه های آن به دلیل شرایط سنی این گروه تا حدی متفاوت از بزرگسالان است. اگرچه پیش از كرونا هم آموزش ناكافی و ناهماهنگ با شرایط جامعه، وجود مانع بر سر راه انتقال مفاهیم اخلاقی و كمرنگ شدن مؤلفه های اخلاقی در میان خانواده ها، نوجوانان را از منظر بروز ناهنجاری های رفتاری، در معرض خطر قرار داده بود اما كرونا كه آمد با تعطیلی مدارس و دوری از گروه همسالان این مسئله تشدید شد و حالا مسئولان و كسانی كه به نوعی با مسائل تربیتی در جامعه پیوند دارند باید توجه كنند كه خشونت هایی كه از نوجوانان سر می زند، فقط مربوط به آن ها نیست بلكه حاصل كنش هایی است كه به نوعی در آموزش كودكان و نوجوانان نقش داشته است. 
 انتقال نادرست مفاهیم اجتماعی- روانی به نوجوانان
برخی این دیدگاه را دارند كه «هیچ الگوی ویژه و مشخصی میان آسیب شناسان اجتماعی و برای افراد جامعه در تعیین رفتارهای مطلوب اجتماعی تعریف نشده است تا بر مبنای آن زمانِ شروعِ ارتباط های مجازی و واقعی افراد مشخص شود. در این میان، نوجوانان به سبب ویژگی های شخصیتی و روانی ویژه نسبت به دیگر گروه های سنی، در فضای بدون آموزش و انتقال نادرست مفاهیم اجتماعی- روانی قرارگرفته و از درك و تشخیص درست هنجارها بازمانده اند.» این سخن هادی معتمدی- دانشیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی است كه خشونت در نوجوانان را صرفا پیامد از بین رفتن هنجارهای اجتماعی و اخلاقی در جامعه نمی داند بلكه معتقد است، بسیاری از حریم ها در روابط میان افراد شكسته شده است. او نمایش فیلم هایی كه خشونت را تبلیغ می كند یا حریم های خانوادگی را به چالش می كشد، از دیگر عوامل مهمی می داند كه در شكل گیری خشونت در نوجوانان ایفای نقش می كند. 
«وقتی هم در شبكه های مجازی شاهد رفتار های خشونت آمیز برخی مسئولان هستیم و یا در خیابان با این گونه برخورد ها از سوی برخی مسئولان مواجه می شویم این به نوعی صدور مجوز به مردم برای اعمال رفتار های خشونت آمیز است.» تحلیلی كه از سوی امیرمحمود حریرچی در قامت جامعه شناس ارائه شده است. از سخنان حریرچی می توان دریافت كه در سطح جامعه به جای گفت وگو برخورد های خشن صورت می گیرد، در صورتی كه یكی از مهم ترین اصل های گفت وگو این است كه حق دیگری برآورده شود و به حرف دیگری نیز گوش داده شود. ما همیشه می خواهیم برنده باشیم وقتی می خواهیم برنده باشیم، قطعا باید طرف مقابل بازنده باشد و این رفتار ها را از خانواده تا در درون جامعه و حتی در سیستم نیز مشاهده می كنیم. گفت وگو ها نیز جنبه جدل به خود می گیرد یعنی هركسی حرف خودش را می زند، بدون این كه به دیگری گوش فرا دهد. بنابراین از ابتدا در خانواده و سپس در آموزش و پرورش باید به فرزندان آموزش دهیم كه افراد باید به شكل درست خودشان را مطرح كنند. یعنی اگر رقابت است باید رقابت سالم باشد، اگر حق جویی و حق خواهی است باید حق خواهی مستدل و محكم باشد و نه با داد و فریاد. 
اخیرا پس از ماجرای قمه كشی دختری نوجوان در اصفهان، به منظور واكاوی لایه های رخدادهایی از این دست، مهدی ویسی، فوق تخصص روانپزشكی در كلاب هاوس در تبیین علل خشونت در بین كودكان و نوجوانان تشریح كرده است كه برخی از آن ها از مناطق اقتصادی ضعیف می آیند و به دنبال وضعیت بهتر و شخصیت سازی هستند و گاهی وارد گروه های نامناسبی می شوند. این مسائل می تواند به مشكلات اجتماعی و اقتصادی و خانوادگی برگردد. باید ببینیم چه مراكز فرهنگی و اجتماعی داریم كه كودكان یا نوجوانان وارد این مراكز شوند. 
