دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
سه شنبه ۳ مهر ۱۴۰۳

با آمار بالای طلاق، چگونه قدم در راه ازدواج بگذاریم؟
 
شنیدن خبر طلاق آدم ­های آشنا یا تجربه كردن آن از نزدیك در فامیل درجه یك مان، می ­تواند ما را كاملا هراسان و به آینده ازدواجمان بدبین كند


«در خانواده مان سه برادر هستیم. برادر های بزرگتر من، هر دو، مدتی پس از ازدواج، در زندگی مشتركشان شكست خوردند و به طلاق رسیدند. من اكنون در بیست و هشت سالگی، خودم را آماده ازدواج و راغب به آن می بینم، اما تجربه تلخ برادرانم، من را می ترساند و امیدی ندارم كه بتوانم یك ازدواج موفق داشته باشم. با این آمار بالای طلاق در جامعه و تجربه های نگران كننده در خانواده خودمان، چطور جرات كنم قدم در راه تشكیل زندگی بگذارم؟»

سوال این مخاطب محترم، شاید دقیقا سوال شما نباشد، اما احتمالا خودتان یا اطرافیانتان با دغدغه ای شبیه به آن روبرو هستید. شنیدن خبر طلاق آدم های آشنا یا تجربه كردن آن از نزدیك در فامیل درجه یك مان، می تواند ما را كاملا هراسان و به آینده ازدواجمان بدبین كند. در ادامه درباره واكنش درست به این احساسات منفی، نكاتی را مطرح می كنیم. در تدوین این مطلب، از نظرات كارشناسی خانم دكتر» فهیمه فداكار)مشاور و خانواده درمانگر بهره برده ایم.

با آمار بالای طلاق، چگونه قدم در راه ازدواج بگذاریم؟

دكتر فهیمه فداكار مشاور و خانواده درمانگر

نگرانی طبیعی است

«خواهرم با یك بچه برگشته خونه بابام. بچه های داداشم هم نصف هفته خونه بابام هستن، نصف هفته خونه اون یكی پدربزرگشون. حالا با این وضعیت، بابام به من میگه هیچ خواستگاری برای تو قبول نمی كنم. همین جا بشینی بهتره تا بری و دوباره با چشم گریون برگردی». چنین درددل ها و نقل خاطره هایی برای شما عجیب و ناآشنا نیست. خانم دكتر فداكار می گوید «من هم وقتی كنار این افراد می نشینم و از زاویه آن ها به موضوع نگاه می كنم، نگرانی شان را درك می كنم. هركس دیگری هم در جایگاه آنها، چنین نگرانی ای را تجربه می كند. یك احساس طبیعی است و نمی توان گفت نگرانی بی جایی است. طبیعتا تجربیات اطرافیان ما، چه افراد نزدیك و چه افرادی كه ارتباط دورادور با آن ها داریم، در ایجاد رغبت یا اجتناب از یك موضوع نقش دارند و این قابل انكار نیست».

یك مثال ساده

«برادر اولم رتبه شش كنكور سراسری بود و برادر دومم رتبه چهارده. حالا همه انتظار دارند كه من هم همان موفقیت را تكرار كنم. فشار زیادی روی من است. آیا من هم مثل آن ها رتبه برتر خواهم شد؟» وقتی در خانواده ای یك اتفاق مثبت یا منفی برای یك یا تعدادی از فرزندان تجربه شده است، طبیعتا گوشه ذهن آدم ها این مطلب هست كه آیا فرزند بعدی هم همان تجربه را از سرخواهدگذراند؟ یا مسیر دیگری را می رود؟ كارشناس ما می گوید: «تكرار یك تجربه در خانواده، اعم از خوب یا بد، وابسته به این است كه این بار هم ما همان قواعد و الزاماتی را سرلوحه قرار دهیم كه در موارد قبلی به آن پایبند بودیم. تكرار یك فرایند، منجر به تكرار نتیجه می شود». اگر برادر پشت كنكوری سوم، مثل برادرهایش برنامه ریزی درسی بكند، از بنیه علمی-هوشی مشابه برخوردار باشد و در مدیریت استرس همچون برادرهایش موفق عمل كند، به احتمال زیاد در كنكور نتیجه ای شبیه به آن ها می گیرد، اما اگر این لوازم برقرار نباشند، او سرنوشت دیگری خواهد داشت. یك اصل قابل توجه وجود دارد كه به ما می گوید اگر از همان مسیری بروید كه همیشه رفته اید، به همان نتیجه ای می رسید كه همیشه رسیده اید؛ چه نتایج مثبت و چه نتایج منفی.

