دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
جمعه ۱۳ مهر ۱۴۰۳

نگرانی های معین از دوران پساكرونا | واكسن در ایران سیاسی شده است | نمی شود با حرف های هزار سال پیش یك پاندمی جهانی را كنترل كرد
 
مصطفی معین در سالگرد اعلام كشف كرونا در ایران گفت: نمی شود با حرف های هزار سال قبل ، یك پاندمی جهانی را با این همه قربانی كنترل كرد. پس كشف واكسن به چه كار می آید؟
مصطفی معین یك سال از روزی كه نخستین خبر در مورد فوت دو بیمار مبتلا به ویروس عجیب، گزارش شد، می گذرد؛ یك سال ترس و دلهره و وحشت. اسفند سال گذشته زمانی كه موارد معدودی از ابتلا به ویروس كرونا، ثبت می شد، هیچ كس تصور نمی كرد تا سال بعدش نزدیك به 60هزار نفر قربانی ویروس شوند و چندین میلیون نفر با بیماری بجنگند. در یك سال گذشته خانواده های زیادی رخت عزا به تن كردند، خیلی ها ناتوان شدند و ویروس، آواری شد و بر زندگی ها نشست. سایه كرونا از 12 ماه پیش سنگین است و حالا به گفته مصطفی معین، رئیس شورای عالی سازمان نظام پزشكی، حتی بعد از پاندمی تا سال های زیادی درگیر پیامدهای آن خواهیم بود. معین كه رئیس مركز تحقیقات ایمونولوژی، آسم و آلرژی و رئیس شورای عالی سازمان نظام پزشكی كشور است، حرف های ناگفته بسیاری دارد. او در یك سالگی شیوع كرونا در كشور در گفت وگو با همشهری، مدیریت یكساله كرونا را بررسی می كند و می گوید در ماه های ابتدای شیوع، كنترل بحران نمره قبولی نمی گیرد. به اعتقاد او در مواجهه با كرونا، مانند مدیریت در بحران های قبلی، ضعیف عمل شد و اقدامات پیشگیرانه تأخیر زیادی داشت. او معتقد است كه ختم غائله كرونا در دستان واكسیناسیون است كه حالا رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته است.

- یك سال از اعلام شیوع رسمی كرونا در ایران می گذرد. در یك سال گذشته اتفاقات زیادی رقم خورده و برخی از كوتاهی هایی در مدیریت شیوع صحبت می كند، شما عملكرد مسئولان در مدیریت كرونا را چطور ارزیابی می كنید؟ در ارتباط با مدیریت كرونا باید گفت با اینكه پاندمی كرونا پدیده ای قابل پیش بینی از نظر دانشمندان بود اما حكومت ها به این باور نرسیده بودند كه چنین اتفاقی می افتد و به همین دلیل دچار غافلگیری شدند. البته این اتفاق هم تنها در ایران رخ نداد. مسئله اینجاست كه در ارتباط با این همه گیری ویروسی، این كرونا نبود كه پیروز شد، بلكه ضعف های ساختاری نظام سلامت و زیرساخت های مدیریت بحران، نتوانست پاسخگوی آن باشد. در ایران یك نظام سلامت مبتنی بر شبكه های بهداشتی و نظام ارجاع موارد بیماری وجود دارد. قاعدتا این شبكه به طور فعال می توانست موارد اولیه ابتلا را تشخیص دهد و با انجام مراقبت های اولیه در قرنطینه قرار دادن موارد مبتلا یا مشكوك و ارجاع موارد شدید، شیوع كرونا را كنترل كند اما این اتفاق نیفتاد.