از سوی دیگر همان طور كه در آغاز كلام اشاره كردیم، تعطیلی مدارس و قرنطینه خانگی، كودكان و خانواده ها را بدون آمادگی قبلی در موقعیتی قرار داده كه پیش از این تجربه نكرده بودند. ترس و استرس ناشی از پاندمی كرونا در خانواده و انتقال آن به كودكان، تنگناهای اقتصادی، بیكاری و ساعات طولانی حضور همه افراد خانواده در خانه چالش های جدیدی را ایجاد كرده و باعث شده آستانه تحمل و قدرت كنترل خشم در افراد به شدت كاهش پیدا كند و در این شرایط كودكان بسیاری كه به دلیل بر هم خوردن روال عادی زندگی دچار آشفتگی ذهنی و بی قراری نیز شده و همزمان استرس بیماری و مرگ خود و اعضای خانواده به دلیل كرونا را بر دوش می كشند در بسیاری از خانه ها  موردحمایت روحی و روانی قرار نمی گیرند. آن ها در شرایطی هستند كه دسترسی آن ها به مراكز مشاوره و مربیان نیز محدودشده و هیچ پناهی ندارند. آن ها به گفته یونیسف «قربانیان پنهان پاندمی كرونا» هستند كه گاهی از سوی خانواده ها مورد آزار و خشم قرارگرفته و گاه خود دچار خشونت شده و آن را به نحوی ابراز می كنند. خشونتی كه در دوران پاندمی كرونا ابعاد جدید و وسیعی یافته و بخشی از این مسئله در نبود زیرساخت های لازم برای تاب آوری در بحران ها و مدیریت ناكارآمد ریشه دارد. 
 بچه های دهه هشتاد، متوقع و خشن
در این ارتباط، علیرضا شریفی یزدی- جامعه شناس در گفت وگو با «رسالت» معتقد است: «بحث خشونت نوجوانان را باید عمیق تر از مسئله كرونا و بسته شدن مدارس دید، اگرچه هر دو این عوامل اثرگذارند اما مسئله اصلی این ها نیست. واقعیت امر آن است كه بخش زیادی از متولدین دهه هشتاد نوجوان هستند و در سنین 14- 13 سالگی قرار دارند و اصلی ترین مسائل آن ها در چند عامل خلاصه می شود. یكسری عوامل، طبیعی است یعنی به صورت غریزی، بچه هایی كه به دوره نوجوانی می رسند، خواسته یا ناخواسته همراه با خودشان برخی خشونت ها را دارند و جزء ویژگی های این دوره است و مربوط به هیچ دهه ای نمی شود یعنی همه دهه های سنی از قدیم این مسئله را داشته اند؛ اما بخش مهمی از عوامل بازمی گردد به این كه تفاوت های اساسی بین بچه های دهه هشتاد و دهه های قبل از آن ها یعنی دهه هفتاد و به ویژه شصت وجود دارد. بچه های دهه شصت، دوران جنگ و كمبودها و فقر اجتماعی و كلاس های پرجمعیت را تجربه كردند، ولی بچه های دهه هشتاد نسبتا بچه های برخورداری هستند و عمدتا در خانواده هایی بزرگ شده اند كه ابعاد خانوار كوچك شده است و اغلب تك فرزند هستند و شاید یك برادر یا خواهر كوچك تر یا بزرگ تر از خود داشته باشند. مجموعه این عوامل است كه بچه های دهه هشتاد را به بچه های پرتوقع تبدیل كرده و مسئله دیگری كه در حال وقوع بوده این است كه این بچه ها بین آرمان ها و خواسته ها و سبك زندگی رسمی و مسلطی كه وجود دارد، فاصله بسیار بزرگی احساس می كنند. یعنی خواسته ها و توقعات و نوع نگاه آن ها به زندگی به دلیل این كه در عصر اینترنت و ارتباطات سریع دیجیتال متولد شده اند با دهه های قبل از خودشان بسیار فرق می كند، درنتیجه نوع انتظاری كه از والدین دارند متفاوت است. والدین با این بچه ها دچار اختلاف میان نسلی نیستند و حتی بخشی از آن ها دچار شكاف میان نسلی هم نیستند، بلكه دچار گسست میان نسلی هستند. یعنی والدینی كه به زبان فارسی حرف می زنند و بچه ای كه به همین زبان تكلم می كند اما زبان هم را نمی فهمند و این باعث شده بین والدین و فرزندان اختلاف شدیدی رخ دهد و چون این بچه ها در دوران نوجوانی از حل تعارضات و تناقضات و تفاوت های ریشه ای ناتوان اند و احساس می كنند كه توسط والدین و جامعه درك نمی شوند، بغض های فروخورده و تفاوت ها را به صورت خشم نشان می دهند.»
