دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
دوشنبه ۲ مهر ۱۴۰۳

علم روان شناسی وامدار براهنی است
 
مراسم بزرگداشت استاد فقید محمدنقی براهنی به همت گروه روانشناسی خانه اندیشمندان و با حضور دوستان، همكاران و شاگردان آن استاد در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
استاد براهنی نقش جدی در تولید علم روانشناسی در حوزه بالینی داشت
مراسم بزرگداشت استاد فقید محمدنقی براهنی به همت گروه روانشناسی خانه اندیشمندان و با حضور دوستان، همكاران و شاگردان آن استاد در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

علم روان شناسی وامدار براهنی است

به گزارش میگنا به نقل از خانه اندیشمندان علوم انسانی، در ابتدای این مراسم شهرام محمدخانی به نمایندگی از شاگردان محمدنقی براهنی طی سخنانی به تشریح نقش بی بدیل براهنی در تربیت نسل جدید روانشناسان ایرانی پرداخت و گفت: براهنی یك معلم خستگی ناپذیر بود. در سال 1375 افتخار داشتم كه در مقطع كارشناسی ارشد شاگرد مستقیم استاد در انستیتو روانپزشكی تهران باشم. شخصیت ما و هم نسل های ما با خواندن آثار و تجربه سبك و سیاق استاد در كار پژوهشی شكل گرفت و سعی كردیم آموخته هایمان را به روانشناسان جوان منتقل كنیم.

براهنی نقش جدی در تولید علم روانشناسی در حوزه بالینی داشت
این روانشناس بالینی با اشاره به تدریس درس آمار و روش تحقیق از سوی براهنی اظهار كرد: استادان قرار نیست صرفا انتقال دهنده علوم باشند از این رو براهنی به معنای واقعی كلمه پژوهشگر بودند و در درس روش تحقیق علاوه برآنكه به بیان یافته های پژوهشی خود می پرداخت، دانشجویان را به سمت پژوهشگری، كنجكاوی و پرسشگری رهنمون می كرد.

وی در توصیف شخصیت علمی براهنی به دقت و روحیه علمی وی اشاره كرد و افزود: اساتید بسیاری هستند كه كلاس ها را صرفا با اطلاعات حافظه پركن كه بعضا كارایی ندارند، برگزار می كنند اما زمانی كه براهنی تدریس می كرد در تك تك دقایق كنجكاوی علمی را به وضوح می توانستیم مشاهده كنیم.

محمدخانی یادآور شد: در آن سال ها در كلاس درس، براهنی تلاش می كرد تا همه دانشجویان را در فرایند یادگیری درگیر كرده و كلاس ها را به صورت تعاملی برگزار می كرد. تعهد اخلاقی او به دانشجویان زبانزد بود و بارها اتفاق افتاده بود كه خارج از كلاس درس وقتی به اتاق ایشان می رفتیم تا سوالی را مطرح كنیم، اگر در حال غذا خوردن بودند آن را رها كرده و تا زمانی كه پاسخ سوالات را نمی دادند، غذای خود را نمی خوردند.

این روانشناس بالینی نقش براهنی در تربیت روانشناسان را ممتاز توصیف كرد و گفت: دانشجویانی كه دست پرورده براهنی هستند امروز از اساتید به نام دانشگاه ها در روانشناسی هستند. ایشان دانشجویانی را در انستیتو روان پزشكی در حوزه بالینی تربیت كرد كه امروز آموزش نسل جدید روانشناسان را بر دوش می كشند.

وی ادامه داد: براهنی دقت وسواس گونه ای در پژوهش ها داشتند و تا زمانی كه نتیجه دلخواه حاصل نمی شد، بارها می بایست متن را اصلاح و بازنویسی می كردیم تا پس از اخذ موافقت ایشان به مرحله دیگر می رفتیم.

محمدخانی از براهنی به عنوان یك الگو برای همه معلمان یاد كرد و گفت: براهنی هم الگوی اخلاقی در منش انسانی و هم الگوی آموزشی از لحاظ روش و نوع تدریس بودند و در سال های حضور در انستیتو روان پزشكی تهران، نقش جدی در تولید علم روانشناسی در حوزه بالینی داشتند كه برای درك آن می توان به رساله هایی كه با راهنمایی ایشان در مقطع تحصیلات تكمیلی نوشته شده مراجعه كرد.

وی در پایان سخنان خود اظهار كرد: براهنی ما را به اجتناب از روانشناسی عامه پسند هدایت می كرد و هشدار می داد كه اگر می خواهیم روانشناسی را رشد دهیم باید رویكرد و روانشناسی علمی را رواج دهیم.

براهنی اسوه مقاومت بود
حسن عشایری، استاد برجسته عصب روانشناسی و علوم اعصاب كشور نیز در این مراسم گفت: ما با زنده یاد رضا براهنی برادر محمدنقی براهنی همسایه بودیم و این سعادت من بود كه هر وقت شعری را می سرود به خانه ما آمده و آن را می خواند. ایشان جلسات نقد ادبیات برگزار می كردند كه محمدنقی براهنی هم در آن جلسات حاضر می شد، آنجا با محمد نقی براهنی هم مراوده داشتم.

وی ادامه داد: در سال 1365 به پیشنهاد عظیم وهاب زاده قرار شد اولین سمپوزیوم نوروپسیكولوژی در ایران برگزار شود كه در آن زمان قاسم زاده، خسرو پارسا، احمد محیط و براهنی ماه ها بررسی كردند كه كدام مقاله ها را برای این سمپوزیوم قبول كنیم. در آن زمان براهنی با نگاه میكروسكوپی و دقیق خود كمك كرد تا میزگردها و مقالات خوبی برای آن همایش انتخاب شود. هنوز از مقالات آن سمپوزیوم می توان استفاده كرد و سندیت نوروپسیكولوژی دارد.



عشایری با بیان خاطره ای گفت: در دانشكده توانبخشی پروژه خیلی قدیمی درباره رشد كودك بود كه در اجرای آن مانده بودند. سلیمی متخصص روانپزشكی بود كه آن زمان آمد اما كار انجام نشد. چند نفر دیگر آمدند و باز هم كار پیش نرفت. من كه متون براهنی را مطالعه كرده بودم از این رو پیشنهاد دادم این پروژه توسط در دانشكده توانبخشی ادامه یابد و سعادت داشتم كه با استاد هم اتاق شوم. حضور ایشان یك روز بیشتر در دانشكده نبود و فردای آن روز رییس سابق دانشكده به همراه حراست آمد و گفت شما پاك سازی شده دانشگاه تهران هستید و اجازه ندارید اینجا بمانید. ایشان به آنها گفت كه من مرد آزاده ای هستم و همین لحظه می روم و كیفش را برداشت و رفت. من از این حادثه شوك شده و ناراحت بودم اما فردای آن روز من را به نهار دعوت كرد و گفت كه در تبریز كجا درس خوانده ای و از آنجا خاطراتی را تعریف كرد. پس از نهار گفت ما به این خاك (تبریز) بدهكاریم بیا برویم در تبریز درس بدهیم و این سعادتی بود برای من كه در ركاب ایشان چندین ماه در تبریز بودم.