- چه انتقاداتی به مدیریت كرونا در ایران می توان وارد كرد؟ یكی نبود شفافیت است كه نشانگر ضعف مدیریت و اخلاق حرفه ای است. آنطور كه مطالعات نشان می دهد، كرونا از دی سال گذشته وارد كشور شده بود اما اعلام رسمی آن از اسفند بود. ما نمی گوییم كه حتما ماجرا را كتمان كرده اند، اما تشخیص ندادن به موقع آلودگی ویروس كووید-19 كشور را با موجی فراگیر از این بیماری مواجه كرد. هر چند ما به طور كلی در كشور با ضعف مدیریت بحران مواجه هستیم كه تنها مربوط به پاندمی كرونا هم نیست. در سایر بحران ها مثل تصادفات جاده ای، سیل، زلزله و... هم با این مسئله روبه رو هستیم و بهبودی هم طی چند دهه گذشته در این زمینه نداشته ایم. یعنی هر چند باری كه زلزله بیاید، باز هم مانند گذشته با موازی كاری و ناهماهنگی مدیریت می شود. اصولا زمانی كه یك بحران زیستی مانند شیوع كرونا اتفاق می افتد، باید ابعاد آن به سرعت از نظر گستردگی انتشار ویروس، گروه های آسیب دیده یا آسیب پذیر ارزیابی و شناسایی و ظرفیت های ملی مانند منابع مالی و انسانی و امكانات و تجهیزات بررسی و بسیج شود و هماهنگی های بین بخشی به وجودآید. این تنها وظیفه وزارت بهداشت نیست، وزارت بهداشت در كنار سایر دستگاه های دولتی و خصوصی و نهادهای مدنی و همچنین دستگاه قضایی و انتظامی و... باید بتوانند منسجم و هدفمند حركت كنند. نبود چنین هماهنگی ای به ویژه در ماه های اول شیوع ویروس، به صورت نقاط ضعف خود را نشان داد. دولت كه باید در خط اول كنترل شیوع قرار می گرفت و برنامه ریزی می كرد، مسئله را جدی نگرفت. خبر مرگ و ابتلا از قم و گیلان آمد اما اقدام برای تشخیص موارد ابتلا، قرنطینه موارد و منطقه، شروع درمان، حتی محدود كردن سفرها و ترددهای بین شهری و آموزش مردم، اجرای توصیه های بهداشتی و تعطیلی مشاغل، با تأخیر انجام شد. درحالی كه ابتلا در گروه های آسیب دیده و آسیب پذیر باید خیلی سریع تشخیص داده می شد اما در ابتدای شیوع كیت های تشخیصی (PCR) كمی وجود داشت، به همین دلیل امكان غربالگری گسترده هم وجود نداشت و ابعاد آلودگی ویروسی، بسیار كمتر از آنچه بود، ارزیابی شد. خط اول درمان ما دچار تلفات زیادی شدند. تا الان نزدیك به 300پزشك و پرستار از كادر درمانی به شهادت رسیده اند كه آمار آنها بالاتر از میانگین جهانی است.

- صحبت از مدیریت بحران شد. شما اشاره كردید كه ما در این زمینه هم مانند گذشته ضعف داشته ایم. چه اتفاقی برای كنترل شیوع باید می افتاد كه نیفتاد؟ مهم ترین مسئله ناهماهنگی میان دستگاه ها بود. وزارت بهداشت از قاطعیت كمی برخوردار بود. در ابتدا همه چیز در اختیار وزارت بهداشت بود. در اواسط فروردین ماه بود كه به عنوان رئیس شورای عالی سازمان نظام پزشكی در نامه ای به رئیس جمهوری گفتم كه باید ستاد ملی بحران با مسئولیت رئیس دولت تشكیل شود، دستگاه های دیگر هم به میدان بیایند، از نمایندگان نهادهای مدنی و در رأس آنها سازمان نظام پزشكی و همچنین انجمن های علمی در ستاد به عنوان اعضا دعوت شود. سازمان نظام پزشكی بیش از 200هزار عضو دارد. اما گوش شنوایی وجود نداشت و ندارد. مدیریت شیوع با رویكردی ضعیف شروع شد وهمچنان ادامه دارد. در ماه های اول شیوع، مسئله سلامت انسان و آحاد جامعه در اولویت قرار نگرفت. مدام صحبت از دوگانه هایی چون سلامت و اقتصاد به میان می آمد درحالی كه در رأس حقوق شهروندی، سلامت انسان و جامعه قرار دارد. این خط قرمز ماست و همه باید در خدمت آن باشند. یا در آستانه مهرماه ناگهان دستور آمد كه مدارس باز شود و هیچ توجهی به پاندمی و وضعیت قرمز شهرها نشد. سازمان نظام پزشكی اعتراض جدی به این مسئله كرد تا اینكه وزارت آموزش و پرورش در تصمیم خام خود تجدید نظر كرد. اینها نشات گرفته از غلبه رویكردهای شعاری و احساسات بر نگرش علمی و اولویت سلامت انسان است. البته بعد از آن مسئله جدی تر گرفته شد.