چندپارچگی هویتی و بروز خشم/ رسانه،میزان خشونت را افزایش می دهد
این جامعه شناس توضیح می دهد كه این «خشونت در وهله اول در خانه بروز می كند و بعد به سمت روابط گروه همسالان چه دختر یا پسر كشیده می شود. در رابطه با پسران این خشونت ها همیشه بوده اما دختران هم باتوجه به فیلم هایی كه تماشا می كنند این خشونت را آموخته اند. یكی دیگر از دلایل خشونت زا بودن نسل جدید ازجمله دختران این است كه این ها نسل تصویری اند. دهه شصتی ها اهل مطالعه اند و دهه هفتادی ها تا حدی كتابخوان هستند ولی دهه هشتادی ها به شدت تصویری اند و دوست دارند فیلم ببینند و در اینستاگرام بچرخند و یا عكس بگذارند و عكس ببینند و استوری و یا استاتوس بگذارند و دغدغه هایشان همین هاست. آن ها این دغدغه را ندارند كه به میدان انقلاب بروند و از روبه روی دانشگاه تهران كتابی تهیه كنند. مطالعه كتاب در معنای كلاسیك بین دهه هشتادی ها به شدت كاهش یافته است. نسل تصویری هویتی چندپارچه  و نسل كتابخوان هویت یكپارچه دارد. چندپارچگی هویتی باعث می شود كه خشونت به فرد اضافه شده و یا افزایش یابد و به غیرازاین هم، دیدن فیلم های خشونت آمیز مسئله ساز است. ما سه درجه والد داریم، والد درجه یك، پدر و مادر و خواهر و برادر و دایی و خاله و عمو است و والد درجه دو، معلم مدرسه و مربی مهدكودك است و والد درجه سه، رسانه و گروه همسال است كه رسانه در افزایش خشونت نقش پررنگی را ایفا می كند و اغلب فیلم هایی كه نوجوانان ما تماشا می كنند و برای آن ها جذاب است، فیلم های غیرایرانی هستند. ما یك دستگاه عریض و طویل داریم برای سانسور فیلم های خودمان و وزیری كه برای وزارتخانه فرهنگ و ارشاد در دولت سیزدهم پیشنهادشده، گفته است كه 50 فیلم را بررسی كرده كه بیشتر از 40 تا با مضامین اسلامی همخوانی ندارد، غافل از آنكه بچه های دهه های هشتاد و هفتاد اصلا مصرف كننده فیلم های خوب یا بد ایرانی نیستند و فیلم های هالیوودی تماشا می كنند. در این فیلم ها سه مسئله بارز است، اول خشونت، دوم سكس و سوم پول و این ها اثرگذار است و همان طور كه اشاره كردم رسانه، والد درجه سه است و میزان خشونت را افزایش می دهد. مضاف برآنكه قبلا رابطه با گروه همسالان در درون مدرسه باعث تلطیف و آرام تر شدن بچه ها می شد اما در حال حاضر مدارس به شكل حضوری دایر نیست و از طرفی روابط خانوادگی هم به شدت كاهش یافته و بعد هم افزایش خشونت نوجوانان را نمی توان خارج از چارچوب جامعه بررسی كرد. طی سالیان اخیر، خشونت عریان در جامعه ما به شدت بالا رفته و میزان آسیب های اجتماعی افزایش پیداكرده و در جامعه ای همانند ما كه از مسائل اقتصادی به عنوان نخستین عامل خشونت نام برده می شود و دلایل اجتماعی و سرخوردگی ها و نرسیدن به اهداف بزرگ اجتماعی به عنوان دلایل بعدی ابراز خشونت در جامعه معرفی می شود، نمی توان انتظار داشت كه نسل نوجوان ما خشونت و ازجمله خشونت عریان نداشته باشد. بنابراین به عنوان یك روانشناس اجتماعی و جامعه شناس پیش بینی می كنم كه خشونت عریان فعلی در درون خانواده و خشونتی كه در پارك ها بین گروه همسال اتفاق می افتد، سال های آینده به كف خیابان كشیده شود، یعنی خشونت در این نسل به سیستم مسلط اجتماعی-فرهنگی تبدیل خواهد شد و این برای امنیت جامعه خطرناك است و اگر امروز فكری برای این مسئله نداشته باشیم در سال های آینده باید منتظر خشونت های كور باشیم و منتظر اتفاقاتی كه در دی ماه 96 و آبان 98 شاهد بودیم، منتها این مسائل به شكلی عمیق تر رخ خواهد داد.»