وی از براهنی به عنوان اسوه مقاومت یاد كرد و گفت: ما در تبریز سختی های بسیاری را تحمل كردیم و اتفاقی افتاد این بود كه ما یك ترم درس دادیم و به جای حقوق گفتند این جزء دیون محسوب می شود و اجرت اخروی دارد، براهنی به رییس دانشگاه گفت پس این را بنویسید و من باید این نوشته را در آن دنیا داشته باشم و ما

86 ساعت برای آن دنیا اجرت اخروی داریم!
نسرین براهنی به عنوان فرزند براهنی و سخنران دیگر این مراسم، از برگزار كنندگان و شركت كنندگان در این نشست قدردانی كرد و گفت: بیست سال پیش در چنین روزهایی یك نقطه پایان بر یك زندگی گذاشته شد. این برای ما به معنای از دست دادن پدر بود ولی در این روزها ما تنها نبودیم كه پدر را از دست دادیم بلكه علم روان سنجی و روان آزمایی كشور نیز به نوعی پدر خود را از دست دادند و همه دانشجویانی كه ذكر خیر آنها در این مراسم شد و سر كلاس دور او جمع می شدند و از علم و دانش او سیراب می شدند، آنها هم پدر خود را از دست داده بودند.



وی ادامه داد: براهنی بیشتر از آنكه پدر من و خواهرم باشد پدر این دانشجویان بود و آنها همه دغدغه و عشق به زندگی اش بودند. پدر به عشق ارتقای علم روانشناسی و پرورش دانش آموختگانی توانا و دانا زندگی می كرد. من پدر را به صدای نجوای لالایی خیر بلكه با صدای خش خش قلمش بر روی كاغذ در نیمه های شب می شناسم. من پدر را در لا به لای تكه های بریده و كوچك كاغذهایی می دیدم كه ظریف ترین یادداشت ها در آن نوشته شده است كه مبادا ذره ای از حقوق دیگران پایمال شود.

فرزند محمدنقی براهنی افزود: من پدرم را در خانه ای می بینم كه تا سقف از كتاب و كاغذ انباشته شده است. تزئین دیوارهایش با پایان نامه های رنگارنگ فرزندانش است كه دست پرورده او هستند و با شوق و امید به نتیجه كار و با دقت و ظرافت جراحی ماهر كلمه به كلمه آنها را خوانده و اگر بر هر یك از نوشته ها گذری از سهو و خطا و خدای نكرده قلبِ مطلبی می دید بی هیچ گذشت و اغماضی دست رد می زد. من چهره مهربان پدر را به خاطر دارم كه چین اخمی او را تیره كرده است. دیدن ردپای مردمی پرمدعا و تو خالی در كار و علم روانشناسی كه پدر را ناراحت و دل ازرده می كرد. پدر خودش را همواره صیقل می داد. خلوص او در كار و اندیشه اش به حدی بود كه در طول زندگی دشوارش حتی با وجود از دست دادن امتیازهای فراوان تن به هیچ ذلت و خواری نداد و دست رد به سینه آنانی زد كه رشته روانشناسی را به نردبانی برای بالا كشیدن خود تبدیل كرده بودند.

وی ادامه داد: همه اساتید و دوستان حاضر در این جلسه واقف هستند كه پدر بهترین و بیشترین سالهای زندگی خود را بی هیچ چشمداتی وقف كار و رشته خود كرده بود. عمیقاً اعتقاد داشت و تلاش می كرد تا نوآوری های بدیع و خلاقانه ای همچون تهیه و استانداردسازی تست های روانشناسی را در جهت غنی كردن این دانش در ایران ایجاد كند. آخرین دستاورد او كه در سراسر ایران اجرا شد، تهیه مجموعه عظیم و حجیم آزمون استعدادیابی دانش آموزان بود كه طوفان بیماری او را در هم شكست و موفق نشد تا حاصل تلاش های خود و تیم پرتلاشش را ببیند.

نسرین براهنی خاطرنشان كرد: شاید وجود و حضور گرم پدر در زندگی خانوادگی ما كم بود ولی پدر با رفتارها و انتخاب روش زندگی خود درس های بزرگی را به من داده كه تاثیرهای عمیقی در كار و زندگی من برجای گذاشته است. پدر به من یاد داد برای رسیدن به كمال نیازی نیست كه پرهیاهو و پر ادعا باشیم و تن به هر ذلت و خواری بدهیم. پدر به من یاد داد كه در رسیدن به هدفی والا باید با پشتكار و تلاش پیش برویم و برای احقاق حق خود ثبات قدم داشته باشیم. پدر به من یاد داد كه برای دستیابی به ارزش های واقعی گاهی لازم است از خیلی چیزها بگذریم. پدر صداقت، راستگویی، امانت داری و وفای به عهد و شهامت را به من آموخت. پدر به من صبر، شكیبابی و اعتماد به انسان ها را یاد داد.

وی اضافه كرد: در طول بیماری های سنگین و بستری طولانی و در اوج رنج، لحظه ای پیش نیامد كه من صدای ناله او را بشنوم. هیچ شكایتی نداشت پدر. او تسلیم محض بود و باور داشت كه پزشك او به درستی بهترینها را برای او انتخاب خواهد كرد. در بدترین شرایط كه در چشمانش درد و رنج موج می زد با لبخندها و ظنزهای خود تلاش می كرد تا دل نگرانی و تشویش را از دیگران دور كند. من سپاسگزار و مدیون پدر هستم چراكه با او برای اولین بار چشم به كتاب باز كردم و با آموخته های او راه را پیمودم. با جدیتی كه از او آموخته بودم در رشته مورد علاقه ام تحصیل كردم و به عشق او در زمینه رشد و تكامل كودكان دوره تحصیلات تكمیلی را طی كردم تا شاگردی خود را خدمت استاد تمام كنم.

فرزند براهنی اظهار كرد: من از پدر شاكی ام چرا كه پدر تودار بود و با همه عشق عمیقی كه نسبت به همه ما داشت به ندرت اجازه می داد تا نمودی از آن همه محبت دیده شود. دوستش داشتم و قلبم برایش می تپید ولی هرگز جرات آن را نیافتم تا دستش را در دستم بگیرم و به او بگویم پدر دوستت دارم. تصویر جاودان از پدر نگاه های دل نگران او است كه از پشت پنجره ما را بدرقه می كند. پس از تحمل درد و رنج های فراوان در آخرین روزهای مرداد سال 1381، چشمان پدر بر دنیای خاكی بسته شد و او را در زادگاهش تبریز و در كنار مفاخر آذربایجان به دست خاك سرد سپردیم.

وی گفت: آنچه از پدر به یادگار مانده تنها یك یا دو یادگار نیست؛ مجموعه ای از كتاب های با ارزش ترجمه و تالیف شده اوست كه همچنان جایگاه والایی در آموزش دانشجویان دارد كه برجسته ترین آنها كتاب زمینه های روانشناسی هیلگارد است. نام كتاب های دیگری چون واژه نامه روانشناسی، انگیزه و هیجان و روانشناسی خرافات و دهها كتاب دیگر نیز در كارنامه پدر می درخشند كه به منظور ارج نهادن به زحمات پدر مجموعه با ارزش كتاب ها و پایان نامه های او را به كتابخانه دانشگاه تبریز اهدا كردیم تا همواره كار و زندگی ایشان سر مشقی برای دوستداران علم و دانش باشد.