- در این مدت همواره همكاری نكردن مردم و رعایت نكردن درست پروتكل های بهداشتی و... به عنوان حقله مفقوده شیوع ویروس مورد توجه مسئولان قرار گرفته است؛ به نظر شما مردم چقدر در كنار مسئولان همكاری داشتند؟ به طور كلی، متناسب با جدیت دولت و ثبات و استمرار سیاست هایی كه باید پیش بینی شود، همكاری مردم هم كم و زیاد می شود. مثلا در تعطیلات نوروز با توجه به اینكه اقدامات و هشدارهای جدی از سوی دولت داده شد و به اجرا در آمد، مردم سفر نرفتند و حتی سیزدهم فروردین در خانه ماندند. در كشور ما در مقایسه با برخی از كشورهای اروپایی، همكاری مردم قابل قبول بود، بالا و پایین داشت اما هر رفتاری از سوی مردم متناسب با رویكرد نظام سلامت و دولت بود. نكته دیگری كه در ارتباط با ضعف كنترل شیوع كرونا وجود دارد، مسئله واكسن است. واكسن تنها راه مدیریت قاطع بحران و ختم غائله كروناست. ما در این زمینه هم با تأخیر اقدام كرده ایم. بیش از 200خط تولید در جهان روی تحقیق و ساخت واكسن كرونا مشغول به كارند. در ایران هم چهار خط تولید فعال شده و در حال مطالعه است. تولید واكسن هایی از نوع ویروس كشته یا ضعیف شده، هم از نوع mRNA و هم پروتئین نوتركیب كه از سوی ستاد فرمان اجرایی امام، مؤسسه رازی، انستیتو پاستور و دانشگاه علوم پزشكی تهران در حال انجام مراحل مختلف كارآزمایی و ارزیابی است.

در بسیاری از كشورها ازجمله همسایه های ایران، واكسیناسیون شروع شده اما در ایران به تازگی به صورت محدود و برای گروه كوچكی این كار در حال انجام است. در ایران حتی واكسیناسیون كه مقوله ای علمی و پزشكی است هم سیاسی شد، درحالی كه علم در خدمت انسان است و دین و سیاست، قانون و مجلس و دولت همگی باید در خدمت سلامت انسان و جامعه قرار داشته باشند.

- شما در ابتدای صحبت هایتان حرف از غافلگیری كشورها زدید. درحالی كه یكی دو ماه قبل از ورود ویروس به ایران، تصاویر و گزارش های ترسناكی از ووهان چین منتشر شد كه كاملا نشان می داد ویروس ابعاد گسترده ای دارد. بنابراین هر طور كه نگاه می كنیم غافلگیری ای در این زمینه نمی بینیم و همه چیز واضح بود. چرا وقتی اواخر بهمن ماه كه چندین نفر در اثر ابتلا به این بیماری جانشان را از دست دادند، كاملا با مجموعه ای از غافلگیری در نظام سلامت و سایر بخش های مدیریت بحران مواجه شدیم؟ غافلگیری واقعیتی است كه نشان دهنده ضعف سیستم است. اگر سیستمی با نگاه علمی و آینده نگر و با اولویت قرار دادن سلامت انسان مدیریت كند، غافلگیر نمی شود. غافلگیر شدن ضعف است، نه تنها برای وزارت بهداشت كه حتی ضعفی فراتر از دولت محسوب می شود. نداشتن ساختار و زیرساخت های مناسب مدیریت بحران ضعف است. قبول دارم كه وزارت بهداشت به خاطر اینكه متولی مستقیم نظام سلامت است بیشترین نقش را باید در كنترل شیوع ویروس داشته باشد اما این نقش از طرف خود سیستم هم از ابتدای امر به رسمیت شناخته نشد. باید به ماجرا كلی تر نگاه شود و آن هم سوءمدیریت است. یكی از مهم ترین نكته ها بی توجهی به نهادهای اجتماعی و مدنی است. انجمن های علمی پزشكی، بازوان علمی یك نظام حكومتی هستند، اما به آنها بها داده نشد و در هیچ جلسه ستاد مبارزه با كرونا از آنها مشورت نخواستند. نتیجه این می شود كه بعد از یك سال از شیوع، هنوز یك برنامه راهبردی و سند مدون و جامع تقسیم كار ملی برای كنترل بیماری وجود ندارد؛ نه برای دوران حاد همه گیری و نه برای بعد از آن. ما در پساكرونا، سال های سال گرفتار پیامدهای این بیماری خواهیم بود. این مسئله نیاز به یك برنامه مدون مصوب دارد. نقش هر دستگاهی باید مشخص باشد. اگر چه شرایط نسبت به ماه های اول شیوع بهتر شده است، اما هنوز با وضعیت مطلوب فاصله زیادی داریم.

