دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
چهارشنبه ۴ مهر ۱۴۰۳

زندگی برخی قربانیان حادثه متروپل می تواند دستمایه تولید یك رمان یا فیلم شود
 
منصور ضابطیان، نویسنده، مدرس داستان نویسی و سفرنامه نویس متبحری است كه از پیش ترها نام خود را در عرصه ادبیات داستانی تثبیت كرده است. با او درباره واقعه متروپل و تاثیر چنین حوادثی بر هنر و ادبیات صحبت كرده ایم.
منصور ضابطیان همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: منصور ضابطیان می­گوید: «حوادثی مانند متروپل، آتش گرفتن ساختمان پلاسكو، زلزله منجیل و رودبار و بم و امثال این ها و حوداث طبیعی و غیرطبیعی باعث شده حساسیت جامعه و به تبع آن نویسندگان نسبت به این موضوعات قدری كمرنگ شود و دیگر كمتر كسی سراغ داستان و داستان نویسی با این موضوع و محتوا می رود.» او معتقد است، حمایت نكردن نهادهای دولتی و در گام دوم خطوط قرمز هیچ مانعی بر سر راه نویسنده این عرصه و كسی كه می خواهد با این دستمایه ها داستان بنویسد، ایجاد نكرده و نمی كند.» گفت و گو با منصور ضابطیان را در ادامه بخوانید:

برخی نویسندگان ایرانی مانند شهریار مندنی پور درباره موضوع آوار (به معنای لغوی و نمادین آن) داستان نوشته اند. مجموعه داستان «آبی ماورای بحار» او البته مربوط به فروریختن برج های دوقلو توسط طالبان است. معنی و مفهوم آوار در غرب با معنا و مفهوم آوار در كشور ما چه تفاوت ها و شباهت هایی دارند؟

11 سپتامبر مقوله ای خاص و اتفاقی نادر است كه درام خاص خودش را آورده. درست است كه حركتی تروریستی بوده و وقتی راجع به آن صحبت می شود به این سویه ها اشاره می شود. باید همین ابتدا بگویم كه حتماً ادبیات جهان از موضوع آوار تهی نیست. در این نمونه و ژانر می توانم از كتاب «بعد از زلزله» هاروكی موراكامی نام ببرم. كتاب موراكامی درواقع همین ماجرای ویرانی را دستمایه قرار داده و اگر اشتباه نكنم 6 داستان كوتاه داشت كه هر یك از این داستان ها از زوایه ای خاص زلزله و اتفاقات پس از آن را مورد بررسی قرار می دهد. موراكامی این موضوع روانشناسی را بازگو می كند كه آدم ها پس از فروریزی آوار چه دیدگاه جدیدی نسبت به جهان پیدا می كنند.

اگر بخواهیم كتابی كه مربوط به 11 سپتامبر است مبنا قرار دهم و بگوییم كه نگاه مردم امریكا به ویرانی همواره نقطه عزیمتی از منظر تروریسم داشته، به گمانم قدری منطقی نیست.

چرا نویسندگان ما كمتر به این مقوله پرداخته اند؟

به هر حال در شعرمعاصرمان نشانه هایی از این موضوع داریم. مثلاً اگر شعرهای حامد عسگری را دنبال كنید، كم و بیش در بسیاری از شعرهایش به ماجرای زلزله بم اشاره شده. چون خودش هم درگیر این ماجرا بوده. او در شعرهایش اشاره های زیادی به این ماجرا دارد. اگر در اشعارش جست و جو كنیم به مصداق هایی متعددی از این مورد خواهیم رسید. برخی از شعرهایش از ابتدا تا انتها به همین موضوع خلاصه می شود. در ادبیات داستانی اما حق با شماست. با فقدان و فقر داستان و رمان در این زمینه روبه روییم.

این اتفاقات غیر منتظره نمی تواند دستمایه ای برای خلق هنری باشد؟

زلزله و آوار اتفاقا درام اند و دستمایه خوبی به نویسنده می دهد. كمااینكه عباس كیارستمی در سینما برای زلزله رودبار این كار را كرد. بنابراین چون این رد پا را پیدا نكرده ایم، ادبیات داستانی مان به ویرانی هایی از این دست مثل حادثه متروپل كمتر پرداخته است.

مصیبت هایی كه در جنگ حاصل می شود، در «زمین سوخته» احمد محمود و رمان های دیگر یا شعر بلند «نام تمام مردگان یحیی» است، سروده محمدعلی سپانلو، جزو این آوارنگاری محسوب می شود یا نه؟ چون ارتباط مستقیم با جنگ دارد.