در ادامه این مراسم، حسن پاشا شریفی نیز طی سخنانی گفت: من دانشجوی براهنی نبودم اما از سال 1350 به مدت5 سال یا بیشتر با او دوست و همكار بوده و ارتباط خانوادگی داشتم. او را كاملا می شناسم و این خصایص انسانی و علمی را كه همكاران بیان می كنند، به عنوان یك دوست از نزدیك تجربه كرده ام.

وی یادآور شد: در سال 1346 یا 1347 وزارت آموزش و پرورش مصوبه ای داشت كه آن ایجاد دوره راهنمایی پس از اتمام دوره ابتدایی بود. در آن سالها من مسئولیت تهیه تست های هوش، استعداد و پیشرفت تحصیلی را بر عهده داشتم و برای اینكه از دانش استاتید بهره مند شویم، جمعی از استادان به نام های شادروان براهنی، شادروان هومن، شادروان شكوهی، گنجی، احدی و جلالی تشكیل و به تهیه تست های پیشرفت تحصیلی، هوش و استعداد پرداختیم كه به طور نمونه می توانم به تهیه چند مورد تست هوش، تست استعداد فنی كلامی و ریاضی، تست پیشرفت تحصیلی در حوزه های مختلف از جمله زبان فارسی و ریاضی اشاره كنم. این كار تا سال 1355 كه من در آموزش و پرورش حضور داشتم ادامه داشت و پس از آن نیز توسط دوستان ادامه یافت اما پس از انقلاب اسلامی از این تستها كه زیاد وجود داشت به بهانه اینكه فایده ای ندارد، آنها را خمیر كردند و از بین بردند. اكنون من چند مورد از آنها را دارم اما هیچ كدام در وزارتخانه باقی نماند تا بعدها از آنها استفاده شود.

این استاد پیشكسوت عرصه روانشناسی و روانسنجی ایران به بیان خاطره ای پرداخت و گفت: در همان زمانها یك نفر تست استعداد فنی تهیه و قرار بود در جلسه ای با حضور براهنی و خسرو مهندسی در دانشگاه تهران گزارش دهد كه آن را چگونه تهیه كرده است. او پس از آنكه گفت تست فرانسوی بوده و پس از ترجمه آن را هنجاریابی و استاندارد سازی كرده است، براهنی از او پرسید كه معیار او برای سنجش روایی تست چه بوده است كه آن فرد نتوانست پاسخ براهنی را بدهد و پس از آنكه عصبی شده بود گفت به خداوندی خدا این تست هم روایی دارد و هم اعتبار. در آن زمان براهنی گفت بسیار ممنون كه به دانش من افزوده شد كه قسم یكی از ملاكها برای سنجش روایی و اعتبار آزمون است.

براهنی در پایان نامه ها، كار هزاران محقق را انجام داده است
در ادامه این مراسم، علی صاحبی در سخنانی به بررسی دغدغه های اجتماعی براهنی در پژوهش های علمی پرداخت و گفت: بیشتر كارهای براهنی در انستیتو روانپزشكی آموزشی بوده است. در كارهای بنیادین براهنی، نگاه اجتماعی ایشان یعنی آن بستر فرهنگ وجود داشته و هیچ پژوهشی را نمی توان دید كه فراسوی بستر اجتماعی باشد كه این بیانگر دغدغه های اجتماعی ایشان است.

وی به بررسی پایان نامه هایی كه براهنی بر آن نظارت داشته پرداخت و گفت: ایشان از سال 1368 تا 1380 ، 164 مقاله نوشته و در 37 پایان نامه به عنوان استاد راهنما و در 60 پایان نامه دیگر به عنوان مشاور حضور داشته است كه می توانیم در آنها تفاوتهایی را مشاهده كنیم كه بیشتر در جنبه جزئی نگری است.



این استاد دانشگاه ادامه داد: براهنی موضوعات یك مجموعه بسیار فراگیر و گوناگون از مفاهیمی را مورد پژوهش قرار داده كه جامعه زمان جنگ و جامعه بعد از زمان جنگ، بسیار به آن محتاج بوده اند. او در مورد اسكیزوفرنی ها حدود هشت الی 9 مورد پایان نامه كار كرده است. او در مورد اضطراب و عقب ماندگی ذهنی، استانداردسازی آزمونها و... نیز كارهای پژوهشی انجام داده است. او در كارهای پژوهشی مقایسه اثربخشی رویكردها را مورد توجه قرار داده و در این خصوص حدود بیست و یك پژوهش انجام داده است.

این روانشناس بالینی یادآور شد: براهنی در بسیاری از پژوهشها همزمان با كار تحقیقاتی، دارو درمانی را انجام می داد تا تاثیر تركیب آنها را بررسی كند و ببنید كه آیا در كشور جواب می دهد یا خیر. او 13 همه گیرشناسی دارد كه مانند یك نقشه جامع كشوری كار كرده است. او همه گیرشناسی را پراكنده كار نكرده بلكه بسیار زیبا و گام به گام كار كرده است.

صاحبی با بیان اینكه براهنی در پایان نامه ها، كار هزاران محقق را انجام داده است، تصریح كرد: او با انسجام و درایت مثال زدنی كار را پیش برده و در روانشناسی سلامت زمانی كه در این كشور روانشناسی سلامت مطرح نبوده است، 12 موضوع روانشناسی سلامت را به درستی و زیبایی دنبال و كار كرده است. به عبارتی برای آن بخش از روانشناسی بالینی كه دارد آرام آرام جدا می شود و برای خود یك هویت جدیدی می سازد، فعالیت كرده است. او در حوزه جنگ و مجروحان جنگی و اسراء دو مطالعه خیلی زیبا برای آسیبهای مغزی اسراء انجام داده و اثرات آنها را مورد مطالعه قرار داده است. او مطالعاتی نیز بر روی رفتارهای طبیعی كودك و نوجوان داشتند. او در مورد غفلت در كودكی و سوءاستفاده رفتاری درباب كودكان كار پژوهشی انجام داده و اثرات و آسیب های آن را در كودكی و نوجوانی بررسی كرده است.

این مؤلف مطرح كتابهای حوزه روانشناسی، با بیان اینكه براهنی حدود 20 مطالعه درباب هنجاریابی و آزمون سازی انجام داده است، افزود: او زمانی كه پایان نامه ای را با یكی از دانشجویان به پایان می رساند، ادامه كار تحقیقی را با دانشجوی دیگری از جایی كه پژوهش قبلی به اتمام رسیده، ادامه می داد و با این كار یك زنجیره ای از كارهای درست را توانسته انجام دهد كه برای 10 سال ادامه داشته است.

صاحبی اضافه كرد: او پژوهش های همه گیرشناسی را در جمعیت روستایی دنبال كرده یعنی در واقع در یك روستای گیلان زمانی كه كاری را انجام داده است، عین همان را در یك روستایی در ایلام انجام داده است. اگر به این گونه مطالعات توجه كنیم متوجه می شویم كه براهنی نگاه اجتماعی دادخواهانه اش در تمام كشور بوده و اینگونه نبوده كه صرفاً كارهای پژوهشی را در تهران دنبال كند.