- از ابتدای شیوع كرونا تاكنون سازمان نظام پزشكی نامه های زیادی خطاب به رئیس جمهور و وزیر بهداشت نوشته و نگرانی خود را نسبت به شرایط مدیریت شیوع، اعلام كرده است. اما نكته اینجاست كه سازمان نظام پزشكی همانطور كه گفتید با وجود 200هزار عضو، هیچ وقت در جلسات ستاد ملی مقابله با كرونا مشاركت داده نشد و اغلب هم روی تصمیم گیری ها و سیاستگذاری های كلان اثرگذاری نداشته است. همه اینها در شرایطی است كه این سازمان یكی از منتقدان جدی عملكرد وزارت بهداشت و سایر نهادها در مدیریت شیوع كروناست. حتی خود شما در نامه ای به صراحت اعلام كردید كه مدیریت وزیر بهداشت عامل اصلی بالا رفتن فوتی های كروناست. چرا سازمان نظام پزشكی در این بحران نتوانست جایگاهی در تصمیم گیری ها و مشورت ها داشته باشد؟ مسئله پیچیده و ابعاد مختلفی دارد؛ ابعاد مدیریتی، فرهنگی و حتی شخصیتی . كرونا ضعف های مدیریتی، اجتماعی و اقتصادی و حتی شخصیتی و اخلاقی افراد مسئول را نشان داد، درحالی كه می شد بحران را فرصتی برای رفع ضعف ها دید. مسئله این است كه روح همكاری بین مدیران و دستگاه های اجرایی ما ضعیف است. من در دولت مسئولیت داشته ام و شاهد این ضعف ها در سه دولت بوده ام. سازمان نظام پزشكی قوانین خوبی دارد اما بیشتر وظایفش از نوع مشورتی است، اختیار ندارد كه خودش تصمیم بگیرد و اجرا كند. وزارت بهداشت باید از نظام پزشكی مشورت بخواهد. از آن طرف به نظر می رسد در خود وزارت بهداشت، ضعف های ساختاری به طور سنتی وجود داشته است. همین كه نظام ارجاع و شبكه های بهداشت و درمان نتوانسته اند به صورت فعال در شناسایی و پیگیری موارد ابتلا اقدام كنند، نشان دهنده ضعف دستگاه است. در موضوع سلامت باید دقیق ترین نظریه ها مورد كارشناسی قرار گیرد. حرف اول را باید محقق و دانشمند بزند. ما این ضعف ها را در نوع نگاهی كه بر وزارت بهداشت حاكم است شاهد هستیم. در همین شرایط هم می بینیم كه به طور ناگهانی شایعات و اطلاعات نادرست و حتی خرافاتی به عنوان طب سنتی یا ایرانی یا اسلامی بدون داشتن تعریف و حد و مرز مشخص و بدون شواهد علمی در شبكه های اجتماعی گسترش پیدا می كند و وزارت بهداشت نه تنها موضع صریح و شفافی هم نسبت به آنها نمی گیرد بلكه حمایت هم می كند. نمی شود با حرف های هزار سال قبل ، یك پاندمی جهانی را با این همه قربانی كنترل كرد. پس كشف واكسن به چه كار می آید؟ مسئله این است كه در شیوع كرونا، شایعات و اطلاعات نادرست، شبه علم و انگ و برچسب از خود پاندمی، سریع تر منتشر شد. در خیلی از كشورها با این موارد تخلف به طور قانونی برخورد شد. اما نظام پزشكی در كشور اختیار تام و تمام ندارد كه این جریان گمراه كننده و مخرب را خنثی كند. خود وزارت بهداشت و رسانه ها و صدا و سیما حتی مجلس و قوه قضاییه كه باید وارد شوند، این كار را نكردند. خواه ناخواه این جریان انحرافی و سودجو منجر به سردرگمی بخشی از مردم و بی اعتمادی شده و خواهد شد، طبیعی است كه وقتی مرتبا اطلاعات نادرست داده می شود، آنها نه ماسك می زنند و نه فاصله اجتماعی را در دورهمی ها و اجتماعات رعایت می كنند. باید با روایت های جعلی برخورد قاطع و علمی صورت بگیرد.