 راه چاره چیست؟ 
راهكار این جامعه شناس برای كاهش خشونت در میان نوجوانان، حضور دانش آموزان در مدرسه است: « مدارس ما نباید به اسم كرونا و گسترش پاندمی تعطیل شود. بچه ها می توانند در كلاس درس حاضر نشوند ولی در محدوده بیرونی و حیاط مدرسه كه می توانند حضور پیدا كنند. آموزش و پرورش این امكان را دارد كه دانش آموزان را با رعایت پروتكل های بهداشتی به مدرسه بیاورد. حیاط مدرسه، فضای باز است و بچه ها می توانند در این فضا، بازی و ورزش كنند. ضمن آنكه ما كشور را لاك دان نكرده ایم خو همه مشاغل باز است و مردم برای خارج شدن از منزل به منظور پرداختن به امور روزانه خود مشكلی ندارند و مدارس هم می توانند باز باشند و دانش آموزان از ظرفیت حیاط مدارس استفاده كنند و انرژی شان را تخلیه كنند. آموزش و پرورش می تواند ارتباطات بین هم نسل ها را با رعایت پروتكل های بهداشتی حفظ كند. این مسئله نیازمند برنامه ریزی است كه اتفاقا ساده ترین و كم هزینه ترین و در دسترس ترین راه حل این است كه به صورت ادواری تعداد كمی از دانش آموزان در طی روز بتوانند در مدرسه حضور داشته باشند اما نه برای درس خواندن برای آنكه بتوانند تخلیه انرژی داشته باشند و با گروه همسال خود ارتباط بگیرند و مهارت های فردی و اجتماعی شان بالا برود. یكی دیگر از اقدامات برای كنترل خشم نوجوانان این است كه سازماندهی منظمی از سوی آموزش و پرورش برای استفاده از پارك ها صورت بگیرد.
 در مناطق شهری، ما پارك هایی داریم كه می توان با رعایت پروتكل ها و فاصله فیزیكی به راحتی از آن ها استفاده كرد. درست است كه مدارس در طول این مدت تعطیل بوده اما آموزش و پرورش می توانست دانش آموزان را موظف كند تا آن ها رأس ساعت 7 و نیم صبح به حیاط مدرسه بیایند و ضمن رعایت فاصله فیزیكی ورزش كنند و از دغدغه ها و مسائلی كه دارند با یكدیگر حرف بزنند. هدف از مدرسه رفتن كه لزوما آموختن ریاضی و فیزیك نیست و باید به این موارد هم توجه كرد و در اینجا دستگاه تعلیم و تربیت می تواند به كمك بیاید اما چون این دستگاه ضعیف است و سال هاست از این مجموعه قطع امید كرده ایم، خانواده ها خود به میدان بیایند، به این معنا كه با گروه های همكلاسی فرزندانشان مراوده داشته باشند و در طول هفته این بچه ها بتوانند هم را ببینند و به مهارت های فردی- اجتماعی شان اضافه شود، حتی می توان برای این بچه ها كلاس های مهارت زندگی برگزار كرد؛ مهارت هایی كه همراه با بازی باشد و یكی از مواردی كه برای بچه های دهه هشتادی جذاب است، بحث شبكه های اجتماعی و فضای دیجیتال است و مدارس می توانند دانش آموزان را به محیط باز بیاورند و با كمك مربی نحوه استفاده صحیح از این فضا را به دانش آموزان آموزش بدهند و ساعاتی را هم با رعایت چارچوب ها و اصول اجازه دهند این بچه ها گیمینگ كنند. البته مطالعات نشان می دهد اگر از فضای مجازی بیش از حد استفاده شود، میزان خشم را در نوجوانان افزایش می دهد و بر روی سیستم اعصاب اثرگذار است و به غیر از مواردی كه اشاره كردم، یكی از اثرگذارترین موارد در بروز خشم به غیر از فیلم، بازی های كامپیوتری است. الان بسیاری از بچه های دهه هشتادی گیمرهای بامهارتی هستند و ما می دانیم كه میزان اثرگذاری گیم روی سلسله اعصاب بچه ها بیشتر از فعالیت در بورس است و كسی كه در بازار بورس، به دنبال بالا یا پایین كردن است، كمتر اعصابش به هم می ریزد، اما در مجموع، این كه نوجوان را در خانه قرنطینه كنیم و اجازه ندهیم از جایش تكان بخورد و یا حرف بزند و از شبكه های اجتماعی استفاده كند، وضعیت را بدتر می كند. ما برای این موارد باید برنامه جایگزین داشته باشیم، طبیعی است كه در غیر این صورت، هورمون تستوسترون در پسرها و پروژسترون در دخترها به سرعت تبدیل به خشم و پرخاش می شود. دختری به نام هلیا كه در اصفهان قمه می كشد، نماینده یك نسل است. آن اتفاق، صرفا یك رخداد نیست و اگر برنامه ریزی نداشته باشیم، فردا روزی این قمه ها نه در پارك و نه برای دو  سه نفر دیگر بلكه در خیابان و برای خیلی ها به حركت درمی آید.»

|
منبع خبر:
روزنامه رسالت
   تاریخ: ۰۶:۵۸ - ۰۴/۰۶/۱۴۰۰   بازدید: ۱۶۸