وی با بیان اینكه براهنی در یكسری از كارهای مطالعاتی مجموعه كاملی از اختلالات را مورد بررسی قرار داده كه این كار را یك وزارتخانه باید انجام دهد، گفت: وزارتخانه ای كه با بودجه میلیاردی نتوانست چنین كار مهمی را انجام بدهد، براهنی كار چندین وزارتخانه را انجام داده است. براهنی با توجه به اهمیتی كه برای كار و كارگر قائل بودند یك پژوهش جالب در مورد رضایتمندی از كار انجام داده است كه دقت و اندازه پذیر بودن این پژوهش در جای خود قابل توجه است.

صاحبی بر دقت براهنی بر عناوین پژوهشی و انتخاب متغییرها اشاره كرد و گفت: براهنی در یكی از پژوهشهای خود بررسی رفتار كودكان و سلامتی روانی والدین در خانواده های چند همسری در منطقه سراوان را مورد بررسی قرار داد. یعنی ممكن است نتیجه این پژوهش در منطقه عرب نشین ما این نتیجه را نداشته باشد. یعنی نمی توان با دوتا متغیر آن را به جاهای دیگر تعمیم داد.

وی در پایان سخنان خود با بیان اینكه روحیه علمی و نگاه تیز و بنیادین برای براهنی مهم بود، اظهار كرد: دانشجو یا پژوهشگری كه با كاری را انجام می داد، بعد از اتمام پروژه خود به پژوهشگری تمام عیار تبدیل شده بود. براهنی در تحقیقات به دنبال این بود كه روش تحقیق باید درست باشد تا نتیجه پژوهش مورد قبول واقع شود از این رو معتقدم كه در پایان نامه ها نمره باید یا صفر باشد یا بیست و نمره مثل 15 یا 16 اصلا معنا ندارد چراكه اگر روش تحقیق و قرینه ها غلط باشد، تمام كار پژوهشی باید كنار گذاشته شود.

براهنی در حیطه ها و گرایش های روان شناسی باقی نماند
حمیدرضا حسن آبادی نیز در این مراسم طی سخنانی گفت: موضوع سخنرانی من این است كه از براهنی چرا به عنوان پدر علم روان آزمایی و روان سنجی در ایران یاد می شود صحبت كنیم. به شكل ساده و خلاصه روان سنجی فن كمی ساختن صفات روانی انسان است؛ به ویژه این كه می خواهد عملیات آماری سنجش های روانی را برای ما نشان دهد. علم روان سنجی شاخه ای از روان شناسی كاربردی است كه درباره اصول و روش تهیه آزمون و تست ها اطلاعاتی را به ما عرضه می كند.



این مدرس دانشگاه ادامه داد: پایه گذار این علم سر فرانسیس گالتون وراثت شناس بود كه بعدا شاگردان و همكاران او از جمله پیرسون و اسپیرمن تلاش كردند كه آنچه گالتون مطرح كرده بود را به شكل یك مدل مفهومی و یا تئوریكی نشان دهند. اولین نكته در روان سنجی این است كه روان سنجی دو روند را طی كرد؛ روندی كه جنبه تئوریكی و روندی كه جنبه عملی داشت. شروع كننده جنبه تئوریكی كار اسپیرمن در 1904 بود كه در خصوص هوش و مدل مفهومی درباره این كه مجموعه سوال هایی كه تحت عنوان سنجش هوش هستند با هم چه معنا و مفهومی به لحاظ آماری یا ریاضیاتی دارند. روند دوم روندی است كه توسط بینه پایه گذاری شد، زمانی كه از او درخواست می كنند در خصوص غربال افراد دچار مشكل به لحاظ هوشی از افراد عادی آزمون بسازد.

این مولف كتاب های روانشناسی ادامه داد: مفاهیم اساسی روان سنجی زیادند ولی می خواهم با واژه های خود براهنی صحبت كنم. یك مورد پایایی، دومی اعتبار و سومی هنجار ها و نرم ها است. در بحث پایایی مفاهیمی چون دقت، حساسیت، تكرار پذیری، قابلیت اعتماد و پیش بینی پذیری را مطرح می كند. پایایی به این معناست كه آیا در تكرارهای متعدد همان نتایج به دست می آید یا خیر. سه منبع مهم، پایایی را به هم می زند. اولین منبع تغییرات انگیزه و میزان خستگی یا آمادگی بر اساس گذشت زمان است، دومی تغییر تكالیف و سوم نمونه محدود رفتاری است كه هر قدر رفتار و نمونه ما محدود باشد احتمال پایایی پایین می آید كه بر اساس اینها می توانید قضاوت كنید كه استاد چگونه فردی بود.

این روانشناس ادامه داد: روان سنجی مانند هر علم دیگری صاحب نظریه هایی شامل نظریه های كلاسیك اندازه گیری، نظریه تعمیم پذیری، نظریه چیرگی در حیطه و نظریه صفت یا خصیصه مكنون است. می خواهیم براهنی را در قالب سه موضوع روند، مفاهیم و نظریه ها توصیف كنیم. قبل از براهنی تلاش شد و كارهایی راجع به آزمون سازی و روان سنجی و روان آزمایی انجام شد و بخش هایی از كتاب های اندازه گیری و سنجش در روان شناسی و تعلیم و تربیت كه مربوط به سرندایك و هیگن بود خسرو مهندسی با همكارانش در سال 1343 ترجمه كرد كه داشت مبانی نظری آزمون سازی را معرفی می كرد.

وی اضافه كرد: روش تحقیق در علوم اجتماعی ترجمه دیگری از خسرو مهندسی بود كه 1344 بخشی از این كتاب راجع به مبانی نظری آزمون سازی صحبت كرده است. این دو كتاب جنبه های تئوریكی روان آزمایی را قبل از كارهای براهنی معرفی می كنند. در جنبه عملی روان آزمایی یعنی روند دوم كارهایی كه قبل از براهنی انجام شده كه خود براهنی در كتاب ها اشاره می كند كه كارهای عیسی صدیق اعلم، علی اكبر سیاسی و محمدباقر هوشیار است. در مجموع در این كتاب ها از هوش و خرد، آزمون های روانی، روان شناسی شخصیت و روان شناسی بالینی در خصوص جنبه های عملی روان آزمایی صحبت می كنند. سال ها بعد ارزشیابی شخصیت توسط اخوت و دانشمند در سال 1350 پس از كارهای براهنی مطرح شد.

حسن آبادی با طرح این پرسش كه چه می شود كه براهنی به عنوان پدر علم روان آزمایی مطرح می شود؟پاسخ داد: در نگاه اول می خواهیم در راستای روندهای روان آزمایی ببینیم كارها و فعالیت های براهنی چه بوده است؟ دوم اینكه می خواهیم در آینه پایایی كه مربوط به تئوری كلاسیك اندازه گیری است ببینیم براهنی چگونه شخصیتی است؟ سوم اینكه در آینه اعتبار می خواهیم اندكی براهنی را توصیف كنیم. همچنین می خواهیم براهنی را در هیبت یك هنجار ملی و بومی معرفی كنیم. پنجم اینكه براهنی نمود چیرگی در حیطه بود.