- با همه این توضیحات و كوتاهی هایی كه می گویید از سوی دستگاه ها و سازمان های مختلف رخ داده، اگر خودتان وزیر بهداشت بودید، چطور این مسیر را هدایت می كردید؟ من اگر وزیر بهداشت بودم، سریع درخواست تشكیل ستاد ملی بحران كرونا را می كردم و با كمك رئیس جمهور دستگاه های دیگر مثل وزارت كشور، مسكن و شهرسازی، حتی وزارت امور خارجه، نیروی انتظامی و... را هماهنگ می كردم. از دانشگاه ها، انجمن های علمی، سازمان نظام پزشكی و نهادهای غیرپزشكی، مجلس و قوه قضاییه دعوت به همكاری می كردم. در هفته های اول شیوع عفونت ویروسی كه فرصت طلایی برای كنترل آن بود، این اقدامات باید انجام می شد. من اگر مسئولیت اجرایی داشتم، سعی می كردم خرد جمعی و نگاه و تلاش علمی را به همه دستگاه ها تعمیم دهم. جزو نخستین اولویت هایم، ارزیابی نیروهای انسانی، تجهیزات و منابع مالی با توجه به سطح انتشار ویروس و بررسی و تهیه برنامه راهبردی ملی بود كه آن را تدوین می كردم و به تصویب مجلس و دولت می رساندم. در این برنامه، نقش هر دستگاه مشخص می شد تا برای رسیدن به اهداف تعیین شده به صورت منسجم برنامه ریزی و حركت كنند. از تجارب جهانی بیشتر استفاده می كردم و با سوءظن به همه كشورها نگاه نمی كردم.

- به اعتقاد شما لازم است نهادی نظارتی به ماجرای مدیریت بحران كرونا ورود پیدا كند و گزارشی از عملكرد سازمان ها و دستگاه های مسئول تهیه كند؟ یعنی كمیته تحقیق و تفحص در مورد كم كاری های احتمالی تشكیل شود؟ این نوع اقدامات را باید نهادی انجام دهد كه خودش هم به لحاظ علمی و تخصصی مسئولیت داشته باشد. نباید نگاه مجرمانه باشد. ترجیح این است كه این كار را یك مرجع بی طرف علمی انجام دهد؛ مثلا انجمن های علمی با كمك سازمان نظام پزشكی. نمونه این اقدام را در سیل گلستان داشتیم كه گروهی به دستور رئیس جمهور برای بررسی و تحقیق به منطقه رفتند. لازم است كه انتقاد از خود در كشور ما به رسمیت شناخته و براساس آن عمل شود. ما در این زمینه ضعف داریم. شاید در این بخش بهتر باشد سازمان بازرسی كل كشور یا مجلس نظارت های خود را داشته باشند. اما اولویت من برای تأثیرگذاری بیشتر، همان مرجع علمی بی طرفی است كه تحت سلطه مجلس یا دولت نباشد. لازم است بررسی شود كه سازمان ها با توجه به امكانات و وظایف قانونی، چه عملكردی داشته اند و در نهایت گزارش خود را به اركان نظام بدهند.