گزینه روی میز

«دخترخاله ام هنوز دو ماه از عقدش نگذشته بود كه تصمیم به جدایی گرفت»، «دیروز خبر طلاق یك زوج مذهبی آشنا آن هم با سه بچه را شنیدم»، «آمار طلاق شهر ما به 40 درصد رسیده». وقتی در اطرافیان دور و نزدیك ما، طلاق اتفاق می افتد، قبح این پدیده تاحدی می ریزد و تكرار آن، طبیعتا منجر به قبح شكنی بیشتر می شود. عموما همه زن و شوهر ها دوران های پرتنشی را در زندگی خانوادگی شان تجربه می كنند و در موقعیت هایی قرار می گیرند كه ممكن است احساس استیصال كنند. زمانی كه قبح طلاق در ذهن زوجین كم شده باشد، گزینه متاركه به عنوان یك راه حل، خیلی زود روی میز می آید. «منم مثل این همه آدم! طلاق بگیرم راحت شم!». دكتر فداكار به این مخاطب و همه كسانی كه دغدغه ای مشابه با او دارند توصیه می كند این پیش آگهی را در ذهنشان داشته باشند و زمانی كه وارد زندگی مشترك شدند و احیانا در دوره ای با سختی های زیاد روبرو شدند، آگاهانه مراقبت كنند تا گزینه طلاق، خیلی زود به یكی از گزینه های جدی آن ها تبدیل نشود و ناپسندی آن در ذهنشان پررنگ بماند.

چند سوال مهم

دكتر فداكار به عنوان یك خانواده درمانگر ما را دعوت به یك تامل جدی برای یافتن پاسخ چند سوال می كند: «وقتی یك نفر به من می گوید كه دو نفر در خانواده ما طلاق گرفته اند، برای من یك سوال پیش می آید. ما معتقدیم در پس زمینه هر طلاق، روند ها و الگو های رفتاری معیوبی در زوجین وجود دارد. یعنی در روابط زن و شوهر، سیكل معیوبی برقرار است كه نهایتا به طلاق منجر می شود. سوال من این است: آیا الگوی رفتاری مشتركی هست كه باعث این اتفاق شده است؟ آیا پیش فرضها، نگاه ها و باور های مشابهی وجود دارد كه زمینه ساز طلاق شده است؟

فرزندان یك خانواده معمولا، و نه همیشه، در یك بستر مشترك رشد می كنند و به دلیل تجربه یكسانشان در خانواده در اثر تعامل با والدین به عنوان اولین و مهم ترین زوجی كه در زندگی شان دیده اند، نگاه های مشابهی در حوزه زندگی مشترك و ارزش های خوب، بد، درست و غلط دارند. در چنین شرایطی ما باید توجه كنیم كه چه الگو های یكسانی در نظام فكری و رفتاری ما و خواهر و برادرانمان وجود دارد.

همچنین روابطی كه بین فرزندان با خانواده مبدا آن ها یعنی پدر و مادر وجود دارد، باید مورد تامل قرار بگیرد. آیا سبك و سیاق روابطی كه در خانواده ما در جریان بوده، در طلاق هایی كه پیش آمده نقش آفرینی كرده؟ آیا ایده ای برای اینكه روال های غلط قبلی دوباره در زندگی مشترك من تكرار نشود، دارم؟ مهارت كافی برای مدیریت چنین موقعیت هایی را كسب كرده ام؟

این سوال ها از این جهت مهم هستند كه ما گاهی در خانواده ها الگو های مشتركی را برای حل مسایل می بینیم و اگر این الگو ها اشتباه و تنش زا باشند، می تواند باعث ایجاد اختلافات خانوادگی شود یا به آن ها دامن بزند. پس خوب است كنكاش كنیم و ببینیم تعامل برادران ما با پدر و مادرمان چگونه است؟ چه باور هایی درباره زندگی مشترك دارند؟ خانواده مطلوب را چه خانواده ای می دانند كه برایشان محقق نشده و به جدایی روآورده اند؟ روش حل مساله آن ها چیست؟ تا نهایتا ببینیم كه آیا به دلیل زیست مشترك ما در یك خانواده، همین تجارب تلخ در زندگی برادر سوم هم رقم می خورد یا شرایط به گونه دیگری است».

اصلاح و ترمیم

چنانچه در پاسخ به سوالات بالا، به مواردی از ارزش ها، باورها، عادات، الگو های رفتاری و تصویر های آرمانی معیوب، مشكل ساز و بحران آفرین برخورد كردید، باید برای ویرایش و اصلاح آن مسایل، وارد عمل شوید. مراجعه به یك مشاور خبره می تواند گام موثری باشد تا چالش های احتمالی را بهتر بشناسید و برای پیشگیری از آن ها یا مدیریت شان، دانش و مهارت كافی را به دست بیاورید. «پدر و مادر من خیلی تو زندگی برادرهام دخالت می كردن. برای هر تصمیم كوچیك و بزرگی نظر می دادن. برادرهام هم، چون از نظر مالی به اونا وابسته بودن، مجبور بودن رضایتشون رو جلب كنن». «مادر من یه آدم خیلی مظلوم و مطیعه. برادر بزرگترم قبل از طلاق، همیشه از این شكایت می كرد كه زنش در برابر نظرات اون، نظر خودش رو میده و مثل یه زن خوب، حرف گوش كن و سربه راه نیست».

سخن آخر

«در چنین شرایطی، به تاخیر انداختن ازدواج و اجتناب از تصمیم گیری، نه تنها چاره مشكل نیست بلكه اضطراب و استرس ما را بالاتر می برد و ما را در یافتن ریشه مسائل مان و حل آن ها ناتوان تر می كند. هرچه زودتر اقدام به آسیب شناسی طلاق هایی كه در خانواده شما رخ داده است بكنید و خودتان را برای تشكیل یك زندگی موفق و پایدار، آماده نمایید».

منبع: فارس
   تاریخ: ۰۷:۳۵ - ۲۲/۰۴/۱۴۰۱   بازدید: ۲۲۵