این روانشناس ادامه داد: زمینه روانشناسی، روان آزمایی آناستازی، واژه نامه روانشناسی و بسیاری از كتاب ها و فعالیتهای براهنی نمونه بارزی بر این بود كه ایشان فردی چیره دست است و تسلط كامل بر رشته روان شناسی و حوزه گوناگون آن دارد.ما می خواهیم براهنی را در قامت یك صفت مكنون معرفی كنیم. چرا كه به نظر می رسد اگر نگوییم وجود ندارد، اما بسیار نادر است. الآن اشخاصی را پیدا كنیم كه چنین ویژگی هایی كه تاكنون توصیف شده را داشته باشند؛ بنابراین براهنی نمود بیرونی ندارد. و یك صفت مكنون است كه افرادی چون من اندكی از نمودهای رفتاری ایشان را می توانیم نشان دهیم.

وی با بیان اینكه در بحث روندها در روان آزمایی اولین روند، روندهای تئوریكی است، افزود: علم بدون تئوری بی معناست. در روان آزمایی و روان سنجی دو كتاب كلاسیك وجود دارد و تئوری كلاسیكی كه اسپیرمن بنیان گذاری كرد و دیگران ادامه دادند را به خوبی معرفی می كند؛ یكی كتاب گالكسون انگلیسی و دیگری كتاب داوید مگنسون سوئدی است. مگنسون در سال 1961 كتاب مبانی نظری آزمون های روانی را نوشت و در سال 1967 به انگلیسی ترجمه شد. می خواهم اشاره كنم كه براهنی چقدر دقت و حساسیت داشت و چقدر مطمئن كار می كرد كه از بین مهمترین كتاب ها در آن زمان كتابی را برمی گزیند كه جزو دو كتاب برتر تا به امروز در خصوص نظریه كلاسیك اندازه گیری است.

عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی اضافه كرد: در قسمت روند تئوریكی علم روان سنجی یكی از خدمات بزرگ براهنی این است كه كتاب مبانی نظری آزمون های روانی كه چاپ نخست آن به سال 1353، چاپ دوم به 1355 و چاپ سوم 1370 می رسد را ترجمه می كند و در خدمت دیگران قرار می گیرد. براهنی در روند روان سنجی و روان آزمایی خدمت دومش به بخش دوم روندها یعنی جنبه های عملی آزمون معروفی كه در حوزه روان شناسی در قسمت های مختلف وجود دارد. براهنی با انتخاب این كتاب كه چاپ نخستش در سال 1361 است خدمت بزرگی به روان شناسی به شكل كلی و به ویژه به حوزه روان سنجی می كند كه جزو معروف ترین كتاب های آن زمان است.

وی گفت: براهنی در مقاله ای در سال 1355 تحت عنوان آزمون سازی و كاربرد آزمون ها در نظام آموزش و پرورش به چاپ رساند و در آنجا به خوبی راجع به حوزه آزمون سازی صحبت می كند.

حسن آبادی با اشاره به اینكه سه منبع عمده تغییرات در رفتار انسان، انگیزه، خستگی و آمادگی است، گفت: براهنی معلم و مردی خستگی ناپذیر بود. مجموعه كارهایی كه صاحبی اشاره كرد نمونه بارز این است كه تغییرات تكلیف و این مجموعه عظیم این فرد را از حساسیت، دقت، قابلیت اطمینان، تكرارپذیری و پیش بینی پذیری پایین نمی آورد.

این مدرس دانشگاه از براهنی به عنوان یك فرد جامع علوم در روان شناسی یاد كرد و گفت: به نظر نمی رسد كه بتوانیم خطای آنچنانی برای براهنی در فعالیت های علمی و زندگی قائل شویم. ناملایمات روزگار به ویژه سال 1362 كه همزمان با طرح هنجاریابی آزمون استنفورد بینه بود كه كارهای اصلی و مقدماتی را شروع كرد ولی بعدها به نام كسانی دیگر خورد، نمونه بارزی از این است كه این فرد هیچ گاه بر اساس این مجموعه رفتارها دچار خطای بزرگ یا خطایی نشد.

وی در خصوص براهنی در آینه اعتبار گفت: وقتی به مجموعه كتاب ها و مجموعه پژوهش ها مراجعه می كنید نمونه بارز این است كه این فرد لیاقت این را داشته كه به عنوان ویراستار كتاب زمینه روان شناسی و كتاب واژه نامه روان شناسی و تالیف كننده آنها و به عنوان كسی باشد كه در بسیاری از طرح های هنجاریابی و استانداردسازی تست ها حضور داشته باشد. هیچ چیزی جز با معنا بودن نیست. در بحث مفید بودن كاملا بارز است كه امروزه روان شناسی را بر اساس چه كتاب هایی می خوانیم. اولین درسی كه در دوره روان شناسی عمومی باز می كنیم كتاب زمینه روان شناسی است و در اینجا مفید بودن و مربوط بودن را از آن استنباط می كنیم.

حسن آبادی در تشریح وضعیت براهنی در هیبت یك هنجار ملی و بومی اظهار كرد: ناملایمات ایشان را فراری نداد و این كفایت می كند كه یك هنجار ملی و بومی واقعی بود. ساخت و استانداردسازی هنجاریابی آزمون تشخیص استعداد یكی از مجموعه كارهای بسیار بزرگ ایشان است مقیاس هوشی وكسلر بزرگسالان یك نمونه دیگر از كارهای ایشان است. در هنجاریابی آماده سازی mmp2، تست وایلند و بسیاری از آزمون ها مشخص است كه ایشان یك هنجار محلی یا یك هنجار سطحی نیستند و تلاش كردند هم در خصوص آزمون ها گسترده كار كنند و هم آن را به جامعه علمی در سطوح گوناگون عرضه كنند و این بخش كوچكی از كارهای ایشان است.

عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی در مورد براهنی نمود واقعی چیرگی در حیطه نیز گفت: وقتی به كتاب ها یا ترجمه های ایشان مراجعه می كنید چیرگی در حیطه را می بینید و لازم نیست حتما شاگرد ایشان بوده باشید. كتاب زمینه روان شناسی نمونه بارز این است كه چقدر تلاش كردند اصطلاحات جدید آن زمان را درست به كار ببرند و واژه گزینی كنند. این كه به واژه هایی كه قبلا ابداع شده احترام بگذارد نمونه بارز این است كه ایشان چقدر به زبان، علم و نیاز بیرونی آگاهی داشته است.

او در پایان با بیان اینكه براهنی در حیطه ها و گرایش های روان شناسی باقی نماند گفت: مجموعه آثار و كارهایی كه ایشان انجام داد نمونه بارز این است كه هم كلیت جامعه ایرانی را در تمام نقاط ایران پوشش داده و هم حیطه دانش روان شناسی را به خوبی پوشش داده است. ایشان یك اندیشه ناب بودند و وقتی اندیشه ناب باشد پس یك فراورده نیست و یك فرایند ذهنی است كه در جامعه روان شناسی حضور دارد. لذا ما تلاش خواهیم كرد بخشی از رفتار ایشان را اگر بتوانیم تكرار كنیم. بنابراین این فرد به عنوان یك صفت مكنون سال ها باقی خواهد ماند.



براهنی آزادگی و آزاداندیشی خود را نفروخت/ علم روانشناسی وامدار اوست
در ادامه این مراسم حسن حمیدپور طی سخنانی با موضوع «روانشناسی وام دار براهنی است»، گفت: براهنی در حدود 40 الی50 سال در عرصه روانشناسی كشور فعالیت كرد. او از سال 1340 تا 1345 در دانشكده تبریز، از سال 1348 تا 1362 در دانشگاه تهران و از سال 1362 تا 1380 در انتسیتو روانپزشكی تهران تدریس كرد. او در طول این سال ها به دنبال ایجاد یا استحكام نوعی از روانشناسی بود كه با ویژگی نگرش علمی آن را پایه گذاری كند.