- در یك سال گذشته با شیوع كرونا همانطور كه اشاره كردید ضعف های زیادی خود را نشان داد، یكی از آنها هم مسئله سلامت روان بود. پیش از شیوع هم ما با این مسئله مواجه بودیم و سال 98 سال سختی برای ایرانیان بود. با كرونا و آسیب ها و پیامدهای آن، ابعاد مختلفی از سلامت روان، ضربه خورد و ما با سوگ های ناتمام هم روبه رو شدیم. در این مدت كاری جدی از سوی وزارت بهداشت برای تاب آوری مشاهده نشده است. به اعتقاد شما در چه وضعیتی از سلامت روان قرار داریم؟ مشكل اختلال در سلامت روان موضوعی فراگیرتر از ایران است. بار این اختلالات در میان بیماری های مزمن غیرواگیر، رتبه اول یا دوم را در جهان دارد. در ایران هم همینطور است. در سطح ملی بالای 20درصد جمعیت كشور، دچار یكی از اختلالات روان هستند. حتی در تهران این میزان به بالای 30درصد هم می رسد. در چنین شرایطی، زمانی كه پاندمی اتفاق می افتد اختلالات سلامت روان هم دوچندان می شود و افراد آسیب پذیرتر شده و با شیوع یك ویروس، دچار مشكلات و تلفات بیشتری هم می شوند. ضرورت دارد این افراد به طور جدی مورد مراقبت قرار گیرند. یكی از كارهایی كه در مركز تحقیقات ایمونولوژی و آسم و آلرژی از سال83 انجام شد، تاسیس كرسی یونسكو در آموزش سلامت بود كه یكی از اولویت های آن، پرداختن به موضوع سلامت روان بود. امسال دهمین همایش سالانه سلامت روان و رسانه برگزار شد كه موضوع محوری آن انگ در پاندمی كرونا بود. همانطور كه قبلا هم گفتم سرعت انتشار اطلاعات نادرست، خرافه ها و انگ های مختلف سریع تر از خود پاندمی كروناست. در ایران هم این موضوع به صورت لجام گسیخته ای در حال گسترش است و مدیریت نمی شود. انگ بیماری منجر شده تا بسیاری از بیماران خودشان را معرفی نكنند یا همكاری لازم را با پزشكان معالج و كادر درمان نداشته باشند. همین موضوع منجر به بالا رفتن مرگ ومیر، انزوای بیشتر بیماران و تبعیض اجتماعی درباره آنها می شود. به هر حال وضعیت فعلی بهترین فرصت برای انجام مطالعات گسترده در حوزه سلامت روان است. به هر حال دامنه اختلالات سلامت روان بالاتر رفته و شدت بیشتری گرفته است. در دوران پساكرونا هم پیش بینی می شود كه این وضعیت وخامت بیشتری پیدا كند. بنابراین به سیاستگذاری و اولویت بندی از نظر انجام مداخلات در نظام سلامت و در سطح ملی به كمك روانپزشكان و روانشناسان و سایر متخصصان و صاحب نظران مربوط نیاز دارد. این موضوع می تواند در همان سند ملی كه هنوز تدوین نشده و قبلا به آن اشاره كردم گنجانده شود.

- با این توضیح چه راهكارهایی برای عبور از بحران سلامت روان وجود دارد؟ به طور كلی پیشگیری مقدم بر درمان است و با تشخیص درست، نصف درمان را پیش می رویم. در مسائل اجتماعی هم همینطور است. باید ابتدا با ریشه یابی و آسیب شناسی مسائل به تشخیص درست رسید و بعد عمل كرد. جامعه ما دچار آسیب های اجتماعی متعددی است؛ مثل افسردگی، اعتیاد، خشونت، بیكاری، فقر، نابرابری، شكاف های اجتماعی، حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ، طلاق، كودك آزاری، مرد یا زن آزاری، خرافه گرایی، پوپولیسم و عوام فریبی در مدیریت و... . باید ریشه ها را پیدا كرد. این مسائل به صورت تصادفی حل نمی شود. نیاز به سیاستگذاری با یك نگاه راهبردی دارد تا بتوان برای كاهش آنها برنامه ریزی كرد و اقدام عملی انجام داد. سلامت روان از معضلات اصلی و پیچیده ما در دوران پساكرونا خواهد بود، به همین دلیل انتظار دارم دانشگاهیان و آگاهان جامعه خودشان احساس مسئولیت كنند و منتظر دولت نمانند. هر متخصص و استاد دانشگاهی باید احساس كند كه در ارتباط با جامعه مسئول است. البته احساس مسئولیت اخلاقی و اجتماعی در كشور ما كمرنگ است.

