یكی از سناریوهایی كه در جایگاه یك پزشك اورژانس یا متخصص كودكان امكان وقوع آن وجود دارد مواجهه با مراجعه كننده ی كودكی است كه بر اساس شواهد امكان وقوع كودك آزاری در او مطرح است.
اطلاعات و یافته های شرح حال و معاینات انجام شده، مدام در ذهن پزشك معالج بالا و پایین می رود و در عین اینكه این علائم معیارهای كودك آزاری را پر می كند، ممكن است ناگهان این حس به سراغمان بیاید:
«مبادا اشتباه كرده باشم!» یا «مبادا اینها فقط خیالات و مسئله ای غیر واقعی باشد!» و ممكن است در بستر این كشمكش به اینجا برسیم: «خوب! حالا در این مرحله پیگیری لازم نیست چون اطمینان كامل وجود ندارد. اگر مراجعه مشابهی دفعه بعدی اتفاق افتاد، این بار دیگر پیگیری جدی می كنم.» و این گونه از نظر خودمان مسئله را حل! می كنیم. گاهی بعدها هم كه یاد چنین لحظه و ساعتی می افتیم به خود دلگرمی می دهیم و می گوییم: «ببین! مراجعه ی دیگری رخ نداد و لابد چیز خاصی نبود. چقدر خوب كه پیگیری نكردم!»
اما این سیر اشتباهی بسیار بزرگ است.
علم پزشكی برای كودك آزاری معیارهایی تعریف كرده است كه اگر در مورد مراجعه كننده ای وجود داشته باشند -بدون اینكه نیاز به رسیدن اطمینان قطعی و كامل باشد- باید بدان توجه ویژه نمود و فورا به طور مستقیم یا توسط واحد مددكاری مركز درمانی به بهزیستی گزارش گردد. (شماره تلفن 123 مربوط به اورژانس اجتماعی بهزیستی در دسترس ترین راه در جریان قرار دادن بهزیستی است)
در واقع منافع عالی كودك در جامعه چنین ایجاب می كند كه موارد مشكوك به طور جدی و قاطع بررسی گردند، چرا كه در موارد زیادی این مراجعه مشكوك ممكن است جزء محدود شانس های یك كودك تحت آزار برای نجات یافتن و گاهی حتی زنده ماندن او باشد. عدم مراجعه مجدد چنین كودكانی نیز نه الزاما به معنی رد ظن مطرح شده كه گاهی به خاطر این است كه كودك دیگر جانی در كالبد
رنج دیده اش ندارد.
به همین دلیل رسیدگی به موارد مشكوك به كودك آزاری بر اساس معیارهای تعریف شده در طب باید به عنوان یك اولویت مورد توجه قرار گیرند و اجرا گردند و آنقدر مهم هستند كه عدم انجام آن مشمول پیگرد قانونی است. هرچند وقتی می توان به اجرای حداكثری آن امیدوار بود كه حمایت های قانونی درخور از فرد گزارش دهنده خصوصا در مواردی كه احتمال اشتباه می رود، وجود داشته باشد.
لازم به تاكید است، این موضوع در معنای عام خود برای تمام آزارها از جمله خشونت های خانگی، جنسی و... و در تمام عرصه های مرتبط مثل قضات دادگاه ها، نیروهای انتظامی و... صدق نیز می كند چراكه گاهی چنین مراجعه ای ممكن است آخرین فرصت نجات برای یك قربانی باشد و افرادی كه در این جایگاه ها هستند به مثابه دروازه بان هایی هستند كه جامعه روی آن ها حساب باز كرده است و گذشتن توپ از آن ها به معنی در خطر قرار گرفتن زندگی و جان یك فرد و آسیب به كل جامعه است.