این روانشناس با بیان اینكه هر اندیشه، هدف و آرزویی برای اینكه به ثمر بنشیند، دنبال كنندگان آن با یكسری ناكامی و مشكلات روبرو خواهند شد، اظهار كرد: بخشی از ناكامی هایی كه براهنی با آن روبرو شد، طبعاً بخاطر ویژگی های آن كار بود و او باید در مسیری نو گام برمی داشت. گرچه قبل از او افرادی نظیر محمدباقر هوشیار و محمود صناعی این گام ها را برداشته بودند اما ادامه مسیر، راه ناكوفته ای بود. البته بخش دیگری از ناكامی ها براهنی بخاطر شرایطی بود كه برای او به وجود می آوردند.

وی از 14 سال فعالیت براهنی در دانشگاه تهران به عنوان دوران طلایی خدمات این استاد در علم روانشناسی یاد كرد و گفت: هنوز دو كتاب براهنی به نام مبانی نظریه آزمون های روانشناسی و روان آزمایی زینت انتشارات دانشگاه تهران را دارند اما در پرتال دانشكده روانشناسی اسم 99 نفر از اساتید قدیمی و حتی هیات علمی اخیر كه حدود یك ماه پیش حكم آنها صادر شده، درج شده اما دریغ از یك یاد و نام از براهنی. البته خیلی جای گله نیست چراكه از صناعی هم نام نمی برند. چگونه است كه 14 سال از خدمات فردی كه امروز فهمیده ایم چقدر به او مدیون هستیم؛ بهره برده اما اسمی از او نبرده اند. البته فكر می كنم به نفع براهنی است كه نامش در چنین فضایی نباشد.

این استاد دانشگاه و پژوهشگر مطرح روانشناسی كشور با طرح این پرسش كه چرا روانشناسی وام دار براهنی است، پاسخ داد: می توانیم به تاریخ قبل بازگردیم و بگوییم كه اگر براهنی نبود فرد دیگری پیدا می شد كه این مسیر را طی كند و آزمون ها را نُرم كند اما ما از این بابت مدیون او هستیم كه دانسته یا ندانسته در مسیری كه او شروع و طی كرده، پیش رفته و از تلاش های او استفاده می كنیم.

این روانشناس یكی دیگر از دلایل مدیون بودن جامعه روانشناسی به براهنی را تلاش های او برای معادل گزینی، معادل یابی و معادل آفرینی در علم روانشناسی عنوان كرد و افزود: براهنی از همان ابتدا كه وارد عرصه روانشناسی می شود متوجه می شود كه علم روانشناسی باید به زبان فارسی بیان شود. دغدغه ای كه او داشته این بوده كه چگونه واژه پیدا كنم. از زمانی كه كتاب انگیزش و هیجان ادوارد موری را ترجمه می كند، به دنبال واژه آفرینی و یا خلق آن بوده است.



وی ادامه داد: با یك حساب سرانگشتی متوجه می شویم كه براهنی در كتاب روان آزمایی 1200 واژه، در كتاب مبانی نظریه آزمون های روانی 180 واژه، در كتاب انگیزش و هیجان 220 واژه، در كتاب روانشناسی یادگیری 228 واژه، در كتاب نظریه یادگیری هیلگارد 1000 واژه، در كتاب واقعیت و خیال 100 واژه، در كتاب روانشناسی خرافات 48 واژه و در كتاب مدیریت عوامل روان اجتماعی در محیط كار 130 واژه آفریده، یا انتخاب كرده یا از قبلی ها استفاده كرده است كه انتخاب نزدیك به 3 هزار واژه كار كمی نیست و پشتوانه عظیمی از زبان فارسی می خواهد.

حمیدپور اضافه كرد: خود براهنی هم می گوید كه از ابتدا این دغدغه را داشته كه آیا زبان فارسی این قابلیت را دارد كه مفاهیم علمی روانشناسی را بیان كند یا خیر. در سال 1362 در مركز نشر دانشگاهی سمیناری با عنوان زبان فارسی، زبان علم برگزار و در آن مطرح می شود كه زبان فارسی كه زبان شعر و استعاره است آیا می تواند از پس دقیق ترین مفاهیم علمی بربیاید كه در این خصوص براهنی مقاله ای ارائه داده و پاسخ می دهد بله اما شرط آن این است كه كوله پشتی باید از زبان و ادبیات فارسی پر باشد وگرنه در واژه گزینی مشكل پیدا خواهید كرد.

این مترجم كتاب های حوزه روانشناسی با بیان اینكه براهنی در كتاب واژه نامه، 12 هزار كلمه را كار می كند، افزود: ما بدون اینكه متوجه باشیم از بسیاری از واژه های او استفاده می كنیم. نمونه خیلی واضح آن كلمه Schema است كه برای آن واژه طرحواره را انتخاب كرده است. یكی از ویژگی های مهم او این است كه به كسانی كه قبل از او واژه ابداع، گزینش یا انتخاب كرده اند بسیار ارادت می ورزد و از آنها بخاطر جلوگیری از تشتت آرا استفاده می كند. این را مقایسه كنید با بلوای واژه سازی در علم روانشناسی كه مترجم حتی حاضر نمی شود ببیند نفر قبلی از چه واژه هایی صرفا استفاده كرده است.

وی به نقش براهنی در شكل گیری نگرش علمی در روانشناسی پرداخت و گفت: قبل از براهنی حتماً نگرش علمی وجود داشته اما موضوعی كه براهنی را از برخی افراد قبل خود متفاوت می كند به باور او به عقلانیت تجربه محور و عقلانیت انتقادی بازمی گردد. او معتقد بوده كه نقد را باید وارد مسیر كنیم. حتی به كتاب زمینه روانشناسی هم ایراد می گیرد كه چرا پاراگراف اول و دوم در فصل مسائل جنسی به هم ربطی ندارند. درست است كه او هیلگارد را دوست داشته اما بنده او نبوده است و از این حیث ما باید از او یاد بگیریم كه تفكر نقادانه داشته باشیم.

حمیدپور خاطرنشان كرد: تفكر نقادانه براهنی باعث می شد برخی افراد نزدیك به او، تشت رسوایی شان از پشت بام بیافتد و مشخص شود كه آه در بساط ندارند كه با ناله سودا كنند و به همین خاطر است كه برای او حاشیه درست می كردند. كسی كه تفكر انتقادی داشته باشد به باورهای خود هم رحم نمی كند و آنها را هم نقد می كند.

این مدرس دانشگاه از نظارت براهنی بر پایان نامه های مقطع تحصیلات تكمیلی به عنوان یكی دیگر از دلایل نقش او در شكل گیری نگرش علمی در حوزه روانشناسی یاد كرد و گفت: همه از سخت گیری های او در این حوزه اطلاع دارند كه این امر گاهی دامن خودش را هم می گرفت اما معتقد بود كه علم راهی به جز سخت گیری ندارد.