شاید یكی از دلایل اضطراب و نگرانی مردم هم همین باشد كه احساس می كنند نادیده گرفته می شوند و به نیازهای اساسی شان پاسخی داده نمی شود. به هر حال اكنون مطالبه گری های زیادی برای مدیریت كرونا وجود دارد كه نمونه آن واكسن است. در بین مردم احساس عقب ماندن از كشورهای دیگر وجود دارد.

باید حاكمیت و در رأس آن دولت به این نتیجه برسد كه ضعف های ساختاری اش جز با كمك گرفتن از ظرفیت های جامعه جبران نمی شود. نوع نگاه باید تغییر كند، نگاهی جمع گرا و خردگرا نیاز داریم و با حسن ظن برخورد كنیم. تشكل های مردمی، نهادهای واسط فرهنگی میان مردم و نخبگان و دولت هستند كه می توانند برای دامن زدن به این گفتمان اجتماعی خیلی كمك كنند، ترمیم این شكاف های عمیق اجتماعی كه تهدیدهای آن در ارتباط با وحدت و امنیت ملی ما از گسل های زلزله هم خطرناك تر است و رفع آنها به این گفتمان نیاز دارد. این نشان دهنده ضعف سرمایه اجتماعی و سوء ظن و بی اعتمادی به همراه آن است. سطح سواد سلامت در جامعه ما در حد نازلی است كه زمینه ساز خیلی از آسیب هاست. دولت درگیر تحریم و كسری بودجه و مشكلات سیاسی و مخالفان است، بعید است بتواند بیش از این كاری جدی در زمینه ارتقای شاخص های سلامت روان و جلب اعتماد مردم انجام دهد، مگر اینكه به سمت جامعه و نهادهای مدنی نگاه كند.

در زمینه بی توجهی به خواسته مردم می توان به ماجرای واكسن اشاره كرد كه ماه ها از سوی مردم مطالبه گری می شد اما حالا بخشی از مردم به واكسن وارد شده هم اعتماد ندارند. درحالی كه مطالعات نشان می دهد واكسن مورد تأییدی است. اما اعتماد به اقدامات انجام شده، كمرنگ شده است.

به طور كلی ایران، كشوری پیشرو در تولید واكسن است. ما در گذشته با توجه با محوریت علمی مرحوم پروفسور میرشمسی در انستیتو حصارك رازی در كرج، صادركننده واكسن بودیم. اما به دلیل كم توجهی دولت ها به این بخش، ضعیف شده است. امكانات و تجهیزات ما به روز نیست. مردم ایران از گذشته های دور به پزشكان اعتماد داشته ند اما در پاندمی كرونا، به دلیل دخالت بی جای سیاسیون و مسئولان اجرایی یا برخی از روحانیون، اعتماد مردم مخدوش شده است. باید این موضوع مدنظر قرار بگیرد كه حرف اول را علم، دانشگاه و نهادهای علمی می زنند. اگر این مسائل مورد توجه و بحث و تبادل نظر واقع شود، قابل حل است و اعتماد اجتماعی بالا می رود. این نخستین مقطع تاریخی در ایران است كه یك سوم تا یك چهارم جمعیت آن دانش آموخته دانشگاهی هستند و در سن جوانی و اشتغال قرار دارند. اگر دولت پشتیبانی كند این افراد تبدیل به بازوان اجرایی نظام می شوند. در همین یك سال گذشته حدود 3هزار پزشك كشور مهاجرت كرده اند، دلیل آن چیست؟ صدها پرستار از كشور رفته اند. چرا؟ به چه دلیل باید ركوردار مهاجرت مغزها باشیم؟ اینها ضعف های زیرساختی است. شورای عالی انقلاب فرهنگی و نهادهایی كه در زمینه های فرهنگی سیاستگذاری می كنند باید به این مسائل بپردازند، پرداختن به مسائل خرد سیاسی یا اجرایی دردی را دوا نمی كند. ما هیچ گزارش رسمی ای نداشته ایم كه نشان دهد وضعیت اجتماعی ما براساس شاخص های علمی به چه صورت است تا اینكه كه مؤسسه رحمان به عنوان مؤسسه ای فعال در زمینه مطالعه مسائل اجتماعی نخستین گزارش از وضعیت اجتماعی ایران بین سال های 80 تا 88 را منتشر كرد. گزارش دوم وضعیت اجتماعی (سال های 88 تا 96)، گزارش وضعیت زنان و گزارش وضعیت كودكان ایرانی هم به دنبال آن منتشر شد كه دولت و مجلس می توانند از آنها به عنوان پشتوانه مطالعاتی سیاست ها و برنامه های كلان توسعه كشور استفاده كنند. امروز تنها با مدیریت كارآمد و علمی و نه با روش سنتی می توان كشور را اداره كرد.