به نظرم «آوارنگاری» واژه جدیدی است كه به تازگی خود خبرنگاران ابداع كرده اند. نخستین بار هم هست كه از شما می شنوم. كلاً ویرانی به آدمی موقعیت دراماتیك می دهد، به دلیل اینكه یك تغییر وضع است و هر نوع تغییر وضع برای آدمی درام ایجاد می كند. تغییر وضعیتی مانند فرورویختن یك ساختمان و تصادف یك هواپیما با ساختمان می تواند به آدمی قصه بدهد. به ویژه زمانی كه آدم­ها با آن درگیرند. در همین ماجرای غم انگیز متروپل آبادان ببینید درباره چند شخصیت صحبت می شود كه هر یك می­توانند دستمایه یك رمان یا فیلم قرار بگیرند. از آن زن و شوهری كه كافه داشتند و زیر آوار می مانند و آن خانمی كه اسمش همه فرزندان و نزدیكانش را از دست داده تا آدم هایی كه گذری از آنجا رد شده اند یا در اتومبیلشان بوده اند اما آوار به سرش می ریزد و جانش را از دست می دهند، می تواند به نویسنده انگیزه قصه پردازی بدهد.

اما اینكه چرا نویسندگان به آن نمی پردازند برای من هم جای پرسش دارد. یكی از برنامه هایی كه در شبكه دو صدا و سیما داشتیم، محاكات می كردیم. مردم قصه های شخصی شان را می گفتند و در اختیار نویسندگان قرار دادند تا آنها بشوند و دریابند كه چقدر می تواند دستمایه یك رمان یا فیلم قرار گیرید.

اگر زنده یاد بهرام صادقی در قید حیات بود، با ظرافت و نكته سنجی هنرمندانه اش آیا به این همه وقایع واكنش نشان نمی داد؟ او معمولاً از یك واقعه كوچك یك داستان مفصل با ساختار و صناعت بی نقص و مستحكم می نوشت.

همه نویسندگان كوتاه از یك اتفاق كوچك در اطرافشان استفاده می كنند. این صرفا مختص زنده یاد بهرام صادقی نیست. اما به قدری در دوران اخیر با اتفاقات عجیب و غریب دست به گریبان بوده ایم كه شاید حساسیتمان را نسبت به آنها از دست داده ایم.

چرا برخی نویسندگان حساسیتشان را نسبت به این وقایع از دست داده اند؟

در سفری كه به سوئیس داشتم و به فراخور كارم كه سفرنامه نویسی است دیدم كه در شهر كوچكی كه 3 روزنامه وجود داشت، آن 3 روزنامه سر موضوعی با هم در رقابت بودند. رقابتشان در این ارتباط بود كه شهرداری اعلام كرده بود كه می خواهند پولی به دانش آموزان بدهند تا آنها تعطیلات تابستان، باغچه های شهر را آب دهند. عده دیگری مخالفت می كردند و می گفتند همین پول را در اختیار آنها قرار دهیم تا از بچه های بی سرپرست دیگر نگهداری كنند تا برای آینده شان مفید باشد. ببینید آنجا دغدغه ها در چه سطحی است. همان موقع یادم است كه سیلی استان گلستان را فرا گرفت. دیدم خبر در ستونی در یكی از روزنامه ها نوشته شده بود كه چند نفر از دست رفته اند و روستایی را آب برده. در صورتی كه همان اتفاق اگر در كشوری مانند سوئیس می افتاد تا ماه ها درباره اش صحبت می شد و آن را پیگیری می كردند و راه تكرار را بر این اتفاق می بستند.

شاید به این خاطر است كه این گونه حوادث طبیعی به قدری برای ما و در كشورمان رخ داده كه دیگر به نظرمان عادی می آید.

واقعه ای مانند جنگ پشتیبان هایی مانند بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس داشت. آیا نباید نهادی از ثبت هنری این اتفاقات حمایت كند؟

همه جای دنیا صرفاً حمایت نهادها و حكومت ها تعیین كننده و راهگشا نیست. معمولاً یك جریان راه می اندازند. ما در همین تهران جشنواره داستان بحران داشتیم. در حال حاضر نمی خواهم درباره كیفیتش صحبت كنم اما بالاخره شهرداری تهران چنین جشنواره ای را برگزار كرد.

خروجی این جشنواره چه بود؟

قصه هایی با موضوع زلزله و آتش سوزی پلاسكو نوشته شد. اما به ویژه این مقوله ها باید از سوی رسانه ها تقویت شود.

این گونه آوارنگاری ها اگر به درستی روایت شود، می تواند در سینما و ادبیات به تولید آثاری با ژانر وحشت هم دامن بزند و اتفاقا مورد اقبال عمومی قرار گیرد.

موافقم.
منبع خبر:
همشهری
   تاریخ: ۰۸:۴۸ - ۱۷/۰۳/۱۴۰۱   بازدید: ۱۳۱