این روانشناس بالینی به نقش براهنی در شكل گیری انجمن روانشناسی ایران پرداخت و با اشاره به ترجمه آثار ماندگار اظهار كرد: براهنی تقریبا 9 اثر دارند كه چند مورد آن از جمله كتاب روان آزمایی و كتاب زمینه علم روانشناسی از آثار ماندگار محسوب می شوند.

حمیدپور یكی از مهمترین ویژگی های شخصیتی براهنی را حقیقت گویی و حقیقت جویی او عنوان كرد و گفت: او از زندگی توام با ریا و تزویر دور بود. تمام تلاش او صرف این شد كه بدون ریا زندگی كند. البته پرهیز او از ریا و گفتن حقیقت با صاحبان قدرت باعث شد تاوان های سختی بدهد اما خم به ابرو نیاورد. معیار براهنی برای نزدیك شدن به حقیقت، علم تجربی بود. تلقی او از علم، نوعی معرفت شناسی تجربی به شمار می رفت و درست است كه حقیقت با قدرت در هم آمیخته است اما قدرت براهنی فضیلت های اخلاقی او بود.

وی ادامه داد: براهنی هیچ حكم دولتی نداشت چرا كه می دانست این چیزی كه اكنون برایش می نویسند سال بعد آن را خواهند گرفت. او حرف هایش را بر مراد علم میزد و نه مراد سلطنت طرف مقابل و این ویژگی در تار و پود شخصیتی او تنیده شده بود. از این رو افرادی كه هماورد براهنی در علم روانشناسی نبودند سعی كردند برای او مشكلاتی ایجاد كنند تا بخشی از توان او صرف مسائل حاشیه ای شود غافل از آنكه او می دانست چگونه باید مسیر را به پیش ببرد.

این روانشناس؛ گنج آزادگی و كنج قناعت را از دیگر ویژگی های مهم شخصیتی براهنی توصیف كرد و افزود: او آدمی بود كه به دنبال یكسری از مسائل نمی رفت. او آزادگی و آزاد اندیشی خود را نفروخت. قناعت پیشه كرد تا در مقابل اربابان قدرت سر خم نكند. او می دانست كه اگر گرد قدرت بچرخد لكه ننگی بر دامن او خواهد نشست. او هیچگاه در سودای ریاست نبود و آزادانه زیست. علم خود را مثل ناصر خسرو پای هر كس و ناكسی نریخت و ساحت علم مقدس خود را از سودای قدرت طلبی بر حذر داشت.

این مدرس دانشگاه سومین ویژگی شخصیتی براهنی را سخاوتمندی در نشر علم دانست و گفت: او می دانست تعریف علم در انحصار نیست و علم در سخاوت است كه رشد می كند و نه در انحصار از این رو در این مسیر از هیچ كوششی دریغ نورزید.

او از وظیفه شناسی و مسئولیت پذیری به عنوان چهارمین ویژگی شخصیتی براهنی یاد كرد و افزود: حدود 21 روز قبل از درگذشت، مقدمه كتاب زمینه علم روانشناسی را می نویسد و در آن می گوید وضعیت جسمانی اش جانكاه است كه این میزان وظیفه شناسی كار هركسی نیست.

حمیدپور در پایان با بیان اینكه از زمان درگذشت براهنی 20 سال می گذرد، گفت: هدف از صحبت من و سایر افراد در این مراسم، زدودن گرد و غبار فراموشی و غفلت از حافظه روانشناسی در ایران است تا بدانیم چه افرادی در ایران خون دل خوردن اما دست از آرمان های خود برنداشتند تا از این طریق بتوانیم نهال علم روانشناسی را كه به دست ما سپرده اند را حفظ كنیم. همانگونه كه براهنی عادت داشت از گذشتگان علم روانشناسی یاد كند ما هم باید قدر و منزلت او را بدانیم. براهنی نه به عنوان چهره ماندگار از سوی دستگاه انتخاب شد و نه در بده بستان های قدرت جایی داشت تا رسانه ها و مطبوعات در زمان مرگ او به خبر پراكنی بپردازند. او در تابستان سال 1381 و پس از یكسال زندگی توام با بیماری در سكوت خبری چشم از دنیا فرو بست از این رو وظیفه ما این است كه نگذاریم یاد و خاطره او فراموش شود.

نبض روانشناسی كشور در دست براهنی بود
حبیب الله قاسم زاده؛ استاد مطرح روانشناسی و علوم رفتاری ایران نیز به عنوان آخرین سخنران این مراسم گفت: سخن گفتن در مورد محمدنقی براهنی دوست و همكار و به یك معنی استاد، كار چندان ساده ای نیست. طیف گسترده فعالیت های علمی وی و پر مایه گی و غنای فكری و شخصیتی او به گونه ای است كه در چارچوب ارزیابی های متداول امروزی ما نمی گنجد. اما همانگونه كه نیما یوشیج شعر خود را به یك رودخانه تشبیه كرد كه هركس می تواند به تناسب نیاز و علاقه مندی و تشنگی خود مقداری از آب رودخانه را بردارد، زندگی براهنی نیز به گونه ای است كه می توان از آن رود جاری به هر میزانی كه نیاز وجود دارد، آبی برداشت و رفع تشنگی كرد.



این یار و همكار براهنی ادامه داد: حدود 30 سال پیش بود كه اقبالی رخ داد و بنده به همراه براهنی، عشایری، دولت آبادی و خمسه ای برای تدریس چند درس به جا مانده به دانشگاه تبریز دعوت شدیم. ما عهده دار تدریس پنج درس در دوره كارشناسی و كارشناسی ارشد بودیم و در عصرها و روزهای تعطیل دور هم جمع شده و به ارزیابی روانشناسی در ایران می پرداختیم. هنوز شیرینی آن ایام را به یاد دارم و غبطه می خورم كه چرا آن را ثبت نكردیم.

استاد تمام گروه روانپزشكی در مركز روانشناسی بالینی بیمارستان روزبه دانشگاه علوم پزشكی تهران به بیان نقش و جایگاه براهنی در روانشناسی ایران پرداخت و گفت: سمپوزیومی در سال 1381 به مناسبت یكصدمین سالگرد تولد الكساندر رومانویچ لوریا در دانشگاه قزوین برگزار شد كه در واقع دومین سمپوزیوم نوروپسیكولوژی در ایران بود. دبیری كنگره بر عهده من بود كه طی سخنانی به عنوان مقدمه گفتم در فاصله سمپوزیوم اول تا دوم ما سه نفر را از دست داده ایم كه عبارت بودند از عظیم وهاب زاده، امیرحسین آریانپور و محمدنقی براهنی. در آن عرایض گفتم كه وهاب زاده وجدان آگاه جامعه روانپزشكی ایران، آریانپور وجدان آگاه جامعه جامعه شناسی ایران و براهنی وجدان آگاه جامعه روانشناسی ایران بود.

وی افزود: منظورم از وجدان آگاه جامعه روانشناسی، حساسیت نسبت به هر چیزی است كه در روانشناسی مملكت اتفاق می افتد. به نظرم آنچه وجدان علمی در براهنی تشكیل داده بود، سه محور داشت. اولی محور میانگین گریزی یا میانگین ستیزی بود. منظورم از این كلمه، همانند هیچ كس نبودن است. دورانی كه براهنی فعالیت های علمی خود را آغاز كرد، دوران جستجو برای پیدا كردن راه برای رشد روانشناسی بود. او باید راهی برمی گزید كه بسیاری از آن راه نرفته بودند. از این رو به ابزارآفرینی، ابزارگزینی و ابزارشناسی روی آورد.