- در مسئله مدیریت كرونا، دو طیف وجود دارد؛ یكی می گوید دولت بد عمل كرده و گروهی دیگر وضعیت را با آلمان و ایتالیا و آمریكا مقایسه می كنند و می گویند عملكرد خوب بوده است. اگر مدیریت در دست سازمان نظام پزشكی بود، چه می كرد؟ نمی توانیم هر كشوری را با كشور دیگر مقایسه كنیم. نیروی انسانی و منابع علمی، ظرفیت های مدیریتی، اقتصادی و مالی و شرایط فرهنگی و اجتماعی كشورها متفاوت است. ما باید خود را با ظرفیت و پتانسیل خودمان بسنجیم. گروه پزشكی و كادرهای درمانی ایران از استاندارد جهانی برخوردار است. انجمن های علمی و نهادهای مدنی كشور، پتانسیل بزرگی دارند. فرهنگ مردم از دیرباز تمایل به كارهای خیر داشته و دارد. اگر دولت به تنهایی می خواست وارد عمل شود، بسیار تحت فشار قرار می گرفت. مردم به كمك آمدند. همانطور كه گفتم یك سوم تا یك چهارم جمعیت كشور دانش آموخته دانشگاهی اند اما از آنها استفاده ای نمی شود.

- تحریم ها در این زمینه چقدر مؤثر بوده است؟ تحریم ها هم نقش داشته اند و منجر شدند تا قشر متوسط یا ضعیف تنزل بیشتری از نظر دهك های درآمدی پیدا كنند. خط فقر بالا بیاید و بهره وری جامعه در بحران كرونا كاهش یابد. اما در مورد كیت های آزمایشگاهی تشخیص كرونا و به ویژه واكسن، تحریم مطرح نبوده است. اگر هم مطرح بود، ما كه راه های شكستن تحریم در ارتباط با كالاهای اساسی را خوب بلدیم.

- به مدیریت كرونا در ایران چه نمره ای می دهید؟ به عنوان یك معلم دانشگاه و یك پزشك، به عملكرد مردم و دولت، جداگانه نمره می دهم. در دوسه ماه اول شیوع، نمره مسئولان از 20، زیر 10 است. حتی در ابتدای شیوع، نمره صفر و نهایت یك است. بعد از آن به 5و 6 می رسد. اما در مجموع اقدامات مسئولان در یك سال گذشته قابل قبول بوده است و به طور ناپلئونی نمره قبولی می گیرند. یعنی روی 10و 11 از 20نمره. اگر بخواهم به مردم نمره بدهم، بالای 15می دهم. مردم مقصر نبوده اند، حداكثر شاید قصور داشته اند. مردم آسیب پذیرند. اگر دولت عملكرد بهتری داشت شاید نمره مردم به 20 هم می رسید. نباید توپ را در زمین مردم بیندازیم تا از خود سلب مسئولیت كنیم.

منبع: روزنامه همشهری- زهرا جعفرزاده
منبع خبر:
همشهری
   تاریخ: ۰۹:۱۷ - ۲۹/۱۱/۱۳۹۹   بازدید: ۱۵۰