قاسم زاده اظهار كرد: یكی از علت هایی كه گاه روانشناسی مورد دخالت قرار می گیرد برای این است كه ما روانشناسی را ابزاری نكردیم. اگر پدیده ای را ابزاری كنید نمی توانند در آن دخالت كنند. چون برای بكار بردن ابزار، ملزم به رعایت قواعدی هستند و رعایت این قواعد، چهره ای به محقق، دانشمند یا روانشناس می بخشد كه آن چهره حرفه مندی است و فقط با ابزار ایجاد می شود و كسی كه ابزار به معنای دقیق كلمه ندارد، در عالم علم هیچ چیز ندارد. براساس این نوع برداشت ما از حرفه گری است كه انتظار داریم رفتار یك پزشك موقع معاینه یك بیمار، یا یك روانشناس موقع مصاحبه با یك بیمار، با رفتار فرد غیر پزشك و غیر روانشناس متفاوت باشد. اگر دیدید كه متفاوت نیست مشكلی وجود دارد و آنجا چیزی به نام حرفه مندی و حرفه گرایی وجود ندارد.

این مؤلف و مترجم برجسته كتاب های حوزه روانشناسی با بیان اینكه براهنی در حوزه آموزش نیز یك نوع میانگین گریزی را انتخاب كرد، گفت: براهنی معتقد بود كه نه درجات تحصیلات می تواند ما را روانشناس كند و نه شاخه تحصیلی بلكه یادگیری مفاهیم بنیادین است كه می تواند فرد را به جایی برساند. به همین دلیل بود كه سراغ كتاب های بنیادین رفت.

وی افزود: براهنی در فرایند چنین فعالیت هایی بود كه به اهمیت نقش واژه در تفكر رسید و تلاشی به یاد ماندنی و مثال زدنی در این خصوص را آغاز كرد. به نظر من واژه ها، آزادگی را به ارمغان می آورند و به اندیشه ها تحرك می بخشند. براهنی متوجه این بالندگی و پویندگی بود و به سوی واژه یابی، واژه آفرینی و واژه گزینی روی آورد. براهنی به خوبی دریافته بود كه واژه ها روزی به پا خواهند خواست و آزادی، اندیشه و آگاهی را به ارمغان خواهند آورد.

قاسم زاده دومین عنصر در وجدان آگاه را آهن بودن در برابر سنگ خاره عنوان كرد و گفت: همانطور كه دوستان اشاره كردند پشتوانه براهنی در كار عملی و پژوهشی، دانشجویان و همكاران ایشان بودند. چندان حمایتی از جانب مراكز رسمی دریافت نمی كرد اما رابطه خوب و بالنده ای با دانشجویان و همكاران داشت و حتی در مناطق دورافتاده او را می شناختند و یك جورهایی نبض روانشناسی كشور در دستش بود.

این استاد دانشگاه با بیان اینكه براهنی اهل بحث و جدل بود و اگر لازم بود از مجادله روی برنمی گرداند، خاطر نشان كرد: براهنی به روانشناسی به مثابه علم می نگریست و از اصول علمی آن كوتاه نمی آمد. همین ویژگی ها از او یك شخصیت محكم، معتقد به اصول و به یك معنا مبارز ساخته بود. اهل مدارا و كوتاه آمدن نبود و همه می دانند كه در جلسات دفاع از رساله چگونه از دانشجویان در برابر ایرادات بی مورد دفاع می كرد.

وی ادامه داد: گاهی فكر می كنم كه چرا ما در سنجش هایمان از افراد، انسان بودگی را مدنظر قرار نمی دهیم و مرتب از تعداد مقالات، كتاب ها و پروژه ها سخن می گوییم. ندیدم جایی از منش به عنوان معیاری برای سنجش استفاده شود. ما سیاسی را بخاطر جایگاه علمی زیاد تحویل نمی گیریم. ایشان در كتابی كه گزارش زندگی اش است، می گوید شخص اول ممكلت از من خواست چند استاد دانشكده فنی را كه وابستگی شدید به مسائل سیاسی داشتند اخراج كنم كه در جواب به او گفتم تا جایی كه می دانیم این اساتید درس و مشق خود را می دهند و كار سیاسی نمی كنند. سیاسی محكم می ایستد و اجازه اخراج اساتید را نمی دهد و اینها است كه فرد را انسان می كند نه نمره و كتاب و كار پژوهشی.



دوست و همكار براهنی خاطرنشان كرد: براهنی نیز مشی دیگر بزرگان روانشناسی را برگزید. او كسی نبود كه در جلسه ای شركت كند كه در آن تصمیم ناعادلانه ای گرفته شود و او همانطور بایستد. این ویژگی براهنی، اعتقاد او به آزادگی و آزاد منشی را می رساند.

وی گفت: یك عنصر دیگر در وجدان آگاه، مساله معیار سنجش است. خود براهنی تقریباً برای ما معیار سنجش است. به نظرم معیار سنجش نباید صرفاً علم و دانش به معنای تخصصی كلمه باشد. معتقدم كه انسانها را باید به اعتبار آزادگی و فضیلت ارزیابی كرد. این نوع ارزیابی هم باید در چارچوب آزاداندیشی و فضلیت شناسی صورت پذیرد. ما نباید صرفاً به خواندن كتابها و مقالات اكتفا كنیم بلكه باید شیوه زیستن، سختی كشیدن ها، امیداوری ها و گاه مبارزه را یاد بگیریم.

قاسم زاده با تاكید براینكه علم در خلاء رشد پیدا نمی كند، بلكه علم در شخصیت عالم معنا پیدا می كند، اظهار كرد: براهنی تقریباً در همه زمینه ها جنگیده بود و هیچ آورده ای را بدون كار و پیكار نصیب خود نساخته بود. او نه به مسند قدرت تكیه كرده بود و نه هیچ سهمی از قدرت به خود اختصاص داده بود. هر آنچه بود بر اثر تلاش و كوشش و سرافرازی به دست آورده بود، بنابراین بدهكاركسی نبود تا ملاحظاتی را در نظر بگیرد و محافظه كاری كند. در واقع می توان گفت تركیب فعالیت های علمی حرفه ای با ویژگی های منشی او، ملغمه ای ساخته بود به نام براهنی در برابر سنگ های زمان و او همچنان استوار ایستاد و خم به ابرو نیاورد.

وی در پایان گفت: برای زنده نگاه داشتن نام براهنی باید براهنی وار اندیشید و براهنی وار احساس كرد و زندگی كرد. براهنی عاشق یاد دادن و یاد گرفتن بود. او خود معیاری بود برای سنجش و این است كه می توانست وجدان آگاه روانشناسی ما باشد. نمی دانم كه چرا در كلاس های درس روانشناسی جلسه ای به معرفی شخصیت و آثار براهنی اختصاص داده نمی شود. باید تمام مقالات او را كه در مجلات مختلف چاپ شده است؛ جمع آوری كرد.
منبع خبر:
میگنا
   تاریخ: ۰۹:۴۶ - ۲۹/۰۵/۱۴۰۱   بازدید: ۱۴۶